به گزارش دیدبان،چکیده
رابطه بین حقوق بشر و حفاظت از محیط زیست در حقوق بین الملل موضوع چندان ساده و آشکاری نیست؛ اگرچه ارتباط حقوق محیط زیست و حقوق بشر و پیامدهای مباحث محیط زیست بر بسیاری از حق های بشری غیرقابل انکار است. در بروز برخورد و همپوشانی حوزه های مشترک این دو، همسو یا معارض پنداشتن حقوق بشر و محیط زیست، در شناسایی ارجحیت ها بسیار راهگشاست. با بررسی های انجام شده ملاحظه می گردد که نگاه قرآن به طبیعت، نگاهی کاملاً متفاوت از سایر ادیان و نظام های حقوقی است و حق انسان بر زمین، در برخی موارد که با محیط زیست در تعارض قرار میگیرد محدود میشود. از آنجا که تأمل و توجه به طبیعت از آیات قرآن مجید و تمامی آموزه های اسلام قابل استنباط می باشد، بدین روی همگرایی حقوق محیط زیست و حقوق بشر از منظر اسلام امری پذیرفته شده است.
تازه های تحقیق
رابطه بین حقوق بشر و حفاظت از محیط زیست، توسط علم حقوق در سطوح منطقهای و جهانی برقرار شده است. رویه قضایی مؤید این واقعیت است که همگرایی این دو حوزه در سطح بینالمللی نیز بمانند حقوق اسلام مورد پذیرش قرار گرفته است. این نکته، این ادعا را رد میکند که میگوید حقوق زیستمحیطی، در فرض وجود حقوق بشر آشکار و رسمی که بتوان در رابطه با محیط زیست از آنها استفاده کرد، حقوقی غیرضروری است. با ملاحظه اسناد مختلف راجع به حقوق بشر و حقوق محیط زیست و همچنین رویه قضایی موجود، میتوان مدعی شد ضمن شناسایی حقهای مختلف زیستمحیطی که در مجموع به حقوق محیط زیست تعبیر میگردد میتوان ارتباط تنگاتنگ و تاثیرات مستقیم و یا غیرمستقیمی میان این حقوق با حقهای شناخته شده ی بشری برقرار نمود. به عبارت دیگر، پرداختن به یک حق زیستمحیطی میتواند موجب تقویت یک یا چند حق بشری گردد و یا اینکه با تحقق حقهای مختلف بشری شاهد میل به حقوق محیط زیست خواهیم بود. همانگونه که دیدگاه خدامحورانه حکایت دارد اسلام پیش از همه تحولات کنونی به بحث طبیعت نگاه خاص داشته و مالکیت محیط زیست را از آن خدا دانسته است و حق انسان بر بهرهگیری از مواهب طبیعی برگرفته از اذن خدا میباشد.
حق داشتن یک محیط زیست سالم و درست در بافت حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ذاتاً مشکلآفرین نیست. وجود چنین حقی اتفاقا باعث میشود ارزش بیشتری به علائق عمومی جهانی در حفاظت از محیط زیست و ارتقاء توسعه پایدار داده شود، اما این مهم بدون ایجاد آسیب بر چارچوب قوانین حقوق بشری رخ نمیدهد. از این رو، کاملا به معیارهایی احترام می گذاریم که دولت ها را ملزم میکند در راستای متوازن ساختن اهداف و سیاستهای اقتصادی، زیستمحیطی، و اجتماعی، به وظایف خود عمل کنند. این مهم، با دستورالعملهای کنونی در ICESCR حاصل میشود؛ همچنان که سیاستهای بینالمللی در مورد توسعه پایدار (که در سال 1992 در ریو به امضا رسید)، در کنفرانسهای بینالمللی متعاقب آن نیز منعکس شد. بنابراین یک بیانیه یا پروتکل در مورد حقوق بشر و محیط زیست در صورتی معنادار میشود که حقوق کنونی مدنی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را در کنار هم به صورت یکپارچه در آورَد، در حالی که در آنِ واحد، عقیده محیط زیست به عنوان یک کالای عمومی را در حقوق اقتصادی و اجتماعی متصور میشوند. به عبارت دیگر، این امر باعث ارتقاء محیط زیست جهانی و تبدیل آن به یک علاقه و خواست عمومی میشود که دولتها مسئولیت حفاظت از آن را دارند؛ حتی اگر آنها مسئولیت مذکور را به صورت رو به جلو و تا زمانی انجام دهند که منابع موجود، امکان آن را فراهم سازد.
کلیدواژه ها: حقوق بشر؛ حقوق محیط زیست؛ حق بر محیط زیست؛ همسویی؛ تعارض
نویسندگان:
گودرز افتخار جهرمی: استاد گروه حقوق خصوصی دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی
علیرضا رضائی: دانشجوی دکتری حقوق بین الملل دانشکده حقوق دانشگاه شهیدبهشتی
فصلنامه پژوهش تطبیقی حقوق اسلام و غرب - دوره 3، شماره 1 - شماره پیاپی 7، بهار 1395.