به گزارش دیدبان، با روی کار آمدن عبدالفتاح السیسی به عنوان رئیس جمهور مصر شاید عربستان نخستین کشوری بود که از دولت جدید مصر استقبال و کمکهای مالی فراوانی به مصریها ارائه کرد. با این حال روابط ریاض و قاهره بر خلاف آنچه انتظار میرفت به حد یک شراکت راهبردی نرسید و فراز و نشیبهایی جدی داشت که از اختلاف نظر درباره پروندههایی همانند پرونده یمن و سوریه و ماجرای شرکت نفتی آرامکو نشأت میگرفت. به عنوان مثال در برههای اختلافات پس از آن بالا گرفت که مصر به یک طرح پیشنهادی روسیه درباره بحران سوریه در شورای امنیت رأی مثبت داد.
به تدریج تلاشهایی برای بهبود روابط صورت گرفت. در آوریل ۲۰۱۶ وقتی ملک سلمان پادشاه جدید سعودی به مصر سفر کرد بسیاری انتظار داشتند که روابط دو کشور بار دیگر به روزهای اوج خود بازگردد [i] با این حال واقعیت آن بود که تحول قابل توجهی در این زمینه صورت نگرفت. تا آنکه چند ماه بعد در آوریل ۲۰۱۷ السیسی با سفر به عربستان با پادشاه سعودی دیدار کرد. از این برهه امیدها درباره بهبود روابط دوجانبه بیشتر شد. در ۲۲ ژانویه شورای دفاع ملی مصر به ریاست السیسی، مشارکت نیروهای مسلح این کشور در عملیات سعودیها در یمن را تمدید کرد. [ii] در ۱۵ مارس ۲۰۱۷ وزارت نفت مصر اعلام کرد که با طرف سعودی برای ازسرگیری صدور نفت شرکت سعودی آرامکو به مصر به توافق رسیده است. [iii]
با وجود تمامی این تلاشها واقعیت آن است که مؤلفهها و متغییرهای جدی بر فراز و نشیب روابطِ دو طرف تاثیرگذار است. این نوشتار تلاش میکند تا این مؤلفهها و برگههای جدیدی که میتواند در آینده روابط ریاض و قاهره تاثیرگذار باشد را تببین نماید.
به قدرت رسیدن ترامپ در آمریکا
دونالد ترامپ از زمان به قدرت رسیدن در آمریکا دو پرونده ایران و اخوان المسلمین را در دستور کار جدی خود قرار داد.
۱-پرونده ایران: دولت ترامپ در این رابطه تلاش کرد تا طیف متحدان خود در منطقه را علیه ایران تقویت کند. گزینههای امریکا میتواند یکی از این محورها باشد:
-تقویت طیف موسوم به «محور اعتدال»
-تشکیل یک محور منطقهای سنی
-تشکیل یک ائتلاف سنی- اسرائیلی [iv]
شاید در نگاه اول، ائتلافی متشکل از مصر، عربستان، اردن، ترکیه و رژیم صهیونیستی محتملترین ائتلاف به نظر میآمد اما واقعیت آن است که اختلافات میان این کشورها مانع از فعال شدن چنین اتحادی شده است. به طور مثال ائتلاف مصر- عربستان در مواردی تحت تاثیر برخی تحرکات برای نزدیکی مصر و ایران قرار گرفت.
مورد دیگر، توافق نفتی عراق و مصر در مارس ۲۰۱۶ بود که برای صادرات ماهیانه یک میلیون بشکه نفت به مصر انجام شد، مسئلهای که از نگاه سعودیها میتواند در چارچوب نزدیکی روابط تهران- قاهره تفسیر شود تا آنجا که یک مسئول وزارت خارجه مصر از نقش تهران و مسکو در شکلگیری مذاکرات در اینباره گفته است. [v]
با فرض اینکه دولت ترامپ بتواند اتحادی ضد ایرانی بین مصر و عربستان ایجاد کند به نظر میرسد که این اتحاد چندان پایدار نخواهد بود. دیپلماسی مصری این ظرفیت را دارد که خود را محدود به یک محور خاص نکند و اصطلاحا بتواند به واسطه بازی با برگهی محورهای مختلف از آنها امتیاز بگیرد:
-اصرار واشنگتن برای نزدیکی قاهره و ریاض به مصریها این امکان را خواهد داد تا بتوانند با برگ ایران در تعاملات خود با سعودیها به خوبی بهره ببرند. واقعیت آن است که دولت مصر، تهران را آنگونه که رژیم صهیونیستی و سعودی خطر اول خود میبنید نمیبیند.
-در برخی پروندهها همانند بحران سوریه، قاهره و تهران اشتراک نظرهایی با یکدیگر دارند. دولت عبدالفتاح السیسی نشان داده است که مواضع مساعدی نسبت به بشار اسد و نظام حاکم بر سوریه دارد و مایل نیست خود را با محور ایرانی- سوری درگیر کند.
-در چگونگی مواجهه با نزاع آمریکایی-روسی نیز چنین ظرفیتی وجود دارد. برای ایالات متحده بسیار مهم است که مصر حالا که حاضر نیست به محور ضد ایرانی بپیوندد اقلا نسبت به محور ایرانی-روسی نیز وضع بیطرفانهای داشته باشد. عملکرد دولت مصر در قبال سیاستهای آمریکا اینگونه بوده که تلاش میکند در عین حال که ظاهرا از آن حمایت میکند در عمل حضور فعالی در همراهی با این سیاستها نداشته باشد. به طور مثال در ماجرای حمله نظامی آمریکا به فرودگاه شعیرات سوریه شاهد این بودیم که مصر این حمله را محکوم نکرد اما در عین حال از آن استقبال هم نکرد و از آمریکا و روسیه خواست تا خویشتنداری کنند. [vi]
۱-پرونده قطر و اخوان المسلمین: به نظر میرسد این موضوع مهمترین و موثرترین پرونده در آینده روابط مصر و عربستان خواهد بود. درباره نقش ایالات متحده امریکا در مناقشه محور مصر و سعودی با قطر اختلاف نظر وجود دارد با این حال مواضع آشکار ترامپ در انتقاد از قطر به عنوان «حامی تروریسم» و جریان اخوان المسلمین چنین فرضیهای را تقویت میکند. (درباره این پرونده در ادامه به تفصیل بحث خواهد شد)
مؤلفههای اقتصادی:
واقعیت آن است که مولفههای اقتصادی در آینده روابط مصر و عربستان نقشی مثبت دارد و میتواند عاملی در جهت تقویت روابط باشد:
کمکهای آمریکا: در راستای آنچه پیش از این درباره رویکرد منطقهای ترامپ ذکر شد برگه کمکهای نظامی و اقتصادی ایالات متحده میتواند نقشی جدی در این رابطه ایفا کند. پس از ماجرای برکناری دولت مرسی توسط نظامیان مصری این مسئله در دولت اوباما مطرح بود که آیا باید کمکهای آمریکا به دولتی که به شیوه نظامی دولتی قانونی را عزل کرده، ادامه یابد یا خیر.
از آنجا که مصر همواره طی سالیان متمادی بر کمکهای خارجی متکی بوده، این مسئله میتواند به صورت اهرم فشاری از سوی ایالات متحده برای اعمال سیاستهای خود علیه قاهره به کار گرفته شود. این مسئله بویژه از آن جهت حائز اهمیت است که در تیم اقتصادی ترامپ گرایشهایی برای کاهش میزان کمکهای خارجی آمریکا نیز وجود دارد. [vii]
روابط اقتصادی دوجانبه: حمایتهای اقتصادی سعودی از مصر سابقهای شصت ساله دارد. با این حال پس از ماجرای برکناری دولت اخوانی توسط عبدالفتاح السیسی این حمایت مالی مشهودتر بود. به عنوان مثال سعودیها اعلام کردند که ۴ میلیارد دلار به مصر کمک مالی ارائه خواهند کرد. بسیاری معتقدند سعودیها همچنان در پروندههای مختلف، برگه کمکهای اقتصادی را در تعامل خود با قاهره و اخذ امتیازات بیشتر حفظ خواهند کرد و در این زمینه دست برتر دارند. [viii]
۱-پس از اعلام مشارکت مصر در ائتلاف «ضد تروریسم» به رهبری عربستان، ملک سلمان اعلام کرد که ریاض نیازهای نفتی مصر را تا ۵ سال آینده تامین خواهد کرد و حجم سرمایهگذاریهای خود در مصر را تا حجم ۳۰ میلیارد ریال سعودی افزایش خواهد داد. [ix] با این حال، موضع رسمی مصر در عدم همراهی با ائتلاف نظامی سعودی در خاک سوریه، جدی بودن مصر در چنین ائتلافی را مورد خدشه قرار داده است.
۲-در پرونده توافق تعیین مرزهای مصر و سعودی، مهمترین موضوع مورد مناقشه، بحث واگذاری مالکیت دو جزیره «تیران» و «صنافیر» به عربستان بود. در این مورد هم شاهد آن هستیم که همزمان با چنین توافقی، چندین توافقنامه حمایت مالی و اقتصادی از مصر امضا شد شامل:
توافقنامه ساخت دانشگاه ملک سلمان در مصر، توافق تاسیس ۹ شهرک مسکونی در سیناء، توافق شرمایهگذاری برای ساخت نیروگاه برق در غرب قاهره و توافق توسعه بیمارستان «القصر العینی» در قاهره [x]
گذشته از این برخی عوامل میتواند اعتماد مصریها نسبت به محور ایران- روسیه را تضعیف کند. به عنوان نمونه، روسیه از زمان سقوط هواپیمای مسافربری این کشور در اکتبر ۲۰۱۵ در صحرای سیناء تصمیمی جدی مبنی بر ازسرگیری سفر گردشگران روس به مصر اتخاذ نکرد، مسئلهای که میتواند با توجه به اینکه روسیه بالاترین تعداد گردشگر در مصر یعنی سالانه ۳ میلیون نفر را داشته، ضربه محکمی بر پیکره اقتصاد و صنعت توریسم در مصر باشد. کار تا آنجا پیش رفت که با توجه به کاهش درآمدهای صنعت گردشگری مصر، مقامات مصری در تلاش برای احیای این صنعت حیاتی هستند و ناامید از روسها تلاش میکنند تا کشورهای دیگری را جایگزین روسیه نمایند. [xi]
در موردی دیگر شاهد این بودیم که مسکو به شهروندان ۱۸ کشور جهان از جمله ۹ کشور عربی اجازه داد تا بدون روادید به روسیه سفر کنند که در این میان، مصر جزء این کشورها نبود. اقدامی که موجبات دلخوری مصریها را فراهم کرد.
پرونده یمن: این پرونده از دو حیث یکی از مهمترین اولویتهای سیاست خارجی سعودی به شمار میرود. یکی از آن جهت که جریان الحوثی همپیمان جدی ایران به شمار میرود و دیگر آنکه پس از حمله نظامی سعودی به یمن و حملات حوثیها به مناطق مرزی سعودی این موضوع به مثابه یک مسئله امنیت ملی برای سعودیها اهمیت جدی یافته است.
اما این مسئله از آنجا به قاهره مرتبط است که سعودیها تلاش کردهاند با حمایت اقتصادی و سیاسی از عبدالفتاح السیسی موافقت قاهره برای مشارکت در عملیات نظامی در یمن را بدست آورند. با این حال السیسی تاکید کرد که مصر فقط نیروی دریایی و هوایی خود را در این عملیات شرکت خواهد داد و البته حتی چنین مشارکتی نیز به صورت جدی انجام نشد تا آنجا که سعودیها سرانجام از نیروی زمینی سودان درخواست کمک کردند. [xii]
تحولات یمن البته روی دیگری نیز دارد. ماجرای بندر «حدیده» یمن در ساحل دریای سرخ فرصتی جدی برای حضور ارتش مصر در این منطقه بود تا آن را از کنترل نیروهای حوثی خارج کند. بندر حدیده هم برای امنیت ملی مصر و کانال سوئز دارای اهمیت بود و هم از جهت کنترل تنگه باب المندب. [xiii] از این رو مسئله «امنیت دریای سرخ» میتواند یک ظرفیت جدی برای همکاریهای مصری-سعودی باشد به ویژه آنکه دو کشور آفریقایی مصر و جیبوتی میتوانند نقشی مهم در اینباره ایفا کنند.
پرونده همسایگان آفریقایی مصر:
پرونده سودان همواره به عنوان یکی از مهمترین موضوعات مرتبط با امنیت ملی مصر مطرح بوده که در برهههای مختلف موجبات تیرگی روابط دو طرف را فراهم آورده است. مهمترین مسئله مورد مناقشه، پرونده تاریخی منطقه «مثلث حلایب» است.
هر چند این مسئله یک پرونده مصری-سودانی است اما ریاض توانایی میانجیگری میان قاهره و خرطوم و ایفای نقش در این زمینه را دارد. [xiv] چه اینکه بگوئیم سعودیها در تشدید تیرگی روابط این دو کشور آفریقایی نقش دارند و یا آنکه با سو استفاده از اختلافات تلاش میکنند روابط خود را با سودان تقویت کنند هر دو مورد میتواند یک عامل فشار علیه مصر باشد. این مسئله بویژه با گمانهزنیهای همیشگی درباره حمایت احتمالی سعودیها از سودان در هر گونه مذاکرات آینده برای قاهره بسیار نگرانکننده خواهد بود. [xv]
پرونده اتیوپی و مناقشه درباره آب رود نیل و سد النهضه نیز یک مسئله جدی در سیاست خارجی مصر است. این مسئله بویژه از آنجا برای مصر بسیار حائز اهمیت است که عربستان و قطر اخیرا تحرکاتی را برای رقابت و گسترش نفوذ خود در اتیوپی آغاز کردهاند تا آنجا که بازدید احمد الخطیب مشاور پادشاه سعودی از پروژه سد نهضت اتیوپی نگرانیها در مصر را به شدت افزایبش داده است. [xvi]
پرونده اخوان المسلمین: به نظر میرسد این پرونده تا زمانی که طیف عبدالفتاح السیسی در مصر حاکم باشد قویترین عنصر پیونددهنده روابط ریاض و قاهره خواهد بود. رویکرد ضد اخوانی دولت مصر تا حد بسیار زیادی با نقطه نظرات محور ضد اخوانی سعودی-اماراتی همخوانی دارد.
همانگونه که پیش از این اشاره شد بحران به وجود آمده میان محور سعودی [xvii] و قطر بیش از هر چیز ریشه در اختلافات درباره حمایتهای قطر از جماعت اخوان المسلمین دارد. گروهی که مهمترین جریان معارض دولت در مصر به شمار میرود و حتی بسیاری بر این اعتقادند که بحران قطر بیش از همه بحرانی «مصری» است و سعودیها به جهت مصالح مصر به چنین بحرانی دامن زدهاند.
با این حال واقعیت آن است صِرف به قدرت رسیدن دوباره طیف اسلامگرایان نزدیک به اخوان در مصر میتواند روابط با سعودی را به شدت دچار خدشه کند، بخصوص آنکه زمزمهها برای نامزدی افرادی چون عبدالمنعم ابو الفتوح در انتخابات ریاست جمهوری مصر بسیار جدی است.
این پرونده البته روی دیگری هم دارد. پروندههایی مثل سوریه باعث شده است تا سعودیها در مواردی به طرفهایی نزدیک شوند که مورد رضایت مصر نیست. در حالی که مصر موضع نسبتاً متمایزی از سعودی در قبال پرونده سوریه دارد اما در عین حال شاهد آن هستیم که ریاض به واسطه بحران سوریه روابط قابل توجهی را با ترکیه برقرار کرده که اساسا یکی از جدیترین حامیان اخوانالمسلمین به شمار میرود. [xviii]
جمعبندی
آیندهی روابط مصر و عربستان بیش از هر چیز متأثر از پرونده اخوان المسلمین و رویکرد ضد اخوانی سران دو کشور است. در این راستا ماجرای محاصره قطر نشان داد که این مسئله چنان ظرفیتی دارد که میتواند مصر را به یک متحد جدیِ سعودی در کنار امارات و بحرین تبدیل کند. از این باید گفت دولتمردان کنونی مصر در تعاملات خود با سعودی بیش از هر چیز اوضاع داخلی و تحکیم پایههای قدرت در مواجهه با معارضان را مد نظر دارند.
با این حال به نظر میرسد این رابطه تحت تاثیر دیگر مؤلفهها از جمله رویکردهای دیپلماتیک و منافع اقتصادی با نوعی نوسان همراه خواهد بود. این مسئله به ویژه از آن جهت قابل توجه است که بدانیم مصریها همواره تلاش میکنند با مد نظر قرار دادن تحفظات خود از برگههای مختلف همانند برگ ایران برای امتیازگیری از بازیگران منطقهای و بین المللی استفاده نمایند. [xix] از این رو علیرغم وجود منافع مشترک و روابط مستحکم میان دوکشور، وجود برخی اختلافات در پروندههای مختلف موجب خواهد شد تا روابط دوجانبه با تحفظات و فراز و نشیبهای شکنندهای همراه باشد.