دیدبان
گام به گام تا فتنه 98؛

از تجمعات سلولی تا اعتراضات سراسری

از تجمعات سلولی تا اعتراضات سراسری

دیدبان؛ تأکید جریان برانداز بر شکاف‌اجتماعی، فرسودگی نظام و القای ناکارآمدی حاکمیت به مردم، حکایت از برنامه ویژه این جریان برای آشوب‌طلبی مجدد در سال پیش‌رو دارد. این در حالیست که ایشان خود در قدرت بوده و همین امروز مسؤول وضعیت فعلی کشور هستند.

جنجال‌های رسانه‌ای تئوریسین‌های جریانات برانداز و اصلاح‌طلب-بهاری مبنی‌ بر فساد سیستماتیک و ناکارآمدی نظام و از سوی دیگر همراهی با دشمنان انقلاب در اجرای پروژه ناامیدسازی مردم، پرده از قصد شوم آنها برای آشوب‌آفرینی در سال آتی برداشته است. جریان برانداز طی سال‌های 78 و 88 با فراهم‌کردن بستر اعتراضات مردمی با بهانه‌های مختلف، امنیت داخلی کشور را مختل کرده و به صراحت هدف خود را برزمین زدن حاکمیت اسلامی و ایجاد جمهوری دموکراتیک فارغ از مبانی اسلامی اعلام کردند. عملیات‌های روانی-اطلاعاتی، هجمه به نهادهای انقلابی چون قوه‌قضائیه و شورای نگهبان، انتشار بذر شبهه درنتایج انتخابات و ادعای تقلب و درنهایت سابوتاژ اقتصادی ازجمله پروژه‌هایی است که تاکنون به مرحله اجرا درآمده و کماکان توسط رهبران مجموعه برانداز هدایت می‌شود.

جنگ اطلاعاتی با هدف براندازی

با رحلت امام خمینی در سال 68 جریان مدعی خط امام، با عبور از اندیشه‌های رهبرکبیر انقلاب و شعارهای انقلاب اسلامی، طی فرایندی ده ساله تمام قدرت خود را صرف نحوه مواجهه با نظام‌اسلامی کرده و درنهایت پروژه عبور از حکومت اسلامی مبتنی بر ولایت فقیه را کلید زدند. حضور در نهادهای علمی و دانشگاهی و مراکزی چون مرکز مطالعات استراتژیک ریاست‌جمهوری و ارتباط‌‌ گیری گسترده با تئوری‌پردازان خارج از کشور در زمینه براندازی، عمده فعالیت این گروه تا سال 76 بوده است.

قتل‌های آذرماه 77 موسوم به قتل‌های زنجیره‌ای مقدمه فتنه‌ای بود که جریان برانداز به وسیله آن، نظام را نشانه گرفته بود. این فاجعه که طی آن داریوش و پروانه فروهر و تعداد دیگری از افراد منتقد نظام با عملیات اطلاعاتی جریان خاص به قتل می‌رسند، بستر مناسبی را برای اعضای حزب مشارکت فراهم آورده تا از طریق آن انگشت اتهام را به سوی نیروهای انقلابی دراز کنند. این جریان همصدا با ملی-مذهبی‌ها و رادیوهای ضدانقلاب هجمه شدیدی را علیه علما و روحانیون و نیز نهادهای انقلابی چون سپاه انجام دادند.

درهمین زمینه اکبرگنجی با هجمه علیه روحانیون سعی دارد آنها را مسؤول فتنه ایجاد شده بداند و می‌گوید: «یکی از پرسش‌ها این است که حکم شرعی این جنایات توسط چه کسانی صادر شده است؟!»[1]

روح الله حسینیان با نقل قول سخنان محمدعلی ابطحی، رئیس دفتر خاتمی، هدف جنجال‌های رسانه‌ای اصلاح طلبان را به خوبی نمایان می‌کند: «درست پانزده یا شانزده روز بعد از دستگیری آقای موسوی، بنده برای اتمام حجت رفتم دفتر آقای خاتمی که با ایشان صحبت کنم. آقای ابطحی بدون کم و کاست تحلیلش از اوضاع همین بود و با صراحت به ما اعلام کرد، گفت: «فلانی ببین، آقای خامنه‌ای غیراز امام است و آقای خاتمی بیست میلیون نفر پشت سر دارد، آقای خامنه‌ای هشت میلیون رأی آورد و اگر درگیری به وجود بیاید، شما مطمئن باشید که آقای خامنه‌ای پیروز نخواهد شد.»[2]

بر ایناساس تخریب چهره نیروهای انقلابی و در رأس آنها مقام معظم رهبری، ایجاد درگیری و مشوش کردن افکار عمومی برای عقب راندن نظام از آرمان‌های اصلی خود از حداقلی‌ترین اهداف فتنه قتل‌های زنجیره‌ای بوده است.

روح الله حسینیان همچنین سخنانی را از عباس عبدی، تئوریسین ناکام دوم خرداد، نقل می‌کند که بیان کننده اهداف شوم آنها بوده است: «ما ترجیح می‌دهیم وزارت اطلاعات ضعیفی داشته باشیم و منافقین در تهران در مقر حکومت خمپاره بزنند.»[3]

به تعبیر دیگر مقدمه و لازمه براندازی، تضعیف نهادهای امنیتی مانند وزارت اطلاعات و سپاه بوده است، تا از این طریق امکان جولان‌دهی اپوزسیون خارج‌نشین درخیابان‌های پایتخت فراهم شود.

حدود یکسال پس از فتنه قتل‌های زنجیره‌ای، تاخت و تازهای رسانه‌ای جبهه مشارکت به واسطه‌ مطبوعات دوم خردادی خود و سوء‌استفاده از مفهوم آزادی مطبوعات، باعث شد تا در تیرماه 1378، کمیسیون فرهنگی مجلس پنجم، طرحی را با عنوان «اصلاحیه قانون مطبوعات» در چهار بند به تصویب برساند. قبل از تصویب این طرح درمجلس، مطبوعات حزب مشارکت حملات خود را علیه مجلس و نهادهای انقلابی آغاز کردند که اوج آن، انتشار نامه‌ای مخدوش و به ظاهر محرمانه وزارت اطلاعات در 15تیرماه 78 در روزنامه سلام با مدیرمسؤولی موسوی خوئینی‌ها بود که با شکایت وزارت اطلاعات، این روزنامه توقیف شد. [4]

با توقیف روزنامه سلام، روزنامه‌های موسوم به زنجیره‌ای، موج دوم هجمه‌های خود را آغاز کرده که درنهایت به فتنه کوی دانشگاه ختم شد. این روزنامه‌ها با هماهنگی در تیترهای اعلامی خود، تهدید به افشاگری در موضوع قتل‌های زنجیره‌ای کردند در حالیکه ظاهراً خود این جریان مسؤول پاسخگویی به این مسأله به عنوان دولت و مدیران آن در وزرات اطلاعات بودند. در همین زمینه روزنامه سلام می‌نویسد: «اگر کسی توانست اسناد دیگری از طرح‌های سعید‌اسلامی به دست آورد، آیا باید به مجازات هشدار دادن به مردم، به خاطر آن از ادامه فعالیت سیاسی باز ماند. به سهم خود از مردم می‌خواهیم هر اطلاعاتی که از سعید امامی و محافل او سراغ دارند به روزنامه بفرستند.»[5]

هماهنگی جریان برانداز داخلی با شبکه‌های جاسوسی خارجی گواهی بر نیت خبیثانه آنان در این فتنه بود. در همین زمینه از هفته‌ها قبل نشریه‌ها و رسانه‌های خبری وابسته به سازمان‌های امنیتی کشورهای غربی خبر از تابستانی داغ می‌دادند که در انتظار حاکمیت ایران است. وآشوب‌های مدنی را پیش‌بینی می‌کردند که در نتیجه آن نیروهای انقلابی از صحنه مبارزه خارج خواهند شد.

نشریه آمریکایی «میدل ایست اکونومیک دایجست» در هفتم تیر 78 نوشته بود: «بیشتر ناظران در تهران بر این اعتقادند که تابستان امسال شاهد یک آزمون حیاتی قدرت و حتی شاید دور نهایی رویارویی جدی بین جناح محافظه کار و اصلاح‌گرایان خواهد بود. اصلاح طلبان یک تابستان سیاسی داغ را در پیش روی دارند تا جناح محافظه کار را از میدان مبارزه خارج نمایند.»[6]

در واکنش به توقیف روزنامه سلام، در 21 تیرماه اولین تجمع دانشجویان به واسطه تحریک برخی افراد ضدانقلاب و نیز فعالیت‌های اعضای دفتر تحکیم صورت می‌گیرد که به دنبال اقدامات ساختار‌شکنانه، پرتاب سنگ و شعارهای ضدارزشی و وارد‌کردن خسارت به اموال‌ عمومی، جو ملتهب شده و به درگیری منجر می‌شود. دراین میان سخنان تحریک‌آمیز دوم خردادی‌ها و حضور آنها درمیان اغتشاش‌گران جایی را برای توجیه حمایت‌های این جریان از فتنه باقی نمی‌گذارد.

علیرضا زاکانی که در آن زمان از فعالین بسیج دانشجویی به شمار می‌رفت درخصوص نقش اصلاح‌طلبان در فتنه می‌گوید: «آقای تاج‌زاده و آقای شمس‌الواعظین در بحبوحه ماجرا در کوی بودند و به دانشجویان اصرار می‌کردند و می‌گفتند بروید داخل کوی و آنجا کار را ادامه دهید. اگر بیرون باشید، با شما برخورد می‌کنند. درواقع، راه نشان می‌دادند، چون سناریوی این‌ها این بود که چله‌گیری کنند؛ یعنی می‌گفتند چهلم به چهلم باید یادواره بگیریم.»[7]

بانیان اغتشاش و آشوب، علاوه بر تحریک اعتراض‌کنندگان به ادامه آشوب‌آفرینی، خط‌‌ دهی به آنها را نیز عهده دار شده و به سمت بیت رهبری هدایت می‌کنند، تا از طریق شکستن حرمت این جایگاه، رهبری را علت‌العلل این اتفاقات معرفی نمایند. به این ترتیب مهمترین تکیه‌گاهی که نظام اسلامی بر اساس آن استوار است تضعیف شده و درنهایت گام بعدی، از میان برداشتن خود نظام خواهد بود.

همچنین سید احسان قاضی‌زاده‌هاشمی به عنوان یکی از ناظرین ماجرا، از سخنرانی تاج‌زاده در جمع معترضینی که به وزارت کشور حمله کرده بودند می‌گوید و اینکه تاج‌زاده آنها را به سمت بیت رهبری در خیابان فلسطین هدایت می‌کرد: «تاج‌زاده به این جماعت که حدوداً ۵۰۰ الی ۶۰۰ نفری می‌شدند گفت: «شما چرا آمده‌اید اینجا؟ شما چرا در وزارت کشور را از جا می‌کنید؟ اینجا که مال شماست. شما باید جای دیگری بروید و در آنجا را بکنید.» و پای بلندگوی دستی مدام می‌گفت: «اینجا متعلق به خود شماست و شما اشتباهی آمده‌اید»[8].

درهمین زمینه عبدالله نوری از چهره‌های معلوم الحال این جریان، مدیرمسؤول روزنامه ایران را به دلیل مصاحبه با دانشجویانی که نسبت به فتنه اعلام برائت کرده بودند، نکوهش کرده و می‌گوید: «تو به چه‌حقی با این افراد مصاحبه می‌کنی و غلط کرده‌ای که با جریان‌های جنبش دانشجویی که رادیکال هستند مصاحبه می‌کنی و در روزنامه دولت انتشار می‌دهی!»[9]

محوریت فتنه 78، عملیات روانی -اطلاعاتی جریان برانداز بود که با هدایتگری مقام معظم رهبری و حضور همیشه در صحنه مردم ولایتمدار با شکست روبرو شد.

فتنه تقلب

خیابان‌های تهران از خرداد سال 88 به مدت هشت‌ماه به محل جولان آشوب‌طلبان و حامیان خارج‌نشین آنها تبدیل شده بود. این فتنه با رمز آشوب تقلب مدت‌ها قبل از برگزاری انتخابات در پایگاه‌های رسانه‌ای اصلاح طلبان و معاندان انقلاب اسلامی میان اذهان مردم پمپاژ می‌شد. تحرکات مشکوک جریان خاص برای فتنه‌انگیزی در فروردین 88 یعنی سه ماه مانده به انتخابات، با هشدار مقام معظم رهبری روبرو می‌شود. ایشان نامزدهای انتخاباتی را از رفتارها و حرف‌هایی که دشمن را به طمع می‌اندازد برحذر داشتند.[10] 

ایجاد جنجال‌های رسانه‌ای توسط جریان فتنه و مطرح ساختن تشکیل کمیته صیانت از آراء دومین گام آنها برای القای شبهه تقلب در انتخابات بین مردم بود.[11] مهدی کروبی 9 اردیبهشت 88 درحمایت از کمیته صیانت از آراء می‌گوید: «ما نخواسته‌ایم کاری خلاف قانون انجام دهیم. برخی حرف‌هایی می‌زنند که ایجاد شک می‌کند. اگرهم بخواهند نمایندگان ما را پای صندوق‌ها راه ندهند یا برای آنها کارت صادر نکنند، این‌طور نیست که دست روی دست بگذاریم، بلکه آنها را بمباران خبری می‌کنیم... اگر خدای ناکرده کسی خواست دخل و تصرفی کند، کمیته باید جلوی آن را بگیرد.»[12]

بلافاصله درهمین روز مقام معظم رهبری در دیدار جمعی از معلمان، پرستاران و کارگران به دروغ بزرگ تقلب واکنش نشان می‌دهند: «یکی از دشمنی‌ها همین است که این پدیده باارزش(انتخابات)، تأثیر حضور مردم و نقش آفرینی مردم در اداره کشور را در تبلیغات خودشان نفی کنند...از دشمن انتظاری هم جز دشمنی نیست؛ چه انتظاری هست؟ بی‌توقعی از دوستان است. بی‌توقتی از کسانی است که جزو این ملت‌اند، می‌بینند که این انتخابات چگونه سالم و متقن انجام می‌گیرد، درعین حال، همان حرفی را که دشمن می‌زند، اینها هم می‌زنند! من انتظارم این است کسانی که با ملت ایرانند، جزو ملت ایرانند، توقع دارند ملت به آنها توجه کنند، اینها دیگر علیه ملت ایران حرف نزنند و انتخابات ملت ایران را زیر سؤال نبرند. مرتب تکرار نکنند که آقا انتخابات سالم نیست؛ انتخابات، انتخابات نیست. چرا دروغ می‌گویند؟ چرا بی‌انصافی می‌کنند؟...»[13]

سید احمد خاتمی، امام جمعه موقت تهران، نیز در خطبه نماز جمعه 11 اردیبهشت88 نسبت دروغ‌پردازی‌های جریان فتنه درباره تقلب در انتخابات، واکنش نشان داده و آن را دسیسه‌ای از پیش طراحی شده دانستند: «برخی می‌خواهند القاء کنند که سلامت انتخابات زیر سؤال است؛ این بی‌انصافی است. سی سال است که ما انتخابات سالم برگزار کرده‌ایم آن وقت برخی همسو با بیگانگان شبهات آنها را تکرار می‌کنند. برخی اینگونه تحلیل می‌کنند که ما ابراز نگرانی می‌کنیم، اگر پیروز شدیم که چه بهتر و اگر نشدیم، ماکه گفته بودیم انتخابات چگونه خواهد شد.»[14]

علی‌رغم هشدارهای مقام معظم رهبری و بزرگان نظام مبنی بر صحت انتخابات، اکبر هاشمی رفسنجانی بیست روز مانده به برگزاری انتخابات در خطبه‌های نماز جمعه 1 خرداد 88، به‌جای سخن گفتن از حفظ حرمت نظام در انتخابات و دعوت کاندیداها به پاسداری از اعتماد مردمی، جانبگرایانه شبهه تقلب در انتخابات را پررنگ‌تر می‌کند: «صدا و سیما به عنوان یک رسانه ملی که اعتبارش با رضایت مردم و تشخیص مردم و اعتماد مردم بالا می‌رود، از این به بعد سعی کند این دوره بیست روزه‌ای که ما داریم منصفانه و بدون جانبداری از هیچ طرف و بر وفق قانون و بر مبنای وظیفه صدا و سیما عمل کند که مردم مطمئن بشوند حالا که می‌آیند پای صندوق رأی دیگر آن تبلیغات مسمومی که هست که آرایتان را دیگران می‌برند، دیگر آن اتفاق نمی‌افتد و ان‌شالله اعتماد جدیدی در جامعه ما خلق خواهد شد.»[15]

پایگاه‌های رسانه‌ای کشورهای غربی نیز همسو با فتنه‌گران داخلی، گام به گام دروغ‌پردازی‌های آنها را پشتیبانی خبری کرده و خط دهی آشوب‌طلبان را برعهده گرفته بودند و به گونه‌ای تیتر یک خبری خود را به خواسته‌های مخالفین نظام در داخل اختصاص داده بودند.

در همین زمینه، دانیل گالینگرت، عضو ارشد سازمان جاسوسی آمریکا، درمقاله‌ای تحت عنوان انتخابات مهندسی شده و راههای مقابله با آن حمایت علنی خود را از کمیته صیانت از آراء اعلام می‌کند: «مشارکت مخالفان در ستاد برگزاری انتخابات برای اجرای قوانین و مقررات انتخاباتی تأثیر مثبت دارد....برای دیدبانی مؤثر رأی‌گیری، احزاب مخالف و سازمان‌های بی‌طرف باید ناظران آموزش دیده را به طور گسترده در تمام شعبه‌های رأی‌گیری بگمارند.»[16]

سایت گلوبال نیز که همسویی آشکاری با رژیم صهیونیستی دارد، انتخابات را انتخاب میان بد و بدتر خواند اما درموضعی منافقانه و متناقض خواستار ریختن اپوزسیون به خیابان‌ها در اعتراض به تقلب در انتخابات شد. بنابر این گزارش تحریم انتخابات کافی نیست بلکه باید به آشوب و تشنج هم دامن زد.[17]

با احصاء آراء و مشخص شدن نتیجه انتخابات مبنی بر عدم موفقیت جناح اصلاح‌طلب در کسب اعتماد مردم، با فراخوان سران فتنه و رسانه‌های دشمن، فتنه تقلب به خیابان‌ها کشیده شده و به مدت هشت‌ماه امنیت کشور را مختل می‌کند. پیشتیبانی اصلاح‌طلبان از حضور براندازان در خیابان‌ها و شعارهای ساختار شکنانه آنها به قدری واضح است که تناقض‌گویی‌های بعدی آنها را مبنی بر عدم وجود تقلب و حمایت نکردن از براندازان توجیه نمی‌کند.

میرحسین موسوی در 23 خرداد88 بیانیه‌ای خطاب به مراجع تقلید مبنی بر تقلب در انتخابات نوشت که با انا لله و انا الیه راجعون شروع شده بود: «اگرچه توسل به دروغ و استفاده بی‌حساب از امکانات عمومی و دولتی برای تبلیغات یک‌سویه به سود نامزد حاکم بخوبی نشان‌دهنده عزم این گروه برای پیروزی به هر قیمت و از هر راه ممکن بود، اما تصور تقلب در آرای مردم تا این اندازه برای کسی ممکن نبود.»[18]

بلافاصله مجمع روحانیون مبارز با صدور بیانیه‌ای سخنان میرحسین موسوی مبنی بر ابطال انتخابات را تکرار کرده و بر وجود تقلب تأکید کردند: «در این انتخابات صرف‌نظر از نتیجه‌ای که معلوم شد، آنچه موجب تأسف و نگرانی بیشتر است اعمال نوعی مهندسی آراء گسترده در این دوره است...ابطال انتخابات و تجدید آن در فضایی عادلانه‌تر و منطقی‌تر راهکار مناسب است.»[19]

محمدخاتمی نیز 26 خرداد88 با انتشار بیانه‌ای اعتراضات خیابانی را مشروع دانسته و بر وجود تقلب در انتخابات تأکید می‌کند: «صدها هزار نفر در مسیری که تنها در روزهای انقلاب و بزرگداشت انقلاب چنین جمعیتی به خود دیده، اعتراضی روشن و صریح است به آنچه به عنوان نتیجه انتخابات اعلام شده و نشان از این درد دارد که اعتماد مردم لطمه دیده است....پاسخ به درخواست بر حق این مردم برای صیانت از آرای‌شان تجدید این انتخابات یا تعیین یک هیأت صاحب صلاحیت بی‌طرف و شجاع ( نه آنان که خود در این ماجرا متهم هستند ) برای بررسی ماجرایی است که بر این انتخابات گذشته است.»[20] خاتمی همچنین در 31 خردادماه، یعنی دو روز پس از سخنرانی تاریخی مقام معظم رهبری در نماز جمعه 29 خرداد 88، با صدور مجدد بیانه‌ای در حمایت از اغتشاشگران ادعای خود مبنی بر تقلب را تکرار کرد.[21]

با برگزاری اولین جلسه محاکمه آشوب‌طلبان در 10 مرداد 88، پرده از چهره منافقانه سران فتنه کنار رفته و دستگیرشدگان به دروغ‌پردازی‌های خود درباره تقلب در انتخابات اعتراف کردند. در این دادگاه، حامیان اصلی سران فتنه حرف‌های مگوی خود را درباره واهی بودن شعار تقلب بدون پرده معترف شدند.

محمدعلی ابطحی، مسئول دفتر خاتمی، با اشاره به کمیته صیانت از آراء گفت: «آقای موسوی خوئینی‌ها اعلام کرد ما نباید فیتیله بحث تقلب در انتخابات را پایین بکشیم، چون موقع جر زدن لازم می‌شود... من اعتقاد دارم که محتشمی‌پور ضربه بزرگی به مهندس وارد کرد. او در جلسه 22 خرداد اعلام کرد من به مهندس موسوی گفته‌ام که نگران نباش ما آن‌قدر سند در مورد تقلب داریم که می‌توانیم مسیر انتخابات را تغییر دهیم.»[22]

همچنین مصطفی تاج‌زاده، معاون سیاسی وزارت کشور اصلاحات، امکان تقلب را منتفی دانسته و می‌گوید: «تقلب در انتخابات وجهی نداشت اما به محض اینکه انتخابات تمام شد و من از بچه‌های استان‌ها سؤال کردم، احساس کردم که انتخابات را باخته‌ایم ولی فاصله را 3 به 1 نمی‌دانستیم.»[23]

سعید حجاریان تئوریسین آشوب‌های مدنی، نیز طی مصاحبه‌ای با خبرگزاری تسنیم در سال 92 ادعای تقلب را رد کرد:

بهزاد نبوی نیز طرح ادعای تقلب از سوی آشوب‌طلبان را بدون سند دانسته و درواقع طرفندی برای براندازی می‌داند: «ما هیچ سندی دال بر وجود تقلب نداشتیم و باید به رأی شورای نگهبان التزام داشته باشیم.»[24]

نمادسازی برای فتنه و الگوبرداری از شیوه‌های نوین براندازی تحت‌عنوان انقلاب‌های رنگی در انتخاب رنگ سبز از سوی فتنه‌گران کاملا مشهود بود. همین رخداد از جمله گزارش‌هایی بود که برخی رسانه‌های داخلی قبل از شروع انتخابات آن را گوشزد کرده و نسبت به آن هشدار می‌دادند.[25] از سوی دیگر حمایت‌های همه‌‌جانبه سازمان‌های جاسوسی غربی از فتنه‌گران درکنار همراهی اپوزسیون خارج‌نشین با شعارها و اقدامات ساختارشکنانه آنها، از ارتباط انکارناپذیر این گروه‌ها باهم علیه جمهوری اسلامی حکایت دارد.

دراین رابطه به نقل از رادیو موندیال، میرزابیگ(ژنرال سابق پاکستان) اعلام کرد: «سازمان اطلاعات آمریکا، مبلغ 400 میلیون دلار در ایران هزینه کرده تا پس از انتخابات در این کشور، آشوب به راه بیندازد.»[26]

24 خرداد ماه و در ادامه تکرار ادعاهای بی اساس جریان اصلاح‌طلب، مبنی بر تقلب در انتخابات، سایت اسراییلی هاآرتص نوشت: «بی‌شک در انتخابات ایران دستکاری شده است. نتایج منتشر شده منطقی نیستند. امکان نداشت احمدی‌نژاد در دور اول از این حمایت گسترده برخوردار باشد.»[27]

سایت اخبار روز، وابسته به گروهک فدائیان خلق نوشت در روز 29 خرداد 88 در حمایت از فتنه گران نوشت: «شکی نیست که نه آقای موسوی و نه آقای کروبی کاندیدای ایده‌آل برای ایجاد تغییرات بنیادی نیستند اما شرایط سیاسی فعلی و جنبش برآمده از آن، می‌طلبد با پرهیز از حداکثرخواهی، همدلی و همراهی داشته باشیم. اگر جنبش بتواند انتخاباتی با حضور ناظران خارجی را به کرسی بنشاند آن وقت گام اساسی برای تغییرات جدی ساختار حاکمیت برداشته شده است.»[28]

چهارضلعی شوم فتنه در سال 98

تحرکات مشکوک اصلاح‌طلبان رادیکال-حلقه انحرافی-اپوزسیون خارج نشین و از همه مهمتر ستون پنجم دشمن طی یکسال اخیر، گواه این است که تکرار مجدد پروژه عبور از نظام را در دستور کار قرار داده‌اند. نکته حائز اهمیت، ترکیبی بودن فتنه آینده است که بحران‌سازی‌های امنیتی، سیاسی و اقتصادی را دربر می‌گیرد. همه مخالفین نظام از خارج‌نشین‌ها گرفته تا اصلاح‌طلبان و فرقه انحرافی دست به دست هم داده تا هرچه سریعتر به اهداف شوم خود برسند. هدف اساسی، کشاندن مردم به خیابان‌ها است، اینکه با چه لطایف الحیلی این اتفاق رقم بخورد فرقی نمی‌کند. آنچه ما با آن روبرو هستیم یک جنگ ترکیبی-شناختی است.  

مقام معظم رهبری در دیدار خود با خانواده شهدا در 21 آذر 97، ضمن تأکید بر شکست نقشه‌های دشمن برای براندازی جمهوری اسلامی، نسبت به مکر و حیله آنها برای سال 98 هشدار دادند: «اگرچه نقشه دشمن لو رفته است اما همه باید هوشیاری خود را حفظ کنند زیرا آمریکا، دشمنی خبیث و حیله‌گر است و ممکن است قصد فریب داشته باشد تا برای سال ۹۷، جنجال کند اما مثلاً برای سال ۹۸ نقشه‌ای بکشد.»[29]

سناریوهای احتمالی جریان برانداز در سال 98

مثلث فتنه برای دستیابی به اهداف خود، سناریوهای متعددی را مدنظر قرار داده است که درصورت شکست هریک، دیگری را بکار گرفته و ای بسا همه را به موازات یکدیگر در پیش بگیرد.

فشار اقتصادی برای فعال‌سازی آشوب‌های مدنی

با شروع دولت دوم حسن روحانی و همزمانی آن با خروج آمریکا از برجام، نرخ ارز به طور کاملاً غیرطبیعی و مشکوک افزایش پیدا کرد. حسن روحانی و وزرای کابینه او این افزایش قیمت را که در 20 فروردین به تصویب هیأت‌ دولت رسید دائماً به مسأله تحریم‌ها گره می‌زنند که پذیرفتن آن دشوار به نظر می‌رسد. اما از سوی دیگر برخی شواهد، حکایت از تعمّد برخی در دولت در افزایش قیمت ارز دارد. به تازگی فیلمی از صحبت‌های «سیدحسن قاضی‌زاده هاشمی»، وزیر سابق بهداشت منتشر شد. در این فیلم قاضی‌زاده هاشمی از کم‌کاری‌های عامدانه برخی دولتمردان سخن به میان می‌آورد و هدف آن را افزایش نارضایتی مردم می‌داند.

روزنامه آرمان در 12 آذرماه امسال از افزایش ناگهانی قیمت‌ها پرده برداشته و آن را نتیجه تعمد جریان ذینفع می‌داند: «درباره افزایش قیمت‌ها یک بحث تحلیل واقعیت‌های اقتصادی است و بحث دیگر دخالت‌های ذینفع‌هایی است که بازدارنده هستند. به نظر می‌رسد آنچه باید درباه قیمت ارز اتفاق بیافتد بیشتر از هفت هزار تومان نیست ولی یک عده نمی‌خواهند این اتفاق بیافتد! چون منافع و خواسته هایشان به‌گونه‌ای است که به عناوین مختلف سعی دارند این اتفاق نیفتد.»[30]

تا پیش از این نیز ناصر قوامی، رئیس شورای اصلاح‌طلبان قزوین، از تعمّد دولتی‌ها در افزایش قیمت دلار سخن گفته بود.[31] 

آگاهی اصلاح‌طلبان از کارشکنی‌های عامدانه همدستان خود در دولت در زمینه اقتصاد مملکت و سکوت در این زمینه، و درعین حال سخن‌سرایی درباره مشکلات اقتصادی مردم، به نوعی به سخره گرفتن مردم به‌وسیله این جریان به حساب می‌آید.

روزنامه ایران در یک فرار رو به جلو گزارشی باعنوان «وقایع دی ماه ۹۶؛ اعتراض اقتصادی یا انتقام سیاسی؟» به سیاسی و نه اقتصادی بودن اغتشاشات 96 اعتراف کرده و به طور ضمنی فتنه 96 را یک انتقام سیاسی معرفی می‌کند: «۶ روز بعد از آغاز این اعتراضات به خاطر تأثیرگذاری مؤلفه‌های ذهنی مردم در شرایط عینی اقتصادی، نظم بازارها به هم ریخت، قیمت ارز و سکه بالا رفت و زمینه مشکلات سال ۹۷ شکل گرفت…بررسی‌ها نشان می‌دهد که اعتراضات بیش از آنکه به خاطر عوامل اقتصادی باشد، به بهانه‌های اقتصادی شروع شد و بعد از آن هم مطالبه‌ها و شعارها شکل واقعی سیاسی خود را نشان داد. این بهانه‌ها، جلوی اصلاحات اقتصادی را گرفت و خود به عاملی برای افسارگسیختگی بازارها در نیمه اول سال ۹۷ تبدیل شد. به باور برخی کارشناسان اقتصادی در آن زمان نرخ واقعی دلار ۵,۲۵۰ تومان بود و اگر در همان زمان دولت جسارت آزادسازی نرخ ارز را داشت، دلار از کانال قیمتی ۶ هزار تومان عبور نمی‌کرد».[32]

این درحالی است که ارگان‌های رسانه‌ای اصلاح طلبان، منشأ اعتراضات 96 را صرفاً اقتصادی می‌دانستند. برای نمونه روزنامه اصلاح طلب اعتماد نیز -۳ اسفند ۹۶- در مطلبی نوشته بود: «در خصوص وقایع دی ماه معتقدم این پدیده محصول شکاف اجتماعی است که مهم‌ترین آن شکاف اقتصادی یعنی اعتراض فرودستان، فقرا و افراد کم‌برخوردار نسبت به وضعیت معیشتی و زیستی خود است. وضعیت مالی و زیستی افراد بازداشت‌شده این واقعیت را نشان می‌دهد که آنان به دنبال شغل و معیشت و تأمین حداقل نیازهای اولیه خود هستند».

این امر به خوبی حکایت از این حقیقت دارد که جریان‌های فتنه‌گر سعی دارند با رهاسازی زمام امور اقتصادی کشور، پروژه‌های براندازی خود را جلو ببرند.

همچنین باید نسبت به سوء استفاده برخی جریان‌های خاص از اظهارات صریح رئیس جمهور و هیأت دولت مبنی‌ بر بالا بردن قیمت سوخت[33] و نیز تصمیم شهرداری تهران برای افزایش هزینه استفاده از متروها و تونل‌های شهری[34] را نیز به گزاره‌های تحلیلی فوق افزود که می‌توانند زمینه تنش اجتماعی را فراهم آورند.

براساس این گزاره‌های تحلیلی، گویا جریانی خاص دست به قمار خطرناکی برای عملی ساختن نقشه‌های شوم خود زده است؛ قماری که منجر به کوچک‌تر شدن سفره میلیون‌ها ایرانی طی یکسال اخیر شده است.

ملتهب کردن فضای انتخابات 98

نزدیک بودن انتخابات مجلس یازدهم از یک سو و ناکارآمدی جریان اصلاح‌طلب_اعتدال در اداره دولت از سوی دیگر، راه دیگری را برای این جریان به جز فرافکنی، جنجال‌سازی و ملتهب کردن فضای کشور باقی نگذاشته است. تشکیک در اصل انتخابات و مطرح ساختن عدم وجود انتخابات آزاد، حمله به نهادهای نظارتی چون شورای نگهبان و انداختن افتضاح‌کاری‌های مدیریتی خود به گردن دیگر نهادها ازجمله پروژه‌هایی است که یکسالی از آغاز آن می‌گذرد.

چندی پیش، «فائزه هاشمی» در مصاحبه با روزنامه ابتکار گفت: «اقدام صحیحی نیست که به جای تخصص و توانمندی برای انتخاب مدیران، نگاه امنیتی داشته باشند و این رویه باید اصلاح شود».[35]

جنجال‌های رسانه‌ای جریان خاص و اسم بردن از امنیتی کردن انتخاب مدیران درمقابل گزینش مدیران کارآمد برای اداره کشور، درحالی است که وجود شاخص‌های نمونه، برای استخدام مدیران توانا از ضروریات و بلکه از بدیهیات هر سیستم حکومتی است. از سوی دیگر عدم وجود چنین معیارهایی در انتخاب مسؤولان دولتی، باعث شده است، برخی پست‌های دولت دوازدهم به محل امنی برای عوامل سرویس‌های اطلاعاتی تبدیل شود. علی‌رغم بدیهی بودن مسأله، قضاوت درباره سخنان فائزه هاشمی را به مخاطبان گرامی واگذار می‌کنیم.

اواسط آذر امسال، سعید حجاریان طی یک مصاحبه از عدم حضور اصلاح‌طلبان در عرصه انتخابات سخن به میان آورده و با توصیف انتخابات به عنوان گدایی قدرت، طرح تحریم انتخابات را بیان کرد: «اساساً معتقدم فشار از پایین با انتخابات پدید نمی‌آید. پس باید گفت، پروژه اصلاحات به انتخابات گره نخورده است؛ زیرا انتخابات به‌معنای کنونی آن، مصداق گدایی قدرت است. اصلاحات صدقه بگیر نیست و اگر مکنت دارد، باید با اتکاء بر آن به بازار سیاست برود. اگر پول بازار سیاست را نداشتیم، باید تلاش کنیم آن را کسب کنیم نه آنکه به هر جنس بُنجلی تن دهیم. این گفتمان باید تحکیم و ترویج شود».[36]

این سخن حجاریان واکنش‌های متعددری را درپی داشت. اصلاح‌طلبان با تأیید ضمنی سخن حجاریان سعی داشتند مقداری از صراحت بیان او بکاهند تا مبادا مجبور باشند در قبال افکار عمومی به گفته‌های او جامعه عمل بپوشانند.

عبدالواحد موسوی لاری، وزیر کشور دولت اصلاحات، سخنان حجاریان را به‌ظاهر رد کرده اما شروطی را برای حضور در انتخابات معین می‌کند و در پاسخ به این سؤال که «آیا دیگر می‌توان با راه حل انتخابات با مردم تفاهم کرد؟» گفت: «قطعاً ممکن است، مگر اینکه قدرت‌های موجود، راه‌های انتخابات را ببندند و راه‌ها را باز نکنند و نیروهای کنشگر مورد تأیید و اعتماد مردم را رد کنند. در این صورت اصلاح طلبان دیگر راهی جز این ندارند که بگویند ما تلاش کردیم و نشد.»[37]

جریان آشوب‌طلب به‌ واسطه دعواهای تصنعی و دوگانه سعی دارد طوری وانمود کند که انتخابات در کشور آزاد نیست درحالیکه این جریان بیش از همه تشنه قدرت بوده و خود بهتر می‌دانند که حضورشان در انتخابات قطعی است. لذا هیاهوی رسانه‌ای آنها باهدف تشویش اذهان عمومی و تخریب دستگاه‌های نظارتی صورت می‌گیرد.

القای ناکارآمدی نظام و دعوت به شورش خیابانی

بعد از اعتراضات دی‌ماه 96، مطبوعات جریان خاص در کنار حلقه انحرافی موج گسترده‌ای از سیاه‌نمایی از نظام اسلامی را به جامعه پمپاژ کرده‌اند. اینگونه وارونه‌نمایی‌ از شرایط کشور در تکمیل فتنه اقتصادی و فتنه انتخاباتی و با هدف سازماندهی اراذل و اوباش برای ایجاد آشوب‌های خیابانی است. پرونده این دو جریان البته در امر ناامیدسازی به شدت سنگین و قطور است.

درهمین راستا عباس عبدی، تئوریسین جریان خاص، در مصاحبه با پایگاه خبری تازه تاسیس می‌گوید: «در حوزه اقتصاد، شاید مهم‌ترین و ملموس‌ترین فاکتورها بیکاری و تورم باشد. جامعه‌ای که طی هشت سال کمتر از چند صد هزار شغل ایجاد کرده است، به‌لحاظ اقتصادی زمین‌گیر به‌شمار می‌آید و متأسفانه اکنون، تحولات مثبت ۴ سال‌ گذشته در حال بازگشت به نقطه اولیه هستند و ممکن است با توجه به شرایط جاری نتوانیم حتی به وضعیت گذشته بازگردیم و محتمل است وضعیت بدتری را تجربه کنیم!»[38]

عبدی در بخش دیگری از این مصاحبه نیز اظهار می‌کند: «اکنون، جامعه‌ ایران در مواجهه با وضعیتی غیر کارکردی است و چشم‌اندازی‌ هم برای خروج از آن وضعیت وجود ندارد ولی با این حال، به بازسازی نهاد سیاست امیدوار هستم.»[39]

عباس عبدی همچنین در واکنش به استعفاهای رخ داده در کابینه حسن روحانی در یک پیام توییتری به طور ضمنی از فروپاشی نظام سخن می‌گوید:

پروژه سومالی سازی ایران از سوی جریان‌های برانداز درحالی ‌مطرح می‌شود که تاکنون کشوری نبوده است که با مشکلات اقتصادی روبرو نباشد. نکته حائز اهمیت عزم دولت برای رفع مشکلات اقتصادی است. ولی متأسفانه دولت حسن روحانی که به واسطه حمایت‌ها و تَکرارهای لیدر اصلاح‌طلبان و یقه‌چاک کردن‌های امثال جناب عباس عبدی روی کار آمد، تاکنون اراده‌ای جدی به رفع مشکلات اقتصادی نداشته است.

عبدالرضا داوری، از اعضای حلقه انحرافی، نیز در یک پیام توییتری، سال 98 را سیاه‌ترین سال تاریخ اقتصاد ایران خواند:

نکته حائز اهمیت اتحاد دو جریان اصلاح‌طلب و جریان انحرافی در سیاه‌نمایی اوضاع کشور علی‌رغم مخالفت‌های ظاهری و عوام‌فریبانه آنها با یکدیگر است.

عام البلوی

سعید حجاریان در بخشی از یک مصاحبه با بحرانی نامیدن اوضاع کشور، برای شروع اغتشاشات مدنی چراغ سبز نشان می‌دهد: «هر یک از این اقشار مستعد اعتراض و حضور در خیابان هستند. زیرا امروزه الگوی غارت تغییر پیدا کرده و دیگر منحصر به یک مؤسسه مالی متخلف و گران‌ فروشی لوازم کامیون‌ها نیست و عمومیت یافته است. شاید از این‌ها هم فراتر برویم و بحران دارو کشور را فرا بگیرد. به‌ نحوی که سلامتی و حیات افراد به‌شدت تحت خطر قرار بگیرد و ذیل چنین شرایطی، مهاجرت داخلی شدت بگیرد؛ یعنی توانمندها به پایتخت بیایند و پایتخت‌نشین‌ها به خارج کشور بروند. در شرایط عام البلوی امکان دارد مردم و نیروهای نظامی مقابل یکدیگر قرار بگیرند زیرا، سیاست خیابانی می‌شود. این‌ نشانه‌ها به ما می‌گویند، دورنمای روشنی نخواهیم داشت و به‌ویژه زمانیکه فصل رقابت‌های انتخاباتی فرا برسد و شکاف‌ها بیش از پیش نمایان می‌شود».[40]

آشوب‌طلبان صرفاً به ایده‌پردازی برای بحران سازی و طرح ناکارامدی نظام اسلامی اکتفا نکرده و رسماً از حضور مردم در خیابان‌ها حمایت کرده‌ بلکه آن را ضروری دانسته‌اند.

درهمین راستا، جریان انحرافی نیز از هیچ تلاشی برای کشاندن فتنه‌گران به خیابان‌ها دریغ نکرده است. ناکامی حلقه انحرافی در این امر کار را به جایی رسانده که تاکنون احمدی نژاد دوبار از وزارت کشور درخواست مجوز برای حضور مردم در خیابان‌ها را داده است.[41]

سعید حجاریان نیز طی یک مصاحبه‌، برنامه جریان خود را برای انتخابات پیش رو تبیین کرده و نسخه نافرمانی مدنی را بهترین گزینه می‌داند: «تاکتیک اصلی اصلاحات، سازماندهی نیروها از پایین است. این روش در گسترش احزاب، سازمان آهنین، بسیج توده‌ای و انواع سازمان‌های مردم‌نهاد متجلی می‌شود و حتی بعضی مواقع می‌توان به نافرمانی مدنی فکر کرد».[42]

تجمعات سلولی و جزوه‌خوانی

او در ادامه، شیوه بالفعل کردن نافرمانی مدنی را اینگونه بیان می‌کند: «من همواره با لگالیسم مخالف بوده‌ام. لذا معتقدم با مکانیزم‌هایی فراتر از احزاب برآمده از کمیسیون ماده ۱۰ می‌توان به مصاف بحران نمایندگی رفت و به شبکه‌های اجتماعی مستقل فکر کرد. حال شاید پرسیده شود، نافرمانی مدنی را گروه‌های دیگری به‌جز اصلاح‌طلبان هم می‌توانند نمایندگی کنند و نیازی به اصلاح‌طلبان نیست. در پاسخ باید گفت، نافرمانی مدنی در خلاء شکل نمی‌گیرد. پیش از آن، ابتدا باید تجمع سلولی داشت و اقداماتی مانند کتاب‌خوانی، جزوه‌خوانی و… صورت داد و سپس تجمع‌های موضوعی و بعد هم تجمع‌های سراسری انجام شود».[43]

عبور از نظام اسلامی، پروژه شکست خورده

پروژه عبور از نظام اسلامی از سوی جریان برانداز سابقه‌ای بیست ساله دارد. این گروه در تعامل پنهان و آشکار با دشمنان قسم خورده انقلاب در خارج، تاکنون تمام همت خود را برای به سرانجام رساندن نقشه شوم «ختم انقلاب» بکار بسته‌ و رؤیای فردای براندازی را در سر می‌پرورانند. ترویج بحران‌نمایی از انقلاب اسلامی، ناامیدسازی مردم از نظام، فراخواندن آشوب‌طلبان برای حضور در خیابان‌ها، سازماندهی اراذل و اوباش و سلب امنیت از مردم و درنهایت فتنه اقتصادی و انتخاباتی از جمله سناریوهای این جریان برای سال 98 است. اگرچه تلاش چندین ساله آنها باهدف ازمیان برداشتن خیمه انقلاب مصداق آب در هاون کوبیدن است.

 


[1] . روزنامه خرداد،26/10/77

[2] . خاطرات دری نجف آبادی،ص258

[3] . هفته‌نامه یالثارات الحسین،4/8/79

[4] . http://yon.ir/fu8Z9

[5] . http://yon.ir/H8uLS

[6] .همان

[7] . http://yon.ir/aki1o

[8] . http://yon.ir/TwjhX

[9] . http://yon.ir/JiLEE

[10] . http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=6082

[11] . روزنامه کیهان،27/1/88

[12] . روزنامه اعتماد،10/2/88

[13] . http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=6386

[14] . روزنامه کیهان،12/2/88

[15] . روزنامه جمهوری اسلامی،2/3/88

[16] . روزنامه کیهان،16/2/88

[17] . روزنامه کیهان،17/3/88

[18] . سایت قلم،23/3/88

[19] . روزنامه کیهان،25/3/88

[20] . روزنامه اعتماد،27/3/88

[21] . روزنامه صدای عدالت،1/4/88

[22] . روزنامه ایران،11/5/88

[23] .همان

[24]. همان

[25] . روزنامه کیهان،6/2/88

[26] . روزنامه کیهان،1/4/88

[27] . http://yon.ir/ghCkt

[28] . http://yon.ir/JRnf8

[29] . http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=41142

[30] . http://yon.ir/P0aIM

[31] . http://yon.ir/xB0aH

[32] . http://yon.ir/1mJeG

[33] . http://yon.ir/SQjKl

[34] . http://yon.ir/muxLv

[35] . http://yon.ir/nm5K3

[36] . http://yon.ir/Byo1C

[37] . http://yon.ir/VQnIz

[38] . http://yon.ir/K2OXj

[39] .همان

[40] . http://yon.ir/yl6Iy

[41] . http://yon.ir/dEvcG

[42] . http://yon.ir/HLGk3

[43] .همان

مرتبط‌ها

ایستگاه انقلاب 11

زوایای ناآشنای مرد خاکستری دولت

در جستجوی ترکیبی از خیانت و خباثت

آیا جمهوری اسلامی به مفاهیم اصلی وجودی خود پایبند بوده است؟

دولت رمّالان

سرافراز؛ مُهره تخریب سازمان اطلاعات سپاه