دیدبان
یادداشت / علی ماروسی

چرا در مذاکرات فراملی کمتر موفق می شویم؟

چرا در مذاکرات فراملی کمتر موفق می شویم؟
به گزارش دیدبان، مذاکره  یعنی تلفیق هوشمندانه هنر، علم و فن که در واقع مبنای موفقیت یک تیم مذاکره کننده در رسیدن به اهداف تعیین شده است. بدیهی است که جنس مذاکرات با توجه به شرایط و عنصر زمان متفاوت است.  یعنی رصد کردن فرصت های مناسب و استفاده به موقع از آن برای شروع مذاکرات. بدیهی است در صورت بی توجهی به عنصر زمان و وقت شناسی و همچنین عدم بستر سازی مناسب، میز مذاکره  تبدیل به مکانی می شود برای اعطای امتیازات به طرف مقابل.  بر همین اساس اندیشمندان روند مذاکره را به سه مرحله مهم تقسیم می کنند:
 
1- پیش از مذاکرات، که زمان آماده شدن برای مذاکرات و بررسی داشته ها برای چانه زدن و تعیین کف و سقف انتظارات طرفین از مذاکرات است.
2-  در طول  مذاکرات که در این مرحله هنر و توان تیم های مذاکره کننده می تواند نتیجه را مشخص کند .
3- در نهایت مرحله اجرایی شدن نتایج است که خروجی مذاکرات نامیده می شود.
فرایند مذاکرات، به سان بازی یک تیم فوتبال است که  باید  با آمادگی کافی،  تمامی توانایی خود را برای رسیدن به نتیجه مطلوب به کار بیندازند. بر همین اساس است که استادان حوزه مدیریت مذاکرات فراملی، موفقیت در این روند را منوط به همراهی و هماهنگی چهار رکن اساسی می دانند:
1-رکن سیاسی و دیپلماسی: این گروه به عنوان نماینده حاکمیت در خط اول مذاکرات قرار دارند. توان و دانش این تیم در نتیجه بخش بودن مذاکرات بسیار حائز اهمیت است.  البته بدیهی است که این تیم به تنهایی نمی تواند به نتایج مد نظر برسد. لذا وجود ارکان دیگر در این روند ضروری است.
2-   رکن بازرگانی: شامل بخش خصوصی است که باید با لابی گری  و انجام مذاکرات هدفمند با شرکت ها و نهادهای موثر در حوزه تجاری، همزمان نقش پشتیبان را برای گروه اول ایفا کند.  در حقیقت بخش خصوصی موفق و آگاه می تواند با تبیین دقیق روش ها، فرصت ها  و تشریح همکاری ها، موجبات تشویق شرکت ها و سرمایه گذاران به همکاری دوجانبه را فراهم آورد که این خود اهرمی موثر برای واداشتن سیستم حاکمیتی کشورهای خارجی برای همراهی در جهت منافع آن شرکت ها خواهد بود.
3- رکن رسانه ها: در جهان امروز و با توسعه شبکه های اجتماعی، مدیریت افکار عمومی در جهت اهداف ملی یک کشور به ویژه در روند مذاکرات برای حفظ منافع ملی بسیار حائز اهمیت است.  پوشش روند مذاکرات، هدایت موثر افکار عمومی  و همچنین خنثی سازی جوسازی های طرف های مقابل وظیفه ای بسیار خطیر است.
4-     مردم و افکار عمومی ملی: در حقیقت یکی از مهم ترین ارکان در موفقیت روند مذاکرات و کسب امتیازات  داشتن حمایت های ملی از یک برنامه و هدف در مذاکرات است. لذا جلب اعتماد عمومی و ایجاد آرامش در جامعه  اصل لاینفک در رسیدن به نتیجه مطلوب در مذاکرات است.
نتیجه این که، باید جانب انصاف را رعایت و اذعان کنیم که  با وجود تلاش های ستودنی تیم های سیاسی و اقتصادی کشور، هنوز هماهنگی لازم و موثر بین این چهار محور مورد اشاره مشهود نیست. این امر می تواند دلایل متعددی داشته باشد از جمله:
الف-اگرچه رکن اول مذاکرات که رکن حاکمیتی نامیده می شود، مشتاق حمایت و کمک از دیگر محورهاست اما بنا به دلایل تاریخی، فرهنگی و سیاسی در کشورهای در حال توسعه، در عمل کمتر خود را نیازمند مشورت با دیگران به خصوص بخش خصوصی می داند. این باعث می شود که بسیاری از اندیشمندان و حتی کسانی که شاید توان ارائه  پیشنهادهای مفید را دارند نیز سکوت اختیار کنند زیرا که هنوز هم نگران تفسیرها و برداشت ها از پیشنهادها هستند. لذا باید گفت که این رکن محصور در بوروکراسی ونیروهای اداری و به نوعی حاکمیتی محض می شود که توان ایده پردازی محدودی دارند.
ب- باید اذعان کرد که علی رغم تحولات خوب، هنوز بخش خصوصی به عنوان رکن دوم روند مذاکرات، به ویژه در کشور های در حال توسعه ، بسیار پراکنده ، فرد گرا و فاقد برنامه ای منسجم است. دلیل آن ناتوانی در مدیریت پروسه های فراملی، نداشتن قدرت اقتصادی بالا، نداشتن لابی های موثر و حمایت نشدن توسط اتاق های فکر برای تغذیه تیم ها در جهت مدیریت سلسله مذاکرات کلان با شرکای خارجی است. اگر مذاکرات بخش خصوصی هدفدار بوده و مانند دیگر کشورها با حمایت اتحادیه ها و اصناف و اتاق های فکر  همراه باشد ، می توان از  یک نیرو و اهرمی بسیار قوی در جهت تقویت مذاکرات کلان برخوردار شد.  فقدان این اهرم در روند مذاکرات فراملی ایران کاملا محسوس است.
ج-   محور سوم به عنوان یکی از مهم ترین ابزارهای این روند  نیز دچار ایرادات و مشکلاتی است. با وجود تلاش های فراوان، رسانه ها، با توجه به توسعه شبکه های مجازی و پوشش وسیع رسانه های جهانی در کشورهای در حال توسعه،  هنوز توان، نفوذ و گاهی اعتماد به نفس کافی در جهت مدیریت افکار عمومی دنیا و حتی اتخاذ یک برنامه با انسجام در جهت اقناع افکار عمومی داخلی  را کمتر دارند. این باعث می شود که  منبع اخبار و تحلیل های بخش مهمی از بازار و مردم  به نوعی از طریق اتاق های فکر و رسانه های خارج از مرزها  مدیریت شود.
ح-  محور چهارم که همان اعتماد و حمایت ملی است، اساس ثبات است.  اگر میزان این حمایت و اعتماد در یک جامعه بالا باشد، تردیدی نیست که نه تنها مذاکرات نتیجه بخش خواهد بود بلکه با وجود مشکلات عدیده سیاسی و اقتصادی، نتایج بسیار مهمی نیز برای اقتصاد ملی در بر خواهد داشت. این هدف مسلما با شعار تحقق نمی یابد. مردم باید احساس کنند که خواسته های شان و نیازهای شان نمایندگی می شود.
کوتاه سخن این که، نیل به موفقیت در حفظ  منافع ملی و حتی منافع اشخاص و شرکت ها در گرو مطالعات، وقت شناسی، بستر سازی و همکاری و هماهنگی بین  تمام ارکان قید شده است. در غیر این صورت ورود به مذاکرات نتایج مطلوبی در برنخواهد داشت در حالی که طرف های مقابل، رسانه ها و اتاق های فکر آنان نیز بیشتر از قبل تمام تلاش خویش را برای به دست آوردن منافع  حداکثری حتی در پشت میز مذاکره به کار خواهند گرفت.
 

مرتبط‌ها

بیشترین سقوط ارزش سهام وال استریت در یک روز

دولت آمریکا به کشتن شهروندان ایرانی افتخار می‌کند

مقابله با کرونا از منظر حکمرانی (1)

آمریکا برای آزادی مزدور اسرائیلی، دست به تهدید و ارعاب زد

افشای نام‌های جدید از شاهزادگان بازداشت‌شده

استیصال رسانه‌ای ائتلاف در یمن