دیدبان
بررسی آرا و نظرات علی میرفطروس

میرِ مزدور

میرِ مزدور

دیدبان؛ علی میر فطروس زاده [1] متولد 1329 هجری شمسی در لنگرود است. وی که پس از اخذ مدرک حقوق و تاریخ در ایران برای ادامه تحصیل به دانشگاه سوربن پاریس رفته و حالا مدتهاست از آن سوی دنیا برای مردم کشورش نسخه‌های رنگ و وارنگ می پیچد. شاید معروف ترین نسخه‌اش هم همان طرح حمله نظامی به ایران بود که آن را با وقاحت تمام به لیندسی گراهام سناتور آمریکایی ارائه کرد و در نامه اش نوشت: «هر حمله‌ای که پایگاه‌ها و ستادهای سرکوب رژیم ایران را به قول شما اخته کند، باعث رضایت و شادمانی مردم ایران خواهد بود و به آنان فرصت خواهد داد تا بدون ترس از سرکوب پاسداران رژیم، به خیابان‌ها ریخته و خود به حیات این رژیم فاشیستی نقطه پایان بگذارند» [2].

شاید همین چند جمله برای نشان دادن آن چه در ضمیر پلید این شخصیت مثلا علمی می‌گذرد کافی باشد. اما بد نیست نگاهی هم به باقی اظهار نظرهای عجیب غریب او داشته باشیم؛ تا روشن شود آن که از قدیم گفته‌اند: «تحصیلات فهم و شعور نمی آورد!» پر بیراه نیست. چرا که این شخصیت نمونه کامل یک فرد غیر علمی با افکار ضد انسانی است که اتفاقا سال‌ها در دانشکده علوم انسانی تحصیل و تدریس کرده است. او در یکی از کتب خویش به نام ملاحظاتی در تاریخ ایران نکاتی را بیان کرده که حقیقتا آیینه سواد و ادب اوست.

تناقض محض

میرفطروس در صفحات اولیه کتاب مدعی می‌شود «حملات و هجوم‌های مختلف تأثیر مخرب خود را بر شعور اجتماعی مردم ما باقی گذاشتند و باعث قطع رابطه جامعه با بعد تاریخی خویش گردیدند. به طوری که ما مجبور شدیم هربار از صفر آغاز کنیم:بدون هویت تاریخی، بی‌هیچ خاطره‌ای از گذشته، بی‌هیچ دور نمایی از آینده و ...این چنین است که ما اینک میراث خوار تاریخ و فرهنگی هستیم که نیمی از آن معدوم و نیمی دیگر مخدوش و مجعول است» [3].

نخست باید به نویسنده یادآوری کرد مطابق همان دیدگاه تکامل تاریخی [4] -قسمتی از نظریه تاریخ مارکس- که برایش سینه چاک می فرمایید، آنچه باعث رشد تاریخ می شود همین تضاد و تنازع است پس علی القاعده اگر حقیقتا به تکامل تاریخی معتقد باشید باید از تنازعات و تضادها استقبال کنید.

بعد باید از ایشان پرسید: اگر جنگ ویرانی، انقطاع تاریخی و هزار مصیبت دیگر به همراه می‌آورد چطور به خود اجازه می‌دهید یک کشور بیگانه را برای حمله نظامی به ایران تهییج کنید؟ آن هم نه در عصری که سلاحش کمان و شمشیر است بلکه عصر جنگ‌های اتمی و میکروبی که به مراتب خطرناک‌ترند!

و شاید بد نباشد که توضیح بدهید از صفر شروع کردن دقیقا به چه معناست؟ اصلا مگر امکان دارد که هویت یک ملت را با عیار عدد و رقم سنجید؟ که بخواهیم بگوییم هویت‌شان کاملا نابود شد و باید از صفر شروع کنند؟ اصلا مگر هویت نابود می‌شود؟

باید به ایشان توصیه کرد اگر واقعا گمان می‌کنید هویت فرهنگی ایران عزیز نیمش معدوم شده و نیم دیگرش مخدوش است و مجعول، پس دیگر چرا مدام از هویت باستانی و ملی دم می‌زنید؟ اگر چنان که می‌گویید آن گنجینه عظیم بالکل از بین رفته و صفر شده بهتر نیست خاطر آسوده کرده و خود را با قلم‌فرسایی خسته نکنید؟

فهم غلط

ایشان در برگی دیگر از کتاب با استناد به حدیث الإسلام یهدم ما کان قبله مدعی شده‌اند مسلمین با تمسک به این حدیث همه کتب را هنگام فتح ایران از بین برده‌اند و یا با تکیه بر آیه (...لارطب و لا یابس الا فی کتاب مبین) [5] آن را به عنوان شاهدی بر دشمنی مسلمین با کتب دیگر دانسته‌ است [6].

درباره حدیث منقول چند نکنه باید مورد توجه قرار گیرد. اولا آنکه اصل حدیث عموما از طرق اهل سنت به دست ما رسیده و سندش قابل خدشه است [7]. در ثانی هیچ یک از علمای مسلمان آن را به عنوان جواز انهدام مظاهر تمدنی دیگر ملل ندانسته‌اند؛ بلکه اصل حدیث در حقیقت مربوط به از بین رفتن و انهدام گناهان و کفارات فرد تازه مسلمان است که اسلامش موجب انهدام برخی تکالیف گذشته او خواهد بود[8]. درباره آیه مذکور نیز باید گفت: شکی نیست، که هیچ مسلمانی مدعی وجود تمام رشته‌های علوم و تمام مطالب کتب در قرآن نیست و این تفسیر به رأی ساختة ذهن نویسنده است.

به نام اسلام ناب به کام اسلام اموی

نکته دیگری که نویسنده شاید بیش از نیمی از کتاب را به آن اختصاص داده فهرست کردن کشتارها و فجایعی است که توسط حاکمان مسلمان به بار آمده ولی به دلیل حقد و کینه‌ای که از اسلام داشته است از چند نکته مهم غفلت کرده است:

اول آنکه رفتار حاکمان مسلمان و به طور کلی مسلمین لزوما مطابق نظر اسلام نیست و نمی‌توان رفتار غلط و خشن برخی از آنان را آیینه نظر اسلام دانست. علاوه بر این، ما نیز به عنوان پیروان مکتب اهل بیت بسیاری از رفتارهای خلفای پس از پیامبر را قابل نقد می‌دانیم. نکته جالب اینجاست که اگرچه نویسنده شواهدی را از رفتارهای خشونت آمیز حکام در دوره خلفای سه گانه، خلفای اموی و خلفای عباسی آورده اما حتی یک مورد نظیر آن را در دوره خلافت امام علی (علیه السلام) ذکر نکرده و این خود تاییدی بر نظر ماست.

اعتراف و تفرقه

او در جای دیگر کتاب، خواسته یا ناخواسته به تمجید [9] از برخی حکام اسلامی پرداخته که اتفاقا گرایشات کاملا شیعی داشته‌اند از جمله تمجید او از آل بویه[10]. نویسنده که خود در آغاز کتاب حمله مغول را کم زیان تر از حمله مسلمین دانسته بود در اثنای کتاب ناگهان با تمجید از حکومت صفوی شروع به انتقاد از تیمور لنگ که اصالتی مغولی داشته می‌کند و گفته پیشین خود را عملا نفی می‌کند [11].

درباره شخصیت‌های مذهبی که موجبات کشتار و تخریب ایران را فراهم آوردند نیز او صرفا از مفتی لشکر محمود افغان با نام ملا زعفران [12] یاد می‌کند که یک سنی متعصب بوده اما در مقابل شخصیت موثر شیعه مذهبی همچون خواجه نصیرالدین طوسی را که یک عالم شیعه بود و توانست توحش مغول را کنترل کرده و از آن به نفع فرهنگ و مردم ایران استفاده کند به کلی نادیده می‌گیرد [13].

نویسنده هتاک در نهایت وقاحت دفاع مقدس را جنگی خونین و بیهوده می‌نامد که موجب اتلاف منابع کشور شد [14]. حال باید پرسید: توقع داشتید دربرابر تجاوز دشمن همچون خودتان از کشور گریخته و به کنج عافیت پناه ببریم؟ این منتهای وطن پرستی شماست؟

مرد مغالطه

او در ادامه کتاب با مغالطه‌ای در ظاهرِ مقایسه سعی دارد تا وجوهی برای برتری دادن دین زردشت بر اسلام بتراشد، اما با اندکی دقت می‌توان به مغالطه کثیف پنهان شده در جملات وی پی برد. مثلا او با فهرست کردن گروهی از کلمات فارسی در برابر کلمات عربی مدعی شده با توجه به تلفظ تند کلمات عربی می‌توان به خشونت قوم سامی که اعراب تیره‌ای از آن هستند پی برد. درحالی که کلمات فارسی با نرمی خاصی ادا می‌شوند که حکایت از ملاطفت دین زردشت و نژاد آریایی دارد[15]. اگرچه مخاطب عام در نگاه اول این سخن را تایید می‌کند اما با اندکی دقت و دانش ادبی متوجه خواهیم شد که این تفاوت ارتباطی به روح زبان ندارد بلکه نویسنده در ستون کلمات عربی از واژه هایی با مصوتهای کوتاه -که ذاتا تند و سریع ادا می‌شوند- استفاده کرده و در ستون کلمات فارسی از واژه هایی با مصوت بلند یا کشیده که دقیقا خاصیت عکس دارند بهره برده است. برای نقض کلام وی کافیست به واژه هایی همچون فَرّ، دَر، سَر که همه ریشه پارسی اصیل دارند ولی به دلیل داشتن مصوت کوتاه در ساختار خود تند و محکم ادا می‌شوند دقت کنیم:

او با مغالطه‌ای دیگر مدعی می‌شود: دین زردشت اولیای دینی خود را نرم خو، ملایم و گوشه نشین تربیت [16] می‌کند، اما اسلام اولیای امور دین را خشن و جنگاور بار می‌آورد و آن را وجه ترجیح دیانت زردشتی و ایران باستان بر اسلام قلمداد می‌کند. بر فرض آنکه از لزوم دفاع و جنگ آوری چشم پوشی کنیم، باید از نویسنده محترم پرسید: چطور این عابدان گوشه گیر مدتها سفت و سخت ترین نظام طبقاتی را اداره می‌کردند که در آن حتی انتخاب آزاد شغل و تحصیل عمومی نیز جایی نداشت؟ [17] یا چطور پادشاهان ایران باستان در سایه چنین دینی که جنگ در آن جایی نداشت از چین تا آناتولی را با لشکر انبوه خود فتح می‌کردند؟

تلنگر

آن چه در بالا خواندیم تنها قسمتی از نظرات مغالطه آمیز میرفطروس بود که می‌توان آن را بیان کرد اما بسیاری از نظریات وی به دلیل توهین و جسارت به شخصیت معصومین (علیهم السلام) قابل بحث و انتشار نیست. در پایان باید نکته‌ای را به عنوان تلنگر فرهنگی مطرح کنیم و آن این که در سالهای اخیر کتابی تحت عنوان ایران در گذر روزگاران از سوی نشر شور آفرین [18] چاپ شده که شامل چند مصاحبه با افراد مختلف با گرایشات انحرافی است که میرفطروس نیز یکی از آنان است. حال باید از متولیان امر مطالبه کنیم چطور چنین کتابی از غربال شورای ممیزی عبور می‌کند و با کاغذ دولتی به چاپ می‌رسد و حتی در کتابفروشی‌های زنجیره‌ای زیر نظر شهرداری تهران به آسانی یافت می‌شود تا مُبَلِغ نظرات فاسد افراد معلوم الحالی چون میرفطروس باشد؟


[1] www.mirfetros.com

[2] http://www.persiangulfjournal.com/2009/feb-09/MirFetros1.html

[3] ملاحظاتی در تاریخ ایران، میرفطروس، علی، صفحه 16 و 17

[4] http://www.themontrealreview.com/2009/Phases-of-Marxism.php

[5] سوره انعام آیه59

[6] ملاحظاتی در تاریخ ایران، میرفطروس، علی، صفحه 26

[7] محمدبن علی موسوی عاملی، مدارک الاحکام، جلد5، چاپ موسسه آل البیت

[8] https://hawzah.net/fa/Article/View/82297

[9] ملاحظاتی در تاریخ ایران، میرفطروس، علی، صفحه 31 و 32

[10] http://intjz.net/maqalat/sh-alebuye.html

[11] ملاحظاتی در تاریخ ایران، میرفطروس، علی، صفحه 40

[12] همان، صفحه 41

[13] https://hawzah.net/fa/goharenab/View/48077/

[14] ملاحظاتی در تاریخ ایران، میرفطروس، علی، صفحه 49

[15] همان، صفحه 60

[16] همان، صفحه 62

[17] https://tarikhema.org/ancient/iran/sasanians/6140/

[18] https://shahreketabonline.com/products/

مرتبط‌ها

ایستگاه انقلاب 11

زوایای ناآشنای مرد خاکستری دولت

در جستجوی ترکیبی از خیانت و خباثت

آیا جمهوری اسلامی به مفاهیم اصلی وجودی خود پایبند بوده است؟

دولت رمّالان

سرافراز؛ مُهره تخریب سازمان اطلاعات سپاه