دیدبان
همراه با مردان انقلاب/2

آیت الله مهدوی کنی، مرد بحران های انقلاب

آیت الله مهدوی کنی، مرد بحران های انقلاب
سید جواد حسینی

دیدبان: جوامع همواره محمل بحران ها بوده و هستند اما بحران های سیاسی اثراتی عمیق تر برجای گذاشته و گاه سرنوشت یک جامعه را تغییر می دهند. رهبران جوامع همواره تلاش می کنند تا با مدیریت بحران ها، آسیب ها و خسارت ها را به حداقل برسانند. برای رسیدن به این هدف یعنی مدیریت بحران ها و فتنه ها؛ رهبران همواره به یارانی صدیق و مورد اعتماد نیاز دارند تا به عنوان بازوان رهبران؛ آنها را یاری دهند، یاران و بازوانی که با داشتن بینش عمیق سیاسی، قدرت شناسایی جریان ها را قبل از بروز بحران و فتنه دارند. حضرت آیت الله مهدوی کنی از جمله چهره ها و شخصیت های انقلابی هستند که نیازی به معرفی ندارند اما از ابعاد مهم این شخصیت آن است که ایشان در بازه هایی که انقلاب و نظام اسلامی دچار بحران و فتنه می شد حضوری برجسته داشته و همواره مورد اعتماد و اطمینان امام و رهبری نظام قرار گرفته اند. هر چند ایشان اصرار چندانی بر برجسته سازی نقش خود در جریان حوادث قبل و بعد از انقلاب اسلامی ندارند اما بی شک نقش ایشان در بحران هایی که انقلاب آنها را پشت سر گذاشته بی بدیل است. در این مجال به این نقش آفرینی های و جایگاه مهم ایشان در انقلاب می پردازیم:

(این متن خلاصه ای از بولتن "درباره مردی که هیچ گاه از مواضعش عدول نکرد " است که به بررسی نقش آیت الله مهدوی پرداخته است.)

 

الف) نقش آفرینی در برهه های حساس و بحرانی

1- روزهای انقلابی؛ شورای انقلابی

در تب و تاب وقوع انقلاب اسلامی در ماه های پایانی سال 57 شورایی تشکیل شد که اعضای آن وظیفه ی مدیریت جامعه ی طوفان زده و انقلابی ایران را بر عهده داشتند، از این رو در شرایط بحرانی منتهی به انقلاب اسلامی به شدت وجود شورایی از معتمدین و معتقدین به انقلاب و رهبری حضرت امام (ره) خالی می نمود. از همین رو شورای انقلاب به دستور حضرت امام تشکیل شد.

بی شک حضور در شورای انقلاب و تشکیل کانونی برای مدیریت جامعه ی انقلابی ایران، اقدامی بود که در صورت کشف آن از سوی رژیم پهلوی، مطمئنا سرنوشتی جز اعدام در انتظار اعضای آن نبود.

گردید. (کردی،85،ص105). با این حال شورای انقلاب تشکیل شد و آیت الله مهدوی یکی از به عنوان یکی از اعضای آن منصوب شدند. امام خمینی در حکم تاسیس شورا اعضای آن را اینگونه معرفی نمودند:« افراد با صلاحیت و مسلمان و متعهد و مورد وثوق» (صحیفه امام (ره)، ج‏5، ص: 426-427)

در حقیقت ترکیبی که در شورای انقلاب شکل گرفته بود به عنوان بازوان و یاران امام (ره) تلاش داشتند تا تحولات و بحران ها را مدیریت نمایند. بدیهی بود که حضور شخصیت های مورد وثوق و مدیر در این بازه ی زمانی چقدر مهم و تأثیرگذار بوده است.

 

2- کمیته ی استقبال و خطرات آن

وقتی حضرت امام (ره)، تصمیم به بازگشت به وطن گرفتند، انقلابیون برای برگزاری مراسم استقبال و نیز حفاظت از جان ایشان اقدام به تشکیل کمیته ی استقبال از امام کردند تا هم مراسم تشریفات را بر عهده بگیرد و هم از ایشان حفاظت نماید.

از جمله شخصیت هایی که به اشاره ی شهید مطهری (ره) در این کمیته حضور داشت، آیت الله مهدوی کنی بود. این در حالی بود که به دلیل حساسیت وظیفه این کمیته اعضای آن با دقت و وسواس فراوان از سوی شهید مطهری انتخاب شدند ضمن آنکه حضور در این کمیته جرم سنگینی در نظر رژیم طاغوت بود.

3- جامعه روحانیت مبارز؛ بازوان امام و رهبری

یک از مهمترین تشکل جریان روحانیت «جامعه روحانیت مبارز» می باشد که در قبل و بعد از انقلاب اسلامی در مراحل مختلف به ایفای نقش پرداخت. این تشکل در سال 1356 تحت نظر امام خمینی (ره) به منظور سامان دهی بیشتر به مبارزات روحانیون مبارز تهران تاسیس شد. آیت الله مهدوی که از موسسین اصلی این جامعه هستند همواره نقش مهم و راهبری برای جامعه روحانیت ایفا کرده اند به گونه ای که امروز جامعه روحانیت با اسم ایشان مقارن شده است. از مهم ترین اقدامات این جامعه قبل از انقلاب می توان به موارد زیر اشاره کرد:

1- صدور اعلامیه های متعدد به منظور سازمان دهی مبارزات

2- تلاش در راستای برگزاری مراسم نیمه شعبان بدون جشن و شادی در راستای تاکیدات حضرت امام

3- اقامه نماز عید فطر در سال 57 به امامت آیت الله مفتح(در این نماز حدود 100 هزار نفر شرکت کردند که در نتیجه آن هیمنه رژیم شکسته شد و حضرت امام نیز طی پیامی از آن تشکر کردند.)

در مجموع می توان از بهترین اقدامات برای ساماندهی مبارزات تاسیس چنین جامعه ای را بیان نمود.

نقش آفرینی های موثر این جامعه بعد از انقلاب نیز ادامه داشته است حضور فعال اعضای این تشکل در نهادهایی نظیر شورای انقلاب، کمیته های انقلاب، کمیته استقبال، وزارت کشور، دولت موقت، نخست وزیری، شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت نظام، شورای انقلاب فرهنگی، هیئت حل اختلاف سران قوا، بازسازی مناطق جنگ زده و ... دلیلی بر این مدعاست.

نقش جامعه روحانیت مبارز تنها به دوران امام (ره) منتهی نشد. حضور فعال این تشکل و اعضای برجسته آن در مناصب مختلفی نظیر ائمه جماعات و جمعه سراسر کشور، فقهای شورای نگهبان، اعضای مجلس خبرگان رهبری، مجلس شورای اسلامی و هدایت و رهبری نیروهای اصول گرا در انتخابات متعدد مجلس، شوراهای اسلامی و ریاست جهوری از جمله نقش ها و حضور این نهاد پر قدرت در زمان های حساس انقلاب و نظام است. نقش و جایگاه آیت الله مهدوی کنی در تشکیل و دبیرکلی این نهاد مقدس در سال های قبل و بعد از انقلاب نیز جای بحث و بررسی دارد. تشکیل نهادی به عنوان بازوی ولایت فقیه در شؤون مختلف و تلاش برای اجرایی ساختن فرامین مقام ولایت از جمله ابعاد برجسته حضور آیت الله مهدوی کنی در این نهاد سیاسی ـ مذهبی است.

4- کمیته انقلاب و مدیرت بحران ها

پس از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ و تسخیر پادگان‌ها، سلاح‌های زیادی به دست مردم افتاد و بیم آن می‌رفت در خلأ وجود نیروی نظامی متمرکز، امنیت کشور به خطر افتد و تهدیدی از این ناحیه متوجه انقلاب شود؛ لذا کمیته انقلاب با حکم حضرت امام که در آن آیت الله مهدوی را به عنوان فرمانده آن معرفی نموده بودند تشکیل شد. پیشنهاد انتصاب ایشان به فرماندهی کمیته را افرادی چون شهید مطهری، شهید باهنر، آیت الله خامنه ای و ... دادند. حضرت آیت الله مهدوی در این کمیته علاوه بر آنکه توانست بحران امنیتی که در شرف اتفاق افتاده بود را مهار نماید باعث شد تا کمیته انقلاب اسلامی به دست نهضت آزادی نیفتد.

در زمان مسئولیت ایشان در کمیته های انقلاب، با توجه به جامعه انقلابی آن روز و وفور ناامنی تصدی این مسئولیت بسیار سخت و طاقت فرسا بود. مدیریت امنیت کشور در شرایطی بحرانی نظیر انقلاب، جنگ، خودمختاری در مناطق مختلف کشور، و ... تنها صحنه های کوچکی از این مسئولیت خطیر بود. بحران هایی نظیر بحران اصفهان، غائله ی آذربایجان، بحران قهدریجان، بحران تبریز در سال های اول انقلاب توسط نهاد کمیته های انقلاب اسلامی مدیریت شدند. که حضور و نقش آیت الله مهدوی کنی به عنوان فرمانده و نماینده حضرت امام (ره) در نهاد کمیته های انقلاب اسلامی را می توان از جمله صحنه های حساس و خطیر انقلاب اسلامی ایران دانست.

 

5- وزارت کشور و بحران امنیت

با تشکیل دولت موقت نیاز بود تا وزارت خانه ها از جمله وزارت خانه حساس کشور توسط شخصیت های انقلابی و مورد اعتماد مدیریت شوند. اجماع نیروهای اسلام گرای شورای انقلاب این بود که این مسئولیت به آیت الله مهدوی کنی سپرده شود.

ایشان خود در خصوص ماجرای تصدی وزارت کشور می فرمایند: " بالاخره مرحوم شهید بهشتی، جناب آقای هاشمی و دیگران گفتند که آقای مهدوی این مسئولیت را بپذیرد. به من گفتند شما قبول می کنید؟ دلیل آنها این بود که مدیریت آقای مهدوی در کیمته خوب بوده و در زمینه ی برقراری امنیت تجربه دارند. دقیق یادم می آید که آقایان می گفتند: چون ایشان کمیته را خوب اداره کرده می تواند وزرات کشور را نیز اداره کند، چرا که وزرات کشور هم با نیروهای انتظامی ارتباط دارد ... من عرض کردم نمی توانم این منصب را بپذیرم، برای اینکه احساس می کنم نمی توانم وزیر باشم. چون من سابقه ی این کارها را ندارم من اصلا این کارها را نکرده ام. گفتند: نه! می توانی. خلاصه من خیلی اصرار کردم که این پست را نپذیرم. ولی آنها خیلی اصرار کردند. حتی در چشمان من اشک جمع شد. گفتم: این مسئولیت بزرگی است، ... »[1]

حضرت امام نیز در خصوص ماجرای تصدی ایشان بر وزارت کشور فرمودند:« « ... وزارت کشور از وزارتخانه‏هاى بسیار وسیع است و بحمد اللَّه در رأسش هم آقاى مهدوى واقع شدند که خوب ما از سابق ایشان را ارادت داشتیم و حالا هم ارادت داریم و بعدها هم ارادت خواهیم داشت به ایشان...[2]»

نقش وزارت کشور در آن روزگار پر ترور برای برقراری امنیت و کنترل نا آرامی ها بسیار مهم بود.

 

 

6- انفجار ترور شخصیت های انقلاب

در شهریور سال 1360 در جریان بمب گذاری دفتر نخست وزیری، رئیس جمهور و نخست وزیر به شهادت رسیدند. بی شک بعد از فقدان شخصیت های مهمی چون شهید بهشتی، شهید رجایی و شهید باهنر مدیریت بحران سخت تر می شد. بعد از انفجار در دفتر نخست وزیری، سران قوا و نیروهای انقلاب که جمعی متشکل از آیت الله خامنه ای، حاج احمد آقا، آقای هاشمی رفسنجانی، آیت الله موسوی اردبیلی و آیت الله مهدوی کنی بود تصمیم بر این شد که تا انتخابات دوره بعدی ریاست جمهور و انتخاب نخست وزیر و همچنین تشکیل کابینه، آیت الله مهدوی کنی به عنوان نخست وزیر عهده دار امور باشند. در شرایطی که به دلیل ترور نیروهای انقلابی از جمله شهید بهشتی، شهید مطهری ترور نافرجام آیت الله خامنه ای، آیت الله هاشمی و.. کشور دچار خلا نیروی انقلابی اداره کننده کشور بود آیت الله مهدوی بار سنگین اداره کشور را به دوش کشیدند و با ترمیم کابینه تا انتخابات ریاست جمهوری به اداره کشور پرداختند.

7- ریاست جمهوری آیت الله خامنه ای

بعد از شهادت مرحوم رجایی (ره)، آیت الله خامنه ای از سوی نیروهای اسلام گرا نامزد انتخابات ریاست جمهوری شدند. آیت الله مهدوی کنی نیز به عنوان نامزد احتمالی ریاست جمهوری اعلام آمادگی کردند که بعد از مدتی بنا به هماهنگی که از قبل بین نیروهای انقلاب وجود داشت و برای اینکه رئیس جمهور منتخب از رأی بالایی برخوارد باشد؛ به نفع آیت الله خامنه ای از دور رقابت انتخابات کنار کشیدند و حتی در برنامه های تبلیغاتی خود آیت الله خامنه ای را اصلح معرفی کردند.

در کتاب خاطرات ایشان در مورد این دوره حساس آمده است: ... بالاخره یک روز قبل از انتخابات چون بر حسب ظاهر من نیز نامزد شده بودم مثل سایر کاندیداها مصاحبه کردم ... در پایان هم گفتم اما با تمام این حرف ها بنده فکر می کنم بهترین کسی که این نقش را می تواند ایفا بکند آیت الله خامنه ای هستند. بنابراین بنده الآن اعلام انصراف می کنم و از ملت می خواهم به ایشان رأی بدهند ... بعد از اینکه انتخابات تمام شد و آراء اعلام شد و آیت الله خامنه ای به ریاست جمهوری انتخاب شدند. هیئت دولت را تشکیل دادیم ... بنده همان جا استعفانامه خودم را نوشتم و برای آیت الله خامنه ای فرستادم تا دست ایشان در انتخاب نخست وزیر باز باشد ...»[3] این رفتار نشان از این دارد که رقابت سیاسی هرگز هدف نیست بلکه ابزاری برای رسیدن به اهدافی مقدس محسوب می شوند.

 

8- حوادث بعد از دوم خرداد، دفاع از ولایت فقیه

بعد از پیروزی اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری در سال 1376، عملا فضای کشور به یکباره دچار نوعی فضاسازی علیه ارکان و نهادهای انقلابی نظام شد. تلاش روزنامه های زنجیره ای برای تحدید اختیارات ولایت فقیه و مشروط دانستن آن به آراءمردم از جمله اهداف بود که در دستور کار برخی از جریان های سیاسی و روزنامه ها قرار گرفت. برخی از روزنامه ها تلاش کردند با ترویج افکار مختلف فکری و عقیدتی نظیر اختلاف قرائت ها زمینه های تحدید اختیارات ولایت فقیه را فراهم سازند. از جمله شخصیت هایی که در این دوره تلاش کردند با سخنرانی ها و نگارش مقالات متعدد به مقابله با این جریان برخیزند، آیت الله مهدوی کنی بود.

9- فتنه ی 88

با وقوع وقایع بعد از انتخابات 1388، بسیاری از خواص لغزیدند و در ورطه ی مخالفت با ولایت یا سکوت در برابر خواسته های رهبری افتادند. در این بین از جمله شخصیت هایی که از ابتدا در مقابل این جریان عمارگونه ایستاد و تلاش کرد با تبیین صحیح اوضاع از جایگاه ولایت حفاظت کنند شخصیت آیت الله مهدوی کنی بود. ایشان در قالب سخنرانی ها و بیانیه ها، بر این نکته تأکید کردند که مهمترین مشکل اصحاب فتنه این بود که در مقابل ولایت فقیه ایستادند. ایشان در ضمن خاطره ای این نوع نگرش اصلاح طلبان و میرحسین موسوی را اینگونه بیان می کند: «آقای آقازاده قبل از انتخابات ۸۸ پیش من آمد و گفت: «شما با آقای میرحسین موسوی مخالفت نکن و سکوت کن». من دو تا ایراد گرفتم و گفتم:‌ «من آقای میرحسین را از نظر اقتصادی یک آدم سوسیالیست می‌دانم. ایشان نه فقط در دوران جنگ که اصولاً سبک تفکرش این بود. روی بدی و خوبی این عقیده بحث ندارم، ولی به هر حال ایشان عقیده‌اش این بود. مسئله بعدی هم اینکه ایشان به آقای خامنه‌ای اعتقاد ولایی ندارد. ولایت آقای خامنه‌ای مثل ولایت بوش و مائوتسه تونگ نیست. مردم آنجا هم آنها را رهبر می‌دانند، ولی ما آقای خامنه‌ای را به معنای عام و آنچه که در دنیا مرسوم است، رهبر نمی‌دانیم، بلکه می‌گوییم ایشان نائب امام زمان«عج» است و نوعی تقدس برای این جایگاه قائلیم. این تقدس، در نظام ما کارساز است و ... آقای آقازاده گفت: «در زمان امام ایشان را قبول نداشت، چون امام رهبر بود، ولی الان که ایشان رهبر شده‌اند، قبولشان دارد». گفتم: «خیر، این نوع رهبری را که ما می‌گوییم، ایشان قبول ندارد» گفت: «دارد» گفتم «ندارد و خواهی دید». به نظر می رسد که حوادث و تحولات بعد از انتخابات به خوبی نشان داد که این بینش آیت الله مهدوی کنی صحیح بوده و مشکل اصلی اصحاب فتنه عدم فهم درست و عمیق از مبانی ولایت فقیه و جایگاه آن در نظام اسلامی بود.

 

10-ریاست مجلس خبرگان رهبری از ابتدا با ریاست آیت الله مشکینی (ره) جایگاه و عظمتی دو چندان یافت.

بی شک ویژگی های شخصیتی و شأن فقاهتی آیت الله مشکینی (ره) باعث شد تا عملا هیچ کس در زمان حیات ایشان درصدد رقابت با ایشان برای ریاست مجلس خبرگان نباشد. البته باید به این دلایل قداست اعضای مجلس خبرگان رهبری و عدم روحیه ی قدرت طلبی را نیز افزود. با رحلت آیت الله مشکینی (ره) عملا خلاء دو ویژگی بارز اخلاقی و فقاهتی آن شخصیت بزرگ در جایگاه ریاست مجلس خبرگان رهبری بیش از پیش ملموس بود.

اما بعد از فقدان ایت الله مشکینی، آقای هاشمی دو مرتبه توانستند رای مثبت اعضا برای ریاست خبرگان را آز آن خود کنند اما بعد از انتخابات 1388 و انتقادات گسترده نسبت به رفتار و عملکرد آیت الله هاشمی رفسنجانی، اعضای خبرگان رهبری به دنبال تغییر ریاست مجلس خبرگان بوده و تلاش کردند تا آیت الله مهدوی کنی را برای پذیرفتن این منصب متقاعد سازند، آیت الله مهدوی در ابتدا و با توجه به عملیات روانی رسانه های خارجی و معاند، از نامزد شدن برای ریاست خبرگان صرفه نظر می کرد اما بعد از انصراف آقای هاشمی از نامزد شدن برای ریاست خبرگان ایشان در این جایگاه نشستند؛ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، همچنین انتخاب آیت‌الله مهدوی کنی را به ریاست مجلس خبرگان، انتخابی بجا و به حق خواندند و بیان کردند که ایشان از ابتدای انقلاب تا امروز در همه عرصه‌ها از جمله روحانیت ـ سیاست ـ مسائل جاری کشور ـ «حوزه و دانشگاه» و دیگر عرصه‌ها، شخصیت برجسته و بارزی بوده‌اند.

 

ب) احکام دریافتی از امام و رهبری

 

1- فقیه شورای نگهبان

2- نماینده ی امام در حل اختلاف بین سران قوا

3- نماینده امام در سازمان بهزیستی کشور

4- نماینده ی امام (ره) در ستاد کمک‏رسانى به مردم مناطق بمباران شده

5- نماینده ی امام (ره) و رهبری در ستاد انقلاب فرهنگی

6- نماینده و ناظر از حاکم شرع در مدرسه ی مروی و موقوفات آن

7- حل مشکلات سازمان تبلیغات اسلامی

8- انتصاب از جانب امام (ره) در شورای بازنگری در قانون اساسی

9- ریاست مرکز رسیدگی به امور مساجد

10- عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام

11- تربیت نخبگان، دانشگاه امام صادق علیه السلام

 

 

 


[1] - (خواجه سروی، 1385، ص 276)

[2] - (صحیفه ی امام (ره)، ج 15، ص 124)

[3] - (خواجه سروی، 1385، ص 365)

 
 

مرتبط‌ها

بیشترین سقوط ارزش سهام وال استریت در یک روز

دولت آمریکا به کشتن شهروندان ایرانی افتخار می‌کند

مقابله با کرونا از منظر حکمرانی (1)

آمریکا برای آزادی مزدور اسرائیلی، دست به تهدید و ارعاب زد

افشای نام‌های جدید از شاهزادگان بازداشت‌شده

استیصال رسانه‌ای ائتلاف در یمن