دیدبان
مقایسه ای میان مواضع امام (ره)و عناصر اصلاح طلب در سیاست خارجی ؛

تضاد سیاست خارجی امام ، سیاست خارجی اصلاح طلبان

تضاد سیاست خارجی امام ، سیاست خارجی اصلاح طلبان

 

به گزارش دیدبان،هنگامی که سخن ازاجرای اصول و مبانی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به میان می آید و یا کارنامه جناح های مختلف در رعایت و تحقق این اصول، مورد بررسی قرارمی گیرد؛ عملکرد جناح اصلاح طلب، چه درعرصه موضع گیری های راهبردی وچه در صحنه به کارگیری شیوه های دیپلماتیک، عملکردی سؤال برانگیز و پرابهام محسوب می شود؛ به ویژه آنکه دیدگاه های افراد شاخصی ازاین جناح درخصوص بسیاری ازموضوعات سیاست خارجی، با دیدگاه های حضرت امام خمینی (ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در تضاد کامل قرار دارد و در بسیاری از موارد از آن نیز عدول می کند. البته علت چنین پدیده ای را باید در وهله نخست از چگونگی رویکرد برخی از افراد و جریان های اصلاح طلب، با شیوه های اصلاح طلبی جستجو کرد. زیرا که اغلب آن ها، برداشت درستی از اصلاح و اصلاح طلبی ندارند ( شاهد این موضوع، اظهارات تکراری سران و افراد شاخص این جناح در خصوص ضرورت ارائه تعریفی از «اصلاح طلبی» است که تا این اواخرنیز برآن تاکید کرده و بدینوسیله به برداشت های نادرست از روند اصلاح طلبی اذعان کرده اند) و متأسفانه در روند اصلاح طلبی به جای اصلاح شیوه ها و تاکتیک ها، به اصلاح اهداف و به عبارت روشن تر به ضرورت تغییر اهداف معتقد هستند. پیداست که چنین برداشت نادرستی از «اصلاح طلبی»، پیامدهای منفی متعددی در موضع گیری های این جناح دارد که موضع گیری های نامطلوب در خصوص سیاست خارجی، تنها یکی از این پیامد ها تلقی می شود.
 
     در این حال بسیاری از افراد وعناصراصلاح طلب در نگرش به جامعه بین المللی و همچنین در ارائه تعریفی منطقی از جایگاه و موقعیت نظام جمهوری اسلامی ایران نیز، دیدگاه های کاملأ متفاوتی را درمقایسه با دیدگاه های بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران مورد اتکا قرار می دهند و براین اساس، در ترسیم خط مشی سیاست خارجی و تدوین راهبردها ئ تاکتیک های مربوط به آن، به صورت آشکاری از مواضع امام خمینی (ره) فاصله می گیرند: چنانکه یکی از دیدگاه های مورد اتکای برخی از عناصرشاخص این جناح آن است که : « انقلاب پایان یافته است و مقتضیات پایان انقلاب، آن است که در سیاست داخلی و خارجی تغییراتی اساسی ایجاد شود». واین نگرش همان چیزی است که آن ها را در صحنه قضاوت درباره اصول و مبانی سیاست خارجی،کاملا در برابر امام خمینی (ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران قرار میدهد. البته ازاین نیز که بگذریم، نادرستی شیوه های این جناح در تدوین سیاست خارجی و نادیده گرفتن روش های منطقی ومتداولی که دراین عرصه باید به کارگرفته شود هم، علت دیگر اختلاف و دوری مواضع آن ها ازمواضع حضرت امام خمینی (ره ) محسوب می شود. برای شناخت بهتراین علت، توضیحات ذیل می تواند ابعادی ازموضوع را مشخص تر سازد:    
 
     در تدوین سیاست خارجی هرکشور، مبانی مختلفی که برگرفته از مجموعه ای ازگرایش ها، اعتقادات وعلاقمندی های مردم آن کشور است، نقش اصلی را ایفا می کنند و به موازات آن، محوری ترین مقتضیات جغرافیایی و عمده ترین جهت گیری های سیاسی نیز درتعیین و تنظیم اصول سیاست خارجی و حتی شیوه اجرایی آن، بیشترین سهم را به عهده می گیرند. این به معنای آن است که دیدگاه های فردی، سلایق شخصی وعلاقمندی های حزبی و گروهی، نه تنها نمی توانند و بلکه نباید، مبنایی برای تدوین مبانی و اصول سیاست خارجی باشند؛ زیرا که درغیراین صورت، سیاست خارجی حاصله، دیگر«منافع ملی» را دنبال نمی کند و ابزاری و یا روشی برای تحقق اهداف عمومی ( اهداف یک ملت) به شمار نمی آید. بنابراین لازم وضروری است که احزاب و جناح های سیاسی در یک کشور، درتدوین و بکارگیری راهبردها و تاکتیک های سیاست خارجی، از لاک اعتقادات شخصی و ازحصار گرایش های گروهی خارج شوند و بیش ازهرچیز به گرایش های عمومی، مقتضیات جغرافیایی و پایدارترین جهت گیری های سیاسی مراجعه نمایند. یعنی دقیقأ مراجعه به همان موضوعاتی که، به صورت مانیفستی برای ارکان اصلی حرکت های کلی یک جامعه، دربیانات رهبران مردمی انقلاب، به مثابه منشور سیاست های داخلی و خارجی مورد تاکید قرار گرفته و بلافاصله در قانون اساسی برآمده از انقلاب نیزگنجانده است. بدیهی است چنانچه این منطق و یا این شیوه تدوین اصول و مبانی سیاست خارجی نادیده گرفته شود،همان مشکلاتی پدید می آید که، یکه تازی ها و خودمحوری های افراد و عناصری ازجناح اصلاح طلب در عرصه سیاست خارجی پدید آورده است.
 
 افراد و عناصری از اصلاح طلبان چه در زمانی که قوه مقننه و مجریه را در اختیار گرفتند و چه درهنگامی که در جایگاه اپوزیسیون، در روزنامه ها و نشریات مربوط به خود قلمفرسایی می کردند، پیوسته بر اصولی از سیاست خارجی تاکید می کردند که نه تنها با ماهیت و مواضع رهبر کبیرانقلاب اسلامی، درتضاد بود؛ بلکه به همین علت، با اصول روشن و مسلم قانون اساسی نیز کاملا مغایر بود. کمااینکه پافشاری آن ها درخصوص رها کردن سیاست حمایت از ملت های مظلوم و تاکید این افراد درخصوص اهمیت و مزایای واردشدن به عرصه های برقراری و گسترش روابط با قدرت های مداخله گرغربی، ازجمله موارد آشکاری بود که فاصله طولانی آن ها را با مواضع امام (ره) و در نتیجه با اصول قانون اساسی نشان می داد. درواقع، این افراد در حالی از ضرورت رها کردن سیاست حمایت ازملت های مظلوم و اهمیت برقراری روابط با قدرت های غربی سخن می گفتند که، اصل‏ یکصد و پنجاه و دوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تاکید می کرد که: « سیاست‏ خارجی‏ جمهوری‏ اسلامی‏ ایران‏ بر اساس‏ نفی‏ هرگونه‏ سلطه‏ جویی‏ و سلطه‏ پذیری‏، حفظ استقلال‏ همه‏ جانبه‏ و تمامیت‏ ارضی‏کشور، دفاع‏ از حقوق‏ همه‏ مسلمانان‏ و عدم‏ تعهد در برابر قدرت‏ های‏ سلطه‏ گر وروابط صلح‏ آمیز متقابل‏ با دول‏ غیرمحارب‏ استوار است». واین اصلی ازقانون اساسی است که ‏مفاد و مضمون آن به طور مکرر دربیانات امام (ره) مورد تاکید قرار گرفته است چنانکه ایشان میفرمایند:«ملت آزاده ایران هم اکنون از ملت های مستضعف جهان در مقابل آنان که منطق شان توپ و تانک و شعارشان سر نیزه است کاملاً پشتیبانی می نماید. ما از تمام نهضت های آزادی بخش در سراسر جهان که در راه خدا و حق و حقیقت و آزادی مبارزه می کنند، پشتبیانی می کنیم.»

در اصل‏ یکصد و پنجاه و چهارم قانون اساسی نیز آمده است که :«جمهوری‏ اسلامی‏ ایران‏ سعادت‏ انسان‏ در کل‏ جامعه‏ بشری‏ را آرمان‏ خود می‏ داند و استقلال‏ و آزادی‏ و حکومت‏ حق‏ و عدل‏ را حق‏همه‏ مردم‏ جهان‏ می‏ شناسد. بنا براین‏ در عین‏ خودداری‏ کامل‏ از هر گونه‏ دخالت‏ در امور داخلی‏ ملتهای‏ دیگر، از مبارزه‏ حق‏ طلبانه‏ مستضعفین‏ در برابرمستکبرین‏ در هر نقطه‏ از جهان‏ حمایت‏ می‏ کند.». با این حال زمانی که به بررسی مواضع اصلاح طلبان می پردازیم، متاسفانه به مواردی برمی خوریم که نه فقط با این اصول و درنتیجه با دیدگاه های امام (ره ) تناقض دارد، بلکه درصحنه عمل، چیزی جز خفت و ذلت نصیب جمهوری اسلامی ایران نمی سازد. ازمصادیق این موضوع، مواضع عناصر برجسته ای ازاصلاح طلبان است که درباره چگونگی صیانت ازحقوق ایران در دریای خزر، ازضرورت استمداد ازآمریکا، آن هم ازطریق گشایش روابط با این کشور، سخن می گفتند. روزنامه های اصلاح طلب طی سال های 80 تا 87 ، بارها سخنان و نوشته های الهه کولایی را دراین باره منعکس کرده اند.این درحالی است که اشخاصی چون محسن آرمین، حمیدرضا جلایی پور و سید محمدصدر نیز طی مقالات خود دراین روزنامه ها، ازمزایای برقراری رابطه با آمریکا و زیان های ناشی از تسخیر لانه جاسوسی این کشور دم می زدند و مواضع ضد آمریکایی امام (ره) را ازآغاز ( از زمان سخنرانی علیه کاپیتولاسیون در آبان سال 1343) تا زمان رحلت ایشان را زیر سوال می بردند؛ حال آنکه حضرت امام خمینی (ره) دروصیت نامه خود نیز صراحتأ چنین شیوه ونگرشی را محکوم کرده اند:
 
    «وصیت من به وزرای خارجه در این زمان و زمانهای بعد آن است که مسئولیت شما بسیار زیاد است، چه در اصلاح و تحول وزارتخانه و سفارتخانه‌ها؛ و چه در سیاست خارجی حفظ استقلال و منافع کشور و روابط حسنه با دولتهایی که قصد دخالت در امور کشور ما را ندارند. و از هر امری که شائبة وابستگی با همه ابعادی که دارد به طور قاطع احتراز نمایید. و باید بدانید که وابستگی در بعض امور هر چند ممکن است ظاهر فریبنده‌ای داشته باشد یا منفعت و فایده‌ای در حال داشته باشد، لکن در نتیجه، ریشة کشور را به تباهی خواهد کشید و کوشش داشته باشید در بهتر کردن روابط با کشورهای اسلامی و در بیدار کردن دولتمردان و دعوت به وحدت و اتحاد کنید که خداوند با شماست.»
 
 رهبرکبیر انقلاب اسلامی ایران در دوران قبل و بعد از پیروزی انقلاب، بارها و بارها، به صورت روشن، درخصوص چگونگی مواجهه جمهوری اسلامی با آمریکا و دیگر قدرت های اسلامی سخن گفته و مواضع خود را صراحتا اعلام داشته اند:
 
« اساسا ما علاقه‌ و نیازی به رابطه با امریکا نداریم و این امریکایی‌ها هستند که به چنین رابطه‌ای نیازمند ومحتاج هستند: «ما روابط با آمریکا میخواهیم چه بکنیم، روابط ما با آمریکا، روابط یک مظلوم با یک ظالم است. روابط یک غارت شده با یک غارتگر است. ما می خواهیم چه کنیم آنهامیل دارند، که باما روابط، آنها احتیاج دارندکه با ما روابط داشته باشند، ما چه احتیاجی به آمریکا داریم، آمریکا آن طرف دنیاست، آنها می خواهند که بازار داشته باشند اینجا، آنها باز طمع دارند که نفت ما را بخورند. ما که، اسلام که بنا ندارد که ظلم به دیگری بکند، مظلوم هم نخواهد شد. » (صحیفه نور، جلد: 6، ص : 57 ) و یا در جای دیگری می فرمایند: «برقراری رابطه با امریکای جهان‌خوار برای هیچ دولتی در جمهوری اسلامی ایران افتخار و شرافت محسوب نمی‌شود و ای بسا مایه ننگ نیز محسوب بشود: «شرافتی نیست رابطه داشتن با امثال آمریکا، دولت آمریکا یک شرافت انسانی مع الاسف الآن ندارد که ما بخواهیم به واسطه آن شرافت انسانی اش با آن رابطه داشته باشیم . دولت آمریکا این است که دارید می بینید که مظلوم را- دارد- در هر جا پیدا می کند پوست می کند، هر جا بتواند می رود و بمب سرشان می ریزد، هر چه بتواند ذخاء ر ملّت ها را می برد، ما بخواهیم روابط با اینها داشته باشیم ؟ بهتر این است که ما با اینها روابط نداشته باشیم ، بهتر این است با آنهائی که می خواهند ما را بچاپند رابطه نداشته باشیم.» ( صحیفه نور، جلد: 11، ص : 35 ) واما موضوع اولویت دادن به روابط با کشورهای اسلامی و ملت های مسلمان، موضوع دیگری است که فاصله اصلاح طلبان با مفاد قانون اساسی و مواضع امام(ره) را به روشن ترین وجه مشخص می سازد؛ آن هم در حالی که، اصلاح طلبان درعرصه دیپلماسی اولویت های دیگری را مطرح می کردند و روابط با کشورهای اسلامی و ملت های مسلمان را درپایین ترین مرتبه اولویت های خود قرار می دادند. حضرت امام (ره) بارها قریب به این مضمون را مورد تاکید قرار می دادند:«ما برای دفاع از اسلام و ممالک اسلامی و استقلال ممالک اسلامی در هر حال مهیا هستیم. برنامه ما برنامه اسلام است، وحدت کلمة مسلمین است، اتحاد ممالک اسلامی است...». ایشان همچنین میفرمودند :«باید روابط بین ملت ها بر اساس مسائل معنوی باشد و در این رابطه، بُعد مسافت تأثیری ندارد و چه بسا کشورهایی که هم جوار هستند، اما رابطه معنوی بین آنها نیست، بنابراین روابط دیگر هم نمی تواند مثمر ثمر باشد. ما روابط مان با کشورها بر اساس مبانی اسلام خواهد بود». این درحالی است که مقدمه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز تاکید می کند که : «قانون اساسی با توجه به محتوای اسلامی انقلاب ایران که حرکتی برای پیروزی تمامی مستضعفین بر مستکبرین بود زمینه تداوم این انقلاب را در داخل و خارج کشور فراهم می‌کند؛ به ویژه در گسترش روابط بین‌الملی، با دیگر جنبش‌های اسلامی و مردمیمی‌کوشد تا راه تشکیل امت واحد جهانی راهموار کند. (ان هذه امتکم امه واحده وانا ربکم فاعبدون) و استمرار مبارزه در نجات ملل محروم و تحت ستم در تمامی جهان قوام
 یابد.» و سرانجام باید به مقایسه میان مواضع اصلاح طلبان و مواضع رهبرعظیم الشأن انقلاب اسلامی در خصوص رژیم صهیونیستی پرداخت که بیشترین تضادها را بایکدیگر دارند و عدول کامل اصلاح طلبان را ازمواضع امام (ره) راآشکارتر می سازند.ایشان به طور مکرر تاکید می کردند که: «سران کشورهای اسلامی باید توجه داشته باشند که این جرثومه فساد را که در قلب کشورهای اسلامی گماشته اند، تنها برای سرکوبی ملت عرب نمی باشد بلکه خطر و ضرر آن متوجه همه خاورمیانه است . نقشه ، استیلا و سیطره صهیونیسم بر دنیای اسلام و استعمار بیشتر سرزمین های زرخیز و منابع سرشار کشورهای اسلامی می باشد و فقط با فداکاری ، پایداری و اتحاد دولت های اسلامی می توان از شر این کابوس سیاه استعمار رهایی یافت و اگر دولتی در این امر حیاتی که برای اسلام پیش آمده کوتاهی کرد بر دیگر دولت های اسلامی لازم است که با توبیخ و تهدید و قطع روابط او را وادار به همراهی کنند. دولت های ممالک نفت خیز اسلامی لازم است از نفت و دیگر امکاناتی که در اختیار دارند به عنوان حربه علیه سرائیل و استعمارگران استفاده کرده از فروش نفت به آن دولت هایی که به اسرائیل کمک می کنند خودداری ورزند.» (صحیفه نور، ج1،ص 9.2،) اما مع الاسف مشاهده می کنیم که افرادی از اصلاح طلبان، این مواضع و این هشدارها را نادیده می گیرند و از ضرورت تعامل با اسرائیل، به عنوان یک رژیم مشروع سخن می گویند.

جعفر قنادباشی: سفیر سابق ایران در لیبی

پایگاه برهان

 

مرتبط‌ها

احمد دستمالچیان، کاردار پیشین ایران در عربستان

فادی جونی فعال فضای مجازی درباره آمار متبلایان به کرونا

آیا حملات اخیر آمریکا به عراق، غیر عادی و غیرقابل پیش‌بینی بود؟

دلیل اصلی کاهش مشارکت در  انتخابات مشکلات معیشتی بود نه کرونا

کاهش قیمت نفت بیشتر از همه ضرر عربستان و روسیه است نه ایران

توسعه‌طلبی‌های «اِسپارت خلیج فارس»