دیدبان
نقش حرکت جوهری در تحول وجودی انسان - بخش دوم و پایانی

نسبت بین اکوان سه گانه انسان و تأثیر متقابل آنها

نسبت بین اکوان سه گانه انسان و تأثیر متقابل آنها

به گزارش دیدبان،نسبت بین اکوان سه گانه انسان و تأثیر متقابل آنها

در باور صدرا، نفس حقیقتی ذومراتب است که بدن، مرتبه نازله آن است (همو، 1382الف، ج9، ص64)، و هر فعل و انفعالی که در یک مرتبه رخ دهد، با فعل و انفعال در مراتب دیگر مرتبط است. بنابراین، همان طور که حالات مراتب عالی نفس به سوی بدن نزول کرده و بر آن تأثیر می گذارند، همه مراتب نفس نیز، حتی بالاترین مراتب آن، با فعل و انفعال مرتبه نازله بدن در ارتباط هستند و از آن متأثر می شوند (همو، 1383، ج4، ص269).

 صدرا این تأثیر و تأثر متقابل را با مطرح کردن روح بخاری تبیین می کند که در واقع واسطه میان نفس در مراتب تجردی با مرتبه نازله آن (بدن) است. بر این اساس، همچنان که اگر حالتی نفسانی در نفس حاصل شود به روح بخاری سرایت کرده، به سوی بدن نزول می کند، هرگاه حالتی جسمانی بر بدن عارض شود به واسطه روح بخاری ارتقا می یابد و به نفس می رسد (همان).

در تعالی انسان، علوم و معارف نقش مهمی ایفا می کنند، بدون آگاهی و علم به مبدأ هستی، بدون وجودشناسی عمیق و سیر در مراتب هستی حرکت جوهری نمی تواند موجب سعادت مطلق انسان شود، بی شک با صرف نوعی حرکت قهری جبری آینده انسان و معاد او تأمین و تضمین نخواهد شد. چنان که امام خمینی، از پیروان مکتب صدرایی، درباره علوم خاص مراتب نفس می گوید:

اما علومی که عالم روحانیت و عقل مجرد را تقویت و تربیت می کند عبارت است از: علم به مبدأ وجود و حقیقت و مراتب آن و بسط و قبض و ظهور و رجوع آن. و علومی که راجع به تربیت قلب و ریاضت آن و اعمال قلبی است علم به محاسن اخلاق و کیفیت تحصیل آنها و علم به زشتی های اخلاق و مبادی وجود آنها و کیفیت تنزه از آنها. و متکفل این علم پس از انبیا و اوصیا (علیهم السلام) علمای اخلاق و اصحاب ریاضات و معارف اند (موسوی خمینی، 1378، ص387، ح24).

اما اعمال مربوط به هر یک از نشئات وجود آدمی عبارت اند از: عمل مرتبه ظاهری نفس (بدن مادی)، که آداب ظاهری شرعی است، به عبارت دیگر انجام دادن واجبات و ترک محرمات؛ و عمل مرتبه مثالی انسان، که کسب فضایل اخلاقی است؛ و عمل مرتبه غیبی باطنی، که کسب معارف الهی و عقاید حقه است؛ هر عملی که در هر مرتبه ای انجام شود بـر مراتب دیگر صد در صد تأثیرگذار است و همین ها است که برزخ و قیامت انسان را می سازد.

تکامل وجود عقلانی انسان

حکما، عقل را به دو قسم نظری و عملی تقسیم می کنند. قوه نظری، به دنبال شناخت اشیا است، آنچنان که هستند، عامل تکامل نفس و رسیدن به مرحله ارتباط و اتصال به حقایق متعالی است؛ قوه عقل نظری، نفس را از مرحله خامی و اولیه (هیولانی) به بلوغ آن، یعنی انسان ساخته و پرداخته، سوق می دهد و او را لایق ارتباط با عالم غیرمادی و عالم فوق مثال، یعنی عقل فعال و عالم عقول می کند. عقل نظری هم مراتبی دارد (شیرازی، 1381ب، ج2، ص458-438)؛ یکی مرتبه عقل هیولانی است که در این مرتبه، عقل نسبت به همه معقولات، بالقوه است؛ یعنی معقولات برایش حاصل نیست ولی قوه و استعداد داراشدن آنها را دارد. این استعداد برای همه افراد نوع انسان از اول خلقت آنها قرار داده شده است. شبیه هیولای اولی است که هیچ صورتی ندارد، اما استعداد تام برای پذیرش آنها را دارد. عقل هیولانی از این نظر مانند «مشکاه» یا چراغدان است که هیچ روشنایی ندارد، اما کسب آن برایش ممکن است.

مرتبه دوم: عقل بالملکه است. در این مرتبه، عقل، تصورات و تصدیقات بدیهی را تعقل می کند. عقل بالملکه از این نظر شبیه «زجاجه» یا شیشه است؛ شیشه در ذات خود، شفاف و به دور از تیرگی است. این صفت شیشه سبب می شود نور را به بهترین وجه دریافت کند. در مرتبه عقل بالملکه نیز، نفس با حصول بدیهیات، استعداد کافی برای معقولات دارد.

مرتبه سوم: در این مرتبه، عقل، مطالب نظری را با وساطت علوم بدیهی تعقل می کند و آن معلومات در نفس انسان تحقق و فعلیت می یابد. عقل بالفعل از این نظر شبیه «مصباح» است. چراغ در نور افکندن به کسب نور از شیء دیگر محتاج نیست. عقل بالفعل هم در درک معقولات به کسب نیازمند نیست.

به نظر صدرا:

چون استعداد نفس کامل شد و صلاحیت آن به واسطه تصفیه و پاکی از تیرگی ها و تکرار ادراکات و حرکات فکری، محکم و استوار گشت، نور عقل فعال بر آن (نفس) و بر مدرَکات وهمی و صور خیالی وی اشراق و تابش می نماید و نفس را عقلی بالفعل قرار می دهد و مدرَکات و متخیلات وی را معقولاتی بالفعل می کند (شیرازی، 1382الف، ج9، ص194).

مرتبه چهارم: عقل مستفاد؛ در این مرتبه، تمام معقولات بدیهی و نظری فعلیت پیدا می کند و عقل به همه آنها التفات و توجه دارد. در واقع، در این مرحله عقل انسانی به عقل فعال یا مثل نوری در تفکر صدرایی متحد و متصل می گردد و از حقایق کلی هر وقت که بخواهد استفاده می کند. معانی کلی از افاضات عقل فعال یا در تعبیر دیگر صدرایی مشاهده مثل از دور است که موجب می شود حقایق متشخص موجود در عالم مثل، به صورت مبهم و قابل صدق بر کثیرین ادراک شود.

«عقل مستفاد را از آن جهت عقل مستفاد گفتند که نفس، آن معقولات را از مافوق خود، یعنی عقل فعال، استفاده می کند» (همو، 1363ج، ص609). در آیه نور[1] «نورٌ علی نور» منطبق بر عقل مستفاد است؛ چون خود معقول و نفس ناطقه هر دو نورند. پس هنگامی که معقولی نزد نفس فعلیت می یابد نوری بر نور دیگر تابیده می شود. «نار» نیز بر عقل فعال قابل انطباق است. زیرا برای روشن شدن چراغ به شعله آتش نیاز است. نقشی که عقل فعال در حصول معقولات برای نفس ایفا می کند همانند نقشی است که شعله آتش در حصول نور برای چراغ ایفا می کند.

عقل عملی و مراتب آن

انسان با عقل عملی، اعمال و صنایع مختص به خویش را (از قبیل ساختن بناها و عمارات و نقشه و طراحی های دل فریب و پرداختن به اشکال فریبنده از فلزات و سنگ ها و یا حسن و قبح و انجام و ترک اعمال شایسته و ناشایسته را) استنباط می کند و عمل نیک و پسندیده و یا عمل زشت و نکوهیده و انجام و یا ترک آنها را تشخیص می دهد و به خوبی و یا بدی آنها معتقد می شود و این قوه ای است که فکر و رویه را در مورد افعال و اعمال و صنایع به کار می برد و در مورد آنها به خوبی دقت می کند تا بالأخره آنچه را که واقعاً نیک و یا از نظر او، نیک است برگزیند (همو، 1382ج، ص300-299).

مراتب عقل عملی از دیدگاه برخی عرفا منحصر در این چهار قسم است: تهذیب ظاهر با به کاربردن قانون های الهی و عمل به شرایع نبوی که مرحله تجلیه است، تهذیب باطن و تزکیه و تطهیر قلب از ملکات ناپسندیده و اخلاق و اوصافی که موجب تاریکی دل می گردند؛ که مرحله تخلیه است، نورانیت قلب به صور علمی و صفات پسندیده؛ از آن به مرحله تحلیه یاد می شود؛ فنای نفس از ذات خود و غرق شدن در فعل و ذات و صفات الهی که مرحله فنا است. فنا نیز ممکن است فنای در فعل یا محو و فنای در صفات یا طمس و فنای در ذات یا محق باشد.

جوهر نفس مستعد است به وسیله عقل نظری راه کمال را بپوید و ذات خویش را به فروغ و جلوه هایی از درون ذات و از ناحیه مافوق ذات، مشتعل سازد و به وسیله عقل عملی از آفات و ظلمت ها رهایی یابد.

صدرا، «شرح صدر را غایت حکمت عملی و نور را غایت حکمت نظری می داند. بنابراین، حکیم الهی کسی است که جامع هر دو باشد و او مؤمن حقیقی، به زبان شریعت، می باشد و این همان پیروزی بزرگ است» (همو، 1382الف، ج9، ص188). وی کمال نفس را، وجود عقل فعال برای وی و اتصال و اتحاد وی با او می داند (همان). بی شک در تفکر فلسفی اسلامی دو عقل نظری و عملی، که منبع و منشأ دو حکمت نظری و عملی اند، تأمین کننده سعادت انسانی هستند؛ خصوصاً در فلسفه صدرا این دو با هم گره و پیوندی ناگسستنی دارند. حکمت نظری، فضیلت و نقطه تعالی حکمت عملی و موجب دست یابی به فضایل دیگر است. در واقع، در تفکر صدرایی، مراتب معرفتی و وجودی بر هم انطباق کامل دارند. بر مبنای اتحاد عقل و عاقل و معقول، هر ادراک جدید، موجب اشتداد و تعالی نفس و عروج در مراتب وجودی است (نک: نجفی افرا، ص1392).

نتیجه

حرکت جوهری گرچه در تفکرات پیشینیان سابقه ای داشته است، و خود صدرا نیز می کوشد برخی متفکران پیشرو در این اندیشه را معرفی کند، اما پرداختن به براهین اثبات حرکت جوهری که از حوزه این مقاله بیرون بود و نیز نتایج و دستاوردهای آن از اختصاصات فکری صدرا است، گرچه حرکت جوهری، نوعی حرکت قهری و جبری در عالم ماده است و خود ثمرات بسیاری برای تبیین مباحث مختلف دارد که به تفصیل به آنها اشاره شد، اما هرگز این حرکت قهری در زندگی انسان به مثابه نادیده انگاشتن امور اختیاری نیست. چنان که دانستیم تحصیل حکمت در حوزه نظر و عمل از اساسی ترین مبانی معادشناسی فلسفی، خصوصاً معادشناسی صدرایی است، و حوزه حکمت حوزه آگاهی و در واقع حوزه اختیار آدمی است. انسانی که در مرتبه نفس ناقصه یا هیولانی و حتی بالملکه باشد و از رسیدن به عقل بالفعل و مستفاد محروم بماند، و در تحصیل حکمتین قصور کند، هرگز نمی تواند مراتب تعالی وجودی را به طور کامل طی کند. لذا فقدان حکمت و توجه نکردن به مبانی دینی می تواند به عنوان مانع و قاسر منجر به کندی حرکت شود و حتی به توقف آن بینجامد و در زندگی اخروی نیز انسان را در مراتب فرودین حیات اخروی برای همیشه یا برای مدت طولانی نگه دارد. حرکت جوهری نفس ارتباط مستقیم با ادراک و معقولات آن دارد. نفس بدون این معقولات نمی تواند در مراتب متعالی وجود سیر کند. لذا حرکت نفس کاملاً به یافته های اختیاری آن گره خورده است. نفس عاری از حکمت در مرحله نفس حیوانی باقی می ماند و از نعمات بسیار الهی محروم خواهد بود.

صدرا در بحث های مختلف، از جمله بحث معادشناسی، بر جایگاه آگاهی بشری، و تبعیت نکردن از هواهای نفسانی و عقاید عامیانه و نقش آنها در عروج و تعالی نفس بسیار تأکید کرده است. لذا انسان، مسافر إلی الله است، اما باید دانست حرکت انسان در این مسیر نظیر حرکت سنگ نیست که آن را از بالای کوه به دامنه بغلتانند، بلکه مانند هسته ای است که از درون حرکت می کند. همان گونه که هسته شکافته می شود و ریشه می دواند و جوانه می زند و بالا می آید آدمی نیز ابتدا استعداد و قوه انسان شدن را دارد و با اعمالی که از نفس صادر می شود استعدادهایش را به فعلیت می رساند.

در این سفر، طریق وصول الی الله «شریعت» است که راهی است بالقوه و وقتی سالک آن را به  کار می بندد شکوفا می شود. هنگامی که انسان تحقیق کرد، ایمان آورد و متخلق به اخلاق قرآنی شد و اعمال صالح انجام داد، اهل سیر و سلوک می شود. همه این مراحل جزء شئون نفس و در درون جان آدمی است. اعتقادات در بالاترین مرحله، یعنی مرتبه عقل نظری، اخلاق در رتبه عقل عملی و اعمال صالح (اعم از فعل واجب و مستحب و ترک حرام و مکروه)، مربوط به درجه نازله نفس (بدن) است. بنابراین، راه سلوک نیز از شئون نفس انسانی بیرون نیست. پس راه و رهرو در سیر و سلوک، یکی و همان انسان است.

هر راهی برای نیل به هدفی است. هدف انسان سالک، ذات حق تعالی است. انسان اگر اعتقاد، اخلاق، و اعمال صالحی دارد برای قرب الی الله و نزدیک شدن به کمالات آن کمال نامحدود و به عبارت دقیق تر برای لقاء الله بوده که این هدف هم از انسان، بیرون نیست. لذا انسان هم سالک است، هم مسلک (راه) و هم هدف؛ این مجموعه، خودِ انسان است که این راه را یکی پس از دیگری طی می کند. محرک انسان در این مسیر، خدای متعال است که دو تحریک دارد: عمومی و تکوینی.

خدای سبحان در تحریک عمومی، با بشارت و انذار، انگیزه حرکت را در سالک پدید می آورد و در صورت متنبه شدن وی، ضمن تداوم تشویق ها و تهدیدهای تشریعی، با ایجاد گرایش و شوق به کارهای خیر در او، راه را بر او آسان می کند. از آنجا که طی کردن راه، بدون ره توشه امکان ندارد قرآن کریم، توشه راه را در تقوا، که از شئون نفس است، منحصر و بدان امر کرده است.

 همچنین، سالک برای تسریع در حرکت به مَرکبی نیاز دارد؛ هرچند در قرآن کریم تعبیری در این باره نیامده است که مرکب این راه چیست، اما بزرگان اهل معرفت گفته اند در این سیر، محبت، مرکب است؛ یعنی انسان سالک برای تندتررفتن، باید محبت الهی را در دلش مستقر کند و اعمالش را با صبغه محبت الهی به جا آورد، نه از خوف جهنم یا طمع بهشت؛ از این رو برخی روایات، بهترین عبادت را که شب زنده داری است به عنوان تنها مرکب سیر الی الله معرفی کرده اند؛ گرچه سایر اوصاف نفسانی هم، به عنوان مَرکب، قلمداد شده اند؛ چنان که عدل، حق، خوی اقتصادی داشتن، صبر، تقوا و قرآن را جزء مرکب این راه به شمار آورده اند.

مقدار حرکت انسان در این سفر، با میزان گردش خورشید به دور زمین محاسبه نمی شود، بلکه معیار و میزان سنجش، درجات سلوک آدمی است؛ یعنی به هر اندازه که فردی از نظر عقاید، اخلاق و اعمال صالح پیشرفت کند به همان میزان، عمر او زیاد می شود. گاه ممکن است انسانی صد سال در زمین زندگی کند ولی به دلیل شکوفانکردن استعدادهای انسانی اش، همانند نوزاد روز اول باشد. پس زمان و عمر هر کسی نیز از حیطه نفس او بیرون نیست.

از آنجا که در سلوک إلی الله، مسیر، سالک، زاد راه، مرکب و هدف، یکی و همان نفس آدمی است گاه از آن به هیزم جهنمی و گاه به رَوح و ریحان بهشتی یاد می شود. انسان در شئون نفس حرکت می کند؛ یعنی یک هسته مرکزی به نام «خودِ عقلی» در نهاد هر انسانی است که شئون فراوانی دارد، به طوری که این شئون، ابزار و ادوات او هستند. همواره جنگ بین این شئون و آن نقطه مرکزی است؛ بدین گونه که عقل نظری در بخش معرفتی به یک سمت و حس و خیال و وهم به سمتی دیگر تمایل دارند؛ و عقل عملی به سمتی گرایش دارد و شهوت و غضب به سمتی دیگر. حال اگر کسی به یاد هدف بود به یاد «خودِ مرکزی» است و در این مبارزه پیروز می شود ولی اگر به یاد هدف نبود آن خودِ مرکزی از یادش می رود. بنابراین، اگر کسی بخواهد اهل راه شود، باید با مبدأ فاعلی، یعنی محرک، و با مبدأ غایی، یعنی هدف، در ارتباط باشد.

پی نوشت:

[1]. «الله نور السماوات والارض مثل نوره کمشکوه فیها مصباح المصباح فی زجاجه الزجاجه کأنّها کوکب درّیّ یوقد من شجره مبارکه زیتونه لاشرقیه و لا غربیه یکاد زیتها یضیء و لو لم تمسسه نار نور علی نور یهدی الله لنوره من یشاء و یضرب الله الامثال للناس و الله بکل شیء علیم».

منابع

قرآن کریم.
ابن سینا، حسین بن عبدالله، التعلیقات، تحقیق: عبدالرحمن بدوی، قم: مکتب الاعلام الاسلامی، 1404ق.
ــــــــــــ ، الشفاء (الالهیات)، تحقیق: حسن حسن زاده آملی، قم: مکتب الاعلام الاسلامی، 1376.
ــــــــــــ ، الشفاء (طبیعیات)، تصحیح: ابراهیم مدکور و سعید زاید، قم: کتابخانه آیهالله مرعشی نجفی، 1405ق.
ــــــــــــ ، النجاه، تصحیح: محمدتقی دانش پژوه، تهران: دانشگاه تهران، 1364.
ــــــــــــ ، النفس من کتاب الشفاء، تحقیق: حسن حسن زاده آملی، چ3، قم: بوستان کتاب، 1387.
اردبیلی، سید عبدالغنی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج3-1، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1381.
بهمنیار بن المرزبان، التحصیل، تصحیح: مرتضی مطهری، تهران: دانشکده الهیات و معارف اسلامی، 1349.
جوادی آملی، عبدالله، رحیق مختوم، تنظیم و تدوین: حمید پارسانیا، چ4، قم: اسراء، 1389.
خامنه ای، سید محمد، انسان در گذرگاه هستی (مجموعه مقالات)، ج1، تهران: بنیاد حکمت اسلامی صدرا، 1386.
دشتکی شیرازی، غیاث الدین منصور، مجموعه مصنفات، تصحیح: عبدالله نورانی، تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، 1386.
سهروردی، شهاب الدین یحیی، مجموعه مصنفات، تصحیح: هنری کربن، ج1، چ3، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1380.
الشیرازی، صدرالدین محمد ابن ابراهیم، اسرار الآیات، ترجمه و تعلیق: محمد خواجوی، تهران: مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1363 الف.
ــــــــــــ ، تفسیر آیه نور، ترجمه: محمد خواجوی، تهران: مولی، 1362الف.
ــــــــــــ ، تفسیر سوره واقعه، ترجمه و تعلیق: محمد خواجوی، چ2، تهران: مولی، 1377.
ــــــــــــ ، تفسیر القرآن الکریم، تصحیح و تحقیق: محسن پیشوایی، به اشراف: سید محمد خامنه ای، ج6 و 7، تهران: بنیاد حکمت اسلامی صدرا، 1389الف.
ــــــــــــ ، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، ج1 و 5 و 6، تهران: بنیاد حکمت اسلامی صدرا، 1381الف.
ــــــــــــ ، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، ج3 و 4 و 8، تهران: بنیاد حکمت اسلامی صدرا، 1383.
ــــــــــــ ، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، تصحیح و تحقیق: رضا اکبریان، به اشراف: سید محمد خامنه ای، ج9، تهران: بنیاد حکمت اسلامی صدرا، 1382الف.
ــــــــــــ ، رسائل فلسفی، تصحیح: سید جلال الدین آشتیانی، چ2، قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، 1362ب.
ــــــــــــ ، رساله سه اصل، به تصحیح و اهتمام: سید حسین نصر، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، 1340.
ــــــــــــ ، رساله فی اتحاد العاقل والمعقول، تصحیح و تحقیق: بیوک علی زاده، به اشراف: سید محمد خامنه ای، تهران: بنیاد حکمت اسلامی صدرا، 1387.
ــــــــــــ ، رساله فی الحدوث، تصحیح و تحقیق: سید حسین موسویان، به اشراف: سید محمد خامنه ای، تهران: بنیاد حکمت اسلامی صدرا، 1378.
ـــــــــــــ ، شرح و تعلیقه بر الهیات شفاء، تصحیح و تحقیق: نجفقلی حبیبی، به اشراف: سید محمد خامنه ای، تهران: بنیاد حکمت اسلامی صدرا، 1382ب.
ـــــــــــــ ، الشواهد الربوبیه فی المناهج السلوکیه، حواشی: حاج ملاهادی سبزواری، تصحیح و تعلیق: سید جلال الدین آشتیانی، قم: بوستان کتاب و بنیاد حکمت اسلامی صدرا، 1382ج.
ـــــــــــــ ، العرشیه، تصحیح و ترجمه: غلام حسین آهنی، تهران: مولی، 1361.
ـــــــــــــ ، المبدأ والمعاد، تصحیح و تحقیق: محمد ذبیحی و جعفر شاه نظری، تهران: بنیاد حکمت اسلامی صدرا، 1381ب.
ــــــــــــــ ، مجموعه رسائل فلسفی، تصحیح و تحقیق: گروه مصححین، به اشراف: سید محمد خامنه ای، تهران: بنیاد حکمت اسلامی صدرا، 1389ب.
ــــــــــــ ، مجموعه رسائل فلسفی صدرالمتالهین، تحقیق و تصحیح: حامد ناجی اصفهانی، تهران: حکمت، 1375.
ــــــــــــ ، المشاعر، ترجمه: بدیع الملک میرزا عمادالدوله، به اهتمام: هنری کربن، چ2، تهران: کتابخانه طهوری، 1363ب.
ــــــــــــ ، مفاتیح الغیب، تصحیح و تحقیق: نجفقلی حبیبی، به اشراف: سید محمد خامنه ای، تهران: بنیاد حکمت اسلامی صدرا، 1386.
ــــــــــــ ، مفاتیح الغیب، تعلیقات: مولی علی نوری، تصحیح و مقدمه: محمد خواجوی، تهران: مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی انجمن اسلامی حکمت و فلسفه ایران وابسته به وزارت فرهنگ و آموزش عالی، 1363ج.
مطهری، مرتضی، انسان کامل، چ21، تهران: صدرا، 1378.
موسوی خمینی، روح الله، شرح چهل حدیث، چ21، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1378.
نجفی افرا، مهدی، «معنی و وجود حرکت در فلسفه ابن سینا»، در: آیینه معرفت، س7، ش20، ص26-1، 1388.
ـــــــــــــــ ، «زمان و هستی از دیدگاه ملاصدرا»، در: خردنامه، ش60، ص44-30، 1389.
ــــــــــــــــ ، معاد در فلسفه صدرایی، تهران: انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی، 1392.

نویسندگان:

مهدی نجفی افرا: دانشیار فلسفه و حکمت اسلامی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز

مریم سادات زیارتی: دانشجوی دکتری فلسفه تطبیقی دانشگاه شهید مطهری

فصلنامه انسان پژوهی دینی شماره 35

 

مرتبط‌ها

ایستگاه انقلاب 11

زوایای ناآشنای مرد خاکستری دولت

در جستجوی ترکیبی از خیانت و خباثت

آیا جمهوری اسلامی به مفاهیم اصلی وجودی خود پایبند بوده است؟

دولت رمّالان

سرافراز؛ مُهره تخریب سازمان اطلاعات سپاه