دیدبان
یوسف سیفی

ایران در نظام بین الملل: رویارویی با دوگانه‌ی سازش – براندازی

ایران در نظام بین الملل: رویارویی با دوگانه‌ی سازش – براندازی

به گزارش دیدبان،مهمترین رخداد سیاسی اردیبهشت ماه امسال، احتمالا خروج قابل پیشبینی آمریکا از توافقنامه برجام بوده است. تصمیمی که به عنوان یکی از شعارها انتخاباتی ترامپ در ۲۰۱۶ مطرح شد و اکنون جامه عمل پوشیده است. بسیاری از جمله جان کری بر این باور اند که خروج از برجام به مثابه یک گام دیگر به سمت سیاست تغییر رژیم در ایران، قابل ارزیابی است.[۱] اگرچه دولت ترامپ همچنان از طرح هدف تغییر رژیم در سیاست اعلامی خود علیه ایران اجتناب می‌کند، اما جهتگیری سیاست او، به ویژه شروط ۱۲ گانه اخیر برای تهران، مبین پررنگ شدن این رویکرد در راهبرد واشنگتون است.[۲] با توجه به سنگینی هزینه‌ی درگیری نظامی برای آمریکا، تغییر رژیم در ایران، مانند دهه­ها گذشته، از طریق براندازی دنبال خواهد شد.

براندازی در سیاست بین الملل

منظور از براندازی، تغییر یک رژیم سیاسی از درون همان کشور است و به سرنگونی سیاسی نظام حاکم می‌انجامد. براندازی می‌تواند مسالمت آمیز باشد یا با گروه های مسلح و درگیری‌های نظامی، و حتی جنگ داخلی همراه شود. مخالفان یک حکومت ممکن است با استفاده از روش هایی مانند اعتصابات سراسری، تظاهرات بدون خشونت، رفراندوم و… اهداف خود را دنبال کنند. در صورتی که نظام حاکم فاقد ظرفیت‌های مسالمت‌آمیز برای انتقال قدرت باشد یا ماهیت مخالفان با روش های مسالمت آمیز سازگار نباشد، روش‌های توام با خشونت، مانند مبارزات چریکی و کودتا مورد استفاده قرار می‌گیرند. روند براندازی تبعا به دوران آشکارسازی اعتراضات محدود نمی‌شود و بخش مهمی از آن به صورت پنهانی و در دوره نهفتگی این روند، رخ می‌دهد. براندازان ممکن است سال های طولانی برای ایجاد بسیج سیاسی علیه دولت و گروه‌های حامی آن تلاش کنند.

در طول دوران نهفتگی، براندازان تلاش می‌کنند با نقد نظام حاکم و ردیه نویسی بر آن، مبانی ارزشی، سیاست‌ها و عملکرد دولت را زیر سوال ببرند و مشروعیت نظام را در افکار عمومی، کاهش دهند. براندازی در صورتی می‌تواند با موفقیت بلند‌مدت همراه شود که بتواند به شکلگیری یک آگاهی جدید در جامعه منجر شود، که با معانی یا ارزش‌های نظم موجود در تضاد باشد و در عین حال بتواند برای مطالبات عمومی پاسخ‌های قانع کننده ارائه کند. بخش اعظم این تحول در دوره نهفتگی رخ می‌دهد. این مفهوم تا آنجا که به تغییر نظام سیاسی و قدرت‌گیری مخالفان آن مربوط می‌شود یک فرایند داخلی به حساب می‌آید. اما هنگامی که این فرایند، در چارچوب سیاست خارجی یک دولت متخاصم مورد حمایت قرار گیرد، دیگر یک موضوع داخلی نخواهد بود و به عنوان یک مسئله بین المللی قابل تحلیل است. طرح براندازی در ج.ا.ایران در این چارچوب قرار می‌گیرد و در عین حال که بر زمینه‌های داخلی متکی است، تحلیل آن هم در سطح ساختار و هم کارگزار ضروری است.

نظام بین الملل و براندازی در ایران

سیاست بین الملل به طور سنتی بر محور تلاش بازیگران برای حفظ و ارتقاء قدرت، از مسیرهایی همچون توسعه توان نظامی، ایجاد اتحاد، ملت‌سازی و… شکل گرفته است. روابط میان دولت‌ها در دوران معاصر در درون نظامی برآمده از این روندها تحلیل می‌شود که به آن نظام بین الملل می‌گویند. دولت‌های قدرتمند که بیشترین قدرت را از روندها و نهادهای این نظام، کسب کرده‌اند، از آن در برابر بازیگران تجدیدنظرطلب، محافظت می‌کنند. آن‌ها در واقع از تداوم منافع خودشان در تداوم ستم‌های نظم بین المللی حاکم بر جهان، مراقبت می‌کنند و تلاش می کنند تا هر صدای مخالفی را تحدید و در نهایت حذف کنند.

براندازی یکی از رایج ترین و کم‌هزینه ترین روش‌های حذف بازیگران ناهمسو با منافع قدرت­های بزرگ بوده است. سیاست خارجی آمریکا – به عنوان ابرقدرت نظام – در سال‌های پس از جنگ جهانی دوم، مملو از ‌بکار‌گیری روش براندازی بر علیه این قبیل دولت­ها بوده است که عمدتا در راستای استقلال از سابقه استعماری خود تلاش می­کردند. آمریکا در بسیاری از موارد مانند دولت مصدق یا انقلاب‌های رنگی در اروپای شرقی، موفق شده اهداف خود را از طریق براندازی پیش ببرد. این کشور در برخی موارد نیز ناکام مانده و جمهوری اسلامی یکی از مهمترین این موارد به حساب می‌آید.

دوگانه سازش – براندازی

آمریکا در پرونده هسته ای، نقشی محوری در ارجاع موضوع ایران به شورای امنیت سازمان ملل بازی کرد و در همه تصمیم گیریهای ضد ایرانی این نهاد، ابتکار عمل را در اختیار داشت. روندی که می‌توانست ذیل فصل هفتم منشور، حتی به صدور مجوز حمله نظامی به ایران، منجر شود. در تمام طول دورانی که پرونده ایران در شورای امنیت بود، مواضع آمریکا باعث میشد تلاش‌ها برای حصول یک توافق با ایران با شکست مواجه شود. سیاست آمریکا در قبال پرونده هسته ای تا پیش از برجام، رساندن این پرونده به نقطه ای بوده که بتواند حیات جمهوری اسلامی ایران را به طور جدی تهدید کند. این رویکرد که در سیاست های اعلامی دولت اوباما، پس برجام، ظاهرا کنار گذاشته شد، با روی کار آمدن ترامپ، باز هم در دستورکار قرار گرفته است. این تلاش‌ها اگرچه ذیل سیاست مهار ایران تعریف می‌شود اما همواره با تهدید تغییر نظام سیاسی، همراه بوده ‌است. به طوریکه آمریکا تلاش کرده تا مقامات ایران در صورت سرکشی از خواست‌های آمریکا، خود را با تهدید سرنگونی، مواجه ببینند.[۳]

سیاست سنتی چماق و هویج همچنان ادامه دارد، با این به نظر می­رسد، جمهوری اسلامی این بار هم در تله هویج گرفتار نشده است. با اینحال در آینده نیز آمریکا تلاش خواهد کرد، ایران نتواند روند بازیابی اقتصادی خود را طی کند و نارضایتی عمومی از وضع اقتصادی توسعه یابد. این کشور همچنین خواهان بازگشت دوباره موقعیت ایران به عنوان یک تهدید بین المللی از نظر شورای امنیت است. این سیاست با افزایش فشارها نسبت به دیگر دولت ها و سازمان‌های بین المللی برای همسویی با واشنگتون دنبال می‌شود. آمریکا امیدوار است این اقدامات در کنار تقویت اپوزوسیون، کارآمدی و مشروعیت نظام در داخل و خارج از کشور را تا آنجا کاهش دهد که به بروز بی ثباتی داخلی بیانجامد. آنگاه ج.ا.ایران یا باید در راهبرد سیاسی – امنیتی خود تجدیدنظر اساسی کند یا با خطر براندازی از درون مواجه شود.

تهدید آمریکا مبنی بر تغییر رژیم در ایران، از یک منظر، بخشی از راهبرد این کشور برای مهار قدرت‌گیری ایران به حساب می‌آید. وجه دیگر این راهبرد به سازش ختم می‌شود. مناسبات نظام بین الملل و تضاد هویتی میان آمریکا و جمهوری اسلامی، باعث می‌شود تا هر دو سوی این بردار، برای منافع حیاتی ایران به شدت تهدیدزا ارزیابی گردد. در صورتی که نخبگان سیاسی در ایران بتوانند با سیاست‌گذاری فرصت‌محور پیرامون خروج آمریکا از برجام و تمرکز بر توان داخلی به اجماع برسند و یک مسیر واحد  از سوی همه نهادهای حاکمیتی دنبال شود، تلاش ایران برای خروج از دوگانه سازش – براندازی به یک موفقیت چشمگیر دیگر برای تهران می‌انجامد.

پی نوشت:

[۱] – جان کری، “آمریکا به دنبال براندازی است”، پرتال شبکه خبر، ۱۹/۳/۹۷، نمایه در:

http://www.irinn.ir/fa/news/600013/%D8%AC%D8%A7%D9%86-%DA%A9%D8%B1%DB%8C-%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7-%D8%A8%D9%87-%D8%AF%D9%86%D8%A8%D8%A7%D9%84-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D8%AA

[۲] – اندیشکده تبیین، “خطوط جدید سیاست خارجی آمریکا”، ۱/۳/۹۷، نمایه در:

http://tabyincenter.ir/26266/%d8%ae%d8%b7%d9%88%d8%b7-%d8%ac%d8%af%db%8c%d8%af-%d8%b3%db%8c%d8%a7%d8%b3%d8%aa-%d8%ae%d8%a7%d8%b1%d8%ac%db%8c-%d8%a2%d9%85%d8%b1%db%8c%da%a9%d8%a7/

[۳] – اندیشکده تبیین، ” آمریکا در پی تغییر و تقلیل سطح منازعات ایران است “، ۱۴/۵/۹۵، نمایه در:

http://www.tabyincenter.ir/qadim/index.php/rasad/1395051402

پایگاه تبیین

مرتبط‌ها

احمد دستمالچیان، کاردار پیشین ایران در عربستان

فادی جونی فعال فضای مجازی درباره آمار متبلایان به کرونا

آیا حملات اخیر آمریکا به عراق، غیر عادی و غیرقابل پیش‌بینی بود؟

دلیل اصلی کاهش مشارکت در  انتخابات مشکلات معیشتی بود نه کرونا

کاهش قیمت نفت بیشتر از همه ضرر عربستان و روسیه است نه ایران

توسعه‌طلبی‌های «اِسپارت خلیج فارس»