دیدبان
سیری در تاریخ سیاسی استعفا؛

مقایسه استعفای ظریف و موسوی؛ شباهتها و پیامدها

مقایسه استعفای ظریف و موسوی؛ شباهتها و پیامدها

دیدبان؛ اکنون مدتی است که از استعفای ناگهانی محمدجواد ظریف وزیر امورخارجه می گذرد. اگرچه این استعفا پذیرفته نشد ولی نکته مهم و کلیدی این استعفای خلق الساعه که از دید همگان پنهان ماند آسیب و هزینه هایی بود که برای نظام ایجاد کرد و نیز خبرسازی هایی که در رسانه های بیگانه به وجود آمد و شیرینی سفر بشار اسد به ایران را به یک تلخ کامی تبدیل کرد و البته به عقیده نویسنده این متن اگر کسی هم می خواهد استعفا هم بدهد راه آن انتشار عکس نوشت در اینستاگرام و توییتر نیست.

شباهت

سنخ استعفای ظریف در تاریخ انقلاب به دو استعفای محمد خاتمی و میرحسین موسوی شباهت دارد و البته بیشتر از همه شبیه استعفای ناگهانی میرحسین موسوی است؛ چون به عقیده برخی استعفای محمد خاتمی از وزارت ارشاد این فرصت را به خاتمی داد تا با قرار گرفتن در هاله مظلومیت و محبوبیت در سال ۷۶ با اقبال بیشتر بازگردد و ساختمان ریاست جمهوری را فتح کند [1]. برای فهم بیشتر این سنخیت به تاریخ انقلاب مراجعه می کنیم:

میرحسین موسوی در دوران نخست وزیری با اینکه در اکثر مواقع حمایتهای رسانه ها، مجلس و حتی حمایت مصلحت آمیز امام را به همراه خود داشت برای به دست آوردن امتیاز بیشتر و منزوی کردن مخالفان خود (مخصوصاً شخص رئیس جمهور) را تهدید به استعفا می کرد. موسوی در سالهای 62، 63، 66 و 67 به دلایل مختلف استعفا داد. استعفای او در سال 62 به خاطر اختلاف نظر با رئیس جمهور وقت آیت الله خامنه ای بر سر انتخاب وزیر مسکن بود که هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود می نویسد: آقای رئیس جمهور گفتند مهندس موسوی آمده و به خاطر عدم توافق روی انتخاب وزریر مسکن، پیشنهاد استعفا داده که آقای خامنه ای مخالفت کرده اند و گفته اند اختلاف به هر حال هست و با این مقدار اختلاف نباید کنار رفت و قابل حل است [2].

استعفای بعدی موسوی اردیبهشت سال 63 است که به جای مطرح کردن آن با رئیس جمهور، استعفایش را نزد هاشمی برده است: «با مهندس موسوی نخست وزیر ملاقات داشتم. بخاطر عدم هماهنگی با رئیس جمهور و کمی بودجه استعفا و تعویض کابینه را مطرح کرد مخالفت کردم و گفتم باید تفاهم ایجاد شود» [3].

استعفای دیگر موسوی به سال 66 و فضای قبل از پذیرش قطعنامه برمی گردد. وزیر کابینه موسوی مسعود روغنی زنجانی با ترسیم فضا به بحث استعفا اشاره می کند و می گوید: «در یک مقطع آقای موسوی قصد استعفا داشت که من هم دنبال ایشان استعفا دادم ولی امام خیلی عصبانی شدند. اگر درست یادم باشد سال 66 بود امام عصبانی شدند که به چه حقی استعفا داده اید من باید نظر بدهم...» در نهایت امام خمینی با عصبانیت استعفای موسوی را نپذیرفتند. استعفای دیگر موسوی به سال 67 دو روز پیش از انتصاب وی به ریاست فرماندهی کل قوا بود که هاشمی رفسنجانی در خاطرات روز اول خرداد 67 آورده است: «نخست وزیر نامه ای به رییس جمهور نوشته و اعلام کرده بنا ندارد کابینه را به مجلس معرفی کند و خواستند که به فکر نخست وزیر دیگری باشند. مشکلات فراوان در اداره کشور و کمی اختیارات عامل این تصمیم است بعید است پذیرفته بشود». انتصاب موسوی به ریاست ستاد فرماندهی کل قوا در خرداد 67 صورت می پذیرد در حالی که در تیرماه همین سال قطعنامه پذیرفته می شود. می توان نتیجه گرفت انتصاب موسوی به این پست و پذیرش قطعنامه به هم بی مربوط نیست [4].

استعفای جنجالی

استعفای دیگر میرحسین موسوی که جنجالی ترین استعفای وی بود در 14 شهریور 67 رخ داد. روزنامه جمهوری اسلامی که در اختیار مسیح مهاجری- یکی از نزدیکترین چهره ها به میرحسین- قرار داشت، در حالی منتشر شد که خبر استعفای میرحسین موسوی از نخست وزیری را به عنوان تیتر یک انتخاب کرده بود؛ استعفایی که بدون هماهنگی رئیس جمهور و رهبر کبیر انقلاب اسلامی نگاشته شده بود [5].

موسوی دو استعفا نامه نگاشته بود یک نسخه رسانه و دیگری نامه سرگشاده خطاب به رئیس جمهور وقت آیت الله خامنه ای بود. از جمله دلایلی که موسوی در نامه عمومی خود آورده است «...برادر گرامی و متعهد مسعود روغنی زنجانی در روز 13/6/67 از مسئولیت وزارت برنامه و بودجه استعفا دادند و این استعفا در شرایطی است که تصمیم گیری برای انتخاب وزرای نیرو، جهاد سازندگی و بازرگانی هنوز مبهم است. با توجه به جهت‌گیری روشن مجلس در امور مختلف و اطلاعاتی که از داخل مجلس محترم در دست است، احتمالاً بین 5 تا 8 وزیر از افراد معرفی شده رأی لازم را برای ادامه مسئولیت به دست نخواهند آورد و معنای این شرایط آن است که دولت در وضعیت کنونی کشور در تعدادی از وزارتخانه‌های حساس برای مدت نامعلومی وزیر نداشته باشد. با توجه به جمیع جهات ذکر شده و نیز مشکلات انتخاب وزرا، با عنایت به عدم تفاهم فی مابین که در انتخاب هر فردی بروز می‌نماید (که حتی در مواردی انتخاب یک وزیر به بیش از یک‌سال انجامیده است) و از آنجا که اینجانب اصالت در اختلافاتی که بین 3 مرجع ریاست جمهوری، نخست‌وزیر و مجلس پیش می‌آید، براساس روح قانون اساسی و نیز صلاح کشور متمایل به مجلس منبعث از آرای ملت می‌دانم و معتقدم که در چنین مواقعی مصالح مملکت ایجاب می‌نماید رئیس‌جمهوری و نخست‌وزیر بدان تمکین نمایند، بدینوسیله براساس اصل 135 قانون اساسی استعفای خود را تقدیم می‌نمایم...» [6] و همچنین در نامه محرمانه میرحسین به آیت الله خامنه ای که در 18 مهر 67 در روزنامه انقلاب اسلامی تحت مدیریت ابوالحسن بنی صدر در خارج کشور منتشر شد دلیل استعفای خود را چنین ذکر کرده است: «... مسلوب الختیار شدن دولت در سیاست خارجی. امروز امور افغانستان و عراق و لبنان در دست جنابعالی است. نامه هایی به عنوان کشورهای مختلف نوشته می‌شود بی آنکه دولت از آنها خبری داشته باشد (اینجانب به عنوان نخست وزیر از این نامه ها جز در موارد استثنائی و آن هم بطور اتفاقی بی‌خبرم). نخست وزیر ژاپن برای ریاست محترم مجلس و ریاست محترم مجلس برای نخست وزیر ژاپن نامه می نویسد و اینجانب در یک مراسم عمومی و مردمی از این ماجرا و متن نامه با خبر میشود. آقای لاریجانی در جایی می گوید از پنج کانال با آمریکا تماس گرفته می شود و بنده به عنوان رئیس هیئت وزیران از این کانالها اطلاعی ندارم. همه جا صحبت از سیاستهای خارجی دولت جمهوری اسلامی است. بدون آنکه دولت از این سیاستها که در همه جای کشور و جهان بیان می‌شود، خبر داشته باشد...» [7].

رد استعفا

موسوی پس از استعفا مدتی پنهان شد که هاشمی در خاطرات خود چنین می‌نویسد: «اول وقت خواستم با نخست‌وزیر تماس بگیرم، گفتند از منزل بیرون رفته و به جای نامعلومی رفته که کسی از ایشان خبر ندارد. از آقای میرزاده معاون اجرایی نخست‌وزیر پرسیدم. ایشان هم اظهار بی‌اطلاعی کرد. با احمدآقا و آقایان خامنه‌ای و موسوی اردبیلی صحبت کردم که به نحوی مانع انتشار خبر شویم، ولی خبر رسید که روزنامه جمهوری اسلامی خبر استعفا را با حروف درشت منتشر کرده است» [8].

در پی انعکاس استعفای میرحسین موسوی در روزنامه جمهوری اسلامی، رسانه‌های خارجی حجم بزرگی از اخبار و تحلیل‌های خود را به این موضوع اختصاص دادند. رادیو بی‌بی‌سی گفت: «استعفای آقای موسوی که وی به آقای خامنه‌ای، رییس‌جمهور ایران تسلیم داشته است، در روزنامه جمهوری اسلامی که آقای موسوی با آن ارتباط دارد، به چاپ رسیده است. دلیلی که آقای موسوی آورده است، این است که به اعتقاد او حداقل به هشت تن از وزرای کابینه او در جلسه ویژه مجلس که قرار بود امروز به اعتبارنامه دولت رسیدگی کند، رای اعتماد داده نخواهد شد. وی در گذشته نیز برای گرفتن رای اعتماد برای تمام وزرای کابینه خود از مجلس ایران که نمی‌توان دیگر آن را یک نهاد تشریفاتی خواند، با اشکال مواجه شده بود. مجلس جدید از مجلس قبلی رادیکال‌تر است. اما در ماه ژوییه به آقای میرحسین موسوی که خود نیز در مسائل اقتصادی تا اندازه‌ای به عنوان یک رادیکال شهرت پیدا کرده است، به اتفاق آراء رای اعتماد دادند. به هر حال، رییس‌جمهور ایران نیز استعفای او را فوراً رد کرد. چنین حدس زده می‌شود که این تصمیم به بحث و جدل‌های داغی که در هفته‌های اخیر در داخل رهبری ایران بر سر میزان دخالت کشور‌ها و شرکت‌های خارجی در امر بازسازی کشور به راه افتاده است، بی‌ارتباط نباشد» [9].

با توجه به جوسازیهای رسانه های بیگانه و تحت شعاع قرار گرفتن مذاکرات ژنو که توسط ولایتی در حال پیگیری بود در همان روز انتشار استعفا، آیت الله خامنه ای ضمن رد آن در نامه ای نکاتی را به موسوی متذکر شده اند:

برادر گرامی آقای موسوی

نخست وزیر محترم

با سلام، نامه­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­ استعفای شما را دریافت کردم و لازم می‌دانم چند موضوع را به جناب‌عالی گوشزد کنم:

در شرایط حساس کنونی و در حالی که مذاکرات ژنو در جریان است و لازم است همه در برابر ترفندهای دشمنان آماده و از مسائل داخلی فارغ‌البال باشیم، استعفای دولت بر خلاف مصلحت کشور و انقلاب است و ضربه‌ای بر مصالح نظام جمهوری اسلامی است. مشکل تعیین چند وزیر، مشکل جدیدی نیست. در سه سال گذشته (دوره دوم ریاست جمهوری اینجانب) همواره این مشکل با حکمیت هیات سه نفره­­­­­ منصوب امام حل شده و جنابعالی همواره از آن استقبال کرده‌اید. هم‌اکنون نزدیک به نیمی از وزرای دولت که [...] به تصریح حضرت امام هنوز به قوت خود باقی است مرجع حل مشکل خواهد بود. شما اگر مجلس را مرجع واقعی می‌دانید، نباید از عرضه­ دولت به مجلس و خواستن رای اعتماد، استنکاف کنید. اگر مجلس به دولت رای ندهد راه‌های قانونی برای تشکیل دولت جدید وجود دارد و این بهتر از آن است که شما درست شب قبل از روزی که دولت قرار است به مجلس عرضه شود، استعفا دهید و آن را در رسانه‌ها منتشر کنید. جنابعالی از اختیارات نخست‌وزیر طبق اصل ۱۳۴ کاملا برخوردار بوده‌اید و حتی به برکت لطف حضرت امام و حمایتی که همواره از دولت کرده‌اند تا بتوانند وظایف خود را به خوبی انجام دهند، ‌اختیاراتی بیش از مقرر در قانون نیز کسب کرده و آن را اعمال نیز کرده‌اید. توضیح این مطلب را در نامه­ پیوست به شخص شما ارائه خواهم کرد. اینجانب با وجود اختلاف نظرهای چندی که با شما در نحوه­ اداره­ کشور و اعتراض به روش‌های شما به ویژه در مسائل اقتصادی (دارم)،‌‌ همانطور که می‌دانید همواره در همه­ مراحل به شما کمک کرده‌ام و اکنون هم استعفای شما را به مصلحت ندانسته و اصرار بر آن را ضربه به نظام و حتی با کمال معذرت خیانت- البته خیانت غیرعمدی- می‌دانم و معتقدم خوب است جنابعالی امروز نظرات حضرت امام در امور اقتصادی را به طور دربست بپذیرید. استعفا را نمی‌پذیرم و خواهش می‌کنم اصرار نکنید» [10].

آنچه از نامه آیت الله خامنه ای به دست می آید، دلیل اصلی استعفای موسوی تغییرات سیاستهای نظام به خصوص در مسائل اقتصادی است و به راستی استعفای موسوی که همزمان با صبح اولین روز مذاکرات ژنو بود چیزی به جز خیانت نام ندارد. امام خمینی 15 شهریورماه سال 67 نیز در نامه ای به موسوی برخی اختیاراتش را گرفت که به این شرح است:

نامه­ استعفای شما باعث تعجب شد. حق این بود که اگر تصمیم بدین کار داشتید، لااقل من و یا مسئولین رده بالای نظام را در جریان می‌گذاشتید. در زمانی که مردم حزب‌الله برای یاری اسلام، فرزندان خود را به قربانگاه می‌برند چه وقت گله و استعفا است. شما در سنگر نخست‌وزیری در چارچوب اسلام و قانون اساسی به خدمت خود ادامه دهید، در صورتی که نسبت به بعضی از وزرا به توافق نمی‌رسید چون گذشته عمل شود. این حق قانونی مجلس است که به هر وزیری که مایل بود، رأی دهد. تعزیرات از این پس در اختیار مجمع تشخیص مصلحت است که اگر صلاح بداند به هر میزان که مایل باشد، در اختیار دولت قرار خواهد داد. همه باید به خدا پناه ببریم و در مواقع عصبانیت دست به کارهایی نزنیم که دشمنان اسلام از آن سوء استفاده کنند. مردم ما از این گونه مسائل در طول انقلاب زیاد دیده‌اند. این حرکات هیچ تأثیری در خطوط اصیل و اساسی انقلاب اسلامی ایران نخواهد داشت. از آنجا که من به شما علاقمندم، انشاءالله عندالملاقات مسائلی است که گوشزد می‌نمایم [11].

همانطور که گفتیم موسوی سه روز پنهان شده بود که بادامچیان در این باره می گوید «امام او را احضار کرد، اما میرحسین نیامد روز دوم امام که به عنوان ولی فقیه و نایب امام زمان است او را فرا خواند اما باز هم میرحسین نیامد روز سوم امام به احمد آقا گفت به میرحسین بگویید بیاید که اگر نیاید نامه ای تنظیم کرده ام و در اختیار رسانه ها قرار می دهم که اگر پخش شود دیگر برای او دنیا و آخرت نمی­­ ماند» [12].

نتیجه

حال باید دید ابعاد استعفای ناگهانی ظریف چه بوده است؟ چه هزینه هایی را کشور متحمل شده است؟ مرجع برخورد با وی کیست؟ همانطور که گفتیم استعفای ناگهانی موسوی باعث جوسازی علیه کشور شد و مذاکرات ژنو را تحت تاثیر قرار داد و با برخورد شدید امام و رئیس جمهور مواجه شد ولی نحوه برخورد با ظریف چگونه بود؟ آیا ظریف پاسخگوی هزینه ناشی از جوسازیهاش خواهد بود؟

 

[1] http://yon.ir/xTlez

[2] آرامش و چالش، ص348.

[3] اکبر هاشمی رفسنجانی، به سوی سرنوشت.

[4] آخرین نخست وزیر، ایستگاه استعفا، ص324 تا ص348.

[5] http://yon.ir/9Yd7t

[6] http://yon.ir/9Yd7t

[7] http://yon.ir/9Yd7t

[8] پایان دفاع، آغاز بازسازی، ص300.

[9] http://yon.ir/9Yd7t

[10] http://yon.ir/9Yd7t

[11] صحیفه امام، جلد 21، ص123.

[12] سخنرانی بادامچیان در دانشگاه آزاد قم، خبرگزاری فارس 8/3/88.

مرتبط‌ها

ایستگاه انقلاب 11

زوایای ناآشنای مرد خاکستری دولت

در جستجوی ترکیبی از خیانت و خباثت

آیا جمهوری اسلامی به مفاهیم اصلی وجودی خود پایبند بوده است؟

دولت رمّالان

سرافراز؛ مُهره تخریب سازمان اطلاعات سپاه