دیدبان
سید نعمت‌الله عبدالرحیم‌زاده

دیپلماسی همبرگری ترامپ با کره شمالی

دیپلماسی همبرگری ترامپ با کره شمالی

به گزارش دیدبان،دونالد ترامپ در اواسط سال 2016 و اوج مبارزات تبلیغاتی برای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا گفت که حاضر به خوش‌آمدگویی از کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی، در آمریکا خواهد شد. این حرف او در آن موقع به شدت مورد نقد رقبای دموکرات و به خصوص هیلاری کلینتون قرار گرفت اما او اصرار داشت که حاضر به مذاکره با هر کسی است حتی اگر 10 یا 20 درصد شانس موفقیت داشته باشد. او برای آب و تاب دادن به این ادعا وعده داد که برای کیم جونگ اون ضیافت رسمی شام به راه نمی‌اندازد و تنها حاضر است که با وی بر سر میز مذاکره همبرگر بخورد چرا که می‌داند چگونه بهترین معامله با چین یا هر کشور دیگری را انجام دهد و بی‌خیال ضیافت رسمی شام بشود. حالا دو سال از آن زمان گذشته و او این فرصت را به دست آورده تا در 12 ژوئن(22 خرداد ماه جاری ) دیداری با کیم جونگ اون داشته باشد و دست کم تا اینجای کار یکی از وعده‌هایش خود به خود عملی شده است چون قرار است این دیدار در سنگاپور انجام شود و دیگر لازم نیست او ضیافت رسمی شام بدهد. شاید او بتواند به وعده دیگرش عمل کند و بر سر میز مذاکره با رهبر کره‌ شمالی همبرگر بخورد اما آیا می‌تواند با او بهترین معامله را هم انجام دهد؟

فرایند پرتب و تاب

هر چند که این دو سال در مقایسه با قریب به هفتاد سال تنش با کره شمالی زمان بسیار اندکی است اما روابط دو طرف در همین مدت کم هم فرایندی به شدت پر تب و تاب داشته است. یک سوی این تب و تاب در خط و نشان‌های جنگ‌طلبانه‌ای بود که هر دو طرف در سال گذشته برای یکدیگر می‌کشیدند. ترامپ علاوه بر لشکرکشی به سوی شبه‌جزیره کره بحث و جدل را حتی به سلاح هسته‌ای کشانده بود و دکمه هسته‌ای بزرگ‌تر خود را به رخ رقیب کره‌ای می‌کشاند. یک طرف دیگر،  در روند تنش‌زدایی بود که از سخنرانی جونگ اون به مناسبت سال نو میلادی و ابراز تمایلش برای فرستادن هیئتی به بازی‌های المپیک زمستانی در کره جنوبی شروع شد. اعزام آن هیئت به روشنی چراغ سبز رهبر کره شمالی برای شروع فصل جدیدی از تنش‌زدایی بود به خصوص این که خواهرش، کیم یو جونگ، را با این هیئت فرستاده بود. بعد از سفر آن هیئت بود که رفت و آمدهای بعدی شروع شد؛ رفتن چونگ ایویی یونگ، مشاور امنیت ملی کره جنوبی به کره شمالی در پنجم دسامبر و بعد رساندن پیام جونگ اون به واشنگتن سه روز بعد، سفر محرمانه مایک پومپئو به پیونگ یانگ، پایتخت کره شمالی، در آخر همین ماه میلادی به عنوان مدیر سازمان جاسوسی سیا، آمدن جونگ اون به دهکده پان مون جوم کره جنوبی و دیدار با مون جائه این، رییس جمهور کره جنوبی، در 27 آوریل. بعد از این رفت‌ و آمدها و البته رایزنی‌های محرمانه بود که سر انجام، 12 ژوئن و سنگاپور به عنوان زمان و مکان دیدار ترامپ با جونگ اون تعیین شد.

با وجود  تمام سر و صداهایی که در این فرایند و رفت و آمدها به پا شده، باید به دو نکته اساسی توجه داشت؛ نکته اول طرح و ایده آمریکا برای مذاکره رو در رو با رهبر کره شمالی و نکته دوم نقش چین در کل این فرایند.

مدل مناقشه‌برانگیز

یک مسئله از ابتدای وعده ترامپ برای گفت‌وگوی آزاد با رهبر کره شمالی تا حالا وجود داشته که او بنابر چه طرح و برنامه‌ای قصد مذاکره با جونگ اون را دارد و به عبارت دیگر، دیپلماسی همبرگری او بر مبنای چه الگویی طرح‌ریزی شده است؟ ابهام اولیه باعث شده بود تا تردیدها بر این دیپلماسی سایه بیاندازد تا آنجا که دنیس هالپین با طعنه نوشت: «دیدگاه آقای ترامپ از (خوردن همبرگر) با کیم یونگ به همان اندازه ی خوردن چای با موسیلینی یک امید واهی است.»[1]با این وجود، ترامپ با ترمیم کابینه و قرار دادن مایک پمپئو در صدر دستگاه دیپلماسی آمریکا و جان بولتون به عنوان مشاور امنیت ملی، آدم‌هایی داشت که او را در مسیر دیپلماسی همبرگری دلداری بدهند چنان که بولتون به ترامپ این توصیه را می‌کرد که باید یک «ملاقات سرسری» با جونگ اون را هم یک پیروزی دیپلماتیک بداند چرا که همین ملاقات اجازه مذاکرات بعدی را در آینده می‌دهد. در این میان، نکته مهم بده و بستان مقدماتی تا قبل از 12 ژوئن است و در حالی که سونگ کیم، دیپلمات کهنه‌کار و سفیر آمریکا در فیلیپین، به پیونگ یانگ رفته تا با طرف کره شمالی بر سر مفاد بیانیه دیدار 12 ژوئن مذاکره کند اما نه معلوم است که هیئت کره شمالی با یک جدول زمانی برای واگذاری تسلیحات هسته‌ای موافقت کند و نه این که مطالبات آنها از ترامپ مشخص باشد.[2]

به نظر می‌رسد که ترامپ در این مقطع خواهان وقفه‌ای در مسیر دیدارش با جونگ اون نیست. او فقط یک روز لازم داشت تا با یک پیام توئیتری نامه خود به جونگ اون در 24 می را زیر پا بگذارد و بر خلاف لغو دیدار 12 ژوئن در آن نامه، از برگزاری آن بگوید. او قبل از این هم اجازه نداد تا ابراز عقیده بولتون مانع برگزاری دیدارش در 12 ژوئن بشود. بولتون 30 آوریل و در مصاحبه با شبکه خبری سی بی اس گفت که آمریکا در مذاکراتش با کره شمالی، «مدل لیبی را در نظر می‌گیرد.» این حرف بولتون واکنش تند کره شمالی را در پی داشت تا آنجایی که به بهانه برگزاری رزمایش مشترک آمریکا و کره جنوبی و البته به دلیل حرف‌ بولتون تهدید به لغو دیدار 12 ژوئن کرد. ترامپ بعد از این تهدید بود که به رسانه‌ها گفت که «الگوی لیبی در مورد کره شمالی اجرا نمی‌شود» تا به این وسیله خشم پیونگ یانگ را بخواباند و بعد هم به نوع دیگری از اظهارت معاون خود، مایک پنس، کوتاه آمد که از مدل لیبی در مذاکرات با کره شمالی گفته بود. با این وجود، اظهارات علنی مایک پنس و بولتون و اظهارات ضمنی خود ترامپ حاکی از این است که واشنگتن مدل لیبی برای مذاکره با کره شمالی را در نظر گرفته است‌، نکته‌ای که از رسانه‌ تندرویی مثل فاکس نیوز معلوم می‌شود. مارک تیسن در فاکس نیوز سخنان بولتون و مدل لیبی او را به نحوی تفسیر کرده که گویا پیش‌فرض معامله ترامپ با کره شمالی است و وقتی که پیونگ یانگ این مدل را با شدت تمام رد می‌کند، او این نتیجه را می‌گیرد که کره شمالی اصل معامله ترامپ برای خلع سلاح هسته‌ای در مقابل امنیت و رفاه اقتصادی را رد کرده و می‌نویسد: «کره شمالی این واقعیت را نشان داده که هیچ قصدی ندارد تا در میز مذاکره سلاح هسته‌ای خود را کنار بگذارد.»[3]

چین ؛ عنصر سوم دخیل در مذاکرات

با نگاهی کوتاه به تحلیل‌ و پیش‌بینی‌ها حول 12 ژوئن معلوم می‌شود که توجه به دو طرف کره شمالی و آمریکا بر این محور اصلی متمرکز است که هر طرف از دیدار در این روز چه اهدافی را دنبال می‌کنند و چه چیزی را به دست خواهند آورد. ویلیام هیگ، وزیر خارجه پیشین بریتانیا، یکی از همین تحلیل‌گران است که با سبک سنگین کردن دو طرف دیدار، کفه کره شمالی را سنگین‌تر از طرف آمریکایی می‌داند. به نظر وی، ترامپ می‌خواهد هم تهدید هسته‌ای کره شمالی را از آمریکا دور کند و هم به عنوان یک صلح‌طلب دیده شود تا کارتی برای انتخاب مجددش داشته باشد اما متوجه نیست که راهی برای رسیدن به این اهداف ندارد جدای از این که یک سیستم قدرتمند از متحدان با تعهدات نظامی را هم در اختیار ندارد. هیگ در این تحلیل از سه احتمال برای دیدار 12 ژوئن می‌گوید که برنده هر سه را جونگ اون می‌داند تا ترامپ.[4]این تحلیل نمونه‌ای از دیگر تحلیل‌ها است که نگاه فقط محدود به این دو طرف ، بدون توجه به طرفی دیگر به عنوان عنصر سوم مذاکرات دارد. این عنصر چین و به خصوص شخص شی جین پینگ، رییس جمهور چین، است. باید توجه داشت که جونگ اون بعد از سفر به پکن و دیدار با جین پینگ در ماه مارس بود که به طور جدی روند دیدار با ترامپ را دنبال کرد. شاید تصور بشود که پیش‌برد مذاکرات و احتمال خلع سلاح هسته‌ای کره شمالی به نفع پکن تمام نشود اما تحلیل مین‌شین پی موجه به نظر می‌رسد که معتقد است؛ یک توافق مبهم مطلوب پکن است تا تنش‌ها را برای کوتاه‌مدت هم که شده کاهش بدهد و فرایند خلع سلاح هسته‌ای را به یک جریان بی‌پایان و بی‌نتیجه بکشاند و از طرف دیگر، می‌تواند با توقف فعالیت هسته‌ای کره شمالی مانع حمله پیش‌گیرانه آمریکا به این کشور بشود.[5] مین‌شین پی به این ترتیب قمار دیپلماتیک جونگ اون را حرکت هوشمندانه چین ارزیابی می‌کند که مدل لیبی جایی در این حرکت ندارد و پیونگ یانگ با اتکا به حمایت پکن است که وارد گود مذاکره شده و با تکیه بر این حمایت است که به شدت در مقابل مدل لیبی ایستادگی می‌کند. در این صورت، دیپلماسی همبرگر ترامپ نمی‌تواند طعم آمریکایی داشته باشد بلکه او رفته رفته طعم چینی آن را می‌چشد چرا که پکن به عنوان عنصر نقشی بسیار مهم‌تر از آنچه که تصور می‌شود را بازی می‌کند.

پی نوشت:

[1] - https://www.nknews.org/2016/07/donald-trumps-north-korea-policy-hamburgers-with-kim-jong-un/

[2] - https://edition.cnn.com/2018/05/28/politics/north-korea-trump-summit/index.html

[3] - http://www.foxnews.com/opinion/2018/05/25/trump-should-make-clear-to-north-korea-that-libya-model-is-indeed-on-table.html

[4] - http://subscriber.telegraph.co.uk/news/2018/05/28/grand-deal-donald-trump-north-korea-could-worst-possible-outcome/

[5] - https://asia.nikkei.com/Opinion/China-seeks-to-keep-Trump-Kim-show-on-the-road2



 

مرتبط‌ها

احمد دستمالچیان، کاردار پیشین ایران در عربستان

فادی جونی فعال فضای مجازی درباره آمار متبلایان به کرونا

آیا حملات اخیر آمریکا به عراق، غیر عادی و غیرقابل پیش‌بینی بود؟

دلیل اصلی کاهش مشارکت در  انتخابات مشکلات معیشتی بود نه کرونا

کاهش قیمت نفت بیشتر از همه ضرر عربستان و روسیه است نه ایران

توسعه‌طلبی‌های «اِسپارت خلیج فارس»