دیدبان؛ اینجا حدفاصل تپه نقره ای و روستای نارداله در جنوب شرقی شهرستان گمیشان است. خروش و شورش سیل در پشت اراده ی این جوانمردان به زانو درآمده!
جوانان و مردانی که شش شبانه روز است نخوابیده اند، تا صدها هزار کیسه ی خاک را در طول چندین کیلومتر همچون دیوار مستحکم و سدّی دست ساز، در برابر امواج مهاجمِ سیل بنیان کن بچینند تاجایی که کابوس سیاهِ به زیر آب رفتنِ شهر گمیشان را با حلاوت عملیات خودجوششان، تبدیل به حماسه ای ماندگار کرده اند.
همه در تکاپو و حرکت و طراحی اند؛ تمام خانه ها به روی جوانان این شهر باز است، و بانوان و شیرزنان شهر، چند شبانه روز است که تدارکات و پشتیبانی و تأمین غذا و مایحتاجِ قهرمانان شهرشان را بر عهده گرفته اند.
در اینجا هیچکس ناله و گلایه نمیکند! همه مشغولند، و ما شرمنده ی اینهمه عظمت و شکوه ملّتی که دست بر زانوی خود گذاشته و تکیه به جوانان و توانمندیهای خود کرده است!
گمیشان؛ از کابوس تا حماسه
