غير از نظام ها و جوامعي که در برابر هر گونه تکثري نابردبارند و آن را تحمل نمي کنند، با توجه به تعاريف گوناگون از تکثر مي توان دو صورت کلي براي آن در نظر گرفت.
يکي مدل تکثر مطلق و بي قاعده که خودِ تکثر در آن اصالت دارد و تقريبا هيچ گونه قاعده و معياري مانند جنسيت، مذهب ، ايدئولوژي و.. براي مرزبندي و تفاوت گذاري در نظر گرفته نمي شود. در واقع مهم متفاوت بودن است و اين تفاوت هيچ امتياز يا برتري يا هزينه و چالشي را بوجود نمي آورد. مهمترين ويژگي تکثرگرايي مطلق اين است که درآن نمي توان از پوزسيون بودن و اُپوزسيون بودن سخن گفت و مرزهاي پوزسيون و اپوزسيون کاملا در هم ريخته است و قابل تفکيک و شناخت نيست. اين نوع از تکثر به دليل نبود شواهد تجربي براي آن را مي توان نمونه آرماني تکثر نيز ناميد.
مدل دوم ، مدل تکثر نسبي و قاعده مند است که علي رغم وجود تکثر، تکثر مطلق و بي قاعده نيست بلکه با تعريف برخي ويژگي ها و مرزگذاري ها، تکليف پوزسيون و اپوزسيون در آن کاملا قابل شناخت است.
اين مدل يک مدل طيفي است که بر اساس نوع معيارها و قواعد در نظر گرفته شده و نيز شدت تکثر در آن، مي توان انواع گوناگوني از آن را در نظر گرفت اما همگي از مدل نسبي و قاعده مند تکثر تبعيت مي کنند. مدل کنوني تکثر در جامعه ايران تکثر قاعده مند و نسبي است.
قطب هاي اصلي انتخاباتي بر خلاف فضاي دو قطبي گذشته ، با چهار جريان جبهه متحد، جريان دولت، جبهه پايداري و اصلاح طلبان شناخته مي شوند که شکل گيري مجلس اقليت ها را به يک گمانه جدي بدل کرده است.