دیدبان: انتشار خاطرات غیر مستند هاشمی در خصوص موافقت امام خمینی (ره) با تقاضای نامبرده جهت حذف شعار مرگ بر آمریکا و یا موافقت با برقراری رابطه سیاسی با آمریکا در چند روزه اخیر از منظر استنادی و بررسی میزان صحت و سقم آن مکررا مورد بررسی قرار گرفته و از سوی قاطبه کارشناسان این ادعا امری غیر مستند و حتی خلاف واقع تشخیص داده شده است.در این میان تنها نکته قابل تامل آنکه ؛ به ندرت به تبعات و صدمات سیاست ورزی هاشمی در حوزه اصول و آرمان های انقلاب اسلامی پرداخته شده است. بنابراین آنچه در پی می آید بررسی دامنه تاثیر خطای استراتژیک هاشمی در این برهه از حیات نظام اسلامی است .
به گزارش خبرنگار سیاسی وطن آنلاین ، پرواضح است که اثبات یک امر موهومی با استناد به خاطرات شخصی یک فرد نمی تواند هیچ اعتبار حقیقی یا حقوقی برای جامعه ایرانی داشته باشد اما باید پذیرفت در شرائط استثنائی حال حاضر بخاطر حرکت نابجا و اظهار نظرهای غیر مسئولانه برخی اعضای دولت یازدهم در سفر نیویورک، دولت آمریکا به جواب دادن تحریم های غیر انسانی غرب بر علیه ملت ایران کاملا امیدوار شده است . دولت آمریکا در چنین فضائی می کوشد تا زمینه مناسبی برای اعلام جهانی ناکارآمدی اصول و آرمان های انقلاب اسلامی در عرصه مبارزه با نظام سلطه را در نزد ملل محروم فراهم نماید. از سوی دیگر آنها خواهان این هستند که ملت ایران را با خواری به پای میز مذاکره یک سویه ظالمانه بکشاند. لذا در چنین شرائطی انتشار خاطرات مخدوش هاشمی رفسنجانی در راستای اثبات تمایل و یا موافقت امام خمینی (ره) با حذف شعار مرگ بر آمریکا و یا برقراری رابطه با آمریکا – فارغ از عالمانه یا حاهلانه بودن آن – تعبیری جز خدمت به نظام سلطه نمی تواند داشته باشد.بی شک این اتهام نابخشودنی به حضرت امام (ره) از سوی هر فرد و با هر سابقه مبارزاتی که داشته باشد ظلمی فاحش به انقلاب اسلامی و آرمان های استکبار ستیز آن است.
جستجوی مختصر رسانه ای برای اطلاع از اهداف پنهانی هاشمی در نشر اینگونه مطالب غیر واقع حاشیه ای و واکاوی نیات حقیقی ایشان در خصوص تلاش برای مخدوش جلوه دادن نظرات امام (ره) در خصوص آمریکا بعنوان شیطان بزرگ و طاغوت اکبر موید آن است که نباید به سادگی از این رفتار هاشمی گذشت نمود. استواری کلامی و عملی امام خمینی (ره) در برابر آمریکا نماد روشنی ازایستادگی ملت ایران بر سر اصول انقلابی است. لذا هرگونه تلاش برای بی ثبات نشان دادن منش اصولی و لایتغییر امام خمینی (ره) در بخش استکبار ستیزی از آرزوهای دیرینه نظام سلطه بشمار می رود. ملل محروم در سایه رهنمودهای اصولی حضرت امام یک جریان توفنده بر علیه نظام سلطه راه انداختند که بیداری اسلامی حال حاضر تنها بخشی از این جریان محسوب می گردد.آقای هاشمی بهتر از دیگران می داند که مخدوش کردن چهره سلطه ستیز امام (ره) فی نفسه به تضعیف روحیه ملل تحت ستم منجر می شود.
بدیهی است که آمریکا ستیزی و تقابل آرمانی با نظام سلطه یکی از مشخصه های بارز ملت ایران در سی سال اخیر بوده است. در واقع ستیز هوشمندانه با افزون طلبی های نظام سلطه به میدانداری دولت صهیونیستی آمریکا جزء شناسنامه ماهیتی نهضت انقلاب اسلامی و معمار کبیر آن است و ملت ایران در این مسیر پر فراز و نشیب هرینه های سنگینی را پرداخت نموده است. طبیعی است که کمترین صدمه حاصله از مخدوش شدن چهره آمریکا ستیز امام (ره) را بایستی در فروریختن بنیان های آرمانی ملت ایران ارزیابی نمود. لذا اقدام هاشمی درمقطع کنونی در عین حال که هیچ توجیه منطقی ندارد متاسفانه در نگاهی واقع بینانه به معنای عدم همراهی هاشمی و دوستانش با ملت ایران و آرمان های الهی آن است.
شکی وجود ندارد که ملت ایران از ابتدای شروع نهضت در سال 1342 باور عمیق و خلل ناپذیری به صداقت سیاسی امام (ره) داشته و دارند .تاریخ پنجاه ساله کشور نشان می دهد که مردم با نگاه تعبدی در جهت عملی شدن فرامین و رهنمودهای معظم له جان خویش را در طبق اخلاص نهاده و در این مسیر از هیچ کوششی فروگذار نکردند.شاید برخی از اشخاص در طول نهضت با اهداف و اغراض شخصی در جریان انقلاب حضور یافته باشند اما لازم به ذکر است این اشخاص و لو خدمات قابل توجهی به سقوط نظام شاهنشاهی انجام داده باشند اما در صورت عدم اعتقادبه استکبار ستیزی امام (ره) ارزش معنوی نمی توان به افعال این اشخاص قائل شد. بازخوانی خاطرات هاشمی در مقاطع مختلف حکایت از آن دارد که ایشان گاها نگاه متزلزلی نسبت به مبانی و اصول سیاسی مورد اعتقاد امام داشتند. رسوائی مک فارلین تنها نمونه کوچکی از مواضع اشتباه و متعارض هاشمی با اصول اعتقادی امام خمینی است .به هر حال اعتقاد راسخ ملت ایران نسبت به حقانیت و ثبات ذاتی دیدگاههای مبنائی حضرت امام (ره) بسیار عمیق تر و منطقی تر از آن است که بواسطه اینگونه سخنان غیر مستند و مشکوک امثال هاشمی آسیب ببیند . قطع یقین اینگونه تبلیغات جهت دار حاشیه ای هیچ تاثیری در نگاه گذشته مردم نسبت به امام (ره) ندارد.
ظاهرا هاشمی به دنبال آن است که با محصور سازی حوادث انقلاب اسلامی حول شخصیت خودش، نسل جدید را مدیریت ذهنی نماید که صرفا خاطرات هاشمی را به عنوان تنها سند متقن درباره تاریخ انقلاب اسلامی بپذیرند و طبعا چنین توقعی نابجا و محدود سازی انقلاب اسلامی در دایره تنگ اشخاص و افکار شخصی آنان با توجه به اصل « ریزش و رویش » آثار زیانباری در جامعه می تواند در پی داشته باشد. امام خمینی حقیقتی تابناک در جهان سیاست است که اخلاص و اقتدار او زبانزد دوست و دشمن است و اصول اعتقادی ایشان رادر عرصه سیاست و دیانت نمی توان با نگاههای فردی اشخاص از جمله هاشمی محک زد. امام خمینی (ره) در نزد ملت ایران و ملل محروم به عنوان معمار کبیر انقلاب اسلامی و چهره ایی ناب ،خالص و مقتدر اشتهار جهانی دارد .از منظر ملل مسلمان امام (ره) شخصیت تابناکی است که در تنگناهای دنیوی و مادی هیچگاه منافع دینی و حقایق اسلامی در عرصه ستیز با استکبار جهانی را فدای مصالح گذرا ننموده است.
از سوی دیگر تاریخ انقلاب اسلامی مملو از مصادیق و مواردی است که امام (ره) مطلقا تحت تاثیر القائات اشخاص و احساسات غیر منطقی آنان قرار نمی گرفتند . مثلا وقتی هاشمی در دهه پنجاه وجوه شرعی را با وجود مخالفت های قبلی حضرت امام در اختیار منافقین قرار می دهد حضرت امام (ره) واکنش نشان داده و هاشمی را اغفال شده می نامند. یا حضرت امام (ره) در سال 1359 و تا زمان افشا کامل چهره نفوذی بنی صدر برای ملت ایران در مقابل تمامی فشارهای وارده از سوی هاشمی برای راضی سازی ایشان به برخورد عجولانه با بنی صدر صبورانه ایستادگی می نمایند. حتی زمانی که هاشمی رفسنجانی در قم سعی می کند با اشک ریختن و احساساتی نمودن امام ، معظم له را برای عزل زود هنگام بنی صدر از ریاست جمهوری راضی نموده و از منظرخویش به نتیجه مطلوب دست یابد با واکنش تند امام خمینی مواجه می شوند.
از اینرو بدیهی ترین تحلیل در رابطه با سخنان اخیر هاشمی در خصوص تمایل امام (ره) به برقراری ارتباط با آمریکا حکم می کند که مستمع خاطرات به آسانی استنتاج عقلی، تحلیلی کند هاشمی در متن خاطرات منسوبه کوشش دارد تا نگاه جامعه را نسبت به حضرت امام (ره) تغییر دهد. آقای هاشمی باید منصفانه تصدیق نماید که در آستانه برگزاری نشست 1+5 و هم زمان با پدیداری نشانه های روشن در خصوص شکست خوردن آمریکا در سوریه و ناکامی دولت آمریکا در مهار بحران عراق و نافرجامی تلاش های دوساله آمریکائیان در به ثمر رسانیدن پیمان ظالمانه امنیتی با دولت افغانستان و مهم تر از همه اثبات جهانی ناتوانی رژیم صهیونیستی در غصب مادی و معنوی فلسطین و انزوای سیاسی مطلق صهیونیست ها هرگونه تلاش برای باور زدائی از امام رفتاری ظالمانه و یک بد عهدی و بی وفائی آشکار نسبت به آن پیر فرزانه است.
در خاتمه لازم به ذکر است که بدیهی است اینگونه رفتارهای غیر اصولی مبتنی بر منیت ها و هوای نفسانی کمترین تاثیر سوئی در خصوص کاستن از میزان ارادت ملت ایران نسبت به حضرت امام ندارد. دنیا پذیرفته است که صداقت امام خمینی در مقابل ملت ایران و متقابلا قاطعیت ایشان در برابر استکبار امری خدشه ناپذیر و مقطوع است.
نویسنده : سیروس محمودیان