دیدبان

«تحریم نقطه‌ای» انتخابات مجلس

«تحریم نقطه‌ای» انتخابات مجلس

دیدبان؛ اصلاح طلبان همواره در زمان‌های انتخابات با چالشهای نظری- عملی مواجه بوده‌اند و اختلاف نظرهای زیادی در مورد نوع مواجه با پدیده انتخابات در میان ایدئولوگ‌های آنان مطرح است. این نوع چالش به خصوص بعد از کنش رادیکال آنان بعد از انتخابات 88 و بی نتیجگی آن برجسته‌تر و جدی‌تر بوده است. مثلا در انتخابات 90 مجلس شورای اسلامی بسیاری از آنان انتخابات را تحریم نمودند ولی سید محمد خاتمی به عنوان رهبر اصلاحات در انتخابات شرکت کرد (1).

اکنون نیز با نزدیک شدن به انتخابات مجلس در سال 98 و همچنین ناکارآمدی دولت روحانی که با حمایت آنان همراه بود این چالش به صورت بسیار جدی تری مطرح شده است و سؤال این است که در انتخابات چه نوع کنشی مناسب جریان اصلاح طلب برای بقا در صحنه سیاسی کشور است؟

ماهیتاً انتخابات یکی از مظاهر دموکراسی و از ارکان آن است. لذا کنار گذاشتن و تحریم آن نه به این اصل بلکه به خود جریان‌ها و احزاب سیاسی لطمه خواهد زد. علاوه بر این "اجماع"، در بین افراد و گروه‌های یک جریان برای تحریم انتخابات معمولاً حاصل نمی شود یا با دشواری همراه است. اصلاح طلبان نیز با آگاهی از این نکته به نظر سیاست تحریم را کنار خواهند گذاشت و به نوعی با استراتژی دیگری پا به عرصه خواهند گذاشت. تجربه تاریخی نیز ثابت کرده است که "تحریم" راه گشا نخواهد بود. مانند نهضت آزادی در انتخابات سوم مجلس و بعد از آن تا سال 76 و همین جریان اصلاح طلب بعد از انتخابات 88؛ چون به مشروعیت انتخابات نزد افکار عمومی منجر نشد.

علیرضا علوی تبار، سعید حجاریان و مصطفی تاجراده در میزگردی به بحث در مورد نحوه کنش اصلاح طلبان در مواجه با انتخابات و رد صلاحیت‌های احتمالی پرداختند. به نظر می‌رسد آنان در مورد این نکته که سکوت یا تحریم مطلق انتخابات به ضرر جریان اصلاح طلب است اجماع دارند. تاجرازده در این گفتگو می‌گوید: روشن‌تر بگویم. به فرمایش آقای علوی‌تبار می‌توانیم درباره انتخابات از دو زاویه و مستقلا بحث کنیم. البته که تقلیل دموکراسی به انتخابات فاجعه‌بار است اما فاجعه‌بارتر دموکراسی بدون انتخابات است. اگر انتخابات را رها کنیم باید به خیابان برویم. در آن صورت دو راه داریم. یا به گرداب هرج و مرج خشونت و مدل سوریه می‌رسیم یا مانند مصر گرفتار کودتای نظامیان می‌شویم. به اعتقاد من در ایران امروز، هر روشی جز انتخابات بن‌بست است، البته با یک تبصره‌؛ تظاهرات مسالمت‌آمیز می‌تواند حول انتخابات شکل بگیرد و در غیر این صورت مانند دی‌ماه بدون رهبری و سازماندهی و نهایتاً بی‌نتیجه و خسارت‌بار تمام می‌شود. ما جایگزینی برای انتخابات نداریم به‌ویژه اگر توجه کنیم در ایران «طبقه برای خود» نداریم، اتحادیه‌های قدرتمند نداریم، نهادهای مدنی سراسری نیز نداریم. دولت هم حجیم و قدرتمند و هم ثروتمند است؛ از این گذشته عمده توجه مردم به دولت است. در چنین شرایطی عقل سلیم فرصت استثنایی انتخابات را از دست نمی‌دهد (2).

سناریوهای محتمل از نظر آنان سه دسته اند: سکوت، تحریم، مشارکت. اما با نگاه این افراد می‌شود در بین این سناریوها موارد دیگری را نیز گنجاند تا از تحریم یا سکوت مطلق که آسیب های زیادی دارد گریخت. سعید حجاریان می‌گوید: می‌شود در انتخابات حاضر شد ولی تنها از فرصت انتخابات استفاده کرد. زمان انتخابات فضا باز است، سیاسیون امکان سخنرانی دارند و احزاب می‌توانند سازمان حزبی‌شان را تقویت کنند. ذیل این راه‌حل می‌توانیم زمین سیاست را خالی نکنیم اما لزوماً سیاست‌مداران انتخاباتی هم تعریف نشویم. یعنی اساساً کاندیدا معرفی نکنیم. البته اگر نمایندگان شایسته‌ای انتخاب شدند، می‌توانیم از زبان و تریبون آن‌ها سخن بگوییم بی‌آنکه مسئولیتی متوجه اصلاح‌طلبی کنیم. این موضوع باید دقیقاً تقریر و بحث آن گشوده شود. تجربه مجمع روحانیون مبارز و سکوت آن در حافظه ماست. مجمع، سکوت کرد و از انتخابات کنار کشید اما از فرصت انتخابات استفاده نکرد. در حالیکه می‌توان سکوت کرد و از فرصت انتخابات استفاده کرد. پس باید سکوت را دو بخش کرد؛ سکوت از جنس «صبر و انتظار» و سکوت از جنس «فعالیت» (3). این نه تحریم است و نه مشارکت و نه سکوت.

اما به نظر مهمترین سناریو که اصلاح طلبان به دنبال آن هستند سیاست تحریم نقطه ای انتخابات است. یعنی هرجا که کاندیداهای مورد نظرشان تأیید شد مشارکت کنند و هر جا که کاندیدای مورد نظر تأیید نشد تحریم کنند. مصطفی تاجزاده در بخشی از این گفت‌وگو اظهار می‌کند: در حوزه‌هایی که نامزدهایمان ردصلاحیت شوند، اعلام می‌کنیم، رأی نمی‌دهیم و آنها را تحریم می‌کنیم. در حوزه‌هایی که نامزدهای اصلی ما را حذف نکنند، وارد رقابت انتخاباتی می‌شویم و نمایندگان‌مان مطابق پلتفرم از پیش تعیین‌ و اعلام شده چهار سال در پارلمان فعالیت خواهند کرد. مثلا اعلام می‌کنیم در تهران از ۳۰ نامزد متعهد به پلتفرم حمایت می‌کنیم؛ درباره باقی حوزه‌ها مسئولیتی نمی‌پذیریم. یا برعکس؛ با معرفی نامزدهایی در برخی شهرستان‌ها، انتخابات تهران را تحریم می‌کنیم (4). در مجموع جمع بندی آنان در مورد سه مسئله است: ۱) حداکثر استفاده از فضای انتخابات تا روز رأی‌گیری، ۲) تلاش برای رسیدن به اجماع درمورد رأی‌ دادن/ ندادن در برخی/ تمام حوزه‌های انتخاباتی، ۳) فعالیت نمایندگان ما در مجلس بر اساس پلتفرم از پیش تعیین و اعلام شده (5).

این سناریو نخستین بار مطرح شده است و به نظر می‌رسد حاصل سالها رادیکالیسم ناشیانه اصلاحات است که به این نتیجه رسیده‌اند که رادیکالیسم حاصلی جز سرخوردگی برای هوادران نخواهد داشت. اما فارغ از اینکه این نوع سیاست ورزی با چه واکنشی از طرف هوادارن این جریان مواجه خواهد شد را به کنار می‌نهمیم و به چند نکته از تغییر نگاه اصلاح طلبان به انتخابات خواهیم داشت.

اول اینکه آنان به این نتیجه رسیده‌اند که تحریم انتخابات به دلیل سطح مشارکت گسترده مردم و شرکت رقیب با تمام توان اثربخش نخواهد بود و فقط باعث به حاشیه رفتن خود آنان خواهد شد.

دوم اینکه آنان انتخابات را در ایران به عنوان یک راه اثرگذار و مهم تلقی کرده و خواهان اثر بخشی از این طریق هستند. علوی تبار در این باره می‌گوید: به مردم اعلام کنیم، پروژه اصلاحات احیای جمهوریت نظام و لوازم آن به شمول جایگاه پارلمان به‌عنوان تنها نهاد قانون‌گذاری است؛ به‌نحوی که در قانون اساسی مشروطه و قانون اساسی پاریس وجود داشت. یعنی آن را به مرکز انحصاری قانون‌گذاری تبدیل کنیم. این سخن حق است و پاسداری از آرمان انقلاب و شهدا به شمار می‌رود و حاکمیت نمی‌تواند مستقیم و علنی به مصاف آن برود. اصلاح‌طلبان در هیچ شرایطی نباید اجازه دهند جامعه دو قطبی شود، زیرا نتیجه شرایط دوقطبی، منتفی شدن اصلاحات و آغاز هرج و مرج و درگیری‌های خونین داخلی است. حتی یک انقلاب از نوع کلاسیک یا مخملی هم نخواهد بود. اگر یکبار دیگر مردم از صندوق رأی ناامید شوند، انتخابات طریقیت و موضوعیت خود را از دست می‌دهد و این ترس همگی ماست. من نگران اتفاق افتادن آزمون فیصله‌بخش هستم؛ یعنی جایی که مردم به این نتیجه برسند، از طریق فرایندهای مسالمت‌آمیز نمی‌توان تغییری ایجاد کرد (6). حال آنکه مشاهده شد در دوره های گذشته بیشتر به راههای غیر از انتخابات چون شورش های خیابانی برای اصلاح روی آوردند مانند فتنه 88 و وقایع تیر 78.

سوم آنکه به این نکته تأکید دارند که برای بقای جریان خود باید مردم را به صندوق های رأی امیدوار نگه داشت و تأمل به افق بعد از انتخابات به حفظ سرمایه اجتماعی کمک خواهد کرد و حمایت بی دریغ خود از روحانی در انتخابات 96 و 92 را که به ریزش سرمایه اجتماعی اصلاحات منجر شده است از اشتباهات خود قلمداد می‌کندد.

نویسنده: کیوان بهمنی

 

1- https://www.khabaronline.ir/news/

2- http://mashghenow.com

3- http://mashghenow.com

4- http://mashghenow.com

5- http://mashghenow.com

6- http://mashghenow.com

مرتبط‌ها

ایستگاه انقلاب 11

زوایای ناآشنای مرد خاکستری دولت

در جستجوی ترکیبی از خیانت و خباثت

آیا جمهوری اسلامی به مفاهیم اصلی وجودی خود پایبند بوده است؟

دولت رمّالان

سرافراز؛ مُهره تخریب سازمان اطلاعات سپاه