دیدبان
مهدی سعیدی

راه بازگشت به بیت رهبری!

راه بازگشت به بیت رهبری!

به گزارش دیدبان،سال‌هاست که اردوگاه اصلاح‌طلبی دچار آفت نفوذ بیگانه و مدعیان بدلی است! به ادعای بنیانگذاران این جریان، قرار بوده که اصلاح‌طلبی در چارچوب آرمان‌های انقلاب اسلامی و قانون اساسی جمهوری اسلامی تعریف شود و تداوم‌بخش خط امام(ره) باشد، اما در طول این سال‌ها مدعیانی خود را اصلاح‌طلب نامیده‌اند که با صراحت در برابر آن آرمان‌ها و قانون اساسی کشور ایستاده‌اند!
نمونه عینی آن فتنه‌گرانی بودند که در سال 1388 همه آرمان‌های انقلاب را به سخره گرفتند و در برابر رأی ملت ایستادند. برخی دیگر با توهین به امام(ره) از پایان عصر خمینی سخن گفتند و برخی دیگر هتاکانه به عاشورای حسینی بی‌حرمتی کردند! مهم‌ترین انحراف بخشی از این جریان ایستادگی در برابر رهبری نظام اسلامی و تبعیت نکردن از ایشان بود! پذیرش جایگاه رهبری به عنوان فصل‌الخطاب در جامعه اسلامی، آموزه‌ای برآمده از نظریه ولایت فقیه‌ است که ابعاد آن را حضرت امام خمینی(ره) در پایان قرن بیستم بازخوانی کردند و محور و اساس شکل‌گیری جمهوری اسلامی قرار گرفت. اما اصلاح‌طلبانی که روزگاری خود را مدعی خط امام(ره) معرفی می‌کردند! امروز دست از بیعت با امام جامعه اسلامی کشیده‌اند و مرجعیت سیاسی ایشان را نمی‌پذیرند! همین رویکرد موجب شده جریان اصلاح‌طلب اعتبار اجتماعی خود در میان نیروهای مخلص و ارزشی جامعه را از دست رفته ببیند و به ناچار در میان مخالفان نظام به دنبال هوادار و پایگاه اجتماعی بگردد!

از شرح ماجرای تلخ اعراض اصلاح‌طلبان از تبعیت فرامین رهبری که بگذریم، آخرین پست اینستاگرامی محمدعلی ابطحی رئیس دفتر رئیس‌ دولت اصلاحات حال و هوای دیگری دارد. وی که در دیدار ماه رمضان رهبر معظم انقلاب اسلامی(چهارشنبه 2 خرداد 1397) در جمع سیاسیون و مسئولان امروز و دیروز کشور حضور داشت چنین نوشته است: «بعد از سال‌های طولانی من و جمع دیگری از دوستان به مراسم افطاری رهبری دعوت شدیم و رفتیم. من همیشه معتقد بوده‌ام اختلافات جدی جریانات سیاسی، در زیر سقف نظام و رهبری باید حل‌وفصل شود. تقریباً نظر اکثر فعالان سیاسی اصلاح‌طلب غیر بدلی هم همین است. مرز اصلاح‌طلبی و براندازی در همین نقطه قرار دارد.

حضور چهره های اصلاح طلب در دیدار مسئولان نظام با رهبر معظم انقلاب

حل مشکلات کشور در داخل وقتی عملی است که حرمت و جایگاه کلیت نظام محترم بماند. به همین دلیل از دعوت افطاری رهبری حس خوبی داشتم. در همه نوشته‌هایم، چه پیش از سال 88 و چه پس از آن بر این باور بوده‌ام که استقلال و سربلندی کشور و تحقق آرمان‌های اصلاح‌طلبانه با نقد بیرحمانه بخش‌های مختلف قدرت و حفظ حرمت و جایگاه رهبری امکان‌پذیر است.

با این حساب نه تنها این دعوت را دوست داشتم، بلکه امیدوارم دایره دعوت‌ها وسیع‌تر از این باشد که از بزرگانی که دعوت نمی‌شوند هم دعوت شود و بیت رهبری محل حضور همه علاقه‌مندان به انقلاب و نظام باشد. بی‌تعارف و واقع‌بینانه حرف زدن را بر حرف‌های دو پهلو ترجیح می‌دهم.»

این نوشتار دارای نکات قابل ملاحظه‌ای است که اگر واقعاً از تغییر نگرشی در اصلاح‌طلبان واقعی(نه بدلی) حکایت داشته باشد و این نوشتار آن‌طور که ادعا شده مورد قبول اکثر فعالان سیاسی اصلاح‌طلب باشد، می‌تواند فرآیندی برای بازگشت به نظام و اعتباربخشی به جریان اصلاح‌طلب در میان نیروهای ارزشی جامعه قلمداد شود! این نکات عبارتند از:

ـ استقبال از همنشینی و مؤانست با رهبری و ترمیم روابط با معظم‌له؛
ـ پذیرش جایگاه رهبری به عنوان فصل‌الخطاب و مرجع حل اختلافات جریان‌های سیاسی؛
ـ اعتراف به وجود اصلاح‌طلبان بدلی؛
ـ اعتراف به مقارنت اصلاح‌طلبی و براندازی؛
ـ تلاش برای ارائه شاخص و معیاری جهت مرزبندی اصلاح‌طلبی واقعی با جریان‌های برانداز و بدلی؛
ـ حفظ حرمت و جایگاه کلیت نظام و فهم این حقیقت که استقلال و پیشرفت کشور از طریق حمایت از رهبری ممکن خواهد بود.
در تبیین مسائل مطروحه باید به چند نکته توجه کرد:

1ـ اعتراف به وجود اصلاح‌طلبان بدلی و مقارنت اردوگاه اصلاح‌طلبی و جریان برانداز، نکته قابل ملاحظه‌ای است که سال‌هاست جریان ارزشی نسبت به آن هشدار داده است، اما گوش شنوایی برای شنیدن در اردوگاه اصلاح‌طلبی نیافته است! اصلاح‌طلبان ترجیح داده‌اند خود را به نشنیدن بزنند و همه چیز را از دریچه تنگ رقابت سیاسی ملاحظه کنند و حقیقتی آشکار را کتمان کنند! یا آنکه جرئت اعتراف و مقابله با این جریان انحرافی را نداشته‌اند! اما حال که این انذار را یکی از خودی‌ها بیان کرده، چه خوب که موجب بیداری بزرگان اصلاح‌طلبان شود و اقدامی جدی برای درمان آن طرح‌ریزی شود، نه آنکه از فردا هجمه‌ها علیه گوینده سخن به راه بیفتد و وی را وادار به عقب‌نشینی و تغییر موضع کند!

در گام بعدی برای تعریف مرزبندی با ضدانقلاب و بدلی‌ها باید شاخص‌های متعددی ارائه کرد که البته مسئله تبعیت از رهبری به مثابه فصل‌الخطاب که مورد تأکید ابطحی نیز است، یکی از کامل‌ترین و آشکارترین فرقان‌ها برای این تفکیک می‌باشد!

2ـ پذیرش جایگاه فصل‌الخطابی رهبری در حل اختلافات جریان‌های سیاسی، گام ارزشمندی در حل بخشی از مشکلات کشور است که باید به مثابه راهبرد کلانی در رقابت‌های سیاسی به وفاقی عمومی تبدیل شود. اگر همین اصل مورد قبول جریان اصلاح‌طلب بود، هیچ‌گاه شاهد حوادث تلخ فتنه‌گری در سال 1388 نبودیم! اما باید توجه کرد که این فصل‌الخطابی تنها محدود به حل اختلافات جریان‌های سیاسی نیست! بلکه در همه امور باید این جایگاه مورد قبول و تأکید قرار گیرد! امروز در مسائل متعددی نیازمند این پذیرش از سوی جریان‌های سیاسی مختلف کشور هستیم که دچار اختلاف نظر با رهبری بوده و گاه خود را جلوتر از ایشان تعریف می‌کنند و حاضر به تبعیت از معظم‌له نیستند و گاه فرسنگ‌ها فاصله دارند!

شرح عکس: آخرین دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت هشتم با رهبر معظم انقلاب

3ـ سخن آخر آنکه، بیت رهبری همواره محل حضور و رفت و آمد همه علاقه‌مندان به انقلاب و نظام بوده است! و اگر به گمانی، برخی چهره‌ها از حضور در این بیت محروم شده‌اند، باید علت را نه در میهمان‌نوازی صاحب بیت، که در تغییر رویه میهمانانی دانست که روزگاری بر سر سفره انقلاب حاضر بوده‌اند، اما نمک خورده و نمکدان شکسته‌اند و اینک از حضور در این بیت احساس شرم دارند! با این احوال راه بازگشت به بیت رهبری، پذیرش خطاهای گذشته، مرزبندی با بیگانگان و تبعیت از فصل‌الخطابی است که در جایگاه رفیع دیده‌بانی انقلاب اسلامی ایستاده و امروز مفسر آرمان‌های نهضت اسلامی ملت ایران است و مانند پدری دلسوز، به همه جریان‌های سیاسی پایبند به آرمان‌ها و قانون اساسی به یک چشم می‌نگرد.

پایگاه بصیرت

مرتبط‌ها

بیشترین سقوط ارزش سهام وال استریت در یک روز

دولت آمریکا به کشتن شهروندان ایرانی افتخار می‌کند

مقابله با کرونا از منظر حکمرانی (1)

آمریکا برای آزادی مزدور اسرائیلی، دست به تهدید و ارعاب زد

افشای نام‌های جدید از شاهزادگان بازداشت‌شده

استیصال رسانه‌ای ائتلاف در یمن