دیدبان؛ سیاست داخلی و خارجی ایالت متحده آمریکا، به صورت یک تعامل پیچیده و عمیق ما بین سیاستمداران، گروهای ذینفع، لابیها، تصمیمسازان و تصمیمگیران حاکم تنظیم میشود؛ که در این فرایند نقش لابیها بسیار مهم و قابل تامل است. لابی در لغت به معنای “سرسرا” است. مطابق دانشنامه سیاسی، لابیگری در اصطلاح سیاسی آمریکا به معنای نفوذ در قوه قانونگذاری از راه تماس و ارتباطگیری با اعضای دو مجلس و زیر نفوذ در آوردن آنها و بالتبع اجرای منویات خود از طریق آنان است؛[1] اگرچه هم اکنون لابیگری مربوط به مجلس نبوده و گروهها و افراد ذینفع با نفوذ در تمامی ارکان نظام سیاسی آمریکا سعی در اعمال قدرت و پیادهسازی اهداف خود دارند. در تمامی سطوح سیاسی آمریکا، لابیگری موضوعی جدی در عرصه تصمیم سازی است. ریشه لابیگری در آمریکا را باید در تکثرگرایی، فراگیری منافع سازمان یافته و مهاجر پذیری آمریکا دانست.
تا کنون در آمریکا قوانین زیادی در حوزه لابیگری ایجاد شده است اما همچنان انتقادهای فراوانی به این پدیده منحصر به فرد وارد میشود.
در گذشته لابیگری در ایالات متحده با موانع متعددی روبهرو بود که آن را محدود میکرد و مجازاتهایی نیز برای متخلفان در نظر گرفته میشد؛ اما پس از سالهای دهه هفتاد میلادی، لابی و لابیگری بهطرز چشمگیری از لحاظ بودجه، تعداد سازمانهای لابیگر و هر آنچه به صورت قانونی و غیر قانونی مربوط به این موضوع میشود افزایش یافت. یک مطالعه در سال 2014 میلادی نشان میدهد که لابیها موجب تقویت قدرت گروههای نخبه شده و به موازی آن سهم مردم در عرصه سیاسی کاهش یافته است. این رویداد موجب شده است تا ساختار سیاسی آمریکا به سمت الیگارشی سوق پیدا کند؛[2] امری که میتوان آن را نقطه اصلی انتقاد کارشناسان و منتقدان به سیستم لابی دانست.
سابقه لابیگری در آمریکا به حدود سالهای جنگ جهانی دوم بازمیگردد و از آن سال تاکنون بارها قوانین جدید و متفاوت برای سامان دادن به موضوع لابیگری تصویب شده است. اولین قانون در سال 1938 میلادی به نام قانون ثبت عوامل خارجی(Foreign Agents Registration Act) در این کشور تصویب شد. هدف این قانون محدود و خنثیسازی نفوذ مقاماتی بود که برای تبلیغات به نفع جنبش نازی در ایالت متحده فعال بودند. دومین قانون در سال 1946 میلادی مطرح شد. این قانون که مربوط به ضابطهمند کردی لابیگری فدرال بود در کنگره به تصویب رسید. پس از این سال نیز، قوانین لابیگری بارها دستخوش تغییر قرار گرفت و حتی امتداد آن به قرن 21 رسید؛ به طور مثال میتوان به یک سری از فعالیتهای قانونی اشاره کرد که در سال 2008 میلادی توسط برخی از اعضای نهاد قانون گذاری برای سامان بخشی به قوانین لابیگری طراحی شد. با تمام این احوال، برخی از صاحب نظران معتقدند این دست لابیگریها نوعی دخالت و نفوذ سیاسی بوده و بر خلاف منافع ملی است.
هم اکنون در ایالت متحده آمریکا هزاران سازمان لابیگر حرفهای در خیابان k یا نقاط دیگر واشینگتن، دی.سی[3] برای پیشبرد منافع اتحادیههای صنفی، شرکتها، صنایع، دولت هایخارجی، یا گروههای قومی و نژادی فعالیت دارند. لابیگری به صور مختلف و متعددی انجام میگیرد که میتوان به مواردی نظیر، بحث با افراد کنگره یا رهبران سیاسی، تهیه گزارش، ترتیب دادن جلسات سخنرانی برای سیاستمداران و نمایندگان موافق، ایراد سخنرانی، انجام دادن تجزیه و تحلیلهای حقوقی و گاهی حتی تهیه پیشنویس طرح و یا لایحه مورد نظر برای به ثمر رساندن خواستههای طرف کارفرما است. طریقه دیگر اعمال نفوذ توسط لابیستها، ارتباط با دستیاران و شخصیتهای با قدرت در زمینه قانونگذای، انتشار اطلاعات و تحریک مردم به تماس تلفنی و نوشتن نامه به نمایندگان درباره مسائل و موضوعات مورد نظر لابیستها است.
طبق آمار ارائه شده در سال 2013 میلادی، گوگل و فیسبوک از جمله شرکتهایی بوده که هزینه زیادی را صرف لابیگری برای پیش برد اهدافشان کردهاند.
لابیستها عموما افراد ماهری بوده و ارتباطات نزدیکی با اعضای کنگره، تنظیمکنندهها، متخصصان و دیگران دارند. آنان صاحب درک استراتژی و دارای مهارتهای ارتباطی عالی هستند. بسیاری از آنها به خوبی میدانند که کدام یک از مشتریان را نمایندگی کنند تا احتمال موفقیتشاش بیشتر شود. لابیگران صبر و شکیبایی زیادی داشته و علاوه بر شناخت شبکههای قدرتمند، تلاش زیادی برای ایجاد و حفظ اعتماد میکنند. هنگامی که یک مشتری آنها را استخدام میکند تمام تلاش خود را میکنند تا آن مسئله یا دستورالعمل را به سرانجام رسانده و معمولا با ایجاد ائتلافهایی به اعمال فشار سیاسی میپردازند.
از سال 2000 میلادی تاکنون تعداد لابیستهای قانونی در آمریکا به طور میانگین ما بین 11 الی 15 هزار نفر در نوسان بوده است.
لابیگری در هر سطحی از مناصب حکومتی قابل انجام است و بیشتر مشتریان لابیگری، شرکتها و کمپانیهای بزرگ هستند. این شرکتها، در سطوح متفاوت اداره کشور به لابیگری میپردازند. به طور مثال، در بهار سال 2017 میلادی، لابیگران استخدام شده توسط دو شرکت بزرگ ارائه دهنده خدمات اینترنت، گوگل(Google) و فیسبوک(Facebook)، برای لغو مقررات محافظت از حریم خصوصی کاربران خود لابیهای گستردهای را انجام دادند. هدف دو کمپانی ذکر شده و لابیگران آن بود تا یک سری قوانین تصویب شده را که در آن شرکتها نیازمند کسب رضایت صریح کاربر قبل از جمعآوری اطلاعاتی بوده را بدون کسب رضایت به فروش برسانند.
مارش بلکبرن
لابیگران، برای پیشبرد این مسئله با لابیکردن با دو سناتور جموری خواه به نامهای جف فلیک(Jeff Flake) و مارش بلکبرن(Marsha Blackburn) سعی در لغو کردن قوانین حریم خصوصی اینترنت داشته و برای این امر به ترتیب مبلغ 22،700 و 20،500 کمک مالی به دو سناتور مذکور اهدا کردند.[4]
جف فلیک
نباید ناگفته بماند کمک مستقیم برای اجرای یک طرح در نگاه عموم رشوه تلقی شده و نوعی فساد محسوب میشود؛ به همین دلیل، لابیگران برای متهم نشدن به فساد هیچ گاه به طور مستقیم و علنی رقم مورد نظر را به یک سناتور پرداخت نکرده بلکه آن را در قالب موضوعاتی نظیر جمع آوری کمکهای ملی برای کمپین آن سناتور تهیه میکنند و در عین حال نیز، هیچ قانونی شکسته نشده است![5]
البته در موارد زیادی بوده که لابیگرها متهم به رفتار غیر قانونی شدهاند. به طور مثال، در خبری که سال جاری میلادی توسط سازمان غیردولتی دیدبان صنعتی اروپا مخابره شد خوزه مانوئل باروسو(José Manuel Barroso)، رئیس پیشین اتحادیه اروپا برای لابیگری به نفع شرکت گلدمن ساکس(Goldman Sachs) در هتلی با یورکی کاتاینن(Jyrki Katainen)، نایب رئیس کنونی کمیسیون اروپا در مورد تجارت و امور دفاعی صحبت کردهاند. عدهای معتقدند دیدار کاتاینن و باروسو غیر قانونی نبوده، اما نوع این دیدار در یک هتل که بدون ضبط تصویر و صدا بوده، شبهاتی را در مورد ادامه لابیگریها ایجاد کرده است.[6]
خوزه مانوئل باروسو
یورکی کاتاینن
درآمد سرشار لابیگری موجب شده است تا افراد زیادی این شغل را برای خود برگزینند. طبق آماری که در سال 2011 میلادی منتشر شد به ازای هر نماینده کنگره 23 لابیگر در آمریکا وجود دارد،[7] حتی بسیاری از مقامات سابق پس از ترک پست خود شغل لابیگری را انتخاب میکنند.
تحلیلگر مسائل سیاسی، جیمز تربر(James thurber) میزان گردش مالی لابیگری در ایالاتمتحده را بیش از 9 میلیارد دلار دانسته. اگرچه طبق منابع خبری دیگر این عدد تا 30 میلیارد دلار نیز تخمین زده شده است. به گفته تربر، برخلاف باور عمومی بیش از صدهزار نفر در نظام لابیگری ایالاتمتحده مشغول به کار هستند.[8]
جرالد کاسیدی
همانگونه که ذکر شد گردش مالی در حوزه لابیگری بسیار زیاده بوده و طبیعتا لابیستها نیز سهم زیادی از این گردش مالی دارند. لابیگرانی که در واشینگتن کار میکنند عموما بالاترین سطح حقوق را دارند؛ بهویژه افرادی که در سطح دولت لابی میکنند میتوانند درآمد قابل توجهی را کسب نمایند. از جمله افراد حرفهای در حوزه لابی،که نامی آشنا برای مطلعین است جرالد کاسیدی(Gerald Cassidy) میباشد. وی از جمله لابیگران قهار و ماهر در ایالت مریلند است که به سبب موفقیتهای زیادش ثروت کلانی را بدست آورده است.
قابل ذکر است مشهورترین و جذابترین بخشهایی که درباره آن لابی صورت میگیرد عموما مربوط به حوزه سلامت، بیمه، ارتباطات، الکترونیک و انرژی است.
لابیگرها صرفا ذینفعان داخلی نبوده و بخش زیادی از لابیهای صورت گرفته در نظام سیاسی آمریکا مربوط به حوزه خارجی است. در آمریکا، گروههای لابی مدافع منافع کشورهای خارجی مانند چین، یونان، ارمنستان، هند، تایوان و بهویژه اسرائیل به شدت فعال بوده و به طور مداوم با لابیگری سعی در تامین منافع خود دارند. از جمله مهمترین گروههای لابی در سیاست خارجی آمریکا لابی آیپک یا کمیته روابط عمومی آمریکا و اسرائیل (American Israel Public Affairs Committee) است که بر سیاست خارجی آمریکا به خصوص در حوزه غرب آسیا تاثیر شگرف و پرقدرتی دارد. آپک، یکی از بزرگترین و قدرتمندترین گروههای لابیگری در ایالات متحده آمریکا است که طبق آمارها، این گروه لابی با بیش از 100 هزار عضو هر ساله میلیونها دلار خرج سرمایهگذاری در نفوذ بر سیاستهای دولتی و قانونگذاری آمریکا میکند.
بسیاری معتقدند لابیگری گروههای خارجی و اقلیتهای قومی و نژادی عرصه دیپلماسی آمریکا را به سطح حوزهای خصوصی شده، تقلیل داده و همین مسئله زمینه فرسایش تدریجی اعتبار و نفوذ آمریکا در صحنه جهانی را فراهم کرده است. عربستان سعودی نیز از جمله کشورهای ولخرج در زمینه لابی و لابیگری است. طبق جدیدترین اخبار، عربستان برای نفوذ و تاثیرگذاری بر سیاستهای آمریکا به نفع خود سالیانه شش میلیون دلار[9] به لابیگرهای با نفوذ، وکلا و کارشناسان روابط عمومی پرداخت میکند؛ اگرچه پس از قتل جمال خاشقجی سه شرکت معروف لابیگر اعلام کرده که دیگر نماینده عربستان نبوده و به توافق یکساله خود پایان میدهند. عدهای نیز معتقدند هیچگاه نباید به مواضع رسمی لابیها توجه کرده و لابیها به خوبی به شرایط واقف بوده و توانایی زیادی برای تامین منافع خود و مشتریانشان دارند.
در نمونهای دیگر میتوان به کشور قطر اشاره کرد. بر اساس اسناد وزارت دادگستری آمریکا، قطر که صاحب ثروت زیادی است از آغاز سال 2017 میلادی، حداق 24 میلیون دلار برای لابیگری در واشینگتن سرمایهگذاری کرده است؛[10] که این رقم نسبت به دو سال قبل از آن افزایش چشمگیری داشته است. طبق اخبار رسمی، قطر برای لابی کردن دست روی اشخاص زبده گذاشته و حتی افراد نزدیک به رئیس جمهور آمریکا نظیر رودی جولیانی(Rudy Giuliani) شهردار سابق نیویورک را به استخدام خود درآورده است. جولیانی خود قبلا در طی یک موضع گیری رسمی، همکاری با قطریها را تایید کرده است.
باب دول
در موردی دیگر میتوان به تلاش مقامات تایوانی در سال 2016 میلادی اشاره داشت. آنان با استخدام باب دول(Bob Dole)، سناتور و لابیگر آمریکایی، تلاش کردند تا بین دو رئیس جمهور آمریکا و تایوان تماسی تلفنی برقرار شود.
مثالهای بیشمار دیگری از لابیگریهای داخلی و خارجی آمریکا میتوان ذکر کرد که هر یک در نوع خود اخبار جالب و قابل تاملی دارد؛ اما آنچه که در اینجا بیش از پیش مورد توجه است وضعیت الیگارشی حاکم در آمریکا و امکان استفاده کشورهای دشمن و ایرانیان ضد انقلاب از این سیستم و اقدام علیه جمهوری اسلامی است. این گروهها تا به امروز لابیهای فراوانی علیه جمهوری اسلامی داشتهاند و حاصل آن نیز فشارهای عدیدهایست که هر روزه از سوی آمریکا علیه کشور وارد میشود.
[1] داریوش آشوری دانشنامه سیاسی
[2] https://journalistsresource.org/studies/politics/finance-lobbying/the-influence-of-elites-interest-groups-and-average-voters-on-american-politics
[3] https://findwords.info/term/k%20street
[4] http://www.mladina.click/info-internet_privacy-part-03/
[5] https://represent.us/action/is-lobbying-good-or-bad/
[6] https://fa.euronews.com/2018/02/20/former-president-of-eu-alleged-over-lobbying-for-goldman-sachs-bank#
[7] http://www.facethefactsusa.org/facts/power-numbers-lobbyists-have-congress-covered/
[8] https://www.thenation.com/article/shadow-lobbying-complex/
[9] https://www.centralmaine.com/2018/10/16/saudis-have-6-million-lobbying-payroll-in-u-s/
[10] https://www.reuters.com/article/us-usa-qatar-lobbying-insight/inside-qatars-charm-offensive-to-win-over-washington-idUSKBN1JV0DB