به گزارش دیدبان،سالی که گذشت سرشار از اتفاقات تلخ و عجیب در جامعه آمریکا بود، سیاست های نسنجیده و سخنرانی های جنجالی رئیس جمهور تازه کار این کشور از یک سو و جدال دموکرات های بازنده در عرصه انتخابات با وی و تخریب ترامپ از سویی دیگر فضای ملتهبی را درمیان مردم آمریکا به بار آورد. اعتراضات مردمی و تقابل مردم-مردم در شهرهای مختلف امریکا حتی در برهه ای از زمان ذهن ها را به یاد جنگ های داخلی که اتفاقا در تاریخ آمریکا سابقه هم دارد، انداخت. یکی از این ماجراهایی که به طور جدی ماه هاست که به آن پرداخته می شود و به نوعی باعث آبروریزی برای رییس جمهور این کشور هم شده، داستان دخالت روسیه در انتخابات ریاست جمهوری آمریکاست. «پاول کریگ روبرتز» کارشناس و تحلیلگر آمریکایی و دبیر سابق «وال استریت ژورنال» و ستون نویس اسبق «بیزینس ویک» در یادداشتی که آن را برای وبسایت «خانه اطلاعات» آمریکا به رشته تحریر در آورده به ابعاد طرح این ادعا پرداخته و از جنبه های مختلف آن را بررسی کرده است، این یادداشت را ادامه خواهیم خواند؛

سال میلادی ای که اکنون در آن حضور داریم می تواند یک سال بسیار تعیین کننده و مهم برای ایلالات متحده و آینده این کشور باشد. این قاعده اکنون به وضوح قابل مشاهده است که نظام امنیتی-نظامی به همراه حزب دموکرات در ایالات متحده به کمک تمام ابزارهای دردست از جمله رسانه های قدرتمند به دنبال آن هستند که دونالد ترامپ را از صحنه قدرت و ریاست جمهوری آمریکا حذف کنند. یکی از متوهم هایی که در میان این گروه ها حضور دارد چند روز پیش اعلام کرد که ما باید از شر ترامپ زودتر خلاص شویم تا وی را مجددا در دوران مبارزات انتخاباتی پیش رو در برابر خود نبینیم.

اکنون برای تمام افرادی که به دقت موضوعات جزئی و کلان ایالات متحده را دنبال می کردند اثبات شده است که داستان دخالت روسیه در انتخابات آمریکا و پیروزی دونالد ترامپ نقشه ای بود که نظام امنیتی-نظامی این کشور آن را به راه انداخت، افرادی نظیر «باراک اوباما»، «کمیته ملی دموکرات ها» و رسانه های وابسته به آن ها با طراح و پخش این شایعه سعی داشتند تا مشروعیت انتخاب ترامپ را زیر سوال ببرند، با این وجود طرح آن ها به شکست انجامید و اکنون اکثر آمریکایی ها می دانند که چنین ادعایی واقعیت ندارد.

اما پس از مطرح شدن تمام این داستان های مختلف و کش و قوس های فراوان ، سوال اساسی ای که مطرح می شود آن است که؛ آیا مولر به کمک سایر دوستان دموکرات خود قادر خواهد بود تا دونالد ترامپ را از پیش رو کنار بزند؟ درست همانطور که «جوزف استالین» توانست بولشویک های منتسب به «لنین» ، از جمله «نیکولای بخارین» را از قدرت حذف کند.همان مردی که لنین وی را به بهانه های مختلف «پسر طلایی انقلاب» خطاب کرده بود؛یا اینکه دموکرات ها تنها خودشان را بی آبروتر از گذشته خواهند کرد به خاطر اینکه کشور مدت هاست به گرایش های تند راست علاقه نشان داده است؟

در ساختار سیاسی آمریکا «مزدوران رسانه ای» که حاضرند هر خبر نادرستی را در راستای منافع سیاسی شان منتشر کنند، جایگاه ویژه ای دارند. در ساختار شوروی در دوره استالین، وی به مطالب صحیح و اصطلاحا «فکت ها» توجه ای نداشت و جریان های سیاسی و رویدادهای مردمی را در مسیری هدایت می کرد که به آن تمایل داشت. سیاستی که اکنون نیز «مزدوران رسانه ای» در ایالات متحده نیز در پیش گرفته اند تنها با یک تفاوت جزئی اما بسیار تاثیر گذار و آن اینکه اگر «استالین» در ساختار سیاسی شوروی از یک «قدرت بلامنازع» بهره مند بود، «مزدوران رسانه ای» در آمریکا حتی قدرتی شبیه به آن را نیز ندارند. در واقع اکنون دیگر آمریکای ها به افرادی نظیر «مزدوران رسانه ای» و یا «مولر» اعتماد کافی ندارند.

خیلی ها معتقدند که ترامپ پاسخی به این افراد نمی دهد چراکه آنها تاکنون هیچ سندی دال بر دخالت روسیه در انتخابات ارائه نکرده اند. در واقع تمام ادعاهایی که «مولر» آنها را مطرح کرده و بر آنها نیز تاکید دارد. هیچ ارتباطی به اتهام دخالت روسیه در انتخابات آمریکا و یا «روسیه گیت» ندارد. سوال اصلی اینجاست که چرا «مولر»، «کومی» و «روزنستین» تا کنونی برای اتهامات روشن و واضحی ای که بیان کرده اند هیچ گونه سندی ارائه نداده اند و رسما دراین مورد شکایتی را مطرح نکرده اند.

آینده آمریکا تا حدود بسیار زیادی به پاسخ این سوال گره خورده است. آیا ترامپ آگاهانه به «مزدوران رسانه ای» اجازه می دهد تا دموکرات ها حیثیت سیاسی وی را نابود کنند؟ ویا آنکه دونالد ترامپ آنقدر ضعیف و سردرگم است که نمی داند که در شرایط کنونی چه تصمیمی اتخاذ کند؟

اگر علت مورد اول باشد، پس آمریکا با سرعت بیشتری به سوی راست تند گرایش خواهد یافت اما اگر دلیل دوم صحیح باشد، ترامپ تدریجا از صحنه سیاسی آمریکا حذف خواهد شد و طرفداران وی ریزش خواهند کرد. شکست دموکرات ها و لیبرال ها و عدم کفایت آنها برای کار یکپارچه دو نتیجه مهم و سرنوشت ساز برای ایالات متحده دربرداشته است. اول اینکه همین خودباختگی دموکرات ها باعث شد تا، جمهوری خواهان افراطی به قدرت برسند و دوم آنکه فضای مساعدی فراهم آمد تا در بستر آن شرایط «سیاست های هویتی» شکل گیرد که مهمترین نتیجه آن شکل گیری طیف های مختلف مخالف براساس رنگ پوست، نژاد، جنسیت و اعتقاد بوده است.

با این حال اما این دو مورد تنها مشکلاتی نیستند که باید در سال 2018 حل شوند. معضلات بسیار زیادی دست به گریبان جامعه آمریکاست که از آن جمله می توان به نارسایی های اقتصادی و نظامی اشاره کرد که هر دو از بزرگترین مشکلات هستند.

از بعد نظامی ایالات متحده آمریکا پس از جنگ جهانی دوم از اقتدار نظامی خود استفاده کرده تا تا تمایلات خود را بر دنیا دیکته کند. اما اکنون با توجه به اعلام همگانی «ویلادیمیر پوتین» روسیه به سلاحی دست یافته که این کشور را نسبت به آمریکا در حوزه نظامی و تسلیحاتی برتری می دهد.

توانایی روسیه که به عقیده بسیاری از کارشناسان برای آمریکا بسیار دست نیافتنی به نظر می رسد، ابزار «تهدید» آمریکایی علیه مسکو را عملا بی تاثیر شاخته است. آمریکا باید این واقعیت را بپذیرد که دیگر «ابر قدرت» نیست و قواعد بازی در دنیا تغییر کرده است.

نویسنده : پاول کریگ روبرتز

مترجم: محمد حسن نیک بین