روزهای ابتدایی ماه اکتبر 2017، عرصه سیاسی فلسطین شاهد تحولات غافلگیرانه و مهمی است. سفر هیاتی 200 نفره از دولت حمدالله نخست وزیر دولت رام الله همراه با هیاتی از حکومت مصر با حضور سفیر قاهره در تلآویو به نوار غزه و دیدار با رهبران حماس، در نگاه اول این گزاره را مخابره میکند که شاید این آشتی و توافق میان نوار غزه و کرانه باختری متفاوتتر از توافقات گذشته باشد؛ اما باید این نکته را هم مدنظر داشت که موانع جدیای در مسیر تحقق دولت ملی فلسطینی یکپارچه در کرانه باختری و نوار غزه وجوددارد. در این یادداشت سعی خواهد شد مهمترین مانع پیش روی دولت یکپارچه فلسطینی مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد.
اختلافات حماس و فتح بر سر دولت داری با پیروزی حماس در انتخابات ژانویه 2006 آغاز شد و با استمرار فعالیت این جنبش بر نوار غزه در 2007 وارد فاز جدی شد، حدود 7 توافقنامه آشتی ملی پس از سال 2007 میان این دو جنبش برای تشکیل دولت وحدت ملی به امضا رسید. از توافقنامه مکه در همان سال 2007 گرفته تا توافقنامه قاهره در 2011 و توافق الشاطیء در 2014 و بقیه توافقات دیگر ... لذا به سرانجام رسیدن این توافق را هم نباید قطعی دانست ، چرا که موانع گوناگونی میتواند این توافق را هم به سرنوشت دیگر توافقات پیشین دچار نماید.
خواست و حالت مطلوب حماس و مقاومت از تشکیل دولت وحدت ملی
حماس طی سالهای اخیر همواره اقداماتی برای تحقق دولت وحدت ملی و یا مبرا نمودن خویش از اتهام مانع سازی از تشکیل دولت یکپارچه انجام داده است. در ماههای اخیر نرخ بیکاری در نوار غزه به حدود 60 درصد رسیده[1] و چالش انرژی هم با قطع برقهای ورودی از کرانه به نوار غزه به دستور محمود عباس هم بر دیگر مشکلات موجود در این منطقه بهواسطه محاصره 12 ساله رژیم صهیونیستی افزوده شده است. تیم جدید رهبری حماس به مدیریت افرادی چون اسماعیل هنیه و یحیی سنوار از زمان در دست گرفتن کرسیهای مدیریتی حماس نشان دادهاند که یکی از اهداف مهم آنان، برونرفت از وضعیت بد اجتماعی غزه و همچنین پویا کردن روابط سیاسی حماس با دیگر کشورهاست. سفر هیات حماس به مصر و امضای توافقاتی با دحلان و حکومت مصر، حضور در تهران و دیدارهایی با برخی شخصیتهای ایرانی و ... بخشی از نشانههای اهداف گروه جدید حماس است.
بدین منظور در ماههای اخیر حماس مذاکرات گوناگونی را برای تحقق آشتی ملی و سپردن امور دولتی در نوار غزه و مسئولیت اقتصاد، انرژی و ... مردم نوار غزه به دولت حمدالله با نقشآفرینی مصر و شکستن محاصره با گشایش گذرگاه رفح انجام داده است. نتیجه این تلاشها را میتوان در دو توافق دحلان-سنوار و همچنین توافق اخیر فتح و حماس نظارهگر بود.
توافق دحلان و سنوار دقیقاً با هدف عبور حماس از چالشهای داخلی وخارجی صورت گرفت. توافقی که مقرر شد مدیریت مرز غزه و مصر بالاخص گذرگاه رفح به دحلان سپرده شود. امری که به باور برخی میتواند هزینههایی را هم برای مقاومت به همراه داشته باشد. مرکز مطالعات امنیت ملی رژیم صهیونیستی (INSS) در گزارشی در خصوص ورود دحلان به توافق با حماس نگاه متفاوتی را منتشر کرد. در گزارش این مرکز آمده است تحولات اخیر، ناشی از ضعف استراتژیک حماس با توجه به وضعیت نوار غزه و همکاری میان تلآویو، مصر و کشورهای حاشیه خلیج فارس است که واسطهگری آن به دحلان سپردهشده است. در این گزارش به صورت تلویحی اعلام شده است فشار بر قطر به بهانه حمایت از حماس، قطع برق و عدم پرداخت حقوق نیروهای تشکیلات در نوار غزه و نقشآفرینی قاهره در بستن مرز رفح، همگی در راستای تضعیف حماس و گرفتن فرصت استراتژیک و کارت بازیهای حماس بوده است. در این گزارش بر تأثیر حضور دحلان در گذرگاه رفح بر کاهش قاچاق سلاح و کمکهای ایران به حماس هم اشاره شده است و این اتفاق را برای رژیم صهیونیستی دستاورد شمرده است.[2]
تکرار تجربه حزب الله لبنان در نوار غزه
«اجازه تکرار تجربه حزبالله لبنان در نوار غزه را نمیدهم همانگونه که مداخله هیچ کشوری در فلسطین به جز مصر را نخواهم پذیرفت...زمانی که دولت توافق ملی به صورت کامل معابر، دستگاههای امنیتی و وزارتخانهها را در نوار غزه تحویل بگیرد، اقدامات (تنبیهی) علیه این منطقه برداشته خواهد شد و من عجلهای ندارم.[3]»
جملات بالا بخشی از مصاحبه محمود عباس با «لمیس الحدیدی» در برنامه تلویزیونی از یک شبکه مصری است. اشاره صریح محمود عباس به «حزباللهی جدید» نشان میدهد که برداشت وی از اقدامات اخیر حماس در توافق با دحلان، مصر و یا انحلال کمیته اداری غزه و سپردن وزارتخانهها به دولت حمدالله و فتح، رهایی از چالشهای دولت داری، مسئولیت اقتصادی و وضعیت بد اجتماعی در نوار غزه است تا بتواند با قدرت بیشتری مقاومت را ادامه دهد. البته سخنان محمود عباس با واکنش صریح اسماعیل هنیه همراه بود و تاکید کرد: تا «اشغالگر» هست، حماس «خلعِ سلاح» نمیشود.[4]
خواست و حالت مطلوب حماس از توافق یعنی رهایی از چالشهای اقتصادی و بیکاری و تداوم مقاومت را میتوان یکی از اصلیترین موانع تحقق آشتی ملی دانست؛ زیرا هدف صهیونیستها و امریکا از آشتی ملی، کم کردن محاصره و فشارها بر غزه به شرط امتیاز گیری از حماس و وسوسه نمودن این جنبش به معامله سلاح مقاومت، در ازای وعده زندگی بهتر در نوار غزه است. این در حالی است که حماس به این سادگی قطعاً با سلاح و تسلط امنیتی خود نوار غزه معامله نخواهد کرد، زیرا در این صورت ،آن روز دیگر حماسی وجود نخواهد داشت.
مصر، رژیم صهیونیستی و آمریکا سه نیت در راستای یک هدف
مصر، رژیم صهیونیستی و آمریکا سه بازیگر خارجی تأثیرگذار و مهم در تحقق و روند ادامه یافتن یا نیافتن دولت وحدت ملی هستند. میتوان به صورت ساده سازی شده خواسته و هدف اصلی هر سه بازیگر را در پایان تضعیف مقاومت و سازش (بدون در نظر گرفتن شیوه و کیفیت سازش) گروههای نوار غزه دانست؛ اما باید در نظر گرفت که نیت و هدف موقت هر سه بازیگر تا حدودی متفاوت از یکدیگر است.
مصر در وهله نخست تنها خواهان کسب تضمین امنیت در مرزها و نوار غزه توأم با نقش آفرینی در پرونده فلسطین است و توجه قاهره به آینده دولت وحدت ملی و سرانجام حماس و وضعیت نوار غزه در درجه اهمیت بعدی است. در همین راستا برخی رسانههای عربی فاش نمودند که وزیر اطلاعات مصر به محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین ابلاغ کرده است که سخن گفتن در مورد سلاح مقاومت در باریکه غزه تا زمان تحقق تمامی پروندههای آشتی ملی، برچیدن دودستگی، برگزاری انتخابات سراسری و ایجاد راه حل سیاسی برای مسئله فلسطین غیرممکن خواهد بود.[5] امری که نشان میدهد که مصر موضوع چالشی سلاح مقاومت و یا موضوعاتی که موجب شکست دولت ملی یا تضعیف روابط خود با حماس میشود را به مراحل بعدی اهداف موکول کرده است.
اما از سوی دیگر رژیم صهیونیستی به دنبال چیدن میوه 12 سال فشار، تحریم، محاصره و تحمیل سه جنگ علیه نوار غزه است. خلع سلاح نوار غزه و سوق دادن وضعیت نوار غزه به سوی وضعیتی مانند کرانه باختری حداقل خواسته این رژیم اشغالگر از تشکیل دولت وحدت ملی است. امری که شاید دلیل چراغ سبز تلآویو به قاهره برای مدیریت مذاکرات میان فتح و حماس باشد. لذا به نظر میرسد در صورت عدم تحقق خواستههای تلآویو مبنی بر تغییر رفتار فوری حماس و دیگر گروههای نوار غزه پس از کاهش فشارها بر نوار غزه مانند بهبود وضعیت معیشت و یا حضور پررنگ حماس در دولت وحدت ملی، رژیم صهیونیستی اقدام به تلاش برای بر هم زدن توافق وحدت ملی خواهد کرد؛ تلآویو هرگز اجازه نخواهد داد که پیش از تغییر رفتار حماس یا کاهش قدرت نظامی مقاومت در نوار غزه، وضعیت این منطقه کمی بهبود یابد.
اما سوی دیگر ،جیسون گرینبلات نماینده ویژه ترامپ در امور غرب آسیا به ویژه در پرونده فلسطین، با استقبال از توافق میان فتح و حماس در سخنانی گفت: «این تلاشها قابل ملاحظه است. آمریکا از آن استقبال میکند و امیدوار است وضعیتی خلق شود که در آن تشکیلات خودگردان فلسطین آنگونه که کمیته چهارجانبه صلح درخواست کرده به مسئولیت کامل خود در باریکه غزه پایبند باشد. دولت برآمده از آشتی ملی باید با خشونت مخالفت کند، اسرائیل را به رسمیت بشناسد، قراردادهای فی مابین گذشته را بپذیرد و وارد مذاکرات صلح شود.[6]» سخنانی که نشان دهنده سطح انتظار آمریکاییها از مذاکرات است. به نظر میرسد چراغ سبز آمریکاییها به قاهره و عدم مخالفت با تحقق دولت وحدت ملی، در وهله نخست دور کردن نقش آفرینی قطر و ترکیه در نوار غزه و در وهله دوم داغ کردن پرونده و طرح صلح است. طرحی که ترامپ در سفر منطقهای خود به عربستان و سرزمینهای اشغالی نشان داد بسیار برای تحقق آنچه اتفاق بزرگ مینامد، اهمیت و توجه قائل است.
جمعبندی
نیمنگاهی به خواسته و حالت مطلوب بازیگران داخلی و خارجی فلسطین از تحقق دولت وحدت ملی و تداوم آن، به خوبی نشان میدهد که تداوم دولت یکپارچه فلسطینی در ماهها یا سال آینده با مشکلات جدیای روبرو خواهد شد. اصلیترین مانع پیش روی دولت یکپارچه فلسطینی در صورت عدم تصمیم حماس برای نابودی ماهیت خویش یعنی «مقاومت مسلحانه با اشغالگران» از سوی رژیم صهیونیستی اعمال خواهد شد؛ زیرا تلآویو به خوبی میداند که دولت یکپارچه نه تنها موجب تقویت مقاومت خواهد شد بلکه از فشار و محاصره 12 ساله نوار غزه خواهد کاست.
اما آنچه همچنان مسئله دولت وحدت فلسطینی و پذیرش حماس را با ابهام و تردید روبرو میسازد، میزان نفوذ اطلاعاتی نیروهای تشکیلات خودگردان و قاهره در نوار غزه است. امری که نیاز به مراقبت در کنار فهم چرایی حماس از اقدامات اخیر با توجه به وضعیت انفجاری نوار غزه در کنار نیاز این جنبش در ارتباطگیری با دیگر کشورهای اسلامی در شرایط پیچیده منطقهای است.