دیدبان

فتنه صهیونیستی؛ از بالفور تا خاورمیانه جدید

فتنه صهیونیستی؛ از بالفور تا خاورمیانه جدید

گروه رصد تروریسم دیدبان:: صهیونیسم از زمانی که در قرن نوزدهم شکل گرفت و در قرن بیستم با هماهنگ کردن همه بخش‌های اقتصادی و سیاسی خود تصمیم گرفت یک اجتماع را برای آنچه «یهودیان بی‌وطن» خوانده می‌شد، فراهم کند. همین چند روز پیش سالروز وعده معروف «بالفور» به این تیم صهیونیست در سال 1917 در یکصد سال پیش بود.

اما صهیونیست‌ها پس از تشکیل اجتماع خود، تلاش کردند تا مدیریت جهانی را هم به دست بگیرند، اینکه چه عواملی آنها را برای رسیدن به این مهم کمک کرده، از حوصله این بحث خارج است، اما واقعیت آن است که پس از جنگ جهانی دوم، این روند به‌سرعت در پیش گرفته شد و آنها به‌این منظور چند گام مهم و اساسی را برداشتند.

آنها ابتدا تلاش کردند تا نگاه بدبینانه مسیحیان را از یهودیت به‌عنوان قاتل عیسی مسیح بردارند و به همین دلیل به سراغ مسیحیان نه‌چندان معتقدی رفتند که به نگاه لیبرالی اعتماد و اعتقاد وافری داشتند. از همین‌رو نیز صهیونیست‌ها تلاش کردند تا هم به لیبرالیسم کمک کنند و هم زیر پر و بال نئولیبرال‌ها را بگیرند.

خروجی این سرمایه‌گذاری در دو دهه گذشته خود را به‌خوبی نشان داده است. «مسیحیان صهیونیست» عنوانی بود که در پس دهه‌ها تلاش و سرمایه‌گذاری اساسی اتاق‌های فکر صهیونیست‌ها شکل گرفت و حاصل آن هم کمک‌های سخاوتمندانه و بی‌چشمداشت غرب به «رژیم اسرائیل» بود.

از پا درآمدن عنصر مذهب در ساختار سیاسی غرب که باعث شد تا شهروندان مسیحی را از ضدیت با «یهودیان» دور کند، و عاملی گردید تا آنها از «گتو»ها به محلات مرفه‌نشین و مراکز مهم اقتصادی، سیاسی و تبلیغاتی غرب کوچ کنند، حالا در نقطه‌ای دیگر سردرآورده است. در طول چند دهه گذشته در قالب مذاکرات سازش، صهیونیست‌ها به این نتیجه رسیدند که اعراب چندان هم در مواضع خود مستحکم نیستند و با یک برنامه‌ریزی طولانی‌مدت و هدفمند می‌شود آنها را وادار به همراهی کرد.

این تصمیم به‌نظر می‌رسد برای هدایت خود یک اتاق فکر دائم دارد که مسائل را با دقت و صرافت مدیریت می‌کند، این اتاق فکر بر چند اساس مهم پایه‌ریزی شده است، نخست‌ ایران هراسی، دوم جنگ شیعه و سنی و سوم که به‌تازگی خود را عیان کرده، جنگ قومیت‌ها.

برای درک بهتر این مساله باید نگاهی گذرا به سخنان وزیر امور خارجه امریکا هنگام سفر نخست‌وزیر عراق به ریاض داشت که چگونه وی «ایرانی و عرب» را به میان می‌آورد و سعی در برانگیختن عنصر قومی در مجادلات منطقه‌ای دارد، چرا که عنصر مذهب دستکم در روابط ایران و عراق با توجه با اکثریت شیعه دو کشور، راه به‌جایی نخواهد برد.

بعد دیگر این مساله قومیتی را می‌توان در همه‌پرسی استقلال ملامسعود بارزانی مشاهده کرد که آن هم با درایت مقامات عراقی و کمک به‌موقع ایران، به شکست انجامید.

اما اتاق فکر صهیونیسم جهانی در حال راه انداختن طیف «مسلمان صهیونیست‌ها» است. این تشکیلات از زمان مذاکرات سازش آرام آرام و در قالب اتاق‌های تاریک و خلوت مذاکره شروع و امروز به روابط بسیار نزدیک و راهبردی برخی از طرف‌ها با رژیم صهیونیستی رسیده است.

این مسلمان‌نماها، نماز می‌خوانند، روزه هم می‌گیرند و حتی در ظاهر به شعائر دینی هم پایبند هستند، اما از آنجایی که در راستای منافع، راهبردها، تصمیمات و پیشبرد اهداف رژیم صهیونیستی و جهت بر هم زدن نظم جامعه اسلامی فعالیت می‌کنند، نمی‌توانند سنخیتی با مسلمانان داشته باشند. مسلمان‌نماهای صهیونیست پنج کشور عمده مخالف رژیم صهیونیستی را با پول، سلاح و امکانات خود نابود کردند، یمن، عراق، سوریه، لیبی و لبنانی که نخست‌وزیر آن نیز برای شلعه‌ور ساختن مجدد جنگ در آن کار می‌کند، حالا همه آنها دست به دست هم داده‌اند تا ایران را هم نابود کنند. 

مرتبط‌ها

بیشترین سقوط ارزش سهام وال استریت در یک روز

دولت آمریکا به کشتن شهروندان ایرانی افتخار می‌کند

مقابله با کرونا از منظر حکمرانی (1)

آمریکا برای آزادی مزدور اسرائیلی، دست به تهدید و ارعاب زد

افشای نام‌های جدید از شاهزادگان بازداشت‌شده

استیصال رسانه‌ای ائتلاف در یمن