به گزارش «دیدبان» سعدالله زارعی طی یادداشتی با اشاره به الحاق نیروهای ارتش و مقاومت عراق و سوریه در خط مرزی مشترک نوشت: استقرار یگانهایی از ارتش عراق و ارتش سوریه در نوار مرزی دو کشور آنقدر اهمیت داشت که توجه ویژه مقامات آمریکایی و رژیم صهیونیستی و بعضی از دولتهای مرتبط با آمریکادر منطقه را به خود جلب کرد.
وقتی ارتش سوریه و ارتش عراق در نقطه مرزی که مدتها درگیر پدیده تروریستی به هم میرسند و در تعبیر نظامی «الحاق» صورت میدهند به این معناست که هماینک از بغداد تا دمشق «امتداد امنیتی» وجود دارد و دو پایتخت مهم عربی اراده خود را برای ایجاد یک وضع جدید امنیتی به گونهای که در آن امکان خلل وجود نداشته باشد، نشان دادهاند. این موضوع حداقل در طول 40 سال گذشته بیسابقه بوده است.
جدایی عراق و سوریه که دو کشور قدرتمند تاریخی با جمعیت قابل توجه و منابع فراوان به حساب میآیند برای غرب و رژیم صهیونیستی و وابستگان منطقهای آنان یک هدف راهبردی به حساب میآمد.
اسرائیل با نگاه به روابط تهران با بغداد و دمشق این نگرانی را داشت که این روابط به یک خط ممتد سیاسی-امنیتی از تهران تا دمشق تبدیل شود از این رو تلآویو از سمت جبهه شرقی بشدت احساس تهدید میکرد... رژیم صهیونیستی گمان نمیکرد این دو کشور در یک دوره کوتاه به وضع عادی خود برگردند و لذا تلآویو مرزهای شرقی خود تا مرزهای غربی ایران را برای خود سفید میدید و تئوریسینهای این رژیم، این دوره را دورهای طلایی برای بازسازی اقتدار و قدرت اسرائیل ارزیابی میکردند...حدود ششماه پیش نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی در سفری که به مسکو داشت تلاش کرد تا خطرات چنین شرایطی را به مقامات روسیه گوشزد نماید...
آمریکا با درک شرایط جدید در عراق و سوریه طرحی را در نوار مرزی این دو کشور به مرحله اجرا گذاشت که مسئولان و کارشناسان رژیم صهیونیستی آن را طراحی کرده بودند... در این طرح قطع ارتباط یالهای شرقی و غربی مقاومت در دستور کار قرار گرفت و آمریکاییها فعالانه و بدون فوت وقت وارد کار شدند آنان در گام اول حدود 100 کیلومتر از مرز مشترک سوریه و عراق را به عمق حدود 60 کیلومتر بعنوان «منطقه غیرفعال» علامتگذاری کردند و از طریق ارتش روسیه، به مقامات کشور سوریه و ایران پیغام دادند که این منطقه تحت فرمان آمریکاست و لذا کسی حق ورود به آن را ندارد...
جبهه مقاومت به فرماندهی میدانی سردار سلیمانی در این میانه و با درک حساسیت شرایط عزم خود را برای به شکست کشاندن سیاست شیطانی آمریکا جزم کرد... این پیغام از طریق روسیه به فرماندهان آمریکایی داده شد که نیروهای سوریه حق دارند تا مرز خود با عراق پیش بروند و دلیلی ندارد از این اقدام چشم بپوشند.
آمریکاییها در این بین مثل همیشه زبان به تهدید گشودند و برای آنکه طرف مقابل، جدی بودن تهدید را باور کند بطور محدود به واحدهایی از ارتش سوریه حمله کردند اما جبهه مقاومت چنین تهدیدی را بر نتافت و سر جای خود ایستاد. از آن طرف نیروهای عراقی...به تهدیدات آمریکا برای بازگشت به عقب توجه نکردند و در عمل این الحاق اتفاق افتاد.
آمریکاییها در این صحنه، باخت امنیتی خود را پذیرفتند و این را نشان دادند که نمیتوانند ریسک یک درگیری جدی با جبهه مقاومت را بپذیرند... این در حالی است که- مانند آنچه در پرونده برجام شاهد بودیم- اندک عقبنشینی، پیشروی بیحد و حصر آمریکا را در پی میآورد و خطایی استراتژیک شکل میگرفت.
بعضی از تحلیلگران نظامی ...بهم خوردن طرح امنیتی نظامی آمریکا در مرزهای شرقی سوریه را رخدادی مهمتر از آزادسازی حلب دانستهاند. در واقع در این صحنه به موازات غلبه جبهه مقاومت بر تروریزم تحتالحمایه غرب، مخاطرات جدی حیاتی برای رژیم صهیونیستی شکل گرفته است.