گروه بینالملل «دیدبان»: بیش از یک ماه از زمانی که مصر، امارات و بحرین با محوریت عربستان روابط خود با قطر را قطع کرده و این کشور را در تحریم قرار دادند میگذرد. عربستان که با همراه کردن لیبی، یمن، مالدیو، سنگال، موریتانی، چاد، کومور، نیجر، گابن و اردن نشان داده بود عزم جدی برای ضربه زدن به قطر دارد در ادامه اعلام کرد که شروط 13گانهای را برای آغاز دوباره روابط با قطر تعیین کرده است. از جمله مهمترین شروطی که توسط چهار کشور عربستان، امارات، مصر و بحرین برای قطر معین شده بود قطع هرگونه روابط دیپلماتیک با ایران و حزبالله، تعطیلی کامل شبکه الجزیره و برچیدن پایگاه نظامی ترکیه از خاک این کشور بود.
بر این اساس، دولت قطر فقط 10 روز وقت داشت شروط کشورهای عربی برای برقراری مجدد روابط را اجرا کند و در غیر این صورت باید منتظر عواقب وخیمتری باشد.
در بخش شروط مربوط به ایران آمده بود که قطر باید سطح روابط با تهران را به روابط تجاری آن هم در چارچوب تحریم آمریکا کاهش دهد. از قطر خواسته شده که مراکز دیپلماتیک در ایران (اعم از سفارتخانه و کنسولگری) را تعطیل، اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی حاضر در خاک کشورش را اخراج کرده و فقط با ایران روابط تجاری آن هم در چارچوب محدودیتهای آمریکا داشته باشد.
بر این اساس اگر دوحه تبعیت از شروط را میپذیرفت، اجرای این سند طی سال اول بصورت هر ماه یک بار و سپس بصورت فصلی در سالهای پس از آن مورد ارزیابی قرار میگرفت و همچنین شورای همکاری خلیج فارس قطر را تا 10 سال تحت نظارت اجرای این سند قرار میدادند.
با پابان ضرب الاجل ده روزه عربستان، امارات، بحرین و مصر به قطر برای پذیرش شروط 13 گانه آنها یک بار دیگر به مدت دو روز با وساطت کویت تمدید شد.
در پایان اما اتفاقی که افتاد این بود که قطر نه تنها شروط این کشورها را نپذیرفت بلکه پس از چند هفته نبرد رسانهای، اقتصادی و دیپلماتیک با کشورهای مخالف خود، بالاخره وارد عمل شد تا در یک حرکت هماهنگ در همه ارکان حاکمیتی خود به طرف مقابل ثابت کند از روحیه جنگندگی و مقابله با تهدیدات برخوردار است.
اکنون تمیم بن حمد بن خلیفه آلثانی امیر جوان قطر با پشتوانه شدید فکری در جریان اخوان المسلمین، قدرت رسانهای با استفاده از توان شبکه الجزیره و شبکه گسترده رسانههای اخوان، توانایی بالای دیپلماتیک و همچنین با ایجاد یک رشته ارتباطات خاص در سطح منطقه وارد فاز نهایی نبرد شده است.
قطریها با اطلاع کامل از مشکلات کشورهای مخالف، بهجای مصالحه، راه مقابله را انتخاب کردهاند و انعطاف خاص دیپلماسی این کشور هم به دوحه این اجازه را داده تا بتواند گزینههای جایگزین را برای هر رویدادی مدنظر داشته باشد. این گزینهها از چند روز پیش روی میز قرار گرفته و دوحه بدون آنکه واهمهای از آینده داشته باشد به صورت خاص در حال خرج کردن از سرمایهگذارییهای است که طی دو دهه گذشته بر روی پتانسیلهای خاص ارتباطی خود در سطح جهان اسلام ایجاد کرده و همچنین سمپاتهای که در طول این سالها جذب شدهاند میباشد.
مقامات قطری به خوبی از شدت اختلافات و دو دستگیها در کشورهای رقیب خود مانند عربستان سعودی، امارات متحده عربی و مصر خبر دارند، آنها همچنین میدانند که اکنون پای حکام آلخلیفه در بحرین بر روی پوست خربزه است. این اطلاعات باعث شده تا این کشور در تقابل خود به شکلی خاص وارد عمل شود.
قطریها از یکسو با تدارک یک آتشتهیه چند هفتهای به سراغ سعودیهایی رفتند که به تازگی ولیعهد جدیدشان منصوب شد، فردی که هنوز نتوانسته مشروعیت خاصی را در میان شاهزادگان، نخبگان و حتی قشر تحصیل کرده این کشور پیدا کند و همین مشکل سعودیها عامل مهمی بوده تا بخش رسانهای قطر به آن بتازد.
در امیرنشینهای امارات هم اوضاع بهتر از عربستان نیست. اختلافات میان دو امیرنشین ابوظبی و دوبی که اولی دشمن و دومی دوست دوحه است با اقدامات متحدین عربستان برعلیه قطر عمیقتر شد. البته پنج امیرنشین دیگر تشکیلدهنده امارات هم به همان میزان مشکلاتی با یکدیگر دارند و باز کردن زخم آنها میتواند عواقب وخیمی برای این شیخنشین داشته باشد.
در مورد مصر هم اشتباه راهبردی آنها در واگذار کردن دو جزیره پر سر و صدای تیران و صنافیر به عربستان بهانه لازم را به دست دوحه داده تا رگ غیرت ملیگرایی مصریها را به جوش آورد و اوضاع داخلی در این کشور را به هم بریزد.
اما در میان جنگ قطر با عربستان و متحدانش نکته جالب درخواستهای این کشورها برای قطع روابط قطر با ایران است. در حالی که از چهار کشور مطرح کننده این پیشنهاد عملا روابط ایران با سه کشور عربستان، بحرین و مصر از مدتها پیش در کمترین حد معمول بوده، موضوع مهم حضور امارات متحده عربی با صادرات نزدیک به 6 میلیارد دلاری کالا به ایران و به عنوان دومین شریک تجاری ایران در میان درخواست کنندگان قطع روابط قطر با ایران است، درخواستی که متاسفانه در تهران با هیچ واکنشی مواجه نشده است.
اکنون این سوال مهم مطرح میشود که چطور اماراتیها با این حجم بالای روابط اقتصادی با ما به خود جرات میدهند تا با معرفی ایران به عنوان کشور حامی تروریسم، کشور دیگری را تحت فشار قرار دهند تا روابطش با ما را قطع کند؟
به نظر میرسد حداقلیترین رفتار در برابر این اقدامات نسنجیده و غیرقابل توجیه اماراتیها توسط دولت ایران میتوانست فراخواندن سفیر ایران در امارات یا اعلام مراتب اعتراض شدید به این رفتار اماراتیها باشد، موضوعی که هرگز اتفاق نیفتاده است.
این اولین باری نیست که امارات متحده عربی به دنبال ایجاد تنش در روابط خود با ایران برآمده است، اماراتیها از ابتدای تاسیس خود در حدود 50 سال پیش مدعی مالکیت جزایر ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک بودهاند و همواره برای گرفتن این جزایر از ایران پافشاری کردهاند؛ روابط ایران و امارات در سالهای اخیر بدتر هم شده و با وجود اینکه اکنون بیش از 10 درصد جمعیت این شیخنشین را ایرانیان مقیم تشکیل میدهند اما به طور مداوم اخباری در خصوص بدرفتاری دولت این کشور با ایرانیان در این کشور منتشر میشود.
دشمنیهای آشکار و پنهان امارات با ایران همگی موید این واقعیت است که روابط ما با این شیخنشین در لبهپرتگاه قرار دارد و تهران دیر یا زود باید یک تجدیدنظر اساسی در میزان روابط خود با امارات در همه حوزهها داشته باشد.
واقعیت این است که در سالهای گذشته به دلیل دیپلماسی غلط در برابر کشورهای عربی آنها به اندازهای جری شدهاند که اجازه هر جسارتی را به خود میدهند و اکنون زمان آن فرارسیده تا تهران در فضای پسابرجام که گفته میشود روابطش با دیگر کشورها بهتر شده خود را از بند نیاز به امارات و مناطق آزاد آن آزاد کند؛ به نظر میرسد اگر قرار باشد ایران در منطقه هم به دنبال شریک تجاری برای خود بگردد احتمالا حرکت به سمت کشوری مانند سلطاننشین عمان گزینه بهتری از امارات متحده عربی خواهد بود، حداقل سران این کشور از زمان رژیم شاه تا به امروز سیاست بدون تنش و آرامی را در قبال ایران دنبال کردهاند.
اطلاعات موثق حاکی از این است که در طول سالهای گذشته بارها و بارها گزارشهای متعددی در مورد ضرورت تغییر رفتار ایران با امارات در اندیشکدههای مختلف کشور فکری نوشته و به مسئولان امر تحویل داده شده است اما این مساله باعث تعجب است که چرا مسئولان امر هیچ وقت نخواستهاند در این زمینه وارد عمل شوند.
اماراتیها اکنون در حال حمایت آشکار از تروریستها، برعلیه متحد ایران در سوریه هستند، به کردهایی که در قالب احزاب ضدایرانی در شمال عراق حضور دارند کمک مالی میرسانند، در جنایت برعلیه یمنیها در کنار عربستان ایستادهاند، در افغانستان علیه منافع ملی ما وارد عمل شده و با هزینههای چند صد میلیون دلاری که حاصل تجارت با کشور ماست، طرحهای ضدایرانی خود را پیگیری میکنند؛ اماراتیها همچنین آنقدر جری شدهاند که از سویی به دنبال استفاده از مزدوران بینالمللی در لیبی افتادهاند و از سوی دیگر با باز کردن پای صهیونیستها به خاک خود از کمک به فتنهانگیزی آنها برعلیه ایران دریغ نمیکنند.
در مجموع خط و نشان جدید اماراتیها برای ایران در جریان تحریم قطر موید این مطلب است که ایران باید بیش از پیش مراقب همسایه جنوبی خود باشد و هر چه زودتر راهحلی برای جلوگیری از دشمنیهای گاه و بیگاه این کشور با خود بیاندیشد. همسایهای که ثابت کرده منتظر فرصتی است تا به کشور ما ضربه وارد کند.