به گزارش دیدبان،چکیده
در دو دهه اخیر با متکثرسازی مفهوم قدرت، گونه نرم قدرت در کنار شکل سخت آن مورد توجه اندیشمندان قرار گرفته است. با این وجود توجه به قدرت نرم در اسلام دارای سابقهای تاریخی بوده و در قالب ابزارهای متنوعی به کار بسته شده است. یکی از این ابزارها «تألیف قلوب» است که بهعنوان یکی از مصارف زکات برای ارتقای سطح همدلی در بین مسلمین و همچنین گسترش دایره اسلام، مورد استفاده قرار گرفته است. با تأمل در مبانی قرآنی و روایی، می توان گفت تألیف قلوب تنها در مسأله زکات مطرح نیست؛ بلکه به عنوان یک اصل کلی، جهت تقویت امنیت و گسترش اسلام، مورد استفاده قرار گرفته است.
به دلیل تغییرات گسترده در عرصه نظم و تعاملات بینالمللی، کارکردها و شیوههای استفاده از «تألیف قلوب» دچار تحول جدی شده و به حوزههای متنوعتری بسط داده شده است. این مقاله با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی به بررسی چگونگی استفاده از اصل تألیف قلوب در حوزههای فرهنگی، اقتصادی و سیاسی در جهت ارتقای قدرت نرم جمهوری اسلامی میپردازد.
واژگان کلیدی
تألیف قلوب، قدرت نرم، جمهوری اسلامی
مقدمه
قدرت با ساختار سنتیاش، عمدتاً در شکل سخت آن مورد استفاده قرار می گرفت. اهمیت قدرت و توانمندی های نظامی تا حدود زیادی از ماهیت آنارشیک (فاقد اقتدار مرکزی) نظام بین الملل نشأت می گیرد (قوام، 1390، ص87).
از آنجا که در نظام بین الملل هیچ مرجعی برای حمایت و صیانت از دولت ها وجود ندارد، دولت ها نیز برای تحقق اهداف خود بیشتر بر توانمندی های خودشان تکیه میکنند. قدرت نیز در کسب این توانمندی ها از سوی دولت ها نقشی محوری ایفا میکند. دولت ها در نظامی بین المللیایی قرار دارند که ویژگی اصلی آن رقابت و جنگ است (Collins, 2010, p.45).
با وجود نگاه سنتی به مفهوم قدرت که ناشی از نگاه واقعگرایانه است، در دو دهه اخیر نگاه نرمافزاری به قدرت اهمیت بیشتری یافته است. گسترش استفاده از رسانهها، اهمیت یافتن ابعاد روابط فرهنگی در سطح بینالمللی و اهمیت یافتن نقش استفاده از ابزارهای اقتصادی و فرهنگی در سطح روابط خارجی، توجه دولت ها به استفاده از این ابزارها را بیشتر ساخته است. در این میان دولت ها تلاش می کنند دست به تقویت هر دو بعد قدرت خود بزنند. ماهیت فرهنگی انقلاب اسلامی سبب گردید تا جمهوری اسلامی ایران در دوران حیات خود همواره اهمیت خاصی برای عنصر قدرت نرم در عرصههای مختلف حاکمیت و حکومت قائل شود.
با توجه به تأثیر قابل توجه آموزه های قرآنی و فقهی در شکل دهی و بهره گیری از قدرت نرم، می توان ابزارهای مهمی در چارچوب این آموزه ها مورد شناسایی قرار داد که بتواند به شکل تأثیرگذاری برای عمق بخشی به قدرت نرم جمهوری اسلامی مورد استفاده قرار گیرد.
یکی از مهم ترین ابزارهایی که در چارچوب مفهوم قدرت نرم قرار گرفته و براساس آموزهای قرآنی و فقهی در اختیار حکومت اسلامی است، اصل «تألیف قلوب» است که می تواند نقش مهمی در تحقق اهداف جمهوری اسلامی ایران که همانا گسترش تفکرات اسلامی و بسط اندیشه انقلاب اسلامی است، داشته باشد. «مؤلفه قلوب» عنوانی است برای گروهی از انسانها که یک صنف از اصناف هشتگانه مستحقان زکات که با هدف جلب و جذب آنان به سوی اسلام یا دفع خطرشان، با استفاده از این سهم مورد حمایت مالی مسلمانان و حاکم اسلامی قرار می گیرند.
پرسش اصلی این پژوهش این است که تألیف قلوب چه نقش و جایگاهی میتواند در قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران داشته باشد؟
فرضیه ای که در پاسخ به این سؤال بررسی می شود این است که تألیف قلوب با تقویت باورهای دینی مسلمانان و افزایش نفوذ در میان تمام مردم جهان سبب افزایش قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران می شود.
1. مفهوم شناسی
جهت شناخت دقیق مسأله ابتدا باید اصطلاحات ذیل مفهوم شناسی گردند:
قدرت نرم
مفهوم قدرت نرم توسط «جوزف نای» در اوایل دهه 1990 میلادی مورد استفاده قرار گرفت. از نظر نای، قدرت نرم توانایی تأثیرگذاری بر رفتار دیگران است تا با ایجاد جذابیت و از طریق غیراجبارآمیز به اهداف خود برسند (Nye, 2004, p.5). قدرت نرم، محصول و برآیند تصویرسازی مثبت، ارائه چهره موجه از خود، کسب اعتبار از افکار عمومی داخلی و جهانی و قدرت تأثیرگذاری غیرمستقیم توأم با رضایت بر دیگران است. امروزه این قرائت از قدرت در مقابل قدرت سخت، قدرت نظامی و تسلیحاتی است که به نحوی با اجبار و خشونت فیزیکی توأم است (خراسانی، 1389، ص45).
«نای»، قدرت نرم را بخش مهمی از منابع قدرت ملی معرفی میکند و بر ضرورت بهرهگیری از آن در سیاست خارجی ایالات متحده تأکید دارد. وی در کتاب «ماهیت در حال تغییر قدرت آمریکا» در 1990 میلادی نظریه خود را مطرح کرد و سعی نمود آن را در آثار بعدی خود تشریح نماید. نای در این کتاب میگوید: «امروزه تعریف قدرت در حال از دست دادن تأکیدش بر نیروی نظامی است. عوامل تکنولوژی، آموزش و رشد اقتصادی در حال اهمیتیابی در عرصه قدرت بینالمللی هستند» (Nye, 1990, p.154).
اهمیت قدرت نرم در روابط بینالملل این است که قابلیت و توانایی تأثیر بر کشورهای دیگر را دارد، اما بهصورت ناخودآگاه و تدریجی این ابزار بهعنوان شیوه غیر مستقیم برای دستیابی به اهداف ملی قلمداد میشود و به عنوان آن روی سکه قدرت، که نقش آن روز بهروز روشنتر میشود، خودنمایی میکند. قدرت نرم همان قدرت شکلدهی و جهتبخشی به اندیشه و نحوه تفکر مردم درباره موضوعات مختلف است. این شکل قدرت همچنین دارای توانایی بالایی در دستور کار سازی بینالمللی است (Nye, 1990, p.155).
«ساموئل بارکین»(1) معتقد است شناخت ماهیت و شکل قدرت نرم و نحوه عمل آن بسیار دشوارتر از دیگر انواع قدرت است (Barkin, 2006, p.45).
فرهنگ مسلط در جهان که از طریق رسانههای جمعی القا میشود، بهعنوان مهمترین منبع قدرت نرم بهشمار میرود. فرهنگ هر کشور واجد عناصری چون زبان ملی، ارزشها و هنجارهای ملت میباشد که توسط غولهای رسانهای که در قرن حاضر خود را بهعنوان ابزار قدرت نرم معرفی کردهاند، تبلیغ و منتشر میشود. این مسأله باعث الهامگیری ملتها از فرهنگ دیگر کشورها و استقبال از فرهنگ جدید در مقابل ارزشها و هنجارهای سنتی و بومی کشور خود میشود. دیپلماسی فرهنگی و فرهنگ در اینجا نقش ابزاری را دارد که به هر کشور کمک میکند تا به اهداف و منافع خود در سیاست خارجی دست یابد (دهقانی فیروزآبادی، 1389، ص106).
قدرت نرم از محیط فرهنگی جامعه و توسط مردم کشور ناشی میشود؛ اگرچه دولتها نقش کمتری در ایجاد قدرت نرم دارند، ولی میتوانند قدرت نرم را از طریق ابزاری متنوع چون دیپلماسی عمومی برجسته سازند. قدرت نرم در هر کشور متکی بر سه عامل اصلی است: اول، فرهنگ کشور است؛ زمانیکه در نگاه دیگران جذابیت داشته باشد. دوم، ارزشها و مطلوبیتهای سیاسی است که این ارزشها در داخل و خارج کشور برای جهانیان و ملل دیگر خوشایند باشد. سیاست خارجی نیز عامل سوم است که مشروعیت و اقتدار اخلاقی دولتها در دید جهانیان را نشان میدهد (آقایی و حسینی، 1391، ص206).
در قرن بیست و یکم، توسعه فناوریهای ارتباطات و اطلاعات، تأثیر شگرفی بر گسترش وابستگی اقتصادی و مداخله اقتصادی در دیگر کشورها توسط کشورهای قدرتمند بهوجود آورده است. کاهش هزینههای حمل و نقل و ارتباطات، زمینهساز دگرگونی کلی در بازارهای جهانی شده است. توسعه و شتاب فزاینده شرکتهای فراملیتی که فعالیتهای اقتصادی را به آن سوی مرزها کشانیدهاند، محذورات قدرت نرم را بیش از پیش آشکار میسازند.
فرایند مدرنیزاسیون، شهرنشینی، گسترش ارتباطات بین ملل توسعهیافته و درحال توسعه و پراکنده شدن قدرت دولتی به بازیگران خصوصی و فرامنطقهای باعث گسترش قدرت نرم در روابط بینالملل شده است (همان، 1391، ص204).
تألیف قلوب
تألیف قلوب از دو واژه «تألیف» و «قلوب» تشکیل شده است.
«تألیف» که از ریشه «إلف» یعنی انضمام چیزی به چیزی دیگر و اشیاء کثیره (مصطفوی، 1402ق، ج1، ص106) و اجتماع همراه با میل و رغبت (راغب، 1412ق، ص80) گرفته شده است، به معنای ایجاد الفت و دوستی بین دو چیز (ابن منظور، 1414ق، ج9، ص10) و جمع بین آنها بعد از تفرق آنهاست (زبیدی، 1414ق، ج12، ص90). در فارسی بهترین معنا برای آن، کلمه «پیوند» است (قرشى، 1412ق، ج1، ص92).
«قلوب» جمع قلب به معنای دگرگون ساختن و وارونه نمودن است. قلب در لغت به معنای دل یا همان عضو معروف در بدن و تنظیم کننده و جریان دهندۀ خون است که در سینه قرار گرفته است (قرشى، 1412ق، ج6، ص25؛ فراهیدی، 1410ق، ج5، ص170).
قلب در اصطلاح قرآنی، در معانی متعددی به کار رفته است. خداوند در آیات متعدد قلب را منشأ خیر و شرّ(2) و مخزن رأفت، رحمت، اطمینان و سکینه میداند.(3) در مواردی مراد از قلب در قرآن(4) روح و نفس انسانی تفسیر شده است (مصباح یزدی، 1378، ص264). از اینرو گفتهاند که پیامبر با روح خود وحی را دریافت و به آن شناخت پیدا میکرد (محمدی ری شهری، 1370، ص221-207).
به نظر میرسد معنای مورد نظر از قلب در بحث تألیف قلوب نیز همین معنای روح است.
از نظر لغویین مراد از نفس و نفوس در بسیارى از آیات، باطن و درون انسان است که با قلب و صدر نیز میسازد (قرشى، 1412ق، ج6، ص30).
بنابراین، میتوان اصطلاح «تألیف قلوب» را به معنای ایجاد سازگاری و همدلی میان مردم برای همکاری در گذران زندگی دانست. در فارسی نیز این ترکیب به معنای ایجاد ارتباط میان کسان، برقراری دوستی و پیوند میان مردم به کار رفته است (دهخدا، 1377، ج4، ص5537).
تألیف قلوب عنوانی مرکب و برگرفته از کاربرد قرآنی «مؤلفه قلوبهم» به معنای تألیف شوندگان با مودّت و احسان است (طریحی، 1416ق، ج5، ص26). این ترکیب دارای مفهوم اصطلاحی با کاربرد فقهی است که برگرفته از آیه 60 سوره توبه و یادآور حکم شرعی به نام «مؤلفه قلوبهم» در باب زکات است. مؤلفه قلوب عنوانی است برای گروهی از انسانها که یک صنف از اصناف هشتگانه مستحقان زکاتاند که با هدف جلب و جذب آنان به سوی اسلام یا دفع خطرشان، با استفاده از این سهم از زکات مورد حمایت مالی مسلمانان و حاکم اسلامی قرار میگیرند (مبلغ، 1391، ص90).
2. مبانی اصل تألیف قلوب
شناخت مبانی قرآنی و روایی اصل تألیف قلوب ضرورت دارد.
برخی از مبانی اصل تألیف قلوب عبارتند از:
1. قرآن
درباره مبانی قرآنی اصل تألیف قلوب میتوان به آیات ذیل اشاره کرد:
1. «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوانا» (آل عمران(3): 103)؛ و همگى به وسیله حبل خدا خویشتن را حفظ کنید و متفرق نشوید و نعمت خدا بر خویشتن را بیاد آرید. بیاد آرید که با یکدیگر دشمن بودید و او بین دلهایتان الفت برقرار کرد و در نتیجه نعمت او برادر شدید.
تفسیر آیه: قرآن کریم در این آیه به نعمت بزرگ اتحاد و برادرى اشاره نموده و مسلمانان را به تفکر در وضع اندوهبار گذشته و مقایسه آن «پراکندگى» با این «وحدت» دعوت مى کند، و میفرماید: «فراموش نکنید که در گذشته چگونه با هم دشمن بودید ولى خداوند در پرتو اسلام و ایمان دلهاى شما را به هم مربوط ساخت و شما دشمنان دیروز، برادران امروز شدید» (مکارم شیرازی، 1374، ج 3، ص29).
خدواند در این آیه کلمه «نعمت» را دو بار در این جمله تکرار کرده و به این طریق اهمیت موهبت اتفاق و برادرى را گوش زد نموده است (همان) و از این طریق عنوان مینماید که این امتنانى است از جانب خداوند (طباطبایی، 1417ق، ج 3، ص371).
همچنین در تفسیر آیه گفته شده است که مراد از «نعمت» همان الفتى است که خداوند در آیه نام برده است و مراد به اخوتى هم که این نعمت آن را محقق ساخته نیز همان تألف قلوب است. پس اخوت در اینجا حقیقتى ادعایى است نه واقعى؛ چون برادرى واقعى عبارت است از شرکت دو نفر یا بیشتر در پدر و مادر واحد (همان).
نکته دیگر اینکه خدای متعال مسأله تألیف قلوب مؤمنان را به خود نسبت داده و مى گوید:
خدا در میان دلهاى شما الفت ایجاد کرد و با این تعبیر، اشاره به معجزه اجتماعى اسلام نموده؛ زیرا اگر سابقه دشمنى و عداوت پیشین عرب را درست دقت کنیم که چگونه کینه هاى ریشه دار در طول سالهاى متمادى در دلهاى آنها انباشته شده بود و چگونه یک موضوع جزئى و ساده کافى بود آتش جنگ خونینى در میان آنها بیفروزد؛ مخصوصاً با توجه به اینکه مردم نادان و بى سواد و نیمه وحشى معمولاً افرادى لجوج و انعطاف ناپذیرند و به آسانى حاضر به فراموش کردن کوچکترین مسائل گذشته نیستند، در این صورت اهمیت این «معجزه بزرگ اجتماعى» اسلام آشکار مى شود و ثابت مى گردد که از طرق عادى و معمولى امکان پذیر نبود که در طى چند سال، از چنان ملت پراکنده و کینه توز و نادان و بى خبر، ملتى واحد و متحد و برادر بسازند (مکارم شیرازی، 1374، ج 3، ص30).
2. «إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساکِینِ وَ الْعامِلِینَ عَلَیْها وَ الْمُؤَلَّفَه قُلُوبُهُمْ وَ فِی الرِّقابِ وَ الْغارِمِینَ وَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ فَرِیضَه مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیم» (توبه(9): 60)؛ زکات فقط از آن فقرا و تنگدستان و عاملان آن است و آنها که جلب دلهایشان کنند و براى آزاد کردن بردگان و قرض داران و صرف در راه خدا و به راه ماندگان است و این قرارى از جانب خداست و خدا داناى شایسته کار است.
تفسیر آیه: آنچه که در آیه مذکور مورد بحث است، اصطلاح «الْمُؤَلَّفَه قُلُوبُهُمْ» است. مقصود از «مؤلفه قلوبهم» کسانى هستند که با دادن سهمى از زکات به ایشان، دلهایشان به طرف اسلام متمایل مى شود و به تدریج به اسلام درمى آیند و یا اگر مسلمان نمى شوند حداقل مسلمانان را در دفع دشمن کمک مى کنند و یا در برآوردن پاره اى از حوایج دینى کارى صورت مى دهند (طباطبایی، 1417ق، ج 9، ص311).
امام صادق(ع) در روایتی یکایک مصارف زکات را توضیح داده و در مورد «الْمُؤَلَّفَه قُلُوبُهُمْ» میفرماید:
و مؤلفه قلوبهم عبارتند از مردمى که قائل به توحید خدا هستند و لکن هنوز معرفت در دلهایشان راه نیافته و نفهمیده اند که محمد(ص) رسول خدا است؛ لذا رسول خدا(ص) دلهاى ایشان را بهدست مى آورد و به ایشان زیاده از حد محبت مى کرد و تعلیم مى داد تا شاید او را به نبوت بشناسند و یک سهم از صدقات را هم براى آنان قرار داد تا دلهایشان به اسلام متمایل گردد (همان، ص320).
همچنین گفته شده است «مؤلفه قلوبهم» یعنى کسانى که انگیزه معنوى نیرومندى براى پیشبرد اهداف اسلامى ندارند و با تشویق مالى مى توان تألیف قلب و جلب محبت آنان نمود (مکارم شیرازی، 1374، ج 8، ص5).
3. «وَ أَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنْفَقْتَ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً ما أَلَّفْتَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ وَ لکِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَیْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ» (انفال(8): 63)؛ و میان دلهایشان الفت برقرار ساخت. اگر تو آنچه در زمین است همه را خرج مى کردى نمى توانستى میان دلهایشان الفت بیندازى و لکن خدا میانشان الفت انداخت که او مقتدرى است شایسته کار.
تفسیر آیه: یکی از آیاتی که در آن به مسأله تألیف قلوب اشاره شده است آیه 63 سوره انفال است. این آیه اشاره به امت اسلام دارد. خداوند بر امت اسلام منت نهاده و صفت رذیله بخل را (که از عوامل کدورت و کینه توزی است) از دلهاى آنها زدوده و میان دلهاى آنها ایجاد الفت نمود (طباطبایی، 1417ق، ج 9، ص118)؛ زیرا با توجه به این قسمت از آیه (اگر تو آنچه در زمین است همه را خرج مى کردى نمى توانستى میان دلهایشان الفت بیندازى) تا زمانی که دنیا پرستی و صفت بخل وجود دارد، حتی اگر تمام دنیا را هم صرف آنها کنی، همچنان نزاع و اختلاف میان امتها وجود دارد.
اسلام براى پدید آوردن انس و الفت میان مردم، نخست آنها را به معارف الهى آشنا ساخت و آن معارف را در میان آنان منتشر و به آنها گوشزد نمود که زندگى انسانى یک زندگى جاویدان بوده و منحصر به این چند روز مختصر دنیا نیست تا با سپرى شدن آن زندگى انسانى هم سپرى شود و سعادت در آن زندگى جاودانه مانند زندگى دنیا به بهره مندى از لذایذ مادى و چریدن در چراگاه پست مادیت نیست؛ بلکه حیاتى است واقعى و عیشى است حقیقى که انسان به آن حیات زنده گشته و در کرامت عبودیت خداى سبحان عیش مى کند و به نعمت هاى قرب خدا متنعم مى گردد (همان، ص119).
وقتى مسلمانان این سنت الهى را سنت خود قرار دهند و خواهش دلهاى خود را از تمتع به مادیات که هدفى حیوانى و غرضى مادى است بهسوى این تمتع معنوى بگردانند که هیچ تزاحم و محرومیتى در آن نیست، قهراً خشم و دشمنى از دلهایشان زایل گشته و جانهایشان از بخل و غلبه هوى و هوس رهایى یافته به لطف خدا برادران یکدیگر مى شوند و آن چنان که باید رستگار مى گردند (همان).
در تفسیر دیگر آیه آمده است فراهم ساختن الفت و پیوند دلها از طرق مادى و عادى امکان پذیر نبود: «لَوْ أَنْفَقْتَ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً ما أَلَّفْتَ بَیْنَ قُلُوبِهِم». ولى این خدا بود که در میان آنها بهوسیله ایمان الفت ایجاد کرد: «وَ لکِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَیْنَهُمْ » (مکارم شیرازی، 1374، ج 7، ص231).
در حقیقت تنها چیزى که مى تواند آن کینه هاى راسخ و ریشه دار را از میان ببرد، ایجاد یک نوع انقلاب و دگرگونى در افکار و اندیشه ها و جانها است؛ آن چنان انقلابى که شخصیت ها را دگرگون سازد و طرز تفکرها را عوض کند و در سطحى بسیار بالاتر از آنچه بودند قرار گیرند؛ به طورى که اعمال گذشته در نظرشان پست و ناچیز و ابلهانه جلوه کند و به دنبال آن دست به یک خانه تکانى در اعماق وجود خود بزنند و زباله هاى کینه و قساوت و انتقام جویى و تعصب هاى قبیله اى و مانند آن را بیرون بریزند و این کارى است که از پول و ثروت هرگز ساخته نیست؛ بلکه تنها در سایه ایمان و توحید واقعى امکان پذیر است (همان، ص232).
در اینجا باید به این نکته توجه کرد که این قانون تنها مربوط به مسلمانان نخستین نبوده و امروز هم که اسلام سایه خود را بر سر تمام مسلمانان جهان گسترده و از نژادهاى مختلف و اقوام کاملاً متفاوت و گروه هاى اجتماعى متنوع پیروانى دارد، هیچ حلقه اتصالى نمى تواند آنها را به هم متحد و مربوط سازد؛ جز حلقه اتصال ایمان و توحید.
اموال، ثروتها و تشویقهاى مادى و کنگره ها و کنفرانسها به تنهایى کارى از آنها ساخته نیست. باید همان شعله اى در دل ها افروخته شود که در قلوب مسلمانان نخستین بود و نصرت و پیروزى نیز تنها از همین راه اخوت اسلامى میسر است (همان، ص233).
دلالت آیات و دیدگاه مختار: با دقت در آیات مورد استناد ملاحظه می گردد که آیات 103 آل عمران و 63 سوره انفال، ناظر به تألیف قلوب میان مسلمانان است. اما با بررسی آیه60 سوره توبه، در مییابیم که تألیف قلوب مطرح در آیه عمومیت داشته و مسلمانان و کفار را شامل می گردد.
با جمع آیات می توان گفت تألیف قلوب هم شامل مسلمانان (جهت اتحاد و تقویت ایمان) و هم شامل کفار (جهت گرایش به اسلام و حفظ کیان حکومت اسلامی) می گردد.
همچنین از آیات مذکور استفاده می شود که هرچند تخصیص بودجه برای تألیف قلوب امری واجب است، لکن تنها از این طریق نمیتوان تألیف قلوب را میان جوامع ایجاد نمود؛ بلکه تنها در سایه ایمان و توحید واقعى است که میتوان تألیف قلوب واقعی را در میان جوامع ایجاد نمود.
2. روایات
با بررسی منابع روایی ملاحظه میگردد که در روایت متعددی به اصل تألیف قلوب اشاره گردیده است:
روایات علت حج: آیین حج میتواند یکی از عوامل تألیف قلوب میان کشورهای اسلامی گردد؛ زیرا زمینه ساز آشنایی مسلمانان با یکدیگر و مایه ایجاد دلبستگی و پیوند میان اقوام اسلامی با رنگها و زبانهای گوناگون میگردد و این همدلی زمینه بهبود وضع مسلمانان را فراهم میسازد (کشکولیه، 1383، ص189). در روایات اسلامی نیز به این ویژگی حج اشاره شده است. به عنوان مثال از «هشام بن حکم» روایت گردیده است که ایشان از امام صادق(ع) در مورد حج و طواف خانه خدا سؤال نمود که امام در پاسخ فرمودند:
خداوند خلایق را خلق نمود.... و آنها را به اطاعت در دین و مصالح در امورات دنیایشان امر نمود. پس از آن در دنیا اجتماعات در شرق و غرب را به وجود آورد تا همدیگر را بشناسند و اقوام از شهری به شهر دیگر برای تجارت سیر نمایند و با این کار کرایه دهندگان چارپایان و صاحبان شترها منتفع شوند و برای اینکه آثار و اخبار رسول الله(ص) شناخته شده و مردم با صحبت در مورد آن در بلادشان، این آثار و اخبار را یادآوری کرده و فراموش نکنند و اگر اینها نبود جلب کالاها و سود تجارت ساقط شده و اخبار از بین میرفت و اینها علت حج است (حر عاملی، 1409ق، ج11، ص14).
با تأمل در روایت روشن میگردد که آیین حج مایه گردهمایی مسلمانان از شرق و غرب و سبب همبستگی میان آنان شمرده شده است.
روایات بخشش غنائم به مؤلفه قلوبهم: در این باره روایات متعددی از پیامبر(ص) نقل گردیده است که بخشی از غنائم را به بزرگان تازه مسلمان و مشرک پرداخت مینمود. به عنوان مثال «انس بن مالک» می گوید هنگام تقسیم غنائم در روز حنین، پیامبر(ص) مقداری از غنائم را به مردانی از قریش اعطا کرد. گروهی از انصار در این زمان گفتند خداوند پیامبر را ببخشد که به قریش اعطا کرد و ما را رها کرد در حالی که قطرههای خون آنها از شمشیرهای ما می چکد.
بعد از این ماجرا پیامبر(ص) انصار را جمع نمود و فرمود: «این چه سخنی است که از شما به من رسیده است؟!». فقیهان انصار به پیامبر اظهار نمودند: یا رسول الله(ص) صاحبان رأی ما چیزی نگفتند اما مردم عوام ما گفتند خداوند پیامبر را ببخشد که (از غنائم) به قریش اعطا کرد و ما را رها کرد؛ در حالی که قطره های خون آنها از شمشیرهای ما می چکد. در این هنگام رسول الله(ص) فرمودند: «بهراستی من به مردمی که دورانی به عهد کفر بوده اند مالی را جهت تألیف قلوب می دهم. آیا راضی نمی شوید که اینها با اموالی بروند، لکن با قوم و عشیره خود به سمت رسول الله برگردند؟ به خدا سوگند با آنچه بر می گردند بهتر است از آنچه که با آن رفتند». در این هنگام گفتند بلی یا رسول الله به تحقیق راضی گشتیم. در این هنگام پیامبر(ص) فرمودند: «همانا شما با سختی شدیدی مواجه می شوید؛ پس صبر کنید تا اینکه خدا و رسول او را ملاقات کنید در حالی که من بر حوض (کوثر) هستم». گفتند: صبر خواهیم کرد (نیشابوری، بیتا، ج3، ص108).
در این روایت ملاحظه می شود که پیامبر(ص) از غنائم نبرد حنین به اشراف و بزرگان قریش پرداخت نمود و در پاسخ به این اعطا که به وی یاری رسانده بودند، اشاره به تألیف قلوب آنها می نماید.
روایات پرداخت زکات به مؤلفه قلوبهم: در پرداخت زکات به مؤلفه قلوبهم روایات متعددی از پیامبر و ائمه(ع) نقل گردیده است. به عنوان مثال از «زراره» منقول است که ایشان از امام صادق7 درباره مؤلفه قلوبهم سؤال کرده و امام در پاسخ فرمودند:
آنها قومی هستند که به وحدانیت خدا اقرار نموده و عبادت غیر خداوند را ترک کرده و شهادتین را بر زبان جاری نموده اند؛ در حالی که قبلاً نسبت به آنچه که بر پیامبر(ص) نازل شده بود تردید داشتند. پس خداوند نبیاش را امر نمود که با مال و عطایا قلب آنها را تألیف نماید تا اینکه اسلامشان نیکو و بر دینی که وارد آن شده و به آن اقرار نموده اند، ثابت قدم گردند (نوری، 1408ق، ج7، ص102).
همچنین از «زراره»، «حمران» و «محمد بن مسلم» از امام باقر و امام صادق(ع) نقل گردیده است که فرمودند: « آنها گروهی هستند که رسول الله(ص) آنها را مورد تألیف قلوب قرار داده و میان آنها چیزی (از اموال) را تقسیم نمود» (همان، ص103).
3. اجماع
با بررسی منابع اسلامی ملاحظه می گردد که علما و فقیهان اسلامی (امامیه و اهل سنت) اجمالاً بر وجود اصل تألیف قلوب در اسلام اتفاق نظر دارند (حلی، 1413ق، ج1، ص348؛ نجفی، 1404ق، ج15، ص343؛ عراقی، 1414ق، ج3، ص12؛ قرضاوی، 1401ق، ج2، ص610).
4. بنای عقلا
با تأمل در رفتار و سیره عقلا فارغ از هر دین و مسلکی که دارند، میتوان گفت عقلا مدارا و رأفت را در جلب قلوب مورد تأکید قرار می دهند و خشونت و تندگویی را در تسلط بر قلوب مردم، رفتاری غیر عقلایی قلمداد می نمایند.
با تامل در ادله اربعه (قرآن، روایات، اجماع و عقل) روشن می گردد که اصل تألیف قلوب در شرع اسلام پذیرفته شده است.
ملاحظه می گردد که در قرآن و کلام معصومین(ع)، اصل تألیف قلوب به خوبی مورد توجه قرار گرفته است. با تأمل در کلام فقیهان نیز این مهم اثبات می گردد؛ چراکه فقیهان امامیه و اهل سنت، اصل تألیف قلوب را جهت گسترش اسلام مورد تأکید قرار داده اند.
البته با توجه به اینکه اصل تألیف قلوب، مورد تأیید بنای عقلا است ـ چراکه سایر جوامع و دولت ها فارغ از هر دین و آیینی که دارند، در سیاستهای خود به این اصل توجه دارند ـ به نظر می رسد آیات و روایات این اصل را تأسیس ننموده اند؛ بلکه رفتار عقلا را امضا نموده اند.
براین اساس باید گفت اصل تألیف قلوب از جمله رفتارهای عقلایی است که مورد تأیید شرع مقدس اسلام نیز قرار گرفته است.
پی نوشت:
. Samuel Barkin
إِنْ تَتُوبا إِلَى اللّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُکُما» (بقره(2): 225)؛ «وَ مَنْ یَکْتُمْها فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ» (بقره(2): 283)؛ «وَ لکِنْ یُؤاخِذُکُمْ بِما کَسَبَتْ قُلُوبُکُمْ. کَتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ الْإِیمانَ» (مجادله(58): 22).
وَ جَعَلْنا فِی قُلُوبِ الَّذِینَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَه وَ رَحْمَه» (حدید(57): 27).
عَلی قَلبکَ لِتَکونَ مِنَ المُنذِرینَ» (شعراء(26): 194).
منابع و مآخذ
1. قرآن کریم.
2. آقایی، داوود، حسینی، محمود، «چشمانداز قدرت نرم هند: چالشها و فرصتها»، فصلنامه مطالعات راهبردی، سال15، ش4، 1391.
3. ابن منظور، ابوالفضل جمال الدین محمدبنمکرم، لسان العرب، ج9، بیروت: دار الفکر للطباعه و النشر و التوزیع، چ3، 1414ق.
4. ابوزهره، محمد، خاتم پیامبران، ترجمه حسین صابری، ج3، مشهد: آستان قدس رضوی، چ2، 1375.
5. ابوعبید، قاسمبنسلام، الاموال، بیروت: دار الکتب الاسلامیه، 1406ق.
6. اردبیلى، احمدبنمحمد، زبده البیان فی احکام القرآن، تهران: المکتبه الجعفریه لإحیاء الآثار الجعفریه، بیتا.
7. اصفهانى، حسینبنمحمد، مفردات ألفاظ القرآن، لبنان: دار العلم، 1412ق.
8. امام خمینى، سیدروحاللّه، تحریر الوسیله، ج1، قم: مؤسسه مطبوعات، بیتا.
9. تمیمی آمدی، عبدالواحدبنمحمد، غررالحکم و دررالکلم، قم: دارالکتاب الإسلامی، چ2، 1410ق.
10. دهخدا، علی اکبر، لغت نامه، ج4، تهران: مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، 1377.
11. دهقانی فیروزآبادی، سیدجلال، «دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی در منطقه خلیج فارس»، فصلنامه سیاست، دوره 40، ش4، 1389.
12. زبیدى، محب الدین، تاج العروس من جواهر القاموس، ج12، بیروت: دار الفکر للطباعه و النشر و التوزیع، 1414ق.
13. حر عاملى، محمدبنحسن، تفصیل وسائل الشیعه إلى تحصیل مسائل الشریعه، ج11و16، قم: مؤسسه آل البیت:، 1409ق.
14. حلّى، حسنبنیوسفبنمطهر، قواعد الأحکام فی معرفه الحلال و الحرام، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1413ق.
15. خراسانی، رضا، «جایگاه و نقش قدرت فرهنگی در سیاست خارجی و تأثیر آن بر روند تحولات جهانی»، پژوهشنامه علوم سیاسی، سال11، ش41، 1389.
16. سرخیل، بهنام، «قدرت نرم و رفتارهای حمایت گرایانه در سیاست خارجی جمهوری اسلامی»، مجموعه مقالات اولین همایش دیپلماسی فرهنگی و تکافل، 1392.
17. سیفی، عبدالمجید، «الگوهای جدید سیاست های کمک اقتصادی»، مجموعه مقالات اولین همایش دیپلماسی فرهنگی و تکافل، 1392.
18. عراقى، آقا ضیاء الدین، شرح تبصره المتعلمین، ج3، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1414ق.
19. عمید زنجانی، عباسعلی، حقوق اقلیتها، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1362.
20. طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج3و9، قم: دفتر انشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چ5، 1417ق.
21. طریحى، فخرالدین، مجمع البحرین، ج5، تهران: کتابفروشى مرتضوى، چ3، 1416ق.
22. طوسى، ابوجعفر محمدبنحسن، تهذیب الأحکام، ج6، تهران: دار الکتب الإسلامیه، چ4، 1407ق.
23. --------------------، المبسوط فی فقه الإمامیه، ج1، تهران: المکتبه المرتضویه لإحیاء الآثار الجعفریه، چ3، 1387ق.
24. فاضل مقداد، مقدادبنعبداللّه سیورى، کنز العرفان فی فقه القرآن، ج1، قم: انتشارات مرتضوى، 1425ق.
25. فراهیدی، خلیلبناحمد، کتاب العین، ج5، قم: نشر هجرت، چ2، 1410ق.
26. قرشى، سیدعلىاکبر، قاموس قرآن، ج1، 6، تهران: دار الکتب الإسلامیه، 1412ق.
27. قرضاوی، یوسف، فقه الزکاه، ج2، بیجا: مؤسسه الرساله، چ6، 1401ق.
28. قوام، عبدالعلی، چالشهای توسعه سیاسی، تهران: نشر قومس، 1390.
29. کشکولیه، محمدحسینی، نگرشی اجتماعی به کعبه و حج از دیدگاه قرآن، تهران: موسسه انتشارات امیرکبیر، چ2، 1383.
30. کلینى، ابوجعفر محمدبنیعقوب، الکافی، ج4، تهران: دار الکتب الإسلامیه، چ4، 1407ق.
31. مبلغ دایمیر دادی، محمد امین، «تألیف قلوب و سیاست»، مجله معرفت سیاسی، سال4، ش1، بهار و تابستان 1391.
32. محمدی ری شهری، محمد، مبانی شناخت، قم: دفتر تبلیغات اسلامی، چ3، 1370.
33. مصباح یزدی، محمدتقی، نظریه سیاسی اسلام، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی;، 1378
34. مصطفوى، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج1، تهران: مرکز الکتاب للترجمه و النشر، 1402ق.
35. مغنیه، محمدجواد، فقه الإمام الصادق7، ج1، 2 و 11، قم: مؤسسه انصاریان، چ2، 1421ق.
36. -----------، الفقه علی المذاهب الخمسه، بیروت: دارالتیار الجدید، چ10، 1421ق.
37. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج3، 8، 7، تهران: دار الکتب الإسلامیه، 1374.
38. نجفى، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، ج15، بیروت: دار احیاء التراث العربی، چ7، 1404ق.
39. نجفی، موسی، تأملات سیاسی در تاریخ تفکر اسلامی، ج4، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1377.
40. نیشابوری، مسلمبنالحجاج، صحیح مسلم، ج3، بیروت: دار الفکر، بیتا.
41. نورى، محدث، میرزاحسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج7و14، بیروت: مؤسسه آل البیت:، 1408ق.
42. نووی، أبوزکریا محی الدین یحیىبنشرف، المنهاج شرح صحیح مسلم بن الحجاج، ج16، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، چ2، 1392ق.
43. Brakin, Samuel, International Organizations, Oxford: Oxford university press, 2006.
44. Collins, Alan, Contemporary Securities Studies, Oxford: Oxford University Press, 2010.
45. Cultural Diplomacy, Political Influence, and Integrated Strategy, in Strategic Influence Public Diplomacy, Counterpropaganda, and Political Warfare, ed. Michael J. Waller Washington, DC: Institute of World Politics Press, 2009.
46. Mary N. Maack, Books and Libraries as Instruments of Cultural Diplomacy in Francophone Africa during the Cold War, Libraries & Culture 36, no. 1, Winter 2001.
47. Nye, Joseph, Soft Power, Foreign Policy, No. 80, 1990.
نویسندگان:
میثم خزائی: استادیار گروه حقوق دانشگاه آیهالله العظمی بروجردی
عبدالمجید سیفی: استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه آیهالله العظمی بروجردی
محمدعلی لیالی: دانشجوی دکتری شیعه شناسی و عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی
فصلنامه حکومت اسلامی شماره 82
ادامه دارد...