دیدبان
چالشهای نظری دموکراسی؛

دموکراسی به تنهایی قابلیت اجرا شدن دارد؟

دموکراسی به تنهایی قابلیت اجرا شدن دارد؟

دیدبان؛ امروزه در هر زمینه‌ای واژه "دموکراسی" از تقدس و اتقان قابل توجهی برخوردار است و افراد و گروه‌ها و دولت‌‌ها همواره سعی دارند خود را حامی و پایبند آن نشان دهند. اما اگر این واژه و بن‌مایه‌ها و پیش‌فرض‌های حاکم بر آن را مورد تعمق قرار دهیم با "بن‌بست‌ها" و "چالش‌های" فکری زیادی مواجه می‌شویم و این سوال پیش می‌آید که آیا واقعا دموکراسی به تنهایی قابلیت اجرا شدن دارد یا خیر؟

مبنای دموکراسی این اصل است که "بیشتر بهتر است" اما آیا می‌شود همین اصل را به رای گذاشت؟ کجا و چگونه این پیش‌فرض نهاده شده است؟ چرا این اصل درست باید درست باشد؟ لذا اولین مشکل این است که اگر بخواهیم دموکراسی مطلق داشته باشیم و همه چیز بر اساس رأی مردم تعیین گردد این پیش‌فرض نهفته در دموکراسی با چالش رو به رو می‌گردد.

فرض کنیم این اصل را بپذیریم و بر آن مبنا عمل کنیم. حال اگر در رأی‌گیری بین دو گزینه تعداد رأی مساوی حاصل شد دیگر اصل بیشتر بهتر است چاره‌ساز نخواهد بود و به بن‌بست می‌رسیم. اگر یک رأی‌دهنده اضافه گردد مشکل آراء برابر حل می‌شود ولی سوال بعدی پیش می‌آید که اگر در این حین یکی تغییر عقیده داد و خواست نظز خود را برگرداند چگونه باید با مسئله برخورد نمود آیا اجازه تجدید نظر بدهیم یا خیر؟ چه کسی تعیین می‌کند که باید اجازه تجدید نظر داده شود یا نه؟ اگر اجازه داده نشود اصل بیشتر بهتر است زیر سوال می‌رود.

اگر 17 نفر رای دهنده باشند و بین 3 گزینه قدرت انتخاب داشته باشند و هر گزینه به ترتیب 7، 6، 4 رای بیاورد الان هر کدام را انتخاب نماییم مجموع  دو گزینه دیگر بیش از آن خواهد بود و اصل اولیه مخدوش می‌شود و اگر برای رفع مشکل یک گزینه مثلا آنکه 4 دارد را حذف نماییم و بین 7و 6 آنکه بیشتر است یعنی 7 را انتخاب نماییم ممکن است بعدا آشکار گردد که آن چهار نفر بین 7و6 آن را انتخاب می‌کردند که 6 رای را داشت لذا مشخص می‌گردد که باید 6 را انتخاب می‌کردیم.

اگر محدودیت انتخاب را برداریم و هرکس هرچیزی که خواست را انتخاب نمود. با این فرض که بین 10 نفر انتخابات صورت گرفته است ممکن است 8 گزینه با یک رای و یک گزینه با دو رای حاصل شود. بنا به اصل اولیه ما باید دو را انتخاب نماییم ولی احتمال دارد آن‌هایی که هر کدام به یک گزینه رای داده‌اند در صورت مشاهده انتخاب دو، همه از یکی از "یک" ها حمایت کنند و آراء تبدیل 8 به 3 به نفع آن گردد.

سوال اصلی در این مرحله این است که چرا باید انتخاب‌ها محدود بین چند گزینه باشد؟ چه کسی آن را تعیین کرده است؟ اگر به دلیل که محدویت ضروری است سوال دیگر این است که چه کسی این گزینه‌‌ها را تعیین نماید؟ مشخص کردن اینکه چه چیزی به رأی گذاشته گردد خود اهمیت به سزایی در تعیین سرنوشت انتخابات دارد. آیا امکان‌پذیر است که این را نیز به رأی بگذاریم؟

"حق‌رأی" نیز از دیگر معضلات دموکراسی است. سوال این است که چه کسی حق رأی دارد؟ تعیین سن رأی‌دهندگان چگونه است؟ چه کسی تعیین می‌کند که رای دهندگان چگونه باشند؟ آیا این را می‌شود که به رأی گذاشت؟  

مسئله "عدم مشارکت" نیز به مسائل بالا اضافه می‌گردد. حال اگر تعیین حدود رای‌دهندگان را بپذیریم با این مشکل مواجه هستیم که معمولا در انتخابات‌ها عده‌ای شرکت نمی‌کنند و این اتفاق باعث می‌گردد که اکثریت حقیقی شکل نگیرد. از ابتدا عده‌ زیادی با تعیین حدود حق‌رأی کنارگذاشته می‌شوند سپس عده دیگری نیز اصلا در انتخابات شرکت نمی‌کنند لذا اقلیت حاکم خواهد شد.

چالش دیگر دموکراسی با این سوال آغاز می‌گردد که "چه کسی گفته است همه  رأی برابر دارند؟". آیا حقیقتا رأی یک فرد با آگاهی زیاد نباید بیش از یک نفر باشد که هیچ فهم و آگاهی از مسائل کشور ندارد؟

چون رأی گیری در همه امور و به صورت مستقیم از مردم امکان پذیر نبود دموکراسی "غیرمستقیم" ایجاد گشت تا عده‌ای به نمایندگی از مردم تصمیم‌گیری نمایند. فرض کنید شهری یک میلیون جمعیت دارد و 600 هزار نفر حق رای دارند. اگر مشارکت 80% باشد مشارکت باشد تقریبا 500 هزار نفر رای می دهند. هر نماینده با اخد 25% آراء پیروز می‌گردد یعنی در این شهر هر نماینده با کسب 125 هزار رای نماینده مجلس می‌گردد و برای ده‌ها میلیون نفر تصمیم‌گیری می‌نماید. این در حالی است که جمعیت شهر عدد قابل توجهی است. اگر  شهر با جمعیت کمتری در نظر گرفته شود این مشکل آشکارتر می‌گردد. در برخی موارد که اصلا جمعیت ملاک نیست که مسئله حادتر است مثلا در ایالات متحده آمریکا که دو مجلس وجود دارد بنابر قانون هر ایالت بدون احتساب جمعیت دو نماینده در سنا دارد. یعنی ایالت دلاور با تقریبا یک میلیون جمعیت تعداد نماینده برابری با ایالت کالیفرنیا با 38 میلیون جمعیت دارا است و این نمایندگان برای کل مردم تصمیم‌گیری می‌نمایند.

اگر بر اساس اکثریت مطلق (50%+1) یک فرد به ریاست رسید و در اجرا تصمیمی گرفت که 70% مردم و رای‌دهندگان با آن مخالف باشند چگونه باید این مسئله را حل نمود؟

مسئله دیگر "برخورداری" است. آیا همه به یک میزان از نفوذ در عرصه سیاست برخوردار هستند؟ بسیاری، ار ماه‌ها قبل از انتخابات به برنامه‌ریزی و تدوین امور می‌پردازند ولی اکثر جامعه فقط در روز انتخابات رای داده و دیگر از هیچ کدام از مواهب آن برخوردار نخواهند بود.

آیا در انتخابات اجازه " تبلیغات" بدهیم یا خیر؟  چگونه سازوکار و آن را تعیین کنیم؟ آیا امکان دارد که آن را نیز به رای بگذاریم؟

سرانجام کلام اینکه دموکراسی این یگانه مفهوم مقدس رایج در جوامع مدرن با اندکی تعمق و تأمل با معضلات و چالش‌های بنیان‌افکنی مواجه گشت که به نظر می‌رسد آن را از لحاظ نظری و عملی با بن‌بست‌های محکمی روبه‌رو می‌کند. برای حل این موضوع باید به این نکته توجه نمود که " اساسا دموکراسی مطلق قابل اجرا شدن نیست" و برای اینکه دموکراسی ظرفیت اجرایی شدن یابد. باید اصول کلی یک مکتب دیگر بر آن حاکم گردد تا پیش‌فرض‌ها و پیش‌شرط‌های مورد نیاز آن را تأمین نمایند وگرنه خودش به تنهایی در حد شعار باقی خواهد ماند و در عرصه سیاست نامی جایی نخواهد داشت. امروزه نیز همینگونه است که مکاتبی چون لیبرالیسم و سوسیالیسم اصول موضوعه آن را تعیین می‌نمایند. نکته دیگر آنکه با تعیین "حق‌رأی" و همچنین "عدم مشارکت" معمولا یک اقلیت حاکم هستند و اجازه دسترسی به قدرت برای همه فراهم نیست لذا دموکراسی‌ها غالبا به "الیگارشی" بدل می‌گردند.

مرتبط‌ها

ایستگاه انقلاب 11

زوایای ناآشنای مرد خاکستری دولت

در جستجوی ترکیبی از خیانت و خباثت

آیا جمهوری اسلامی به مفاهیم اصلی وجودی خود پایبند بوده است؟

دولت رمّالان

سرافراز؛ مُهره تخریب سازمان اطلاعات سپاه