دیدبان؛ این روزها بعضی از کلمات تبدیل به کلید واژگانی برای توصیف اوضاع رو به زوال جهان مدرن شده است. واژگانی نظیر اضطراب، طلاق، افسردگی، خودکشی، اعتیاد، ناامیدی و در یک کلام فروپاشی خانواده. کمتر فردی از آحاد جوامع گوناگون و بلاخص تمدن غرب را میتوان یافت که با این واژگان غریبه باشد؛ زیرا درصد زیادی از مردم جهان به این امراض مبتلا بوده و زندگی آنان به محاق رفته است. عموم گرفتاریها و ناهنجاریهای حاکم بر زندگی مردم به سبب ساختار حاکم بر ملتها است. ساختار است که به زوایای مختلف زندگی جهت داده و شخصیت یک ملت را شکل میدهد. بدون شک و همانگونه که در بررسیهای قبلی به آن پرداخته شد ایدئولوژی نئولیبرالیسم و ساختار مدرنیته که هم اکنون بر جهان مستولی است را باید مسؤول این وضعیت دانست. نئولیبرالیسم را باید کلید ورود به اتاقی دانست که تمامی بحرانهای اجتماعی در آن قرار دارد؛ کلیدی که دیگر زرق و برق گذشته خود را دست داده است. پس از ورود غرب به بحرانهای عمیق اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، صدر تا ذیل این تفکر فلسفی زیر سؤال رفته و برای بسیاری از اندیشمندان چگونه ادامه پیدا کردن وضع موجود سؤال است. بررسی نئولیبرالیسم از حیث فلسفی و روشن شدن تضادهای درونی آن و همچنین تبعات اقتصادی که این ایدئولوژی بر کشور آمریکا و انگلیس داشته به خوبی درماندگی این ایدئولوژی اومانیسم را نشان داده است. مبرهن است این تفکر فلسفی صرفاً تبعات مخرب در عرصه سیاسی و اقتصادی نداشته بلکه از حیث فرهنگی و اجتماعی نیز ضربات جبران ناپذیری به جوامع گوناگون وارد کرده است. خانواده از جمله موضوعات مهمی است که در حاشیه این تفکر تفردگرا و سود محور ذبح شده و به حاشیه رفته است. بحران خانواده صرفاً در آمریکا نبوده و سایه شوم آن در اکثر نقاط جهان افکنده شده است؛ اما آمریکا از آن جهت حائز اهمیت است که مهد نئولیبرالیسم بوده و سنبل مدرنیته محسوب میشود.
در طول تاریخ، نظامهای نئولیبرال داعیهدار ایجاد برابری و آزادی از هر گونه دخالتهای دیگران بودهاند. توجه بیش از حد به این امر موجب شده است تا در جوامع نئولیبرال شاهد آزادی بیحد و حصر روابط زن و مرد و اختلاط آزادی جنسی آنان در اماکن مختلف باشیم. روابط آزاد جنسی در این کشورها بستر مناسبی برای رشد و گسترش تمایلات جنسی ایجاد کرده است که رویدادهایی نظیر زنازادگی، سقط جنین، فروپاشی خانواده، خانوادههای تکوالدینی، همجنسگرایی، روسپیگری و تنفروشی، افزایش پیری، عدم تشکیل خانواده، توجه به صنعت پرنوگرافی و ظهور انواع بیماریهای مقاربتی از پیامدهای این ساختار معیوب است. متأسفانه در ایالت متحده آمریکا بحرانهای ذکر شده دو چندان دیگر کشورهاست. امروزه عشق سالم و دوطرفه جای خود را به روابط آزاد جنسی داده است. آمار بالای روابط جنسی پیش از ازدواج که به آن پرداخته خواهد شد یکی از عوامل به تأخیر افتادن ازدواج و شکل نگرفتن خانواده سالم میباشد. به واقع زمانی که جوانان آمریکایی به سنین اوج نیاز جنسی میرسند و نیاز خود را با تعدد رابطه جنسی و استفاده از محصولات پورنوگرافی برطرف میکنند دیگر رغبتی برای تشکیل خانواده در سالهای اولیه جوانی باقی نمیماند. همین مسأله نقطه شروع همباشی به جای ازدواجهای مرسوم است. به واقع در ساختار نئولیبرالیسم که همه چیز در رقابت و بازار آزاد خلاصه می شود گویی خانواده و عاطفه انسانی نیز در ذیل زندگی ماشینی و سرمایه سالارانه تعریف میشود. اساساً بیقیدوبندی جنسی و عرف شدن هم خانگی بدون ازدواج، مردم را بسیار منفعت جو و بیتوجه به ارزشهای روابط خانوادگی ساخته است. آنچه بیش از پیش جامعه را به سوی طلاق سوق میدهد، استرس و شتابزدگی در زندگی مدرن است. در زندگی مدرن همهچیز با سرعت و شتاب تعریف میشود. شتاب در کارها جز لاینفک زندگی مدرن است. در این سبک زندگی، مردم با یکدیگر مبارزه کرده و برای آرامش خود تنهایی و تفرد گرایی را انتخاب میکنند. در این سیستم تحمل دیگری سخت است مگر آنکه منافع فرد در تحمل کردن دیگران لحاظ شده باشد. مخدوش شدن نقش افراد در جامعه بالتبع نیز موجب نابود شدن نقش افراد در خانواده میشود. چارچوب یک خانواده زمانی فرو می ریزد که زن و مرد نسبت به یکدیگر تعهد اخلاقی و انسانی نداشته باشند. یکی از بحرانهای جنسی غرب که سبب بیبند و باریهای اخلاقی شده، اختصاص ندادن عواطف زن و مرد در درون خانواده نسبت به یکدیگر است. رسانه های غربی این دوری از اخلاق و تشدید بی بند و باری جنسی را که روز به روز تشکیل خانواده واقعی را مشکلتر میکند، با فیلمها و به طور کلی محصولات ضد فرهنگی خود تشدید میکنند و به این ترتیب به انواع معضلات اجتماعی دامن می زنند. این تحولات و آزادسازی روابط جنسی با خود پدیدهها و مخاطرات اجتماعی، اخلاقی و فرهنگی به همراه داشته است. آمار و ارقامهای ارائه شده گواه بر این است که بحث فروپاشی و گسستگی خانواده در آمریکا، از یک مشکل اجتماعی به یک بحران اجتماعی تبدیلشده است. با بررسی آمارهای رسمی میتوان عمق این تحولات اجتماعی را درک کرد. طبق آمارها از دهههای 70 و 80 میلادی به شکل مداوم کودکان متولد شده خارج از نظام خانواده افزایش پیدا کرده است.[1] آمار ارائه شده به خوبی وضعیت نابههنجار کشورهای غربی و مخصوصاً متروپل جهانی را نشان می دهد.
بر اساس آمارهای سازمان ملل و نهاد یونسکو، از سال 1960 تا 1990 میلادی تولّد کودکان نامشروع در آمریکا بالغ بر 400 درصد افزایشیافته است. طبق گزارشی که صندوق جمعیت سازمان ملل متحد منتشر کرده و در نمودار مشخص است بیش از 40 درصد آمریکاییها به شکل نامشروع متولّد میشوند. در سال 1990 میلادی در آمریکا، 73 درصد از زایمانهای زنان مجرد به دلیل بارداری ناخواسته بوده است. به این معنا که اصلیترین عامل بارداری ناخواسته زنان مجرد روابط خارج از چارچوب و پیش از ازدواج است. در مطالعه و نظرسنجی صورت گرفته از سال 1990 میلادی در مورد رابطه جنسی پیش از ازدواج، 95 درصد از پرسششوندگان به سؤال در مورد داشتن رابطه قبل از ازدواج پاسخ مثبت دادهاند. بر اساس آخرین تحقیقات در حال حاضر بیش از 90 درصد افراد بالغ آمریکایی قبل از 18 سالگی حداقل یکبار رابطه جنسی خارج از زناشویی را تجربه کردهاند. در سال 2016 میلادی، 210 هزار دختر15 الی 19 سال، فرزند به دنیا آوردند.[2] این موضوع موجب شده است تا انواع بیماریها و مشکلات بهداشتی درمانی برای بسیاری از این افراد پیش آید. مرکز کنترل و پیشگیری از بیماریهای آمریکا طی سالهای 2002 الی2007 میلادی پژوهشی در مورد روابط جنسی خارج از نظام خانواده و خطرآفرین نوجوانان آمریکایی انجام داده است. بر اساس این تحقیق بیشتر جوانان و نوجوانان دارای اینگونه روابط هستند. اما روی دیگر سکه و پیامدهای این آزادی جنسی نیز درخور توجه میباشد. طبق آمار، سالانه در حدود 1 میلیون نوجوان و جوان 10 تا 24 ساله به بیماریهای مقاربتی جنسی مبتلا میشوند. به طور سالانه 5.5 میلیون آمریکایی به ویروس HPV مبتلا شده[3] و صرفاً در سال 2016 میلادی، بیش از 15 هزار نوجوان و جوان 10 الی 29 ساله مبتلا به ویروسHIV شدهاند.[4]
همین روابط نامشروع که انواع بیماریها را همراه خود دارد در بسیاری از موارد منتج به سقط جنینهای گستردهای شده است. در ایالت متحده آمریکا روزانه 1300 کودک نامشروع به دنیا آمده و 1100 جنین نیز سقط میشوند که در آماری دیگر این عدد 1.2 میلیون سقط جنین در سال گزارش شده است[5] که این عدد در نوع خود حیرت انگیز است. در این کشور بیش از 18 میلیون نفر به صورت همباشی با یک دیگر زندگی میکنند. از هر 1000 نفر 6.8 نفر ازدواج میکنند و 3.8 نفر طلاق میگیرند به این معنی که نیمی از مزدوجین طلاق میگیرند؛ که از این حیث طلاق آمریکا در رتبه سوم جهان قرار دارد.
در مقابل این اعداد و ارقام ناگوار که نشاندهنده اوج استیصال و عقبماندگی بشر از حقیقت وجودی خود است؛ مأنوس شدن با حیوانات شدیداً رشد یافته است. سگ های خانگی را تقریباً در تمامی خیابان ها و پارک های شهر می توان دید. حیوانات خانگی در بین مردم آمریکا طرفداران زیادی دارد و 68 درصد از خانواده های آمریکایی صاحب حیوان خانگی هستند که این عدد در سال 1988 میلادی 56 درصد بود.[6] گردش مالی این صنعت در نوع خود شگفت انگیز است. بنابر گزارش انجمن محصولات حیوانات خانگی آمریکا در سال 2017 میلادی بیش از 69 میلیارد دلار این صنعت گردش مالی داشته است؛ حال آنکه در سال 2010 میلادی این رقم حدود 49 میلیارد دلار برآورد شده بود که نشاندهنده افزایش چشمگیر آن است.
متأسفانه تعداد بیشماری آمارهای ناامید کننده موجود است که همگی نشان دهنده بحران عمیق اجتماعی در این کشور است. بحرانی که آن را باید زاده ایدئولوژی نئولیبرالیسم دانست. بدون شک دیدن آمار افزایش طلاق و فروپاشی خانواده نگران کننده است. اما برای اندیشه نئولیبرال که همه چیز را بر محور سود تعریف میکند، چندان ناگوار نیست زیرا در مقابل سقوط خانواده، دهها صنایع پول ساز نظیر صنعت پورنوگرافی و یا حیوانات خانگی پر رونق شده و این موضوع کاملاً در راستای منافع ابر طبقه است. مشکلات عمیق و عدیده ایجاد شده در کشور آمریکا صرفاً معطوف به این کشور نبوده و در هر کشوری که رگههایی از این ایدئولوژی به اجرا گذاشته شده این مشکلات بروز خواهد داشت؛ لذا باید با بررسی کاملاً دقیق و عمیق از وضعیت موجود جهان به ارائه راهکارهایی عملی برای برون رفت از این بحران بین المللی دست یافت و با کشیدن خط بطلانی بر این ایدئولوژی اومانسیم بتوان با رویکردی موحدانه بر مشکلات بشری غلبه کرد.
[1] https://www.bloomberg.com/news/articles/2018-10-17/almost-half-of-u-s-births-happen-outside-marriage-signaling-cultural-shift
[2] https://www.cdc.gov/healthyyouth/sexualbehaviors
[3]https://www.prb.org/humanpapillomavirusahiddenepidemicintheunitedstates
[4]https://www.cdc.gov/hiv/statistics/overview/ataglance.html
[5] https://www.politifact.com/new-jersey/statements/2012/mar/18/chris-smith/chris-smith-says-more-54-million-abortions-have-be
[6] https://www.iii.org/fact-statistic/facts-statistics-pet-statistics