دیدبان: در دنیای کنونی که روابط بین کشورها و مردم جهان بسیار تنگاتنگ و پیچیده شده است برای برخورد با پدیدهها و مشکلات اجتماعی راهحلهای مختلفی به وجود آمده است. برخی با تکیه بر ساخت دورنی نظام خویش و توجه به قدرت و امکانات درونی خود سعی میکنند به مقابله با مشکلات بپردازند و برخی نیز بر اساس نظریاتی، مثل جهانی شدن، کل دنیا را به شکل مجموعه یا دهکدهای میبینند که همگی بایستی در کنار هم باشند و برای حل مشکلات هر کشور بایستی حتما با دیگر کشورها رابطه برقرار شود. در نظریات اخیر اقتدار داخلی کشور برای حل مشکل اهمیت زیادی ندارد و حتی برای حل مشکلات داخلی نیز از راهحلها و ارتباطات خارجی استفاده میشود. مثلاً، در حوزه اقتصاد در سالهای گذشته بسیاری از کشورهای در حال توسعه با کمک استقراض از سازمانهای بینالمللی در پی حل مشکلات داخلی خود بودند و هماکنون نیز اینگونه اقدامات در بسیاری از کشورها انجام میشود. در این نوشتار به دنبال تبیین و توضیح نظریه اول، یعنی تقویت ساخت درونی نظام، هستیم و از جنبههای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی این نظریه و عوامل اقتدارزای آن را بررسی میکنیم.
اقتصاد مقاومتی
اگر بخواهیم در یک عبارت کوتاه ساخت دورنی یک نظام را در حوزه اقتصاد تعریف کنیم بهترین عبارت «اقتصاد مقاومتی» است. اقتصاد مقاومتی «معنایش این است که ما یک اقتصادى داشته باشیم که هم روند رو به رشد اقتصادى در کشور محفوظ بماند، هم آسیبپذیرىاش کاهش پیدا کند؛ یعنى وضع اقتصادى کشور و نظام اقتصادى جورى باشد که در مقابل ترفندهاى دشمنان که همیشگى و به شکلهاى مختلف خواهد بود کمتر آسیب ببیند و اختلال پیدا کند.»[1]
اقتصاد مقاومتی به معنای اقتصاد تدافعی و نفی هرگونه ارتباط با دیگر کشورها در زمینههای اقتصادی نیست، بلکه به معنای شکوفا شدن اقتصاد داخلی کشور تا حدی است که شرایط جهانی نتواند به کشور آسیب جدی بزند. در اقتصاد مقاومتی عوامل مهمی وجود دارد که دولت باید برای آنها برنامهریزی کند. برخی از این عوامل عبارتند از:
1. مردمی کردن اقتصاد و توجه به خصوصیسازی: در این بخش بایستی از سرمایهها و ایدههای مردم در تولید محصولات ایرانی استفاده کرد. به طور مثال، ارائه لوازم التحریر اسلامی- ایرانی میتواند یکی از ایدههای مناسب در خودکفایی این محصولات باشد که البته باید با حمایت دولت همراه شود و فقط به لوازمالتحریر و بخصوص دفتر اکتفا نشود و در زمینههای دیگر مثل پوشاک و دیگر اقلام ضروری زندگی نیز این اقدام انجام شود.
2. تقویت تولید ملی: در این بخش نیز باید بنگاههای کوچک و متوسط فعال شوند و دولت با حمایت از سرمایهداران شرایط را برای سرمایهگذاری در داخل کشور مهیا کند.
3. اصلاح الگوی مصرف: اصلاح الگوی مصرف روی دیگر سکه تولید است. در کشور ما، در بسیاری از زمینهها مصرف بیش از حد الگوهای جهانی است و اسراف زیادی در حوزههای مختلف اتفاق میافتد. به نظر میرسد که بهترین راه مقابله با این امر فرهنگسازی در زمینه استفاده بهینه از امکانات و منابع است.
4. کاهش وابستگی به نفت: یکی از مشکلات مهم جمهوری اسلامی در زمینه اقتصادی وابستگی بیش از حد بودجه کشور به نفت است. این وابستگی یکی از مهمترین نقاطی است که دشمن برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی در چند سال گذشته از آن استفاده کرده است و مسئولین نیز برای مقابله با این مشکل طرحهای مختلفی از جمله سهمیهبندی بنزین را به اجرا درآودهاند. با توجه به تخصص و آگاهی که وزیر اقتصاد در زمینه دولت رانتیر و وابستگی دولت به نفت دارد بایستی در بودجه سال آینده به کاهش این وابستگی توجه بیشتری شود.
5. پایهریزی اقتصاد دانشبنیان: در اقتصاد دانشبنیان باید به ایدهها توجه شود و با آماده کردن شرایط سرمایهگذاری این ایدهها به محصولات تجاری تبدیل شود. در مجموع میتوان گفت که دانش و فناوری یکی از عوامل مهم رشد درونزای اقتصاد است و در چند سال گذشته به این امر توجه زیادی شده است.
ساخت درونی نظام در حوزه سیاست
در حوزه سیاست داخلی عوامل مهمی برای تقویت ساخت درونی نظام وجود دارد که مهمترین این عوامل را در اینجا بررسی میکنیم:
الف) سیاست داخلی
1. عزم جدی در مجموعهی نظام: اقدام برای پیشرفت، نیازمند تصمیمگیریهای سیاسی- حکومتی است. از این رو، در نخستین گام میبایست یک عزم جدی در مجموعۀ نظام حکومتی کشور شکل بگیرد که خواهان تحول و ترقی بیشتر در وضعیت فعلی کشور باشد.
2. توجه به نقش و جایگاه مردم: چنانچه بدون توجه به نیروی عظیم نهفته شده در آحاد مردم برای برنامهریزی در کشور قدمی برداشته شود، بدون شک به نتایج مطلوبی نخواهیم رسید. کما اینکه موفقیتهای گوناگونی که در طول سالهای پس از پیروزی انقلاب حاصل شده است در سایه توجه، اعتماد و تکیه بر نیروی الهی مردم به دست آمده است. یکی از جلوههای بارز نقش مردم در نظام سیاسی مشارکت آنان در انتخاباتهای گوناگون در جمهوری اسلامی است که نشاندهنده علاقه و نقش مردم در تعیین سرنوشت خویش است.
3. اهتمام به استفاده از تجربیات و آموزههای دفاع مقدس: هشت سال دفاع مقدس، به عنوان طلاییترین دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، حاوی تجربیات و آموزههای بسیار ارزشمندی است که توجه و استفاده از آن آموزهها و تجربیات میتواند ضامنی برای عبور موفق از این مرحله حساس باشد.
4. وحدت ملی: وحدت ملی، به عنوان مقولهای مهم، هم میتواند زمینه ساز پیشرفت کشور باشد و هم میتواند در خنثی و بیاثرکردن نقشههای دشمنان نظام اسلامی مؤثر باشد.
5. توجه ویژه به نقش نخبگان در رشد جامعه: مرکز ثقل بحث پشرفت در کشور توجه به نخبگان و بهادادن به ایدههای آنان است. اهمیت این حوزه تا آنجاست که دستیابی نخبگان فکری و ابزاری به یک اجماع نظر پیرامون اهداف جامعه، چیستی پیشرفت و اینکه چه اقداماتی بایستی در این راستا صورت گیرد و... را
مهمترین و اساسیترین گام برای یک جامعه علاقهمند به پیشرفت میدانند و این محقق نمیشود مگر اینکه این دو طیف با همدیگر در ارتباط و تبادل نظر دائمی باشند.
6. پرهیز از رویکرد جناحی و حزبی در اداره امور کشور: از آنجا که ماهیت حکومت در اسلام خدمتگزاری به مردم است برای تحقق هر چه بهتر این مهم میبایست، بدون توجه به وابستگیهای حزبی و جناحی، از ظرفیت تمامی نیروهای مؤمن و معتقد به اصول و مبانی نظام جمهوری اسلامی استفاده شود تا آنان به سوی عملکرد واگرایانه کشیده نشوند و از ظرفیت آنها برای تقویت کشور و خدمتگزاری هرچه بیشتر به مردم استفاده شود.[2]
ب) سیاست خارجی
بسیاری معتقدند که اقتدار یک کشور در عرصه سیاست خارجی ادامه و امتدادی از قدرت داخلی آن کشور است و قدرت هر کشور در مناسبات بینالمللى به اندازه قدرت داخلی آن کشور است؛ یعنی هر مقدارى که واقعا در درون اقتدار داشته باشد، به همان نسبت در عرصه بین الملل نیز قدرت خواهد داشت.
در مطالعات نظری روابط بین الملل نیز این نظریه به عنوان یک رویکرد مهم مد نظر اندیشمندان قرار گرفته است. «این رویکرد، قدرت و اقتدار را بر حسب «کنترل منابع» تعریف میکند. از این منظر قدرت و اقتدار ملی عبارت است از مجموع تواناییها و منابع و عناصر مادی و غیر مادی قدرت که یک کشور آنها را در اختیار دارد. از این رو، هرچه مجموع تواناییها و قابلیتهای مادی و معنوی یک کشور بیشتر باشد، از قدرت و اقتدار بیشتری در صحنهی بینالمللی برخوردار خواهد بود. در این رویکرد رابطۀ مستقیم و اینهمانی بین منابع و عناصر قدرت و اقتدار ملی وجود دارد، به گونهای که قابلیتها و تواناییهای یک کشور -بهویژه نظامی و اقتصادی- تعیینکنندهی قدرت و اقتدار آن در نظام بینالملل است.»[3]
ساخت درونی نظام در حوزه فرهنگ
فرهنگ مهمترین عنصر تشکیلدهنده جامعه است و در گفتمان پیشرفت اسلامی مهمترین عنصر تلقی میشود، البته این عنصر در سالهای گذشته، و به دلیل شرایط خاص کشور، تحت تأثیر مسائل اقتصاد قرار گرفته است و فوریت اقتصاد باعث شده است که مسائل فرهنگی در درجه دوم اهمیت قرار بگیرد، اما این ضرورت زمانی باید مورد توجه مسئولین قرار بگیرد و در آینده بیشترین توان و امکانات در کشور بر روی مسائل فرهنگی متمرکز شود. در بخش مسائل فرهنگی نیز چند عنصر اصلی وجود دارد که باعث افزایش اقتدار درونی نظام میشود؛ این عناصر عبارتند از:
1. روحیه و اعتماد به نفس ملی: اعتماد به نفس ملی پس از انقلاب اسلامی و با تأکیدهای بسیار حضرت امام خمینی (ره) به مردم بازگردانده شد. همین روحیه حضرت امام و مقام معظم رهبری که البته از باور و اعتماد ایشان نسبت به وعدههای الهی ناشی میشد، باعث پیروزیهای ملت ایران در طول 35 سال گذشته شده است.
2. توجه به هویت (اصول و بنیانهای) جامعه خودی: تصمیمگیرندگان بایستی بدانند که در چه محیطی و برای چه مردم یا جامعهای برنامهریزی میکنند. صرف موفقیت یک برنامه در یک کشور، ضمانتی برای موفقیت آن برنامه در سایر کشورها نیست. از این رو، بایستی با توجه به اسناد بالادستی و تدوین الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت نقشه راه مشخصی برای رسیدن به اهداف نظام جمهوری اسلامی طراحی شود.
3. توجه به سبک زندگی اسلامی-ایرانی: سبک زندگی بخشی حقیقی و اصلی تمدن اسلامی است و بر اساس هدفی که ما از زندگی داریم مشخص میشود. در این بخش مسائلی مثل خانواده، سبک ازدواج، نوع لباس، نوع مسکن، رفتار ما با دیگر اقشار جامعه و ... قرار میگیرد و باید بیشترین اهتمام برای برنامهریزی در کشور بر روی اینگونه مسائل قرار گیرد.
4. تقویت اعتقادات و باورهای دینی: در بین مردم و مسئولین نظام اسلامی باور و اعتماد به خدای متعال وجود دارد. این باور که ریشه آن وعده الهی و تخلفناپذیر «ان تنصرالله ینصرکم» است باعث میشود که ملت ما بر اساس روحیه دینی در جامعه به فعالیت بپردازند. بر این اساس بایستی در برنامهریزی فرهنگی به این عنصر توجه ویژهای شود.
تیجهگیری
همه عواملی اقتصادی، سیاسی و فرهنگی که اشاره کردیم برای تقویت ساخت درونی یک کشور اهمیت دارد، اما پشتوانه همه این عوامل رشد علمی است. باید توجه داشت که عامل اصلى که به یک ملت اقتدار میبخشد، علم است. علم هم میتواند اقتدار اقتصادى ایجاد کند، هم میتواند اقتدار سیاسى ایجاد کند و هم میتواند اقتدار فرهنگی به وجود بیاورد. بر این اساس، طی سالیان اخیر-بخصوص یک دهه اخیر- رشد علمی در کشور ما شتاب بسیار زیادی به خود گرفته است و چندین برابر متوسط جهانی شده است. این رشد علمی در بیشتر حوزههای علمی با روحیهای جهادی به وجود آمده و پشتوانهای برای پیشرفتهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی کشور شده است. البته این رشد علمی باید همراه با ضمانتهایی باشد تا منجر به فساد نشود و آن عامل هم ایمان به خدا و توجه به معنویات است؛ « عشق به معنویت و ارتباط با خدا، مهمترین عاملى است که پیشرفت یک ملت را به معناى واقعى خودش تضمین مىکند؛ اگر این نشد، همۀ آنچه که دستاوردهاى به معناى عرفى و رایج جهانِ پیشرفته محسوب مىشود، ممکن است در راههاى غلطى مصرف شود؛ یعنى ممکن است یک کشور از لحاظ رفتارهاى اجتماعىاش منضبط، مؤدب و با اخلاق باشد، ثروت و علم را هم به دست بیاورد، اما در عین حال همین ثروت و علم و همین انضباط مردمى خودش را براى نابود کردن یک ملت دیگر به کار گیرد. این غلط است؛ این در منطق ما درست نیست. علم خودش را به کار بگیرد براى ایجاد سلاحى مثل بمب اتم که وقتى یک جایى فرود افتاد، دیگر با گناه و بىگناه و مسلح و بچۀ کوچک و شیرخوار و انسانهاى مظلوم را نگاه نمىکند و فرقى نمىگذارد و همه را نابود مىکند.»[4]
[1]. http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=20831
[2]. http://www.basirat.ir/Content/260857/%D8%AA%D9%82%D9%88%D9%8A%D8%AA-%D8%B3%D8%A7%D8%AE%D8%AA-%D8%AF%D8%B1%D9%88%D9%86%D9%8A-%DA%A9%D8%B4%D9%88%D8%B1-%D8%A8%D9%87-%D9%85%D8%AB%D8%A7%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D8%A7%D9%87-%D8%AD%D9%84-%D9%85%D8%B4%DA%A9%D9%84%D8%A7%D8%AA-%DA%A9%D8%B4%D9%88%D8%B1---%D9%85%D8%B5%D8%B7%D9%81%D9%8A-%D9%82%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D9%86%D9%8A/
[3]. http://www.irna.ir/html/1392/13920616/80805649.htm
[4]. http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3362