دیدبان؛ با بالا رفتن نرخ بهره و افت ارزش روپیه به میزان 30 درصد در سالی که گذشت، فشار بر زندگی کارگران بسیار زیاد شده و رشد اقتصادی نیز که سال گذشته به 5.8 رسیده بود، کاهش یافته و قیمت برق، آب آشامیدنی و غذا نیز به شدت افزایش پیدا کرده است. کارگران کارخانههای کراچی -بزرگترین شهر و قلب صنعتی پاکستان- اعلام میکنند که بعید است با پولی که دریافت میکنند که بهندرت به 160 دلار در ماه میرسد بتوانند گوشت بخرند. زندگی برای آنها همیشه پرمخاطره بوده، اکنون این مخاطره بیشتر شده است.
از سوی دیگر بیمه سلامت و بهداشت برای کارگران وجود ندارد و زندگی آنها به دلیل آنکه کار کم پیدا میشود بسیار سخت شده است. مشکل دیگر این کارگران این است که اتحادیه برای ایفای حقوق آنها وجود ندارد. اکنون حتی ثروتمندان نیز برای ادامه کارهایی که انجام میدهند با مشکل مواجه شدهاند. مغازه و کارخانههای تولیدی به دلیل بالارفتن قیمت برق مجبور به کاهش مصرف و کاهش تولید شدهاند. برای مثال در تولید پارچه، گران شدن آب و برق سبب شده قیمت تولیدی افزایش یابد و در نتیجه حاشیه سود کمی هم که پیش از این حاصل میشد دیگر به دست نیاید. تجار پاکستانی میگویند به دلیل افزایش قیمتهای تولید در حال از دست دادن بازارهای رقابتی نه تنها به چینیها بلکه به بنگلادشیها، سریلانکاییها، هندیها و... هستند. به دلیل کاهش قدرت صادرات و خرید داخلی، بسیاری از کارخانههای مجبور به تعدیل نیرو شدهاند.
مسألهای که اوضاع را بدتر میکند این است که باوجود رشد چندساله اقتصاد و همچنین بهبود وضعیت تأمین برق کشور به دلیل نیروگاههای جدیدی که تأسیس شدهاند هنوز صادرات با رشد محسوسی مواجه نشده و این موضوع حتی پس از پایین آوردن قیمت ارز نیز تغییری نکرده است.
مسأله خندهدار این است که دولت حتی نمیتواند آب و زنجیره توزیع آن را سامان دهد. برای پخش آب مافیا ایجاد شده و حتی در کراچی آب آشامیدنی مردم در اختیار گروههای خاصی است. بوروکراسی و فساد در دولت نیز مشکلی است که سبب بدتر شدن اوضاع میشود. برای مثال صادرکنندگان برنج باید به 14 نهاد مختلف رشوه بدهند تا بتوانند کار خود را جلو ببرند.
برآمدن عمران خان
عمران خان توانسته است با تعامل با ارتش به قدرت برسد. ارتش پاکستان همواره سازمان بسیار قدرتمندی در این کشور بوده و حتی منافع ملی کشور، رأی مردم و سایر تصمیمگیریهای خارج ارتش باید توسط این نهاد تنظیم شود. ایدئولوژیای که ارتش همواره بر آن تأکید داشته و کشور را بر اساس آن اداره میکند، دینداری اسلامی، دکترین ناامنی و پارانویا(ترس از دشمنان مخصوصاً هند) و نقش فصل الخطاب بودن ارتش در کشور است. البته دکترین اتمی این کشور از همه انگارههایی که ذکر شد بر میآید و همواره سعی بر این بوده که با دکترین هستهای اهمیت ژئوپلیتیک این کشور افزایش یابد تا کمک خارجی دریافت کند.
آقای خان که از ابتدا سعی کرده خود را فردی خارج از حکومت نشان دهد، متعهد به عقایدی که ذکر شد، است و ارتش نیز از آن حمایت میکند. در ابتدا ژنرالهای ارتش سراغ نواز شریف رفتند که از 2013 نیز نخستوزیر بود اما دیدند که به اندازه کافی فرمانبردار نیست. در این دوره ژنرالها با رسانههایی که داشتند، به شدت از عمران خان حمایت و از سوی دیگر، نواز شریف را تخریب می کردند.
البته بسیاری از تحلیلگران همینکه دولت نظامی تشکیل نشده است را به فال نیک گرفته و میگویند، وعدههایی که خان داده پاکستان را به جهت مثبت هدایت خواهد کرد. عمران خان از ابتدا کمپینهای انتخاباتی را با آنچه خودش، «رفاه اسلامی» نامیده بود آغاز کرد. البته این کمپین برای دهها میلیون پاکستانی که در فقر کامل به سر میبرند جذاب بوده است. پاکستان فقیرترین کشور جنوب آسیاست و 21 میلیون نفر از مردم این کشور به آب سالم دسترسی ندارند.
نفوذ چین
اکنون از مشکلاتی که عمران خان باید با آن مواجه شود، مسأله نفوذ چین است. نواز شریف وقتی روی کار آمد که چین دلارهای زیادی را برای تأسیس زیرساختهایی برای تجارت جهانی به نام احیای جاده ابریشم یا Belt and Road Initiative (bri) به پاکستان سرازیر کرده بود. چین دلایل راهبردی و اقتصادی زیادی دارد تا بخواهد سرزمینهای محصور در خشکی دورافتادهاش را به اقیانوس هند از طریق پاکستان متصل کند. قرار است در راههای اتصالی چین به پاکستان و از آنجا به اقیانوس هند، نیروگاههای برق، مناطق صنعتی گسترده، جادههای وسیع و... احداث شود. البته مهمترین بخش این پروژه بندر عظیم گوادر در دریای عرب است.
چین در ازای اینها، 60 میلیارد دلار سرمایهگذاری و البته وامهای دیگر را نیز وعده داده است. همزمان با این پروژهها، کسری بودجه زیاد شده و تورم نیز افزایش یافته است. کسری بودجه در سال 2015، یک درصد بود اما در سال 2018 به 5 درصد رسیده است. ذخایر ارزی پاکستان و سرعت رشد اقتصادی نیز به میزان زیادی کاهش یافته که این کشور را از همسایگانش عقب انداخته است.
محظور اقتصادی
عمران خان در ابتدا اعلام کرده بود که لعنت بر او اگر غیر از چین و عربستان که همراهان همیشگی پاکستان هستند بخواهد سمت شریک تجاری دیگری مانند صندوق بینالمللی پول برود. عربستان که هیچگونه کمک مشخصی نکرد و تنها پس از قتل جمال خاشقچی برای اینکه فضای رسانهای را به نفع خودش برگرداند اعلام کرد که 6 میلیارد دلار پول در اختیار پاکستان قرار خواهد داد. امارات نیز چنین وعدهای را داده است. از سوی دیگر در اولین سفری که عمران خان به چین بهعنوان نخستوزیر داشت، نتوانست کمک عمدهای از دولت آن کشور دریافت کند. به همین دلیل، خان گزینه دیگری مگر رجوع به صندوق بینالمللی پول برای کمک به کشورش نخواهد داشت. همانطور که بارها از سال 1988 پاکستان از این نهاد پول دریافت کرده است. امید میرود که صندوق بینالملل پول، 12 میلیارد دلار در اختیار خان قرار دهد اما در ازای این پولها باید قیمت برق بالا رود، فرار مالیاتی کاهش یابد و بخش صادرات نیز تقویت شود. البته هنوز قرارداد منعقد نشده است.
اقتصاد پاکستان با بحرانهایی مواجه شده است که حل آنها با وام از سوی چین یا صندوق بینالمللی پول ممکن نیست. پاکستان باید نظام مالیاتی خود را اصلاح و شاید بتواند با فناوریهای جدید، فرار مالیاتی را کنترل کند. مسأله دیگر، تسهیل صادرات است. در مقایسه با هند و بنگلادش صادرات پاکستان رشدی نداشته است و این بخش نیز باید تقویت شود. مشکل بعدی، مسأله بدهی به چین است. در سالهای آینده این بدهی سبب ایجاد بحرانهایی در اقتصاد پاکستان خواهد شد. شکی نیست که پاکستان به برق بیشتری نیاز دارد اما آیا این برق منطقی است که با نیروگاههای زغالی چینی تأمین شود یا نیروگاههای خورشیدی با توجه به شرایط مناسبی که این کشور برای آن دارد.
مشکل دیگر در همکاری میان چین و پاکستان، غیررقابتی بودن قیمتهایی است که چین برای خدماتش تعیین کرده. درست است که کشور دیگری حاضر به سرمایهگذاری در پاکستان نمیشود اما قیمت گزاف برای خدمات، سبب بحران در آینده اقتصاد پاکستان خواهد شد. شاید به همین دلایل است که ارتش پاکستان و آقای خان در پشت صحنه تلاش کردهاند که روابط با آمریکا را بهبود بخشند.
مسأله توازن رابطه پاکستان با چین به این راحتی نیست. چین شریکی راهبردی برای پاکستان به شمار میرود و در مسائل نظامی و حتی هستهای شدن بسیار به این کشور کمک کرده است. عبارتی قدیمی وجود دارد که عمق دوستی دو کشور را نشان میدهد:" (دوستی دو کشور) بلندتر از هیمالیا، عمیقتر از اقیانوس، محکمتر از فولاد و شیرینتر از عسل است". از سوی دیگر اتحاد میان چین و پاکستان سبب ایجاد توازن با اتحاد میان آمریکا و هند در منطقه شده است.
درنهایت میتوان گفت در شرایط کنونی اصلاح وضعیت اقتصادی پاکستان و همزمان دور ماندن از استعمار چین برای عمران بسیار ساخت خواهد بود. مخصوصاً اینکه وی مجبور است فشارهای داخلی را نیز کنترل کند.