تأثیر بر هویت و فرهنگ جوامع اسلامی
فرهنگی مستحق توسعه و جهانی شدن است که به دنبال حقیقت باشد، نه قدرت و سیطره بر دنیا؛ انسانها را به عنوان موجوداتی شریف در نظر بگیرد، نه با نگاهی ابرازی؛ انسان را موجودی منطقی بداند، نه غریزی؛ حقطلبی و کمالخواهی را در شمار امور ذاتی انسان بداند و به آن احترام بگذارد. آنچه امروز زیر پوشش دموکراسی، پلورالیسم و تولرانس تبلیغ میشود، دوباره یک ایدئولوژی توتالیتر است. به مسلمانها میگویند به عقاید خود نگاهی شکاکانه و نسبیگرایانه داشته باشید.
نوبت به خودشان که میرسد، به نام مدرنیته سرمایهداری، فرهنگ کاملاً جزمی و بسته را به بشریت تحمیل میکنند. امروز آنها به دنبال انحصار جهانی قدرت، ثروت و حتی فناوری هستند و مرادشان از جهانی سازی، کنترل پلیسی بر کل دنیا و اعمال نظم نوین جهانی است. آنان تحت پوشش مدرنیته جهانی، به دنبال یکدست کردن فرهنگ جهان در جهت غربی شدن هستند. حتی میگویند دین اسلام را آن گونه بفهمید که با مختصات سرمایهداری لیبرال سازگار باشد (ازغدی، 1387: 3).
هویت بیانگر نظام ارزشی است که اعمال افراد در جامعه را هدایت میکند و آنان را به صورت جمعی به سوی جایگاه مستحکم و متعالی سوق میدهد. امام علی (ع) میفرماید کسی که با اعمال گروهی از مردم موافقت میکند، صرفاً یک دنبالهرو و مقلد نابینا است. زیرا او دو گناه مرتکب میشود: اول اینکه کار اشتباه انجام میدهد و دوم اینکه با آن کار موافق است. هویت فردی صرفاً زمانی میتواند در برابر هویت جمعی مقاومت کند که از ابزارهایی استفاده نماید که جایگاه آنها را هنگام مواجه با هویت جمعی تقویت و مستحکم میکند. اعتراض، به خصوص از طریق جهاد و امر به معروف و نهی از منکر به انسان مسلمان هویت میبخشد.
میتوان گفت هویت یک جامعه اسلامی منوط به دو اصل زیر است: اول، تبعیت از آرمانهای اسلامی بیان شده در قرآن کریم و سنت و دوم، اطاعت و تبعیت از امامت و ولایت. امامت و رهبری در اسلام حد کمال و تجلی واقعی هویت اسلامی است. از این رو، تجلی هر هویت اجتماعی در امامت و رهبری نهفته است. هویت جامعه اسلامی از نظام سیاسی اسلام تفکیکناپذیر است. جوامع اسلامی زمانی دارای هویت اسلامی میشوند و هستند که تحت حاکمیت و رهبری یک نظام سیاسی اسلامی باشند و دولت آن برای تحقق اهداف و آرمانهای اسلامی بر مردم حکومت کند ( araki, 2000: 37-45).
برتری فرهنگی غرب از طریق فرایند رضایت و اقناع و فریب سعی کرده است ارزشهای سیاسی، اخلاقی و فرهنگی خود را بر جهان تحمیل کند. مؤلفههایی که در سبک زندگی سرمایهداری در حال ترویج بوده و چالشهایی را برای سبک زندگی در جوامع اسلامی و ایران ایجاد کردهاند، عبارت است از: انسان در این تمدن تنها انسان نیست، بلکه سوژه است. به تعبیر نیچه اراده معطوف به قدرت، ذات این انسان را شکل میدهد. نحوه حضور و بودن چنین موجودی ملازم با نفی قدرت دیگری ولو خداوند است که اساساً به نفی دین و امر قدسی میانجامد و این ظهور سکولاریسم را در افق حضور انسان مدرن نوید میدهد.
این انسان بر اساس مؤلفههای وجودی خویش یعنی سودجویی، قدرتطلبی و لذتطلبی رفتار میکند. اکنون در دنیای مدرن شیوه زندگی خاصی تحقق یافته است و به دلیل ویژگیهای متمایزش از آن با عنوان سبک زندگی غربی یا امریکایی یاد میشود. مصرف و مصرفگرایی یکی از ملزومات زندگی روزمره و سبک زندگی جدید است. فردگرایی، اصل دیگر حاکم بر سبک زندگی غربی و امریکایی است که در حال به چالش کشیدن سبک زندگی اسلامی است و امنیت اجتماعی و اخلاقی جامعه اسلامی را با خطر مواجه کرده است. اینکه اقتصاد و پول مسئله اصلی انسان میشود و به خانوادهگریزی یا خانوادهستیزی میانجامد.
انسانها ارزش را در مقایسه با ارزش دیگری میسنجند. مصرف نیز راه سنجش این ارزشها شده است. برسازی هویت مطلوب نیز از دیگر مؤلفههای سبک زندگی امریکایی است. مصرف امروزه هویتبخش است و سبک زندگی بیشتر خوداظهاری و بیانگرایانه است (آجیلی و مهدی بیکی، 1392: 4-10). به اعتقادخورشید احمددر اثر سلطه استعمار و نفوذ آن، همه وجوه زندگی مسلمانان غیرمذهبی شد و پایههای معنوی جامعه ضعیف گردید. تهاجم فرهنگی یکی از شیوههایی است که دشمن از طریق آن برای تضعیف بنیانهای فرهنگی و اعتقادی مردم مسلمان تلاش میکند.
عاملان تهاجم فرهنگی در پی آن هستند که با استفاده از سازوکارها و روشهای فرهنگی، بر ارزشهای بنیادی جامعه (خدامحوری، دشمنستیزی، عدالتخواهی، خودباوری، ظلمستیزی و غیره) نگرشهای پایهای مردم به حکومت و روابط اجتماعی، ترجیحات اساسی مردم (ترجیحات اخلاقی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی) و آداب و رسوم، منش و رفتار اجتماعی آنها تأثیر بگذارند و آنها را تغییر دهند. نتیجه تهاجم و جنگ نرم فرهنگی، استحاله فرهنگی و تغییر هویت مردم و جامعه اسلامی خواهد بود.
مهمترین پیامدهای مدرنیته در جوامع اسلامی رواج اومانیسم، آزادی فردی و فردگرایی، پیوند علم و آزادی، رواج سکولاریسم و جدایی دین از سیاست، اقتصاد بازار و مصرفگرایی بود. تحولات پس از رنسانس باعث شکلگیری هویت نوین مدنی، مدرن و سکولار گردید و در ایران پس از مشروطه نیز هویت ملی مردم به تدریج به سمت مدرن شدن پیش رفت و حاصل آن تقابل با ارزشها و باورهای اصیل جامعه بود و طیفی از ملیگرایی مانند ملیگرایی لیبرال، لیبرالیسم فرهنگی و زبانی، باستانگرایی، ملیگرایی نژادی در مقابل هم صفآرایی کردند (عارفی، 1379: 5-30).
امروزه تحت تأثیر جهانی شدن فرهنگ غرب در کشورهای اسلامی، بسیاری از افراد، خود را تحت تأثیر آن بازاندیشی و احیا میکنند و این سبب کمرنگ شدن نقش دین و باورها و ارزشهای اسلامی شده و خواهد شد. مجموع عوامل مذکور باعث تحریف ادیان الهی پیشین گردید، به طوری که قدرت جامعهسازی خود را از دست دادند و به طور طبیعی، دین از اجتماع جدا شد (در جهان غرب و ایران قبل از انقلاب اسلامی).
وقتی خرافات وارد دین شد، طبیعی است که یگانه راه حفظ دین، جداکردن دین از عقل است؛ و وقتی مفاسد مالی، اجتماعی سیاسی به وجود آمد، یگانه راه توجیه آن تفکیک دین از سیاست و حکومت است .ما باید مراقب باشیم وضعیت ناگواری که برای مسیحیت و یهودیت پدید آمد، عیناً برای اسلام به وجود نیاید. شاید سکولاریسم، عاقبت مسیحیت اروپایی بوده و برای آنها منطقی و طبیعی باشد؛ اما این عاقبت برای اسلام، طبیعی و درست نیست؛ نه به نام مدرن شدن اسلام و نه به نام جهانیسازی.
4. تهاجم رسانهای
هدف رسانه تغییر رفتار است. در همه رسانهها وضعیت به همین صورت است. در بعد سیاسی، تبلیغات نامزدها در پی تغییر رفتار ما در قالب رأی است؛ در بعد اقتصاد مخاطب قانع میشود تا کالای مورد نظر را بخرد. مطبوعات در ایران پیشرفتهتر عمل کردهاند. کشور ما دروازه ارتباط شرق و غرب است. با ورود روزنامهها، مردم ایران سبک زندگی دیگری را انتخاب کردند. انقلابها، تحولات سیاسی، انقلاب اسلامی، ادبا و شخصیتهایی که به وجود آمدند، معلول رسانهها بودند.
در هجوم جدید ماهواره به جامعه ایرانی، ابتدا از طریق ترانه و آواز اقداماتی انجام شد و سپس از طریق ساخت سریالهای قوی سعی کردند حجاب و حیا را بردارند. آنها به نحوی مستمر کار میکنند و اولین حاصل کار آنها این بود که کتاب را از زندگی مردم حذف کردند. سپس نشستهای خانوادگی که در آن تبادل اطلاعات انجام میشد، در زندگی مردم کمرنگ شد و رسانههای تکبعدی جایگزین آنها شدند.
هانتینگتون جنگ تمدنها را مطرح کرد و گفت امریکا نمیتواند در جهان قدرت برتر باشد، مگر اینکه فرهنگ خود را به کشورهای جهان گسترش بدهد. در میان کشورها، یک دسته فرهنگ امریکا را میپذیرند و عدهای نیز در برابر آن مقاومت میکنند. با این مقاومت جنگ شروع میشود. تأثیر منفی دیگر رسانهها بر قشر جوان، تلقین زندگی مبتنی بر رفاهطلبی و پولپرستی است، در حالی که فرهنگ ما مبتنی بر تلاش و سختکوشی است که برای دستیابی به رفاه موانع را کنار میزند.
اصالت فرهنگ کشورهای تونس، مصر و یمن با هجوم غرب، از بین رفت (دهقان، 1391: 1-3). درنتیجه، جهانی شدن چالشی را برای فرهنگ و هویت اسلامی ایجاد میکند. صنایع فرهنگی جهانی در حال تضعیف شکلهای سنتی پیدایش و توزیع فرهنگ هستند. بازار جهانی در حال تولید یک تمدن فرامرزی است که در آن تلاقی و همگرایی طعمها و سلیقههای مصرفکننده مورد توجه است.
برای مثال، برندهای جهانی شلوار جین، کوکاکولا و پپسی، لباسها و کفشهای آرایشی و ورزشی مد روز و غیره. این شرکتها در تجربه فرهنگی غربی امریکایی ریشه دارند و وعده آنها ایجاد یک فرهنگ جهانی مادی است که مدعی تحقق رفاه هر چه بیشتر برای افراد است (harf and Lombardi, 2004). از این رو، فرهنگ غرب یک قدرت سلطهگرانه است که در حال سلطه بر کل جهان است و توسط افراد جامعه جهانی در حال تقلید و شبیهسازی است.
ارزش غربی فرهنگی عاری از ارزش یا فرهنگ باز و آزاد، همه نوع محتوا را برای لذت و دسترسی آسان دارد. در نتیجه محدودیتی در زمینه نمایش امور و مسائل شهوتانگیز، کانالهای تلویزیونی مختلف غربی، فیلمهای شهوتانگیز، کتابها و مجلات مختلف غربی، وبسایتهایی که مطالب و محتواهای شهوتانگیز را ترویج و تجاری میکنند و نیز نسلهای جوان قربانی اسان چنین مطالب موهن هستند. بی بی سی، تایم وارنر، سی ان ان، و نیوز کورپ و سایر غولهای رسانهای تعیین میکنند چه چیزی منتشر و مخابره شود.
با وجود این، مسلمانان هیچ رسانه قدرتمندی ندارند تا به رقابت با این غولها و صنایع رسانهای فرهنگی غرب بپردازند. در این فرایند، سلطه رسانهای غرب ادامه مییابد و منجر به جایگزینی فرهنگ دینی و محلی و به طور کلی فرهنگ اسلامی میشود. رسانه در عصر جهانی شدن، به سبک زندگی انسانها شکل میدهد و در تعیین و ترویج مد لباس، عادت غذایی، سبکهای گفتگو، الگوههای رفتاری، موضوعات و مسائل خانوادگی و همه امور نقش اساسی دارد. انحصار شبکههای رسانهای بینالمللی و ترویج و عمومی شدن فرهنگ غرب سبب تهاجم ارزشها و هنجارهای غربی شده است Nurullah, 2008: 6-8)).
در حال حاضر کشورهای جهان اسلام که واجد یکی از درخشانترین زمینههای فرهنگی و معنوی در جهان هستند و از تعالیم و باورهایی زنده، پویا و رهاییبخشِ اسلام برخوردارند، در معرض بیشترین حملات تبلیغاتی فرهنگی قرار گرفتهاند. قطعاً وقوع انقلاب اسلامی در ایران زمینهساز پیدایش بیداری عمومی در سرتاسر جهان اسلام و آگاهی ملّتهای مسلمان از ذخایر عظیم قدرت معنوی و فرهنگی خودشان گردیده و امکان تغییر کلّی فضای ژئواستراتژیک و ترتیبات قدرت در سطح بینالمللی را در اختیار گذارده است.
موقعیت محوری جهان اسلام در قلب اوراسیا و نیز مالکیت آنها بر بخش مهمّی از منابع حیاتی و استراتژیک قدرت یعنی «انرژی» باعث شده است قدرتها و بازیگران اصلی نظام بینالملل دچار نگرانی و تشویش جدّی شوند. بر اساس همین درک از شرایط موجود و آتی، کانون قدرت مسلمانان را که عبارت از منابع فرهنگی و باورهای اعتقادی ایشان است، در کانون توجه و تهدیدهای خود قرار دادهاند.
امروز مؤسسه عظیم «فرهنگی و هنری هالیوود» دیگر صِرفاً یک مرکز فرهنگی و هنری محض محسوب نمیشود، بلکه زمامداران و استراتژیستهای غربی بهویژه آمریکایی، این گونه مراکز و مؤسسات را در زمره ذخایر و منابع قدرت و هژمونی خود قرار میدهند و از طریق تولید انبوه فیلمها و برنامههای هنری، ضمن تبلیغ و تلقین برتری فرهنگ غربی، مبانی و باورهای مسلمانان را تحت شدیدترین حملات تبلیغی قرار میدهند و گروهها و طبقات جوان جمعیتهای مسلمان در صدر اهداف و برنامهریزیهای ایشان قرار گرفتهاند (واثق، 1385: 770-800).
یقیناً امروز صرفاً اجرای برخی شعائر دینی نظیر نمازهای جمعه در کشورهای مسلمان یا برگزاری همهساله مراسم حج و نیز دخالت جزئی تعالیم اسلامی در برنامههای آموزشی مدارس و دانشگاههای ممالک اسلامی، و بهطور کلّی حفظ ظواهر اسلامی در این کشورها، نمیتواند موجب اطمینان خاطر ملّتها و دولتهای اسلامی شود. زیرا در حال حاضر متأسفانه پایتخت ممالک اسلامی شاهد نمایش و عرضه نمادها و الگوهای فرهنگ غربی به ویژه فرهنگ آمریکایی شده است.
امروز خیابانها و مراکز تجمع در شهرهای کشورهای مسلمان شاهد تعداد انبوه جوانان، دختران و زنانی است که در پوشش و آرایش ظاهری و رفتارها و روحیه و منش خود، کمترین مشابهتی به الگوها و مبانی فرهنگ ملی و اسلامی ندارند و به مثابه سفیران و سربازان فرهنگ منحط غربی، فضای فرهنگی مسلمانان را در اشغال و تصرف دشمنان اسلام قرار داده و از این جهت، مسلمانان را با آسیبهای جدّی و تلفات سنگین فرهنگی مواجه کردهاند (همان، 770-800).
5. رفتارهای اجتماعی و شخصی
بر اساس یافتههای بسیاری از پژوهشها، کسانی که سبک زندگی سالم را انتخاب میکنند، رفتارهای پرخطر کمتری دارند و حدود 50% مرگهای نابهنگام در کشورهای غربی ناشی از سبک زندگی ناسالم است. فعالیتهایی مانند مصرف الکل، سیگار، نبستن کمربند ایمنی، رفتارهای پرخطر و نامشروع جنسی باعث تزلزل جامعه و خانواده شده است. در حالی که نیکوکاری، قناعت، صرفهجویی، ایمان و انجام مناسک مذهبی و امثال آن میتواند موقعیت و سعادت فرد یا جامعه را تقویت کند. انتخاب هر کدام از مقولات مذکور بر سلامت فردی و اجتماعی تأثیر میگذارد. گویهها و ضریبهای پایایی ابعاد سبک زندگی در جدول (1) بیان شده است.
متغیر | ابعاد | گویهها | پایایی |
سبک زندگی | مصرف فرهنگی | رفتن به سینما، تئاتر وکنسرت | 71% |
رادیو، تلویزیون داخلی و خارجی | |||
سی دی و دی وی دی | |||
کتاب و مجله | |||
موسیقی سنتی و پاپ | |||
موسیقی پاپ، راک و زیرزمینی (بدون مجوز وزارت ارشاد اسلامی) | |||
اینترنت | |||
مصرف مادی |
زنان | 76% | |
استفاده چادر، زیورآلات، مانتوی کوتاه و اندامی، رنگ کردن مو، برداشتن ابرو، لاک ناخن، عطر وادکلن، قرصها و کرمهای حالتدهنده برخی اندام | |||
تزریق ژل و بوتاکس | |||
مصرف سیگار، قرص اکس، مواد مخدر، مشروبات الکلی | |||
شرکت در کلاسهای رقص و ایروبیک | |||
مردان | |||
کت و شلوار، تیشرت و شلوار جین | |||
اصلاح موی سر و ریش با مدل فشن و ساده | |||
استعمال سیگار، اکس، مواد مخدر، مشروبات الکلی و افزایش خشونت و پرخاشگری | |||
فعالیتهای فراغت | رفتن به پارک، کافی شاپ، کافینت، سالنهای ورزشی | 69% | |
مسافرت داخلی و خارجی | |||
چت کردن، معاشرت با جنس مخالف، داشتن رابطه جنسی |
(منبع: زارع و فلاح، 1391: 17)
نابودی تنوع زیستی، گونههای مهاجم، تغییر کارکرد اکوسیستم، مصرف و اتمام ذخایر مواد و ژنها |
فعالیت انسانی تفریحات، تجارت، صنعت – کشاورزی |
تغییرات بیوشیمیایی جهان چرخه کربن نیتروژن / چرخههای سولفور، چرخه کربن، مواد شیمیایی ارگانیکی دائمی، حرکت و بسیج فلزات سنگین |
دگرگونی و تغییر شکل زمین و اقیانوسها، پاکسازی و احداث زمین کشاورزی، جنگلداری و چرای دام، کشت آبی، ماهیگیری تجاری و شکار |
صنعت، حمل و نقل و شهرنشینی، مصرف انرژی، زبالهها، تغییر زمین یا اراضی تجاری با فاصله طولانی |
نابودی منابع آب تازه، تولید غذا، مصرف آبهای زیزرزمینی (سفرهها) کاهش کیفیت آبهای سطحی، فشار بر سیستمهای تولید غذا |
باعث تغییرات جوی، تغییرات آب و هوایی، مصرف و اتمام ازن استراتوسفر |
سلامتی ، بقا، وقوع بیماریها، رفاه اجتماعی، تغذیه از جمله رشد کودکان |
جمعیت انسانی مصرف، توزیع جغرافیایی |
2. رویکرد اسلامی به هویت در عصر جهانی شدن
بیشک مبانی قومی و پیشینه تاریخی و نیز وحدت سرزمین، حکومت، آداب و رسوم و باورهای مشترک و ملی در ایجاد همبستگی عمومی و هویت ملّی نقشی انکارناپذیر دارند و بنابراین، هدف از طرح مبانی دینی در این زمینه، هرگز به معنای انکار آنها نیست. در کشوری نظیر ایران با سابقه تاریخی طولانی و با وجود تنوّع قومی، زبانی، ناحیهای و غیره، آیا این عوامل قومی و تاریخی بودهاند که تاکنون موجب بقای این کشور در نقشه سیاسی جهان شدهاند یا عامل مهمتری در این زمینه مؤثر بوده است؟
بی تردید، حس وطندوستی و اعتقاد به پیشینه تاریخی مشترک و آداب و رسوم و سرزمین واحد نقشی انکارناپذیر داشته و در شکلگیری هویت ملّی مؤثر بودهاند، اما مطالعه تاریخ پرفراز و نشیب کشور نشان میدهد که عوامل فوق همواره نقشی حداقلی داشته و مردم ایران در شکستها و پیروزیها چندان به این مبانی هویت ملّی متوسّل نشدهاند. در حالی که اسلام و تعالیم آسمانی آن در طول تاریخ همواره اقوام تُرک، کرد، بلوچ، آذری، عرب، گیلانی و مازندرانی و لر را با وجود تفاوتهای فراوان قومی و نژادی و فرهنگی و سیاسی، به مثابه مبنایی قابل اطمینان و ریسمانی محکم به یکدیگر پیوند زده و هویتی ایرانی – اسلامی را پدید آورده است.
در هر نهضت ضداستبدادی و ضد استعماری، نه در ایران بلکه در همه کشورهای دنیا، دین و آموزههای دینی آنچنان همبستگی و وحدتی میان مردم پدید آورده است که نظیری برای آن نمیتوان یافت (واثق، 1386: 600-770). همبستگی و وحدتی که بر اساس اعتقادات دینی پدید آید و مبنای تشکیل نظام سیاسی باشد، منبعی غنی و قابل اتکا و استراتژیک برای حفظ استقلال و امنیت ملی و تمامیت ارضی برای آن کشور است و مسلّماً نیروهای معتقد به باورهای دینی و مفاهیی مانند «جهاد و شهادت» در مقایسه با نیروهای فاقد باورهای دینی، از کارایی و نقش بیشتر و بهتری در صحنههای جنگ و دفاع برخوردار خواهند بود.
نمونههای چنین فداکاریهای فوقالعاده را علاوه بر صدر اسلام و جنگهای پیامبر و مسلمانان با مشرکان و دولتهای ایران و روم، در جنگ تحمیلی عراق علیه مردم مسلمان ایران طی 8 سال دوران دفاع مقدّس مشاهده کردهایم (واثق، 1386). قرآن کریم در این زمینه میفرماید: «محمَّدْ رسولُ اللهِ و الَّذینَ معهُ اشدّاءُ عَلَی الکفّارِ رحماءُ بینهمْ…» (محمد پیامبر خدا و کسانی که پیرو او هستند، بر کافران بسیار سختگیر و با یکدیگر مشفق و مهرباناند) (سوره فتح، آیه 29).
امام علی (ع) میفرماید ایمان را بر کردههای نیک توان ساخت و از کردار نیک، ایمان را توان شناخت (نهجالبلاغه، 1378، خطبه 156، 155). بر اساس سخن فوق، آنچه موجب انجام کارهای پسندیده و برخورداری از حیات ارزشمند میشود، ایمان است. ایمان، انسان را به انجام اعمال صالح و حیات طیبه راهنمایی میکند. همچنین از طریق انجام کارهای پسندیده، میتوان سطح ایمان افراد را سنجید. رفتارهای سنجیده، عیار سنجش ایماناند. امام علی (ع) میفرماید هر ظاهری را باطنی است.
آنچه ظاهرش پاکیزه بود، باطن آن نیز چنان است، آنچه ظاهرش پلید است، باطنش نیز پلید است. بدان هر کردهای چون میوهای است که از گیاهی رسته است و هیچ گیاه را از آب بینیازی نیست وآبها گونهگون بود. آنچه آبیاریاش نیکوست، درختش نیکو و میوهاش شیرین است و آنچه آبیاریاش پلید است، درختش نیز پلید و میوهاش تلخ است (همان، خطبه، 154، 153). امام صادق (ع) نیز میفرماید: آلودگی ظاهر، معلول آلودگی باطن است، کسی که درون خود را پاک کند، خداوند بیرون او را پاک میکند و کسی که در نهان پروای خدا را داشته باشد، خداوند نیز در آشکار او را رسوا نمیکند. اما کسی که در نهان به خدا خیانت کند، خدای متعال در آشکار او را رسوا و بیآبرو میکند (مصباح الشریعه، 1400 ق: 107).
باورها و اعتقادات سطحی منجر به بروز رفتارهای نادرست و غیرمنطقی میشود. برخی معتقدند که رفتارهای انسانها تحت تأثیر باورها و ارزشهای آنان نیست. فاصله معناداری بین این دو وجود دارد. ادعای این گروه از پژوهشگران این است که بسیاری از اوقات فرد یا گروهی خلاف ارزشها و نگرشهای خود رفتار میکنند. بنابراین، رفتارها را نمیتوان بر اساس باورها، ارزشها و نگرشها تبیین کرد. ادعای دوم آنها نیز این است که اگر سبک زندگی تحت تأثیر ارزشهای پذیرفته شده افراد و گروهها بود، در این صورت ارزشها و نگرشهای مشابه باید به سبک زندگی یکسان منجر شود (گیبنز و بوریمر، 1381: 104).
در حالی که در راهبرد اسلامی، توسعه از یک سو متضمن «عمران الارض» است که استفاده بیرویه از طبیعت را نفی میکند، و از سوی دیگر تعالی و کرامت انسانی را در بر میگیرد، جمع بین دنیا و آخرت را تضمین میکند و توسعه اقتصادی و فرهنگی را به طور همزمان مورد توجه قرار میدهد، میتوان گفت که سبک زندگی معیار، شاخص و نمادی برای هویت دینی، اعتقادی و ارزشی فرد و جامعه است. با مطالعه نوع معماری، پوشش، اوقات فراغت، نوع استفاده از محتوای رسانه و نوع رسانه، روابط خانوادگی و اجتماعی، موسیقی، ارتباطات شهروندی، دکوراسیون خانه و امثال آن، میتوان به کیفیت باورها و ارزشهای افراد پی برد. به تعبیر زیبای علامه مجلسی، ظاهر، عنوان و نمایشگر باطن است (مجلسی، 1403 ق، جلد 66: 365).
در وضعیت کنونی که وضعیت بشر دچار بحران شده، مسائل بیپاسخ فراوانی برای انسان مطرح شده است که گفتمان غرب (لیبرال دموکراسی) پاسخی برای آنها ندارد. این وضعیت، فرصتی برای بازگشت ادیان است. از این رو میتوان گفت در شرایط کنونی، «در جهان غرب، بحران تمدن جدید ـ بحرانی که فرآورده غرب است ـ به کاملترین وجه، محسوس و مشهود است؛ زیرا با ورشکستگی اجتماعی و بحران زیستمحیطی مرتبط است. در جهان غرب، راهحلهایی برای این بحران پیشنهاد میشود که مشتمل بر همان اسباب و عواملی هستند که این بحران را موجب گشتهاند» (نصر، 1385: 42).
این وضعیت، موجب سرگشتگی انسانها شده است. این فرصتی است که انسانها به سنّتهای خود باز گردند. چنانچه در غرب، یکی از راهحلهای بحران زیستمحیطی را بازگشت به فضائل سنتی میدانند. در این شرایط، ادیان جهانی در عرصه زندگی احیاء میشود. دین اسلام به منزله مکتبی که در آن به مقتضیات زمان توجه شده است، جایگزین مناسبی برای حل بحرانهای کنونی جهان محسوب میشود. برخی اندیشمندان بر احیای مجدد ادیان در سطح زندگی بشر صحه گذاشتهاند.
جف هینس با بیان سابقه جوامع مذهبی فراملی مسیحی و اسلامی پیش از ظهور دولتهای متمرکز سکولار بیان کرده است: «با این حال، اهمیت سیاسی دین در سیاست بینالملل که از آغاز قرن هفدهم به طور فزایندهای رنگ باخته بود، بار دیگر در اواخر قرن بیستم به مدد فرایند جهانی شدن و متعاقب آن، انقلاب ارتباطات به دوران اوج سیاسی خود رسید (هنیس، 1381: 390). در این شرایط اسلام نه تنها به سادگی میتواند محور اصلی زندگی انسان مسلمان قرار گیرد و انسجام اسلامی را به وجود آورد، بلکه برای تمام بشر، پیام صلح، دوستی، عدالت، امنیت و آرامش را دارد.
این موضوع از آنجا نشأت میگیرد که ادیان به فطرت انسان توجه دارند و «فطرت الهی انسان که پذیرای وعدهها و بشارتهای الهی است، محدود به فضا و زمان خاص نیست. مخاطب ادیان به ویژه اسلام، انسان به ماهو انسان است. گسترش ادیان، حاصل قلمروزدایی از منظر «شولت»، جهانی شدن، همان فرایند قلمروزدایی است که اکنون به دوران اوج خود رسیده است. این امر، ظرفیتها و قابلیتهای فراوانی برای جهانی شدن واقعی اسلام در مقابل جهانی شدن غیرواقعی و مصنوعی غرب ایجاد میکند.
«جهانی شدن حقیقی بر انسانشناسی و فلسفه تاریخ خاص مبتنی است و با هر انسانشناسی سازگار نیست. بدون باور به جوهر و غایتی برای انسان یا دستنیافتنی دانستن این ذات و جوهر و غایت برای انسان و عدم باور به مبانی این جوهرگرایی که به اصلگرایی و خالقگرایی برمیگردد، نمیتوان مدعی جهانی شدن و عامگرایی مرتبط با آن شد» (افروغ، 1387: 22). در این نگرش، لایههای زیرین فرهنگ همچون جهانبینی و ارزشها اهمیت بسیار بیشتری دارد و «به میزانی که جهان کنونی به خدا، انسان، ذات و غایت او و به فلسفه تاریخ منبعث از آن و در مرتبت بعدی، اصول اخلاقی و رفتاری منتج از آن باور داشته باشد، میتوان درباره جهانی بودن واقعی آن داوری کرد» (هنیس، 1381: 387).
نتایج و یافتههای پژوهش
بر اساس یافتههای پژوهش حاضر
- فرایند جهانی شدن در ابعاد مختلف خود آثار قاطعی بر رفتارها و هویت اجتماعی مردم در نواحی مختلف جهان اسلام داشته است.
- سبک زندگی با تغییر در بخشهای مختلف هویت افراد در عصر جهانی شدن رابطه دارد.
- در جامعه ایران بنا به بافت و ساختار مذهبی، دین و اعتقادات در اساس هویت افراد ریشه دارد.
- جامعه ایرانی- اسلامی با توجه به موقعیت استراتژیکی آن، جوان بودن جمعیت، تحولات خاص میاننسلی و بیتوجهی و گاه کمتوجهی در مواجه با نفوذ فرهنگهای بیگانه از طرق مختلف در عصر جهانی شدن، مستعد آسیبها و اختلالهای فرهنگی بسیاری است.
- اشکال خاصی از هویت در فرایند مدرن شدن و جهانی شدن شکل گرفته است که بیشتر ناشی از مادی شدن سبک زندگی، مصرفگرایی و ضعف اعتقادات اسلامی افراد است.
- با توجه به وجود نابسامانیهای متعدد از قبیل تفکر مادیگری، مصرفزدگی و رقابت در تجمل و مصرف و تنوعطلبی و به طور کلی تغییر سبک زندگی در جهان اسلام و نبود زیرساختهای مناسب فرهنگی و رسانهای و نیز ضعف فعالیت در حوزه فرهنگ و عدم تولید محتوای مناسب توسط مسئولان فرهنگی کشور در عصر جهانی شدن، جهانی شدن سبب ایجاد چالشهای جدی برای هویت فرهنگی اسلامی افراد شده است.
- پدیده جهانی شدن به تضعیف و زوال فرهنگ دینی و سنتهای بومی مردم در جهان اسلام میپردازد و فرهنگ غرب را تقویت میکند.
- باورها و ارزشها یکی از عوامل مهم و اثرگذار در شکلگیری سبک زندگی انسانها است، زیرا از آثار منفی مصرفزدگی علاوه بر مسائل اقتصادی، کاهش تعداد جمعیت ایرانی است. بر اثر الگوی مصرف نادرست، درآمد اغلب خانوادهها مصروف هزینههای غیرضروری و نیازیهای کاذب و رقابت در تجمل میشود و به دلیل عدم مدیریت صحیح درآمد و هزینهها، بسیاری از خانوادهها تصور میکنند به دلیل هزینههای بالا نمیتوانند صاحب فرزند شود. بنابراین، ازدواج نمیکنند یا به تکفرزندی اکتفا مینمایند. مدیریت هزینهها و درآمدها و مهمتر از همه اصلاح نگرشها و تفکر خانوادهها میتواند جامعه را در مقابل بحرانهای آینده مصون نگه دارد.
- در عصر جهانی شدن، گفتمان لیبرال دموکراسی رغبتی به حقوق اجتماعی و عدالت اجتماعی ندارد و جوامعی که در عصر جهانی شدن تحت تأثیر امور تحمیل شده از سوی نظام سرمایهداری و گفتمان لیبرال دموکراسی هستند، گرفتار تعارضها و بحرانهای مختلفی شدهاند، از جمله میتوان معضلات و تضادها، تضاد سود و نیاز، تضاد خودویرانگری خرد خودبنیاد و تضاد مبنا و بنا را بیان کرد. از این رو، با توجه به نتایج فوق میتوان گفت:
- راهحل بسیاری از این تضادها توجه به توحیدگرایی و هستیشناسی اسلامی است.
از آنجایی که نگاه اسلام به انسان، نگاه توحیدی است و انسان را خلیفهالله میداند و صرفنظر از رنگ، مکان، نژاد و مذهب، حقوق و آزادیهای او را محترم میشمارد، این نوع نگاه توحیدی به انسان زمینه و فرصت گفتگو و تعامل را بین جوامع مختلف فراهم میکند. فقط در شرایط صلح و وجود امنیت و با اقناع و برقراری عدالت میتوان از هژمون شدن گفتمانهای رقیب جلوگیری کرد و تهدیدهای دشمن در عصر جهانی شدن را خنثی یا تعدیل نمود.
دلایل و ویژگیهای مهمی که در فرهنگ اسلامی نهفته و آن را مستعد و شایسته جهانی شدن کرده است، عبارتاند از تعقل و خردورزی، توحیدگرایی، منجیگرایی و اعتقاد حقیقی به آزادی واقعی و عدالت نظمآفرین و نظم عدالتآفرین، گرایشهای انساندوستانه (انسان با خطاب قدسی)، انسانشناسی اسلامی، اختیار و آزادی انسان، استقلال و اصالت روح، فناناپذیری انسان، نامتناهی بودن انسان، انبیاء تعالیبخش و معرفیکننده کمال حقیقی انسانها، نظام ارزشی بین انسانها، محوریت انسان در نظام آفرینش و غیره. بنابراین، تشریح و ترویج این مفاهیم فطری و پرورش نسل توانمند و دانا به این امور در سطوح مختلف و حضور فرهنگی فراگیر در سطح منطقهای و بینالمللی و شبکههای مختلف میتواند جامعه ایرانی اسلامی را در برابر امواج سهمگین سبک زندگی و فرهنگ ضدبشری غرب مصون نماید.
پیشنهاد میشود آموزش و پرورش برای استقرار تربیت اسلامی، ابتدا علایق ایدئولوژیک پنهان در مواد آموزشی، روشهای تدریس، عناصر فضاهای آموزشی و به تعبیری برنامه پنهان را شفاف سازد و سپس بر مبنای ارزشها و اصول اسلامی، آنها را در جهت علائق ایدئولوژیک اسلامی متحول کند و به تدوین نظام جدیدی از تربیت دینی بپردازد و این امری گریزناپذیر است.