دیدبان
روایت «دیدبان»، از سرنوشت متفاوت 7 رئیس‌جمهور ایران؛

روسای جمهور و پرتگاه حاشیه‌

روسای جمهور و پرتگاه حاشیه‌

گروه سیاسی «دیدبان»: اهمیت و حساسیت جایگاه ریاست جمهوری در نظام‌های سیاسی دنیا از جمله نظام جمهوری اسلامی ایران بر کمتر کسی پوشیده است؛ جایگاهی که در کانون توجه جریان‌ها و احزاب سیاسی قرار دارد و شاید بتوان گفت، همه رقابت‌های سیاسی مستقیم یا غیرمستقیم برای بدست آوردن این جایگاه است.

در جمهوری اسلامی ایران، اصل 113 قانون اساسی جایگاه ریاست جمهوری را «عالی‌ترین مقام رسمی کشور بعد از رهبری و مسئول اجرای قانون اساسی» توصیف کرده است؛ مقامی که بعد از انقلاب اسلامی و با استقرار نظام مردم‌سالاری دینی و حاکمیت مردم بر سرنوشت خود، با رای مستقیم مردم انتخاب و مستقر می‌شود.

قانون اساسی جمهوری اسلامی که نتیجه نهضت اسلامی مردم ایران از سال‌های 42 تا 57 است، همچنین تاکید کرده که رئیس جمهور باید از میان رجال سیاسی و مذهبی و مدیر و مدبر باشد؛ بنا بر تصریح قانون اساسی، اهمیت و تاثیرگذاری جایگاه ریاست جمهوری به حدی است که رئیس جمهور حتی بدلیل اقدامات وزرای خود هم در برابر نمایندگان مردم در مجلس مسئول است.

پس از انقلاب اسلامی و با پایان ماموریت دولت موقت، تا کنون 7 رئیس جمهور با رای مستقیم مردم انتخاب شدند؛ دو رئیس جمهور اول، نتوانستند یک دوره چهار ساله را به طور کامل طی کنند و روسای جمهور بعدی نیز، هرکدام پس از پایان مسئولیت، وضعیت مخصوص به خودشان را پیدا کرده‌اند، اما سوال اینجاست که چرا در فضای سیاسی کشور، اغلب روسای جمهور بعد از دوره ریاست خود، به نوعی در حاشیه قرار گرفته‌اند؟ آیا این حاشیه ناشی از ذات و اقتضاء مسئولیت ریاست جمهوری و حواشی آن است یا به ویژگی‌های شخصیتی افراد برمی‌گردد؟

این نوشتار بدنبال آن است تا با نگاهی گذرا به حال و هوای روسای جمهور منتخب ایران اسلامی در دوران مسئولیت و پس از پایان مسئولیت‌شان، فرضیه‌هایی را درباره علت در حاشیه قرار گرفتن آنها مطرح و تحلیل کند.

 

اولین منتخب؛ از هم‌داستانی با منافقین تا فرار از کشور

نخستین منتخب ملت ایران در جایگاه ریاست جمهوری، سیدابوالحسن بنی‌صدر بود که در تاریخ پنجم بهمن ماه ۱۳۵۸ با کسب حدود 11 میلیون رای به عنوان اولین رئیس جمهور تاریخ ایران انتخاب شد.

بنی‌صدر که در رقابت‌های انتخاباتی اولین دوره ریاست جمهوری تلاش می‌کرد تا خود را مرید امام امت و اقتصاددانی مسلمان و انقلابی جلوه دهد، از همان آغازین ایام مسئولیتش در جایگاه رئیس جمهور نشان داد، آنطور که افکار عمومی انتظار داشته‌اند، با خط حرکت انقلابی و تحولی ملت و رهبری همراه نیست.

از تنش با مجلس و جریان انقلابی کشور در موضوع تعیین نخست‌وزیر گرفته تا همراهی بیش از حد با جریان‌های مشکوک از قبیل مجاهدین خلق و ملی مذهبی‌ها و نازیدن به رای 11 میلیونی خود برای تاخت و تازهای فراقانونی، تنها نمونه‌هایی جزئی از انحراف در مسیر حرکت نخستین رئیس‌جمهوری بود که با شعارهای انقلابی از مردم رای گرفته بود.

 

این حواشی که کم‌کم به تنش با سپاه پاسداران و فرماندهان انقلابی ارتش در موضوع اداره جنگ کشید، باعث شد تا وی خیلی زودتر از آنچه تصور می‌رفت از قطار انقلاب پیاده شده و سقوط کند؛ ابتدا با عزل از سمت فرماندهی کل قوا با حکم امام امت و سپس با صدور حکم عدم کفایت سیاسی برای ریاست جمهوری توسط مجلس و برکناری توسط امام خمینی (ره).

البته بعدها و بویژه با فرار وی همراه با سرکرده منافقین، مشخص شد مشکل این چهره تازه‌کار عمیق‌تر از این حرف‌ها بوده است.

 

دومین منتخب؛ ریاست جمهوری 27 روزه

با برکناری بنی‌صدر، انتخابات ریاست جمهوری زودهنگام برگزار شد و محمدعلی رجایی از چهره‌های انقلابی نزدیک به حزب جمهوری اسلامی که تا آن زمان مسئولیت وزارت آموزش و پرورش و نخست وزیری را برعهده داشت، در دوم مرداد 1360 با حدود 13 میلیون رای ملت ایران به ریاست جمهوری برگزیده شد.

انتخاب رجایی در آن شرایط آشفته سیاسی و امنیتی ناشی از جنگ تحمیلی و ناامنی‌های داخلی، امید را برای اداره قوه مجریه کشور در مسیر مناسب و حل و فصل امور افزایش داد، اما با شهادت وی در 8 شهریور همان سال، این امید در هاله‌ای از ابهام فرو رفت.

 

 

سومین منتخب؛ از همدلی در قوه مجریه تا جانشینی امام (ره)

با شهادت رجایی، سومین انتخابات در 10 مهر 1360 برگزار شد و آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای با حدود 16 میلیون رای به عنوان سومین رئیس جمهور انتخاب شد.

انتخاب ایشان با توجه به سوابق انقلابی و خطبه‌های وحدت‌بخش وی و نیز نمایندگی امام در شورای عالی دفاع در شراط حساس جنگ، باعث هم‌افزایی بیشتر میان نیروهای درونی نظام شد؛ بویژه اینکه سومین رئیس جمهور ایران، چندی قبل از آن طعم ترور نافرجام به دست جریان نفاق را هم چشیده بود.

دو دوره ریاست جمهوری آیت‌الله خامنه‌ای، با وجود همسو نبودن نخست وزیر وقت با ایشان و سنگ‌اندازی برخی جریانات سیاسی و تنش‌هایی که حکم آتش زیر خاکستر را داشت، بدلیل ویژگی‌های شخصیتی رئیس جمهور وقت، به هنگامه‌ای برای همدلی و آرامش در قوه مجریه و اداره کشور در شرایط سنگین جنگ تبدیل شد و خاطره شیرین آن در یادها ماند.

این دوران هشت ساله، با ارتحال امام خمینی (ره) و انتخاب آیت‌الله خامنه‌ای به رهبری پایان یافت؛ انتخابی که باعث خرسندی مردم و عصبانیت دشمنان داخلی و خارجی شد.

 

چهارمین منتخب؛ از سازندگی تا تحولات نگران‌کننده

با پایان جنگ تحمیلی و ارتحال امام (ره)، دوران جدیدی در حیات سیاسی جمهوری اسلامی آغاز شد که شاخصه اصلی آن تلاش برای ساختن ویرانی‌های زیرساختی ناشی از جنگ تحمیلی و بروز تفکرات جدید برای اداره کشور بود.

با برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، مرحوم آیت‌الله اکبر هاشمی رفسنجانی در 6 مرداد 1368 با 15 میلیون و 550 هزار رای توسط مردم انتخاب شد.

دوران ریاست جمهوری مرحوم هاشمی، از یکسو با جریان قابل تقدیر سازندگی و از سوی دیگر با بروز و ظهور تفکرات جدید غیربومی در حوزه اقتصاد و فرهنگ و نفوذ آنها در اداره کشور همراه بود که باعث نقدهای دلسوزان شد.

اما دوران پایانی ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی در نوع خود ویژگی‌های خاص‌تری دارد. در دوران دوم خرداد، هاشمی در کانون حملات سیاسی سیاسیون نزدیک به دولت بود، اما با رفته رفته و بویژه با پایان دوره هشت ساله دولت اصلاحات و روی کار آمدن دولت نزدیک به اصولگرایان، همان جریان تهاجمی به ارادتمندان پر و پا قرص مرحوم هاشمی تبدیل شدند و این، سرآغاز موضع‌گیری‌های تند توسط هاشمی علیه دولتی بود که با وجود اشکالات و نقدهای وارده، منتخب مردم بود و پشتوانه رای ملت را داشت.

 

این رفتار سیاسی رئیس دولت سازندگی، پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری 88 و برپایی فتنه و آشوب جریان اصلاح‌طلب، شکل دیگری به خود گرفت؛ رفتاری که در مواقعی با سکوت عجیب در مقابل تهاجم به اصول نظام – به بهانه نقد دولت و رقابت‌های انتخاباتی – همراه بود.

همین مسئله باعث انتقاد و گلایه دلسوزان نسبت به این رویه آن مرحوم شد؛ تا جایی که رهبر انقلاب در یکی از سخنرانی‌های خود در تابستان پر آشوب 88، خطرات "حرف نزدن" را مانند حرف زدن‌های بی‌جا گوشزد کردند.

تغییر رفتار چهارمین رئیس جمهوری اسلامی ایران در سال‌های منتهی به دولت‌های نهم، دهم و یازدهم، باعث دلزدگی و گلایه جریان‌های قابل توجه انقلابی در کشور و مطرح کردن این نکته شد که از بزرگان انتظار بیشتری می‌رود!

 

پنجمین منتخب؛ از اصلاحات درون نظام تا بی‌مهری به نظام

پنجمین منتخب ملت ایران در جایگاه رئیس جمهور، سیدمحمد خاتمی بود که در دوم خرداد 1376 با حدود 20 میلیون رای برگزیده شد.

خاتمی که در سپهر سیاسی کشور به جریانات چپ نزدیک‌تر بود، با طرح گفتمان "اصلاحات، توسعه سیاسی و جامعه مدنی" تلاش کرد تا دوران جدیدی را در اداره کشور به نام خود ثبت کند.

هرچند انتساب به حوزه علمیه و بیت علما و نیز تاکید بر اصلاحات درون نظام اسلامی، حریم امنی را برای این گفتمان ایجاد و دل دغدغه‌مندان را تا حدودی گرم کرد، اما نبود خط‌کشی‌های کافی و روشن باعث تاخت و تاز به اصول نظام در مقاطع قابل توجهی از دوره هشت ساله ریاست وی شد؛ به هر تقدیر با سخنان رهبری در دیدار پایانی با دولت خاتمی، این رئیس‌جمهور هم عاقبت بخیر شد، اما دیری نپایید که خودش سرنوشت دیگری را برای خود رقم زد.

با بروز فتنه 88 و حرکات قانون‌شکنانه دو نامزد شکست خورده انتخابات آن سال، همراهی معنادار خاتمی با آنها باعث خسارات سنگین سیاسی و امنیتی شد؛ تا جایی که شورای عالی امنیت ملی، حکم ممنوع‌التصویری وی را صادر کرد.

علاوه بر این، رهبر معظم انقلاب هم در مقاطع مختلف با طرح مسئله "رفتار نانجیبانه" درباره فتنه‌گران، رفتار قانون‌شکنانه و ضد امنیتی آنها و آسیب‌های آن را یادآور شدند؛ اشاره‌ای که شاید عقلای سیاست، بهتر بفهمند به کجا برمی‌گردد.

 

ششمین منتخب؛ از عدالت و مهرورزی تا حاشیه جریان انحرافی

با پایان دوره خاتمی، مردم در 23 تیرماه 1384 محمود احمدی‌نژاد با بیش از 17 میلیون رای (24 میلیون رای در دوره دورم ریاست جمهوری) برگزیدند. انتخابی که با توجه به شعارهای انقلابی و اصولی وی از جمله عدالت‌گستری و مهرورزی، باعث جان گرفتن بیش از پیش جریان انقلابی و جوان برای مدیریت عالی کشور شد.

 

شاخصه کلی دو دوره ریاست جمهوی احمدی‌نژاد، توجه به اقشار محروم و تاکید بر شکستن ساختارهای بسته و فرسوده مدیریتی کشور بود، اما در مقاطعی این رویه باعث بروز انتقاد دلسوزان شد. بویژه اینکه در دو سال پایانی دولت دهم، رفتارهای تنش‌زای رئیس دولت و حلقه بسته اطراف وی که به "جریان انحرافی" معروف شده بودند، باعث اختلافات اساسی شد.

استنکاف از فرمان رهبری در ماجرای معاونت اولی مشایی و عزل وزیر اطلاعات، تنش مکرر با مجلس هشتم و نهم و قوه قضائیه و طرح مسائل شاذ و نادر در سپهر سیاسی کشور از قبیل "مکتب ایرانی"، باعث شد تا پایان دوران احمدی‌نژاد آن طور که انتظار می‌رفت مطلوب دلسوزان انقلاب نباشد.

در انتخابات اخیر نیز، رفتار حاشیه‌ساز وی برای حضور در انتخابات – با وجود توصیه و منع صریح رهبر انقلاب – باعث رد صلاحیت وی از سوی شورای نگهبانی شد که دو دوره صلاحیت وی را تایید کرده بود.

 

هفتمین منتخب؛ از سیاست خارجی پر هزینه تا نواختن منتقدان

حسن روحانی (فریدون) هفتمین منتخب مردم ایران بوده اس که در 24 خرداد 1392 با 18.5 میلیون رای به صحنه آمد و در دروه جدید هم باز به پاستور راه یافت.

هرچند دوره مسئولیت وی فعلا در نیمه راه است و نمی‌توان قضاوت روشنی دباره سرانجام وی و پس از آن داشت، اما شاخصه اصلی ریاست وی تاکنون، سیاست خارجی مبتنی‌بر اعتماد به غرب، اقتصاد شبیه به دوران سازندگی و نواختن منتقدان با اصطلاحات خاص است که باید صبر کرد و دید که آیا این رویه تغییری می‌کند یا خیر.

اما باز هم این سوال پیش می‌آید که چرا اغلب روسای جمهور ایران، بعد از دوره مسئولیت در حاشیه‌های خودخواسته و خودساخته قرار گرفته‌اند؟!

 

 

4 فرضیه

پاسخ به سوال طرح شده، شاید کار یک روز و دو روز نیست، اما شاید بتوان برای تامل و اندیشه در فرداها، چهار فرضیه را مطرح و اندیشه عمیق‌تر در آنها را به مخاطبان و صاحبان فکر واگذار کرد.

1. "قدرت" و خطرات آن؛ شاید فرض این مسئله که محو شدن در "قدرت" وسیع جایگاه ریاست جمهوری و کار نکردن بر روی خود در گذر زمان، این مسئولیت را به عکس آن مبدل می‌کند؛ عاملی که بی‌توجی به آن، توهم مطلق‌‌العنان بودن رئیس جمهور را برای وی پیش می‌آورد.

2. امان از "اطرافیان"؛ این سخن معروف است که "فلانی خودش آدم خوبی است، اما اطرافیانش...!". صرف نظر از درست بودن یا نبودن این گزاره، مروری گذرا بر احوال روسای جمهور، این فرضیه را قوت بیشتری می‌بخشد که بی دقتی در چینش اطرافیان، کار را به جایی می‌رساند که روزی اختیار از دست صاحب اختیار در برود و خودش بماند و حاشیه‌هایی که برای خود ساخته است.

3. جای خالی "حزب"؛ شاید نبودن احزاب فراگیر و پاسخگو و پاسخ‌گیر در نظام سیاسی کشور که رئیس جمهور منتخب را مجبور به پاسخگویی در قبال رفتارهای حال و آینده‌اش کند، گزاره‌ای قابل تامل باشد و راهی برای جبران این نقیصه در آینده تا روسای جمهور دیگر در حاشیه‌های خودخواسته قرار نگیرند.

4. نظام ریاستی یا نظام پارلمانی؛ مهمترین شاخصه نظام سیاسی پارلمانی، پاسخگوتر بودن رئیس جمهور و دولت در مقابل مجلس است؛ نکته‌ای که بویژه بعد از تغییر قانون اساسی در سال 68 و حاکمیت نظام ریاستی، از قضا باعث تولد حاشیه در بین روسای جمهور شد.

شاید وقت آن باشد که عقلای حقوق و سیاست، بر روی این گزینه هم فکر کنند که آیا با ساز و کار نظام پارلمانی می‌توان روسای جمهور را بهتر درون نظام حفظ کرد؟

مرتبط‌ها

بیشترین سقوط ارزش سهام وال استریت در یک روز

دولت آمریکا به کشتن شهروندان ایرانی افتخار می‌کند

مقابله با کرونا از منظر حکمرانی (1)

آمریکا برای آزادی مزدور اسرائیلی، دست به تهدید و ارعاب زد

افشای نام‌های جدید از شاهزادگان بازداشت‌شده

استیصال رسانه‌ای ائتلاف در یمن