دیدبان؛ سال 2019، چهلمین سالگرد برقراری رابطه آمریکا با چین است. در این چهل سال، روابط میان دو کشور تحولات عمدهای را تجربه کرده که میتوان از اثرات این تغییرات، رشد عظیم تجارت میان دو کشور ( از 5 میلیارد دلار در سال 1980 به 710 میلیارد دلار در سال 2017)، تبادل توریسم و دانشجو و همچنین برقراری صلح در دو سوی اقیانوس آرام اشاره کرد.
بااینحال در این سالها تنشهایی در مورد تجارت، مشکلات نظامی در مورد تایوان و دریای چین جنوبی و همچنین تأثیر و تأثر دو کشور در مسائل سیاسی بر یکدیگر پیش آمده است. از سوی دیگر دو طرف سعی دارند که ارزشها و هنجارهای خود را بر سیاست بینالملل تحمیل کنند. در شرایط موجود میتوان گفت روابط دو کشور در بدترین حالت خود از زمان عادیسازی قرار دارد.
برای فهم تنشهای موجود باید سابقه همکاری را بدانیم. تاکنون چین و ایالات متحده به دو دلیل همکاری میکردهاند و سعی داشتند ظاهر روابط خود را خوب نگه دارند. اولاً از ابتدا مشکلاتی مانند حقوق بشر، مسائل تایوان و مشکلات تجاری وجود داشت اما هر دو طرف به امید منافع بلند مدت سعی میکردند این نزاعها را مدیریت کنند. ثانیاً ایالات متحده به چین کمک میکرد که توسعه بیابد و در آن نهادها و هنجارهایی تشکیل شود که درنهایت پشتیبانی برای نظم جهانی ( که آمریکا خواهان آن بود) شود. درنتیجه میتوانیم مشارکت ایالات متحده و چین را مدیریت نزاعهای موجود برای دستیابی به منافع بلند مدت بدانیم و نه اتحادی پایدار برای پیشبرد اهداف مشترک. مسأله اصلی این است که گویا آمریکا امید داشت با برقراری رابطه با چین و توسعه این کشور، هنجارها و ارزشهای آمریکایی نیز در آن گسترش پیدا میکند اما پکن برخلاف انتظار واشنگتن به دنبال اعمال ارزشها و هنجارهای بومی خود در سیاست داخلی و خارجی است که همین، موضوع را برای آینده روابط دو کشور سخت و پیچیدهتر میکند. بنابراین به نظر میرسد دیگر ایالات متحده خواهان ادامه همکاری مبهم در ازای امید رسیدن به آینده پایدار نیست و چین نیز دیگر نمیخواهد برای توسعه و مشارکت در نظم جهانی زیردست ایالات متحده باشد.
درنهایت میتوان گفت در چهلمین سالگرد روابط، چین و ایالات متحده باید به فهم مشترک جدیدی در مورد روابط دوجانبه برسند. قطعاً در آینده نزدیک تنشها و رقابت میان دو کشور افزایش خواهد یافت. در این رقابت و تنشها، دیگر کشورها نیز سهیم خواهند بود زیرا هم ایالات متحده و هم چین، همواره به دنبال حمایت دیگر کشورها برای اقداماتشان هستند. برای مثال در نزاعها و درگیریهای منطقهای، کره شمالی و روسیه همواره از چین حمایت کردهاند و در طرف مقابل ژاپن، کره جنوبی و تایوان حامی سیاستهای ایالات متحده بودهاند. مسأله دیگری که پازل آینده روابط دو کشور را پیچیدهتر میکند، تغییر رویکرد بازیگران منطقهای است. برای مثال کره شمالی به سمت تنشزدایی با آمریکا پیش رفته و از سوی دیگر کشورهای ژاپن و کره جنوبی نیز سعی دارند روابط اقتصادی خود را با چین گسترش دهند.
در چنین شرایطی مشخص نیست که آیا دو کشور عزم و فهم آن را دارند که مانع از شدت گرفتن تنشها شوند و کاری کنند که روابطشان به جنگ سرد دیگری و یا حتی رویارویی نظامی منجر نشود یا خیر.