دیدبان

مجری اسکار، نیامده مجبور به کناره گیری شد

مجری اسکار، نیامده مجبور به کناره گیری شد
دیدبان؛ اواسط هفته گذشته کوین هارت، کمدین مشهور آمریکایی در توییتی با شعف از برگزیده شدنش به عنوان مجری مراسم اسکار 91 خبر داد. او در بستری از این شادی زائد الوصف خود سخن گفته بود که در این سال‌ها از آن به عنوانی یکی از دموکراتیک‌ترین ابزارهای جامعه بشری یاد می‌کنیم. توییتر و اینستاگرام جایی است که می‌شود بدون ترس حرف زد و از عقاید خود گفت، از آن دفاع کرد و در نهایت به مخالفانت پاسخ داد، بدون آنکه آسیبی به کسی زده شود؛ اما برای کوین هارت و البته دیگرانی که همانند او رسانه‌ای نشده‌اند، ماجرا به گونه دیگری رقم خورد. کوین هارت در همان بستر دموکراتیک، به دیکتاتورانه‌ترین شکل ممکن مراسم اسکار را از دست داد. این در حالی بود که روزنامه‌نگاران معتقد بودند هارت جوان شاید خاطره نه چندان خوشایند جیمی کیمل را التیام بخشد.
با این حال با اعلام نام کوین هارت فشارهای توییتری بابت برخی از اظهارنظرهای توییتری هارت آغاز می‌شود.به دلیل توییت های ضدهمجنسگرایانه (هموفوبیک) در بین‌ سال‌های 2009 تا 2010 مورد هجمه قرار می‌گیرد. به تاریخ ماجرا دقت داشته باشیم. سال‌هایی که همجنسگرایی در آمریکا به طور کامل رسمیت ندارد. دیوان عالی آمریکا در تاریخ 26 ژوئن 2015 ازدواج همجنس‌گرایان را در سرتاسر ایالت‌های آمریکا قانونی اعلام کرد. پیشتر برخی ایالت‌ها آن را قانونی می‌دانستند.
کوین هارت تحت فشار رسانه برآمده از دموکراسی درخواست آکادمی مبنی بر عذرخواهی را نپذیرفت و در پست ‌های اینستاگرامی و توییت‌هایش کناره‌گیریش را اعلام کرد. او سپس مجبور شد بابت توییت‌های قدیمی‌اش عذرخواهی کند و البته بگوید او هارت سابق نیست.
رویدادی که برای کوین هارت رخ داده است به نظر محصول جامعه دموکراتیک باشد؛ اما این پرسش مطرح می‌شود که آیا در یک جامعه دموکراتیک یک انسان نمی‌تواند نگاه مخالفی با یک جریان جامعه داشته باشد. البته باید این مسئله را در نظر گرفت که جریان غالب را چه کسی تعیین می‌کند و معیار سنجش آن چیست. آشکارا معیار رسانه است. رسانه تعیین می‌کند که جامعه اکنون به چه چیزی فکر می‌کند. همانند استانداردسازی یک شرکت تولید رنگ برای رنگ سال با حمایت رسانه. آیا برای هر کسی رنگ سال نمی‌تواند منحصر به فرد باشد؟ ولی رسانه تلاش می‌کند همسان‌سازی اندیشه را فراهم کند.
نقبی به رمان «1984» ارول بزنیم، جایی که همه مثل هم هستند. همه چیز برابر با خواسته برادر بزرگ است. به نظر اهالی جامعه فرورفته در شب، این یک رویه دموکراتیک است. به آغاز این ماجرا دقت کنید. فراهم کردن یک مراسم و آغاز یک عشق؛ اما عشقی که به عنوان امر دموکراتیک به بازوی دیکتاتوری بدل می‌شود. جایی که وینست اسمیت از عشق درمی‌یابد که یوتوپیای ساخته شده برایش یک دیستوپیا (ویران‌شهر) است.
کوین هارت نیز به نظر محصول یک ویرانشهر، یک دیستوپیاست. او هر چند از ابزار به ظاهر دموکراتیک برای بیان عقاید خود، آن هم در دورانی که آن عقاید قانونی به حساب می‌آمده است، از آرزوی دیرینش دور شد؛ اما اتفاقی که برای کوین هارت رخ می‌دهد نشان از جهانی می‌دهد که دموکراسی در آن تنها یک خیال واهی است. امری که متفکرانی چون بودریار و یا اهالی مکتب فرانکفورت دم از آن زده‌اند. جایی که آنان از واژه Kulturindustrie به معنای صنعت فرهنگ یا فرهنگ‌سازی سخن گفتند. نقطه‌ای که با گفتار والتر بنیامین در محو شدن حلقه قدسی از بالای سر هنر به واسطه تکثیر اثر هنری آغاز شد و به مقاله خواندنی «صنعت فرهنگ‌سازی روشنگری به مثابه فریب توده‌ای» اثر ماکس هورکهایمر و تئودور آدورنو به اوج می‌رسد. یا نوشته‌های متعدد بودریار در باب جامعه رسانه‌ای زده و ساختگی بودن جنگ خلیج فارس در آغازین دهه نود با همکاری شبکه CNN.
این یک جامعه با حضور برادر بزرگ است. با رسانه‌ای وسیع که نظر مخالف منجر به سقوط می‌شود و مشخص نیست این مخالف بودن، دقیقاً مخالفت با چیست. آیا کوین هارت در برابر یک اکثریت بود؟ آیا مخالفان هارت در اکثریت بودند؟ آیا به صرف داشتن ابزار شبه‌دموکراتیک می‌توان تعیین کرد جامعه به کدامین سو رفت؟ آیا دموکراسی تحقق‌پذیر است؟ آیا این رویه که چه بسا در ایران نیز شایع است پیش رفتن به سوی دموکراسی است؟
نکته بارز آن است که به نظر رسانه خاصیت دموکراسی‌سازش را از دست داده است یا شاید هیچگاه واجدش نبوده است و این یک توهم است. توهم بودن با انگاره‌های یوتوپیا و دست و پا زدن با وقایع دیستوپیا. آنچه برای کوین هارت رخ می‌دهد نشان می‌دهد در آمریکا و با آن همه ابزار شبه‌دموکراتیک، دیکتاتوری دموکراتیکی حاکم است، جایی که شما نمی‌توانید درباره عقاید خود روشن و شفاف سخن بگویید و بابتش عذرخواهی کنید و فالوئرهایت را از دست بدهی.

مرتبط‌ها

راه کاهش ظلم در خانواده افزایش حرمت پدر است

خروجی قرمز حمل سلاح آسان در ایران

خادمیاران رضوی: طلیعه‌ای نو از «آفتاب» فرهنگ شیعی

تحلیلهای رنگین برای عمامه خونین

سبکِ زندگی پرونده‌ساز!

تعداد بالای پرونده در قوه؛ آسیب اجتماعی یا اشکلات ساختاری؟