به گزارش دیدبان؛ اقتصاد ضعیف کشورمان را میباید از چند زاویه دید یکی اینکه گسست آکادمی یا همان فعالیت و تحقیقات دانشگاهی با بازار اقتصاد است و دیگری امکان یا عدم امکان بهکارگیری علوم اقتصاد غربی در اقتصاد اسلامی کشورمان است؛ اما چیزی که مشخص است اینکه علوم اقتصادی که در دانشگاههای کشورمان تدریس میشود نتوانسته است به نیازهای اقتصادی جامعه پاسخگو باشد و راهحلهای شفاف و قطعی ارائه دهد.
علم اقتصاد غربی توانسته است به بسیاری از مشکلات اقتصادی پاسخ دهد. بهعنوان مثال کنترل نقدینگی و تورم یا هدفمند کردن نظام مالیاتی و بانکی موضوعی است که در بسیاری از کشورهای پیشرفته رخ داده است اما باید به ایدئولوژی یا ساختار نظام حاکمیتی آن کشورها نیز توجه شود یعنی نسخه اقتصادی که در کشورهایی که با رویکرد لیبرالی سرمایهداری اداره میشوند را نمیتوان در کشورمان نیز بکار برد زیرا سیاستها و نظریههای اقتصادی آن کشورها ذیل ایدئولوژی مورد قبول همان کشور، تعریف شده است بنابراین هرگز نمیشود مشکلات اقتصاد کشورمان را با علوم اقتصادی غیربومی و فارغ از یک ایدئولوژی مشخص حلوفصل کرد.
البته دولت فعلی (دولت تدبیر و امید) معتقد است که نظریههای اقتصادی که درگذشته تجربه شده است ناکارآمد بوده است و اصولاً به نظریههای اقتصادی که تجربه نشده است، نباید اعتماد و آن را اجرا کرد اما سؤالی که پیش میآید اینکه دولت کنونی چه نظریه اقتصادی را دنبال میکند؟ آیا به دنبال بومی کردن نسخههای اقتصادی کشورهای غربی است و یا به دنبال اجرای موبهموی سیاستهای اقتصاد جهانی است و راه بیرون رفت از رکود اقتصادی را در اجرای سیاستهای اقتصادی بانک جهانی میداند؟
برخی از کارشناسان اقتصادی کشورمان معتقدند که رویکرد اقتصادی دولت تدبیر و امید بر مبنای نظام لیبرالی است اما باید توجه داشت منافع ملی در آن کشورها حرف اول را میزند بهعنوان مثال نظام بانکی، مالیاتی و به طور کلی سیاستها و قوانین اقتصادی همه در خدمت تولید ملی است اما متأسفانه اقتصاد کشورمان در دست مسئولینی است که همواره با جریان سیاسی مقابل در جنگ و نزاع سیاسی هستند و طی چهار دهه گذشته نظریه یا برنامه مشخص اقتصادی در حوزه مختلف اعم از تولید، اشتغال، مسکن و بورس در دولتها وجود نداشته است و هر یک از دولتها به روش و شیوه خود به دنبال حل مشکلات اقتصادی بودهاند.
انتهای پیام//