دیدبان؛ پس از گذشت بیش از شش سال از عمر هشت ساله دولت حسن روحانی، بررسی مواجهه طیفهای مختلف سیاسی در این زمان با دولت مفید به نظر میرسد. موقعیت سیاسی دولت حسن روحانی در سال 92 در مقایسه با جایگاه کنونی دولت او تا اینجای کار فاصله بسیار دارد. اقتصاد که نقش مهمی در وزن بخشیدن به کارنامه حسن روحانی نزد افکار عمومی و گروههای سیاسی مختلف دارد تعریف چندانی ندارد و قابل دفاع نیست. اما آنچه در چنین شرایطی جالب توجه به نظر میرسد، موضعگیریهای متفاوت و بعضا متناقض طیفهای مختلف سیاسی و فرهنگی است که کار را برای دولت سخت و دشوار ساخته است. حامیان روحانی در دو انتخابات 92 و 96 که با شعارهای پر طمطراق، پشتیبانی خود از دولت را تضمینی میدانستند، در حساسترین شرایط کشور پشت دولت را خالی کردهاند. بررسی دیدگاههای مختلف در این زمینه میتواند تحلیل درستی از اندیشه حاکم بر جریانهای سیاسی کشور را در اختیار ما قرار دهد.
اصلاحطلبان، اتحاد تاکتیکی با دولت
گروههای اصلاحطلب به عنوان حامیان اصلی حسن روحانی در دو انتخابات گذشته و نیز پروژه سیاست خارجی او بودهاند. با توجه به سابقه تاریخی این جریان، میتوان گفت معیار حمایت اصلاحطلبان از افراد و گروهها، تنها منافع حزبی و جناحی خود بوده و عدم توفیق اشخاص در جلب افکار عمومی در نهایت منجر به سلب حمایت طیفهای اصلاحطلب از آنها میشود. تجربه عبور این جریان از محمد خاتمی و اکبر هاشمی رفسنجانی موید این کلام است. به همین ترتیب اتحاد آنان با حسن روحانی در سال 92 و 96 استراتژیک نبوده و تنها توفیق روحانی در جلب آرای عمومی نسبت به محمدرضا عارف در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، اصلاحطلبان را به حمایت از او واداشت. این حمایت را میتوان حمایتی موضعی تلقی کرد که به محض آشکار شدن ضعف مدیریتی حسن روحانی در عرصه سیاسی و اقتصادی کشور متوقف شد. برای اثبات این مدعا موضعگیری چهرههای موثر این جریان را قبل و بعد از شکست طرحهای دولت تدبیر و امید باهم مقایسه میکنیم.
محمد خاتمی با انتشار ویدئویی قبل از آغاز انتخابات ریاست جمهوری 96 از مردم خواست تا رای خود را به حسن روحانی تکرار کنند:
این بار این شمایید که باید تکرار کنید، تکرار رای به روحانی عزیز برای تقویت امید به آینده ای بهتر... من به مشکلات و مسائل مردم آشنا هستم، ولی باید بدانیم که در این زمینه گامهای بزرگی برداشته شده است، از جمله در عرصه اقتصادی اگر دو عامل مهم مشکلزا برای جامعه ما و مانع پیشرفت و ارتقای جامعه و برخورداری مردم از مزایای زندگی، تورم و رکود است، این دولت توانسته است تورم مهارگسیخته را مهار کند و نیز گامهایی در جهت رفع رکود بردارد [1].
خاتمی اما در دیدار با اعضای فراکسیون امید در اسفند سال گذشته اظهار داشت: «دیگر خیلی سخت است که به مردم بگوییم بیایید رای بدهید. آیا فکر میکنید در دور آینده انتخابات به حرف من و شما مردم پای صندوقها خواهند آمد؟ بعید میدانم مگر اینکه در یک سال آینده تحولی رخ دهد [2]».
سعید حجاریان از تئوریسینهای جریان اصلاحات با تاکید بر اینکه حسن روحانی با کلید آمده است، از رای خود به او برای تداوم مسیر تدبیر و امید میگوید: «آقای روحانی چهار سال پیش با یک کلید آمد و توانست قفل تحریمهای هستهای را با آن باز کند و برجام را رقم بزند. روحانی اینبار با یک دسته کلید آمده است. ایشان قول داده است که سایر تحریمها را نیز بر طرف کند و موضوعاتی چون حصر، رکود و فساد را از میان بردارد به شرط آنکه مردم زیادی به وی رأی دهند. فیالواقع دندانههای کلید روحانی مردماند و اگر آنان به صحنه نیایند، از روحانی کاری بر نخواهد آمد ولو با رایی شکننده پیروز انتخابات شود. من 29 اردیبهشت به ادامه مسیر تدبیر و امید رای میدهم [3]».
سعید حجاریان اما اولین کسی بود که سناریوی استعفای روحانی را با شگردی کاملا زیرکانه مطرح ساخته و خواسته قلبی خود را به جریان راست منتسب میکند: «در صورتی که وضعیت گفته شده تشدید شود، راستها چهار سناریو پیش روی دولت روحانی قرار خواهند داد. اولین آنها پیشنهاد استعفاست؛ یعنی روحانی را به استعفا دلالت کنند [4]». حجاریان سناریوهای بعدی را اعمال فشار بر روحانی، طرح عدم کفایت او در نهایت نیز پروندهسازی برای دولت دانست. این درحالی است که تمامی این سناریوها از سوی جریان اصلاحطلب علیه روحانی در حال پیگیری است.
او همچنین پیش از این، طی اظهاراتی از پروژه شکست روحانی و استعفای او خبر داده بود: «آقای روحانی اگر شکست بخورد بحران در بحران ایجاد خواهد شد. فرض کنید که توافق برجام در یک جایی به لحاظ اجرا شکست بخورد و همهچیز هوا شود. روحانی هم استعفا میدهد و میرود، و یک نفر مثل معجزهی هزارهی سوم سر کار میآید. روحانی شکست میخورد [5]».
از دیگر چهرههای اصلاحطلب که مواضع متناقضی را در قبال دولت روحانی اتخاذ کرده است محمدرضا خاتمی از چهرههای محوری حزب منحلّه مشارکت است. او پیش از انتخابات سال 96 مردم را به رای دادن به روحانی تشویق کرده و این جریان را تضمین روحانی معرفی میکند: «روحانی مطالبات اصلاحطلبان را به پیش میبرد و در شرایط امروز تنها کسی است که میتواند این جریان فکری را نمایندگی کند. او توانسته کشور را از انزوا و اقتصاد را از ورشکستگی نجات دهد. این دلایل خوبی برای اعتماد دوباره به روحانی است. ما پشتوانه و تضمین روحانی هستیم [6]».
خاتمی اما در توجیه ناکارآمدی جریان حاکم بر دولت و شهرداری در بخشی از یک مصاحبه با خبرگزاری دولتی ایرنا اظهار کرد: «ما معتقدیم که یک مشکل اساسی در کشور وجود دارد که باید به آنها توجه کرد. این مشکل رنج بردن مملکت از ناکارآمدی مزمن است. دلیلش هم این است که نگذاشتهاند هیچ شایسته ای به عرصه حکومت راه یابد [7]».
غلامحسین کرباسچی از دیگر اصلاحطلبانی بود که از انتخاب مجدد حسن روحانی حمایت کرده و او را در امور اجرایی توسعهگرا خواند: «آقای روحانی فردی باهوش و با درایت است و خیالبافی نمیکند و در رفتار خود صداقت دارد و دروغ نمیگوید و در امور اجرایی توسعهگرا است و تمام تلاشش در این جهت قرار دارد که برای جلبتوجه و فریب افکار عمومی حرکت نکند و در عین حال آدم صبور و منطقیای است و اگر در مشورتها به نتیجهای برسد که دیگران خلاف نظر او را بگویند مقابله نکرده و میپذیرد. بنابراین این ویژگیها توانسته است بسیاری از مسائل پیچیده کشور را حل کند و در تاریخ این دولت رکوردی باقی میماند [8]».
کرباسچی برخلاف گفتههای سابق خود، اینبار حسن روحانی را در امور اجرایی سنگین وزن و نشسته خواند و خواستار کنارهگیری او شد: «تصمیم سختی است. او اگر نمیتواند کاری کند میتواند به عنوان یک قهرمان کنار برود و بگوید ایها الناس من میخواستم کاری کنم نشد، به دیوار بسته خوردم و حالا کنار میروم. این ممکن است کمک کند که اگر او قهرمان نیست حداقل منفور هم نشود [9]».
هشتگهای متناقض سلبریتیها
از پدیدههای عجیب و مضحک سالهای اخیر، حرکات پوپولیستی چهرههای سلبریتی است که به اسم فرهنگ و مردم در حوزههای نامربوط به آنها دخالت کرده و از قضا ضربات جبران ناپذیری را متوجه فرهنگ و منافع مردم کردهاند. روند حضور این گروهها در صحنه اجتماع همزمان با رشد شبکههای اجتماعی و فضای مجازی بود. این جریان ضدفرهنگ که حد و مرزی را برای خود قائل نیست در پیچیدهترین حوزهها که نیاز به سالها تخصص و تجربه دارد سرک کشیده و شروع به نسخه پیچیدن میکند. از جمله این حوزهها، حوزه مربوط به انتخابات است. اگرچه هر فردی در دادن رای به کاندیدای مورد نظر خود اختیار مطلق داشته و حق تبلیغ آن کاندیدا را نیز دارد اما جریانسازیهای کاذب در بزنگاه انتخابات، بدون در نظر گرفتن منافع ملی و صرفا به سود منافع گروهی و حداقلی خود محکوم بوده و باید مسئولیت این امر را بپذیرند. اقدامی که در مورد سلبریتیها صدق نمیکند. این جریان با ایجاد دوگانههای کاذب در انتخابات 96، هشتگهای رای من روحانی است و با روحانی تا 1400 را بولد کردند. هشتگهایی که چندان دوام نیاورد و جای خود را به هشتگها و کمپینهای من پشیمانم داد.
علی کریمی از جمله سلبریتیهایی بود که با همان قاطعیتی که به روحانی رای داد، از صف حامیان او خارج شد. کریمی قبل از برگزاری انتخابات در کانال تلگرامی خود اینگونه از حسن روحانی حمایت میکند: «با احترام به همه کاندیداها، این پست را در جواب کسانی زدم که از کامنت من در زیر پست دکتر روحانی سوء استفاده کردند و میکنند. اگر قرار باشد یکی را انتخاب کنم؛ روحانی تا 1400 [10]».
او پس از آغاز موج گرانیها از تابستان 97 پشیمانی خود را از انتخاب روحانی اینگونه ابراز میکند: «خوب عیدی به مردم دادین!! می بینیم تا تابستون ٩٧ و شروع تعطیلات عکس بالا رو! کار به تراول چک نکشه صلوات [11]». علی کریمی همچنین با انتشار پستی در اینستگرام از رای خود به روحانی عذرخوانی میکند:
سلبریتیها به همینجا متوقف نشدند و مراسم افطاری حسن روحانی را در خرداد سال گذشته تحریم کردند. پرویز پرستویی، فاطمه گودرزی، مهناز افشار، شهره سلطانی، برزو ارجمند، بهاره رهنما، علی جلیلوند، وحید جلیلوند، امیرحسین رستمی، حمیدرضا آذرنگ، شیلا خداداد، مازیار میری، سپیده گلچین، بهار ارجمند، سارا بهرامی، امیر سیدزاده، مریم بوبانی، فلور نظری، مریم دوستی، احسان کرمی، پرستو گلستانی، آناهیتا همتی، مهرناز دبیرزاده، مجتبی نجفیثانی و رامین اوحدی از جمله سینماگرانی بودند که به دعوت رئیسجمهور جواب رد دادند. این هنرمندان با هشتگ «ما به افطاری نخواهیم رفت»، اعتراض خود را به گرانیهای به وجود آمده در دولت حسن روحانی نشان دادند [12].
این رفتار غیرمسئولانه بازیگران و شورش آنها علیه قوه مجریه که در واقع بی اعتبار کردن این نهاد نزد مردم محسوب میشود، باید درس عبرتی باشد برای جریانهایی که به بهای ناچیز روی کار آمدن خود، افراد کم سوادی را مسئول عقل و اختیار مردم قرار دادهاند. متاسفانه جریان اعتدال و حامیان اصلاحطلب آنها به جای اینکه ساختار سینما را به سمت گشودن گرههای فکری و فرهنگی مردم هدایت کنند، این ساختار را ابزاری برای رسیدن به اهداف و مطامع سیاسی خود قرار دادهاند.
نقد مسئولانه
آنچه را چهرههای انقلابی در خشت خام میدیدند، گروههای حامی دولت در آینه نمیدیدند. چهرههای اصولگرا از همان ابتدای انتخابات نسبت به سرانجام سیاستهای مورد نظر حسن روحانی در عرصه داخلی و خارجی و گره زدن اقتصاد و معشیت مردم به خارج و امید بستن به وعدههای پوچ غربیها هشدار دادند و در عین حال با بروز مشکلات اقتصادی ضمن ریشهیابی این مشکلات، برای عبور از گردنههای سخت پیش رو اعلام آمادگی کردند. محمدباقر قالیباف، رقیب انتخاباتی حسن روحانی در سالهای 92 و 96، ضمن انتقاد از گره زدن اقتصاد کشور به برجام و اروپا به تکیه بر ظرفیتها و توانمندیهای داخلی کشور تاکید میکند:
ما چند سال است اقتصاد را منتظر نگه داشتهایم ببینیم برجام و اروپا با ما چه میکنند. خب مشخص است آنها که دشمن ما هستند با ما چه میکنند. اینکه در حوزه نظامی جرأت هیچ حرکتی علیه ما ندارند به این دلیل است که ما قدرت داریم. در حوزه اقتصاد هم ما باید توانمند شویم و به درون و ظرفیتهای داخل تکیه کنیم و این ظرفیت را داریم اما آن را نگه میداریم [13].
قالیباف سپس برای رفع مشکلات مردم، برای همکاری با دولت اعلام آمادگی میکند: «برای تصمیمات اقتصادی مبتنی بر تقویت پایه اقتصادی هر عملی که دولت بخواهد، برای رفع مشکل مردم حاضرم انجام دهم».
حجتالاسلام و المسلمین سیدابراهیم رئیسی، رئیس کنونی قوه قضائیه و تولیت آستان قدس رضوی نیز در دیدار با استاندار جدید خراسان رضوی، از اعلام آمادگی خود برای همکاری با دولت خبر داد: «آستان قدس رضوی در قبال حل مشکلات مردم حاضر به هر نوع همکاری با بخشهای مختلف کشور از جمله دولت و مدیریت استان بوده و خواهد بود [14]».
حجّتالاسلام غلامرضا مصباحیمقدم، سخنگوی جامعه روحانیت مبارز و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان اینکه نباید در چنین شرایطی زیر پای دولت را خالی کرد تاکید میکند: «بالاخره یکسال قبل انتخاباتی برگزار شد و رئیسجمهور با اکثریت آراء برگزیده شد و میباید در چنین شرایطی که کشور با جنگ اقتصادی روبهرو شده، پای کار بایستد و وظایف خودش را با قدرت دنبال کند [15]».
مواضع سینوسی احمدی نژاد
موضعگیری فرقه بهار در قبال دولت، بی شباهت با جریان اصلاحطلب نیست. این فرقه و در راس آن احمدی نژاد با همسویی با جریان اعتدال- اصلاحطلب در بزنگاههای مهم به خصوص انتخابات، علیه نیروهای انقلابی زمینه روی کار آمدن جناحهای مورد نظر خود را فراهم کرده است. صحبتهای احمدی نژاد مبنی بر «نزدیک بودن روحانی به گفتمان انقلاب» در سال 96 را باید در این راستا تحلیل کرد [16]. احمدی نژاد اما در اوج ناآرامیهای اقتصادی کشورمان، از فرصت استفاده کرده تا با تخریب متحد قدیمی، زمینه اقبال عمومی را برای خود فراهم کند. او با بحرانی توصیف کردن اوضاع کشور در خرداد سال گذشته خواستار استعفای حسن روحانی از مقام ریاست جمهوری شد [17].
در واقع بعد از سعید حجاریان، احمدی نژاد از دیگر افرادی بود که خواستار استعفای روحانی شد. به عبارت دیگر دو جریانی که زمینه روی کار آمدن دولت اعتدال را فراهم کرده بودند دست به دست هم داده تا متحد قدیمی خود را فدای منافع گروهی خود کنند.
همیشه در صحنه
سپاه پاسداران در طول دوران ریاست جمهوری حسن روحانی نقش فعالی در ورود به عرصههای حیاتی کشور و همکاری با دولت در حل و فصل مشکلات داشته است. نقش سپاه در پیشرفتهای نظامی، تکمیل فرایند ساخت پالایشگاه خلیج فارس، بارور کردن ابرها بلافاصله پس از کاهش میزان بارندگی در برخی نقاط کشور، مبارزه با قاچاق کالا و ارز و کمک رسانی به آسیب دیدگان حوادث طبیعی در سراسر کشور نظیر زلزله زدگان کرمانشاه و سیل زدگان شهرهای مختلف در روزهای اخیر نمونه کوچکی از همکاریهای سپاه پاسداران با دولت حسن روحانی است. به همین ترتیب با بروز گرانیهای طاقت فرسا، سپاه پاسداران در کنار دیگر ارگانهای انقلابی کشور آمادگی خود را برای همکاری با دولت در جهت غلبه بر مشکلات اقتصادی کشور اعلام کرد. در همین رابطه عبدالله حاجی صادقی نماینده ولیفقیه در سپاه با ارسال نامهای به مراجع تقلید از آمادگی سپاه و بسیج در حل و فصل مشکلات اقتصادی خبر داد [18].
متاسفانه نه تنها کوچکترین قدردانی از خدمات این نهاد انقلابی از سوی دولتمردان صورت نمیگیرد بلکه هر از چندگاهی شاهد نیش و کنایههای دولتمردان به این نهاد هستیم. دولت تفنگدار عنوانی بود که حسن روحانی به سپاه نسبت داد و برای فریب افکار عمومی سپاه را از ورود به اقتصاد نهی کرد [19]. این درحالی است که بسیاری از پروژههای اقتصادی از سوی خود دولتیها به سپاه واگذار شده است.
ترمز بریدن دولتیها
در شرایطی که انتظار میرود در شرایط حساس و حیاتی کشور که اقتصاد و معشیت مردم در تنگنا گرفته است، حداقل از سوی دولتمردان تدبیر و امید شاهد حفظ وحدت و یکپارچگی باشیم، پس از نواسانهای قیمت ارز در داخل کشور و شکست پروژه برجام در عرصه خارجی متاسفانه موج استعفاهای اعضای کابینه حسن روحانی شرایط کشور را از این که هست بغضرنجتر کرده است. این درحالی است که مسئولان باید پاسخگوی عملکرد مدیریتی خود و وعدههایی که به مردم داده بودند، باشند. در طول یکسال اخیر، ولی الله سیف رئیس بانک مرکزی، محمدباقر نوبخت سخنگوی دولت، عباس آخوندی وزیر راه و شهرسازی، محمد شریعتمداری وزیر صنعت معدن تجارت، حسن قاضی زاده هاشمی وزیر بهداشت به دلایل مختلف استعفای خود را تقدیم رئیس جمهوری کردهاند [20]. این استعفاها که غالبا حکایت از اختلافات درون کابینه دولت دارد پیام خوبی را به مردم منتقل نمیکند. جدا از این موارد خبرهایی مبنی بر اختلافات اسحاق جهانگیری و محمد جواد ظریف، دو عنصر کلیدی دولت روحانی، با شخص رئیس جمهور تاکنون در رسانهها دست به دست شده است که گویا اختلافات شائبه سیاسی بودن نیز دارد.
تصویری از آینده
شوربختانه در صورت تداوم بی مسئولیتیهای گروههای حامی حسن روحانی در کنار کارشکنی آنان و ایجاد جو نا امیدی برای مردم و نیز حاشیه سازی مسئولان دولتی به جای پرداختن به وظایف خود، در روزها و ماههای آتی نیز خبرهای خوبی از وضعیت اقتصادی حاکم بر کشور نخواهیم شنید. چراکه چنین مقصودی نیازمند حاکم بودن آرامش روانی بر کشور و از سوی دیگر اراده قوی دولتمردان برای حل مشکلات اقتصادی است. ضمن اینکه باید تاکید کرد تمامی موارد فوق به معنای انتقاد مسئولانه از نقاط ضعف دولت و سیاستهای غلط آن در عرصه داخلی و خارجی نیست.
نویسنده: احمدرضا کریمی، کارشناس مسائل سیاسی
[1]. http://yon.ir/EL9EE
[2]. http://yon.ir/4cqv0
[3]. http://yon.ir/pxtB9
[4]. http://yon.ir/I4XBF
[5]. http://yon.ir/Ou10x
[6]. http://yon.ir/xhAWV
[7]. http://yon.ir/7Fbcp
[8]. http://yon.ir/fC3eg
[9]. http://yon.ir/CpH5T
[10]. http://yon.ir/cwJGX
[11]. http://yon.ir/DBn8G
[12]. http://yon.ir/XYR58
[13]. http://yon.ir/wKNTk
[14]. http://yon.ir/UnH3f
[15]. http://yon.ir/tutF5
[16]. http://yon.ir/4narj
[17]. http://yon.ir/wiEFW
[18]. http://yon.ir/h6L71
[19]. http://yon.ir/dxmDb
[20]. http://yon.ir/KIyQU