دیدبان

موج سواری سارقان روی قانون

موج سواری سارقان روی قانون

به گزارش دیدبان، «حسین فصیحی» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:

طرح‌های بی‌امان پلیس برای بازداشت سارقان همچنان ادامه دارد. مأموران پلیس در جریان تحقیقات خود همه‌روزه عده‌ای از سارقان را بازداشت کرده و بعد از تشکیل پرونده راهی زندان می‌کنند. زندان اما برای سارقان پایان ماجرا نیست بلکه فرصتی است تا بعد از همنشینی با مجرمان دیگر، از ترفندهای جدید تبهکاری آشنا شده یا به عضویت گروه‌ها و باندهای دیگر درآیند. درباره شمار افرادی که به اتهام سرقت دوران محکومیت خود را سپری می‌کنند، آماری وجود ندارد، اما تلاش گسترده مردم در استفاده از ابزاری که مانع از وقوع سرقت می‌شود و سعی بی‌امان عمومی برای محافظت از اموال خود حکایت از یک ناآرامی در گستره جامعه دارد که با باورهای دینی و قوانین موجود در تضاد است.

درباره چرایی وقوع سرقت دلایل عمومی بسیاری مثل بیکاری، اعتیاد و فقر مطرح و درباره آن مباحث بسیاری مطرح شده است، اما به باور من سه‌دلیل به صورت عمده در اقبال گسترده جوانان به ارتکاب سرقت می‌باید مورد توجه قرار گیرد. نخست رسیدن به ثروت یک‌شبه است.

بسیاری از افرادی که نامشان در لیست سارقان ثبت شده در گروه سنی‌۱۹ تا ۳۰ سال قرار دارند و عمده‌ترین دلیل‌شان برای ارتکاب به سرقت را رسیدن به ثروت‌یک‌شبه اعلام کرده‌اند. پرسش اساسی که در این بین مطرح است اینکه چه دلیلی وجود دارد جوانانی که باید توانشان را در خدمت رشد و تعالی کشور قرار دهند دست به عمل مجرمانه می‌زنند. بخش مهمی از پاسخ این پرسش را می‌توان در شکل‌گیری زندگی اشرافی در جامعه و عدم تحقق عدالت جست‌وجو کرد.

طبقه اشراف تمامی مناسبات و امتیازات حوزه‌های خصوصی و دولتی را به اشغال خود و خاندان خود در آورده‌اند و آن را در معرض نگاه افراد جویای‌کاری قرار می‌دهند که توان یافتن شغلی با درآمد ماهانه یک‌میلیون تومان بدون هیچ مزایایی را هم ندارند. طرح این موضوع به معنای دفاع از گرایش افراد به سمت بروز عمل مجرمانه نیست، اما اشرافی‌گیری و عدم تحقق عدالت در جامعه به عنوان دلیلی برای ارتکاب جرم می‌تواند مورد توجه قرار گیرد.

موضوع دوم و سوم که وسوسه سرقت را به جان بسیاری از افراد انداخته فراهم بودن بسترهای وقوع جرم از مجرای فراهم نبودن بسترهای اجرای قانون در جامعه است. وقتی بسترهای اجرای قانون در جامعه فراهم نباشد یعنی سارقان واهمه‌ای از پلیس و دستگاه قضایی ندارند. آنها برای رسیدن به عمل مجرمانه خود حتی لباس سرداران پلیس را هم به تن می‌کنند. گاهی در قامت یک قاضی، دادستان یا هر منصب دولتی که تصور آن از منظر عمومی دشوار است، در می‌آیند تا به خواسته خود برسند.

آنها بعد از بازداشت با جلب رضایت شاکی یا سپردن وثیقه از زندان آزاد می‌شوند و بدون هیچ پروایی مثل هر شهروند دیگری در جامعه زندگی می‌کند و حتی در مواردی شاکیان خود را تهدید به مرگ یا ایجاد آتش‌افروزی می‌کنند و این‌گونه به حیات مجرمانه خود ادامه می‌دهند و این چرخه معیوب تا زمان رفع موانع موجود همچنان ادامه دارد.

مرتبط‌ها

ایستگاه انقلاب 11

زوایای ناآشنای مرد خاکستری دولت

در جستجوی ترکیبی از خیانت و خباثت

آیا جمهوری اسلامی به مفاهیم اصلی وجودی خود پایبند بوده است؟

دولت رمّالان

سرافراز؛ مُهره تخریب سازمان اطلاعات سپاه