به گزارش دیدبان ،این نوشتار میکوشد با رویکردی توصیفی ـ تحلیلی و با استناد به مؤلفههای «گفتمان انتظار»، نقش این آموزه را در مهندسی «فرهنگ مقاومت» به تصویر بکشد و این فرضیه را محک بزند که گفتمان انتظار، در نهادینهسازی فرهنگ مقاومت در جامعه نقشبنیادینی ایفا میکند. این گفتمان ظرفیتها و قابلیتهای متعددی در احیا و تجدید حیات فرهنگ مقاومت در میان مسلمانان دارد.
این نوشتار ضمن رد رویکرد «سکولار» به فرهنگ، درصدد اثبات نقش آموزههای دینی در فرهنگ است. نکته ظریف و قابل توجه در این رویکرد آن است که دین، مبانی، اصول و جهات کلّی فرهنگ را متذکر شده است.
تبیین پیوندهای دوسویه انتظار و فرهنگ مقاومت، آغازگاهی است که این پژوهه برای ارائه تصویری روشن از بحث برمیگزیند. پیجویی در نصوص دینی و متون معتبر، چنین میرساند که گفتمان انتظار، بر نظام بینشی، گرایشی و منشی فرهنگ مقاومت تأثیرگذار است. امیدواریم در پژوهشهای دیگر ابعاد دیگر این مسئله، به شکلی روشمند و از چشماندازهای گوناگون مورد مداقه قرار گیرد.
واژگان کلیدی: موعود، مهدویت، گفتمان انتظار، مهندسی فرهنگ، مقاومت.
مقدمه
روند حرکت تاریخ اسلام، گویای بروز دشمنی ها از زمان ظهور این آیین است. فراز و فرود تحولات سیاسی زمانه، مکتب اهلبیت: را در چالشی مداوم قرار داده بود؛ به نحوی که این دوران شاهد بیش ترین خشونت ها و محدودیت ها در حق پیروان جبهه حق بوده است. روش امامان شیعه: در مقابله با این سختی ها و کمبودها، حاکی از راهبرد های متنوع اهلبیت: در مقابله با وضعیت نابسامان موجود در آن زمان بوده است. اهلبیت: که حافظان حقیقی حدود اسلامی هستند، مرزداریی به طول تاریخ در این امر داشته اند: «رِبَاطُنَا رِبَاطُ الدَّهْر» (کلینی،1407، ج 8: 381).
تاکتیک های متنوع جبهه حق در برابر سلطه باطل، جان مایه شکل گیری فرهنگی در عرصه های مختلف زندگی شیعیان گشت. این فرهنگ عمومی که از آن به «فرهنگ مقاومت» تعبیر می کنیم، به عنوان اصلی راهبردی، رهگشای شیعیان در برهه های تاریخی پس از عصر معصومین: می باشد. این فرهنگ، چنان گسترده و وسیع است که مبارزه فیزیکی در میدان جهاد، تنها یکی از راهبردهای مقاومتی آن محسوب می شود.
عصر غیبت امام معصوم (ع)، فقدان ظاهری پیشوا، به عنوان مهم ترین چالشی است که شیعیان در میانه قرن سوم با آن مواجه شدند. از این رو، امامان شیعه، پیروان خویش را برای کسب آمادگی لازم ترغیب و بسترهایی را به این منظور آماده و دوران غیبت را دورانی معرفی می کردند که مهمترین وظیفه شیعه، انتظار فرج است (مجلسی،1403، ج 92: 336 و ابن بابویه، 1395، ج2: 37 ). امامان شیعه: تربیت نظام فکری شیعه را بر اساس اصل اساسی انتظار پایه گذاری کرده اند. علی بن یقطین از امام کاظم (ع) روایت می کند شیعه با آرزوها تربیت شده است تا هیچ گاه گفتمان انتظار به یأس مبدل نگردد:
الشِّیعَهُ تُرَبَّى بِالْأَمَانِی مُنْذُ مِائَتَی سَنَه؛ دویست سال است که شیعه به آرزوها تربیت مى شود (کلینی،1407، ج1: 369).
از این رو انتظار امامی موعود برای رسیدن به آرمان شهر آخرالزمانی آرزوی همیشگی شیعه بوده است.
این دوران به لحاظ مواجهه شیعه با مشکلات و کمبودهای ناشی از فقدان امام و وظیفه کسب آمادگی و بسترسازی قیام جهانی موعود و مقابله با جبهه باطل و شیطان صفتان؛ خودسازی و کادرسازی دارای ویژگی ها و خصوصیاتی است که الهام بخش مجموعه ای از رفتارها، گرایش ها و تفکرات است. این مجموعه، فرهنگ انتظار را پی ریزی می کند که «مقاومت» از مهم ترین مؤلفه های آن است. بنابراین، وظایفی که شیعه در دوران غیبت عهدهدار است، دارای خصوصیاتی است که آنها را واجد فرهنگی «مقاومتمدارانه» کرده است.
در این پژوهش، قابلیت ها و ظرفیت های فراوان مقوله انتظار در تحقق فرهنگ مقاومت ملاحظه شده و تلاش می شود در محدوده مؤلفه های فرهنگ ساز گفتمان انتظار، به واکاوی نقش انتظار در مهندسی فرهنگ مقاومت بپردازد. جایگاه فرهنگ مقاومت از ضرورتهای بحث در خصوص این موضوع است؛ زیرا فرهنگ مقاومت، بخشجداییناپذیر هویت جمهوری اسلامی ایران است که بعد از پیروزی انقلاب، برای حفظ استقلال سیاسی کشور، بر سیاست خارجی ایران حاکم بوده است.
روششناسی تحقیق
روش این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی است و با توجّه به روش پژوهش، در این خصوص کلیه منابع و مراجع در دسترس، مورد بررسی و تحلیل واقع شدهاند. ابزار گردآوری دادهها، فرم فیش برداری بوده؛ به علاوه از شیوه تحلیل کیفی به منظور تحلیل و جمع بندی یافتهها استفاده شده است. مراد از واژه تحلیلی در این جا، معنای مصطلح در برابر تألیفی نیست؛ بلکه مقصود، روشی است که صرفاً با تحلیل منطقی و نه مشاهده و تجربه عینی به کاوش میپردازد.
هدف و کاربرد تحقیق
در این گونه مطالعات تبیینی، آن چه مهم است، دست یافتن به افقهای جدید در رویکرد به انتظار منجی موعود است. این مقاله درصدد است پژوهشگران این عرصه را به سوی ابعاد و زوایای پنهان و نهفته در گفتمان انتظار سوق داده و آنان را به بنیان معرفتی این گفتمان متوجه سازد. منظور این است که هنوز ظرفیتها و قابلیتهای گفتمان انتظار پژوهیده نشده است. به عبارتی، بازکاوی و بازپژوهی آموزه مهدویت، ضرورتی عینی است تا جریانی که برای نابسازی معرفت دینی اتّفاق میافتد، هماره ناب، زلال و اصیل بماند.
به هر روی، در آشفته بازار روزگار کنونی، اندیشهای پیروز است که بتواند کارآمدی خود را در عینیت نشان دهد. این، همان رمز معمای دیرینه در خصوص افول و ظهور تمدنهاست. حتی اگر اصل یک آموزه در مهد توحید تکوین یافته باشد؛ امّا نتواند مرتباً به ظرفیتسازی اجتماعی بپردازد و نتواند با زمان و مکان به خوبی به پیش رود؛ حتماً باید شاهد انزوای آن در میان جوامع الاهی باشیم. چنین مهمی نیز از ضرورتهای رویکرد فرهنگی به «گفتمان انتظار» است.
چارچوب نظری
1٫گفتمان انتظار
برای «گفتمان» معانی گوناگونی وجود دارد که با توجه به کاربرد آن، در حوزههای مختلف علمی، میتوان نقش و کارکرد خاصی برای آن در نظر گرفت. این مفهوم در تئوریهای معاصر به یکی از پیچیدهترین و بحث برانگیزترین مسائل تبدیل شده و به گفته برخی از اندیشمندان، مفهوم آن، مانند مفاهیمی چون زبان، ارتباط، تعامل، جامعه و فرهنگ، اساساً مبهم است. به هر روی، منظور از اصطلاح گفتمان در این پژوهه عبارت است از:
عقاید، برداشتها و ارزشهای نظاممندی که در کل جامعه یا در بخشی از جامعه ساری و جاری است. ممکن است افراد جامعه از نظر روانی به عقاید، برداشتها و ارزشهای عمومی خود آگاهی نداشته باشند؛ ولی اعمال و رفتار آنها داخل این نظام شکل خاص به خود بگیرد (یارمحمدی، 1383: 100).
از حیث مطالعات جامعهشناسی، برای ایجاد ساختار در جامعه و متقابلاً برای شکستن آن، میتوان از گفتمان استفاده کرد. باید دانست در مورد موفقیت گفتمان در ساخت یا تغییر ساخت اجتماعی، سه نکته مطرح است:
الف) نقش تحریری گفتمان در ایجاد حرکت و تغییر؛ که به میزان اثر تبلیغات و شیوههای گفتمان بستگی دارد.
ب) نقش اقناعی گفتمان؛ که به انسجام منطقی و ایدئولوژیک آن موکول میشود.
ج) نقس احساسی گفتمان؛ که از طریق برانگیختن احساسات، برای پذیرش ساختارهای جدید و بدیع زمینهسازی میکند (همان).
هر گفتمانی دال و مدلولی دارد. دالها «اشخاص، مفاهیم، عبارات و نمادهای انتزاعی یا حقیقی هستند که در چارچوب گفتمانی خاص، بر معنی خاص دلالت دارند» (سالار کسرایی و پوزششیرازی، 341:1388) و مدلول «نشانهای است که با دیدن آن دال موردنظر برایمان معنا میشود» (همان).
مفهوم هویتساز در گفتمان «غیریت» است که شناسایی آن، راه شناخت گفتمان است. در برابر گفتمان، ممکن است غیریتها، یا دیگر بودهای متعددی مطرح شوند که آن گفتمان از آنها در شرایط گوناگون و برای کسب هویتهای مختلف استفاده میکند. بنابراین، تمایز قایل شدن میان غیرداخلی و غیرخارجی امکانپذیر خواهد بود. در اینجا میتوان به گفتمان «عافیتطلبی» به عنوان غیریت گفتمان «انتظار» اشاره کرد.
کاربست رهیافت گفتمان مربوط به انتظار، به ظرفیتها و قابلیتهای این آموزه برمیگردد. گفتمان انتظار در بنیادهای ارزشی دین اسلام ریشه دارد؛ گفتمانی که با تحول در ایستارها و رفتارها و ایجاد نظام ارزشی جدید، درصدد تثبیت و استقرار هویتی مبتنی بر اسلام است. «انتظار» بر «واقعیتهای نهفته» دلالت می کند و در درونمایه خود، چهار ویژگی مهم دارد:
یکم. عدم اکتفا به واقعیتهای موجود؛
دوم. وجود واقعیتی متعالی و برین در فراسوی افق و واقعیتهای موجود؛
سوم. امکان حرکت انسانها از واقعیتهای موجود به سوی واقعیت برین؛
چهارم. تأکید بر تکاپو و جستوجوی انسان ها برای یافتن ابزارهایی که واقعیت موجود را به سوی آینده روشن سوق میدهد.
در این نگرش، فاصله زمانی طی مسیر از وضع موجود به وضع آرمانی و مطلوب، چندان در خور اهمیت تلقی نمیشود. رویکرد گفتمانی به مؤلفههای معنابخش انتظار، ما را در فهم ایدهها، کنشها و باورهای معنادار کمک میکند.
«انتظار» در فرایند انقلاب اسلامی، به گونهای بازتعریف شد که به گفتمانی عمومی تبدیل گشت؛ زیرا انتظار دیگر به معنای «امید به برقراری حاکمیت عدل در آینده و رستگاری انسان با مداخله الاهی» معنا نگشت؛ بلکه انتظار، «آمادگی روحی و عملی و اعتقادی برای اصلاح، انقلاب و تغییر وضع جهان» معنا شد. همینطور غیبت، دیگر به معنای سلب مسؤولیت اجتماعی تعبیر نشد؛ بلکه به معنای مسؤولیت مردم در تعیین سرنوشت، ایمان، رهبری، زندگی معنوی و اجتماعی و تعیین رهبری که بتواند جانشین رهبری امام (ع) باشد؛ مفهوم یافت.
2٫ مهندسی فرهنگ مقاومت
«مهندسی فرهنگ» عمل سیستمی است؛ یعنی فرایندی است که هدف آن، تعیین فرهنگ مطلوب یا فرهنگ هدف است. برای مـهندسی فرهنگ، نخست باید فرهنگ آرمانی را شناخت؛ سپس فرهنگ موجود را شناسایی و با توجه به امکانات و محدودیتهای محیط درونی و بیرونی، فرهنگ مطلوب را تعیین کرد. بنابراین، مهندسی فرهنگ عبارت است از:
طراحی، نوسازی و بـازسازی سـیستم فـرهنگ (ناظمی، 1385: 11).
مهندسی فرهنگی مجموعهای از تلاشها به مـنظور ارتـقای فرهنگ اسلامی ایرانی، جلوگیری از ایجاد بحران فرهنگی و هویتی، ممانعت از نفوذ فرهنگ غربی، تحقق آرمانهای انقلاب اسـلامی، رشـد کیفی شاخصهای فرهنگی در کشور و نوسازی فرهنگی جامعه را شامل میشود. دستیابی به این اهـداف، به مهندسی فرهنگی و مدیریت راهبردی فرهنگی نیازمند است (علمداری، و ادیب 1386: 44).
ایستادگی در برابر هر امر ناملایمی، برای پیشبرد هر هدفی ضروری است. اسلام نیز به دلیل بر افراشتن پرچم اصلاح و هدایت در کانون توجه قرار گرفته است. هدف نهایی دین اسلام با قیام مصلح جهانی تکمیل خواهد شد. از این رو، حیات سیاسی، اجتماعی اسلام با درگیری با نیروهای شر و الحاد توأم است. این نبرد میان خیر و شر یا تقابل ایمان و کفر و طغیان مستمر است. لذا اسلام کوشیده است مجموعه آموزههای آسمانی خویش را در جهت تحقق این هدف آرمانی و غلبه دائمی حق بر باطل قرار دهد. این تعالیم در حوزه اعتقاد، رفتار و اندیشه بر معتقدین تأثیر نهاده و مجموعه ای از باورها، اندیشه ها و الگوهای رفتاری را شکل داده است و از آن به «فرهنگ مقاومت» تعبیر می شود.
با توجه به تعریف فرهنگ، فرهنگ مقاومت، به معنای زندگی مقاومت مدارانه و اجرای الگوهای مقاومتی در همه جنبه های حیات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی انسان است. ازاین رو، نهادینهشدن فرهنگ مقاومت، دارای نمود های متفاوتی در حوزه های متعدد است. به عنوان مثال، در حوزه سیاسی، در استقلال و عدم وابستگی به بیگانگان و در حوزه اقتصاد، در اتکا به خود و استفاده از ظرفیتهای درونی بروز می کند.
مهمترین ویژگیهای مهندسی فرهنگ مقاومت عبارتند از:
1٫ کلینگری با نگاه مجموعهای (سیستمی) به فرهنگ مقاومت؛
2٫ نگاه جریانی یا (غیر ساکن) به فرهنگ مقاومت؛
3٫ توجه به شرایط محیطی و عوامل تأثیرگذار بیرونی بر فرهنگ مقاومت؛
4٫ قدرت آیندهنگری و آیندهپردازی بهتر؛
5٫ استقبال از تغییر جایگاهها و تغییر روشها برای دستیابی به اهداف بهتر (پیروزمند، 1388: 232).
پیوندهای دوسویه گفتمان انتظار و فرهنگ مقاومت
«هدف»، مهمترین عنصر حیات اجتماعی انسان است. تمام حرکت ها و تلاش های بشر برای رسیدن به «هدف» شکل می گیرد. هدف، در نظامی که همه پدیده ها و موجودات، مخلوق خداوند و هر لحظه از حیات خویش را وامدار استمرار فیض ربوبی الاهی هستند؛ چیزی جز خداوندمتعال نیست. شناخت و تحصیل رضای الاهی و قرب به او، سعادت و کمال، قلمداد میشوند و دوری از خداوند متعال و انجام دادن آنچه مورد پسند او نیست؛ آلودگی و گمراهی است. هر موجودی همان طور که می تواند در مسیر غایت هستی و همنوا با کاینات در مسیر الاهی قرار گیرد؛ می تواند در مسیر گمراهی و تباهی قدم بنهد. کسانی که در مسیر الاهی اند، جبهه حق و سیر کنندگان در مسیر مخالف، جبهه باطل اند.
سیر حرکت تاریخی انسان در طول تاریخ، بهناچار او را در یکی از دوجبهه حق و باطل قرار می دهد. برخی به دنبال حق و حقیقت و برخی پیرو باطل هستند و هر کدام به دنبال غایت خویش و رو به تکامل است. انسان بر اساس الگویی که فطرت در اختیارش قرار میدهد، در مسیر تکامل قرار می گیرد، یا در راه فطرت به سوی بالندگی حرکت می کند، یا با اختیار خود از حق دور می شود و در مسیر باطل قرار می گیرد و طبعاً مقوله تکامل محقق نمی-شود (مطهری،1370: 137). هر یک از دو جبهه، در انتظار به اوج رسیدن خود و طبعاً ذلت و نابودی جبهه مقابل است. اصلی ترین تعارضی که در تاریخ بشر وجود دارد، تعارض ایمان و کفر و بندگی و استکبار است. تشدید تضاد و تعارض میان جبهه حق و باطل، سبب پیدایش دگرگونی های بنیادین در جامعه و تاریخ است (پایدار، 1336: 204). ازاین رو، این تقابل تاریخی جبهه حق و باطل، محرک تاریخ و مهم ترین جریان مؤثر بر سرنوشت بشر محسوب می شود.
در نبرد دائمی میان حق و باطل، دو مسئله نمود دارد: مسئله فرجام تاریخ و نحوه تعامل جبهه حق و باطل. در اندیشه اسلامی، آغاز و انجام تاریخ و سیر حرکت تاریخ ناشی از اراده الاهی و مسیر تحقق این اراده الاهی است (میرباقری، 1390: 46)؛ و از منظر قرآن، آینده جوامع انسانی، جامعه جهانی تکامل یافته است که در آن، بشر به کمال حقیقی و سعادت واقعی خواهد رسید (مطهری، 1363: 371). بنابراین، غایت تاریخ، پیروزی جبهه حق، یعنی تشکیل حکومت جهانی حضرت است که در طول تاریخ، آرمان جبهه حق بوده و انتظار و نگاه راهبردی به آن، مشعل راه همه پیروان جبهه حق بوده است.
دومین مسئله، نحوه تعامل جبهه حق و باطل در طول حرکت تاریخ است. هرچند فراز و فرود حرکت تاریخ، گویای غلبه ادواری هریک از دوجریان است؛ محدودیت های جبهه حق تنها با تحقق نمونه کامل حکومت حق و پیروزی نهایی جبهه حق بر باطل پایان می پذیرد. از دیگر سو، حرکت تاریخ شاهد این است که جبهه حق در اغلب موارد در اقلیت بوده است و پیامبران و اولیای الاهی شاهد خشن ترین برخوردها از سلطه باطل بودهاند. محدودیت ها و مشکلات جبهه حق، شکل گیری دو نوع راهبرد در سیر تکاملی جبهه حق در نگاه به اطراف را باعث گشت: یکی انتظار وضع مطلوب و دیگری مقاومت در برابر جبهه باطل.
نگاه منتظرانه جبهه حق سبب شده انسان مؤمن، در برپایی وعده الاهی، پیروزی حق بر باطل و ظهور موعود الاهی بکوشد و در همه عرصه های جسمی، روحی، اخلاقی و رفتاری، در برابر قدرت های ستمگر و طغیانگر بایستد و در پی به تحقق رساندن رسالت اسلامی خود در برابر الحاد، مادهگرایی و فساد مقابله کند تا عدالت و امنیت و صلح در عالم گسترده گردد.
در واقع گفتمان انتظار که در چارچوب «زمینهسازی ظهور» خواستار اصالتبخشی به مبانی و مؤلفههای هویت اسلامی است؛ میتواند در چارچوبی خلّاقانه و بیبدیل، به بهسازی عناصر درونی فرهنگ مقاومت و پایداری نظیر ظلمستیزی، صبر و ایثار کمک کند. انسداد هویتی ناشی از خودباختگی، غربزدگی، فقدان پایداری در برابر مستکبران، نوعی تمایز و تفکیک میان مرزهای فرهنگ مقاومت و خودباختگی را ایجاد میکند.
نقش گفتمان انتظار در بازتولید عناصر ریشهای فرهنگ مقاومت
مقاومت و فرهنگ مقاومتی، در دل انتظار و مؤلفه های آن نهادینه است. امید، نگاه به آینده و انتظارِ برطرف شدن مشکلات، هموارکننده راه مقاومت در رفع آن مشکل است. امید و انتظار در جان انسان، او را در ادامه پایداری و مقاومت در برابر سلطه شیطان صفتان و حکومت تاریکی و اضمحلال، تا رسیدن وعده الاهی توانمند می سازد. انتظار بدون استقامت و پایداری همچون پوسته ای بدون مغز و قالبی بیمحتواست. کسی که در مسیر انتظار صبر و مقاومت را از دست بدهد، انتظار را نیز از دست داده است. از این رو، جوهر اصلی انتظار، «مقاومت و پایداری» است.
عناصر تأثیرگذار بر فرهنگ را میتوان به دو بخش تقسیم کرد:
بخشی از عناصر که بر سایر عناصر فرهنگی سایه میافکند و چگونگی آنرا رقم میزند و بخشی دیگر که عناصر تابع و درجه دوم فرهنگ تلقی میشوند. دسته اول را «عناصر ریشهای» مینامیم و دسته دوم را «عناصر ابزاری»، یا «عناصر قالبی و نمادین» (ذوعلم، 1392: 34).
بینشها و ارزشها، عناصر ریشهای فرهنگاند؛ اما سایر عناصر فرهنگ، از قبیل آداب و رسوم، هنر، زبان و ادبیات، از عناصر ریشهای متأثر هستند. البته آداب و رسوم و هنر ابزار و قالب انتقال عناصر ریشهای هستند و از نمادهای ویژه قومی و اجتماعی برشمرده میشوند (همان).
افزودنی است که عناصر ریشهای و نیز ابزاری، خود برگرفته از فلسفه و جهانبینی پذیرفته شده در جامعه هستند. برای جامعه ما به عنوان جامعهای اسلامی، عناصر ریشهای فرهنگ مطلوب، مستقیماً برگرفته از اسلام است. به بیان دقیقتر، فرهنگ جامعه ما، در صورتی فرهنگی اسلامی خواهد بود که عناصر ریشهای فرهنگ ما، حقیقتاً بر نگرش و ارزشهای اسلامی منطبق باشند و میان باورها و ارزشهای فرهنگی جامعه با باورها و ارزشهای دینی و اسلامی، فاصلهای وجود نداشته باشد.
هر فرهنگی بر سه نظام «شناخت ها و باور ها»، «ارزش ها و گرایش ها» و «کردارها و رفتارها» مبتنی است (کاشفی،1384: 27) که در حقیقت از عناصر ریشهای فرهنگ نیز می باشند. گفتمان انتظار بر هر سه عرصه تأثیرگذار است.
یک. نقش گفتمان انتظار در نظام شناختی و باوری فرهنگ مقاومت
گاهی «انتظار»، در روایات به عنوان اصلی اعتقادی مسلم مطرح شده است؛ به نحوی که «انتظار قائم» شرط پذیرفتهشدن اعمال بندگان معرفی شده است (نعمانی، 1397: 200). در روایت دیگر، انتظار، از اصول دین اهلبیت:، شمرده شده است (کلینی، 1407، ج2: 22). چنین انتظاری دارای مؤلفه های بینشی فراوانی است. برخی از آن ها در حوزه فرهنگ مقاومت بازتعریف می شود:
1٫ اضطرار به حجت
منتظر واقعی کسی است که از همه دادرسان دنیوی دل بریده و به دنبال پناهگاهی الاهی در سایه حکومت جهانی ولی الله به انتظار نشسته است و در نهایت نیاز و اضطرار به حجت به سر می برد. اگر منتظران به چنین مرحله ای برسند، همه یک صدا خواهان تشکیل مدینه فاضله موعودی خواهند بود که باعث آمادگی یاری و جانبازی در رکاب حضرت برای رسیدن به اهداف والای او می باشد. ازاین رو، کسانی که اضطرار به ولی را احساس کرده اند، می توانند از مال و جان خود بگذرند و در برابر همه تمایلات مادی خویش ایستادگی کنند. بنابراین، نیاز و اضطرار به حجت از مؤلفه های اصلی انتظار و مایه پایداری در برابر تمام تمایلات و جذبه ها در مسیر انتظار است.
2٫ بصیرت و باور عمیق
انتظار حجت حق، به بصیرت و معرفت قلبی به آرمان های موعود نیازمند است. ازاین رو، لیاقت ملاقات و همراهی ایشان بر اعتقاد قلبی و معرفت حقیقی منوط شده است (طبرسی، 1403، ج2: 499).
دلهای منتظران از روی معرفت و یقین قلبی همچون پاره های آهن سخت است که در برابر هر تندبادی مقاوم است: قُلٌُوبُهٌم کَزُبِر الحَدِید (کلینی، 1407، ج8: 294).
باور عمیق منتظران به ذات مقدّس الاهی، چنان آنها را با صلابت و استوار ساخته است که سختیها و مشکلات در آن خللی ایجاد نمی کند و این دریای عمیق را شبهات به تلاطم نمی افکند:
رِجَالٌ کَأَنَّ قُلُوبَهُمْ زُبَرُ الْحَدِیدِ لَا یشُوبُهَا شَکٌّ فِی ذَاتِ اللَّه؛ مردانى هستند که دلهاى آنها مانند پاره هاى آهن است شکى در ایمان بخدا در آن راه نیافته (مجلسی،1403، ج52: 308).
آنها همچون گنجینه های الاهی هستند و وحدانیت خداوند را آنگونه که هست، اعتقاد دارند (اربلی، 1381، ج2: 478).
از جلوه های نقش بصیرت در تحقق فرهنگ مقاومتی، میتوان به نامشروع و غاصبانه دانستن جایگاه سلاطین و وجوب کناره گیری از آنان از سوی ائمه: اشاره کرد. در فرهنگ مقاومتی شیعه، تحریم و ممنوع کردن هر نوع وابستگى، گرایش و همکارى با دستگاه خلافت مشروع بود (کلینی، 1407، ج8: 16)؛ به نحوی که علمای شیعه هرگونه همکاری با دستگاه ظلم را حرام دانسته اند (مفید، 1413: 589 و ابن ادریس، 1410، ج2: 222) و طرح شکایت و دادخواهى از محاکم قضایى و حقوقى وابسته به دستگاه خلافت از سوى ائمه: تحریم (ابن بابویه، 1413، ج3: 3) و به منزله رجوع به طاغوت شمرده شده است (کلینی، 1407، ج1: 67).
حتی فقها که امنای رسل شناخته می شوند، در صورت تبعیت از حاکمان جور از جایگاه خود منعزل می شوند (همان: 46) و در صورت معاونت با سلطان جائر، مورد لعنت واقع می شوند (کراجکی، 1410، ج1: 150).
بنابراین، در قاموس اعتقادی شیعه، تنها امام است که حق ولایت و حاکمیت بر مردم را داراست و هر حکومتی که بر مبنای ولایت شکل نگیرد، نامشروع است و در برابر چنین حکومتی مقاومت می شود و سزاوار مبارزه خواهد بود تا زمانی که قیام جهانی حضرت مهدی (عج) شکل گیرد، باید در برابر همه مستکبران عالم و حاکمان جائر زمانه ایستاد و برای برپایی عدالت فراگیر جهانی تلاش کرد.
3٫ اندیشه صبر و پایداری
آموزه صبر و پایداری در راه آرمان جهانی موعود و روحیه استقامت تا رسیدن به این هدف، از مهم ترین مؤلفه های انتظار است و چه بسا بتوان صبر و مقاومت را بن مایه اصلی انتظار دانست؛ به نحوی که با از دست رفتن صبر و پایداری در امری، انتظار آن بی معنی است.
در بسیاری از روایات، صبر و انتظار فرج در کنار هم آمده است (مفید1413، ج1: 302؛ ابن ابی الحدید، 1413، ج1: 322؛ قطب راوندی1407: 41؛ کراجکی، 1394: 26؛ ابن بابویه علی بن حسین، 1404: 21 و ابن بابویه محمد بن علی، 1362، ج2: 479). در تعدادی از روایات، با تعبیر «أَنتظارُ الفَرَجِ بِالصَّبْرِ»، گویا صبر، جانمایه انتظار دانسته شده و برخی دیگر، انتظاری را عبادت شمرده شدهاند که با صبر محقق شده باشد:
انْتِظَارُ الْفَرَجِ بِالصَّبْرِ عِبَادَه؛ انتظار فرج همراه با صبر عبادت است (قطب راوندی، 1407: 41).
امام رضا (ع) همراهی صبر با انتظار را بسیار نیکو و حسن دانسته اند:
مَا أَحْسَنَ الصَّبْرَ وَ انْتِظَارَ الْفَرَجِ؛ صبر همراه با انتظار فرج چه نیکوست (ابن بابویه، 1395، ج2: 645).
صبر و مقاومت در برابر مشکلات و اذیتهایی که مؤمن در راه انتطار ظهور تحمل میکند، برترین عبادت شمرده شده (ابن شعبه حرانی، 1404: 201) و پاداش چنین صبری محشور شدن در زمره اهل بیت: (کلینی، 1407، ج8 : 37) و نظیر جهاد با شمشیر در رکاب و همراه پیامبر عنوان شده است (ابن بابویه، 1378، ج1: 68). ایجاد شایستگی برای حضور در رکاب آن حضرت، صبر در برابر مشکلات فراوان را به دنبال دارد. چنین پاداش بینظیری برای صبر در مسیر انتظار، فرهنگ مقاومت را در بین شیعه نهادینه می کند. پیامبر (ص) در روایتی ملاقات خود را با برادران آخرالزمانی خویش آرزو میکند و آنها را کسانی میداند که در حفظ دین خود بسیار مقاومت دارند.
مقاومت آنان از کسی که «خارهای قتاد» را با دست بتراشد (کلینی، 1407، ج1: 335) یا کسی که آتشی گیرا به دست دارد، بیشتر است (صفار، 1404، ج1: 84) و از منظر آن حضرت، اگر اصحاب حضرتش نیز در جایگاه منتظران قرار گیرند، توان چنین صبری را ندارند! (طوسی، 1411: 457).
اندیشه صبر و پایداری، پدیده ای است که از زمان شکل گیری اسلام تا دوران تثبیت و استقرار مکتب تشیع دارای بیشترین نمود تاریخی است. زندگی پیامبر (ص) و اهل بیت: سراسر مبارزه و جهاد و پایداری در تبلیغ رسالت الاهی خویش بود. حضرت رسول (ص) در برابر سختی ها و فشارها با پایداری و استقامت دین الاهی را پیش برد و فشارهایی نظیر تهدید، تطمیع، نسبت های ناروا، شکنجه و آزار بر ایشان وارد می شد تا آنجا که بنا به گفته ایشان:
هیچ پیامبری در راه خدا به اندازه من اذیت نشد (اربلی، 1381، ج2: 537).
4٫ خوداتکایی و عزت
«خوداتکایی» و «عزت نفس» از مهمترین جلوه های سیاسی اجتماعی آموزه انتظار است. انتظار، مشروعیت حاکمان جور را نفی می کند و ظلم پذیری و مرعوب شدن در برابر قدرتهای ظالم نمی پذیرد و خود اتکایی و عدم وابستگی به سلطه گران را ترویج می کند. انسان منتظر نگاه به درون دارد و دائما تلاش میکند که خود و جامعه را برای ظهور آماده سازد و این، یعنی نقطه اتکا بر تک تک آحاد جامعه برای ساختن جامعهای آرمانی بسترساز، که عدالت در آن فراگیر است و ظلم و ستمی در آن راه ندارد. از این رو، انتظار مبارزه با سستی و بیتفاوتی و قعود و ظلمپذیری است.
دوران انتظار که دوران تکلیف و نگهبانی از دین خداست و انسان منتظر باتقوا، عزت را تنها به دست خداوند می داند (کلینی، 1407، ج8: 37) و کرامت انسانی خویش را حفظ می کند و از خدا می خواهد تا با آمدن موعود، همه مؤمنان از ذلت رهایی یابند:
وَ اسْتَنْقِذْ بِهِ عِبَادَکَ الْمُؤْمِنِینَ مِنَ الذُّلِ؛ بندگان مؤمنت را از خوارى نجات بده (ابن بابویه، 1395، ج2: 513)
چنین انسانی که وظیفه دارد تنها به دین متمسک شود، هیچ گاه سلطه کافران را نمی پذیرد:
لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ غَیبَهٌ فَلْیتَّقِ اللَّهَ عَبْدٌ وَ لْیتَمَسَّکْ بِدِینِهِ؛ همانا صاحب این امر را غیبتى است بنده باید از خدا بپرهیزد و دینش را محکم نگه دارد (نعمانی، 1397: 169).
در اینجا می سزد به نمونهای روشن از نقش عزت در خلق فرهنگ مقاومت اشاره کنیم: یکی از مقاطع سخت تاریخی برای جبهه حق، قرار گرفتن در محاصره شعب ابی طالب بود که پس از رویارویی مسلمانان با نظام سلطه و حاکمیت باطل از سوی جبهه باطل اعمال شد. پایداری پیامبر و اصحاب در برابر خواست مشرکان مبنی بر دست برداشتن از اسلام، روشنترین الگوی فرهنگ ساز مقاومت است. چهل نفر از چهرههای سرشناس قریش قراردادی را به دیوار کعبه آویختند که هرگونه داد و ستد و وصلت با بنی هاشم و بنی مطلب ممنوع باشد. پیامبر (ص) و پیروان ایشان به ناچار مکه را به قصد اقامت در دره ای به نام شعب ابیطالب ترک کردند.
در این شرایط سخت و رقت بار، یاران پیامبر اغلب گرسنه بودند، تا آنجا که صدای ضجه کودکان بنی هاشم به مکه می رسید (ابن کثیر، 2008، ج2: 359). بیتردید الگوی رفتاری پیامبر و اصحاب در چنین وضعیت سخت و اسف باری، نوعی الگوی فرهنگی برای تثبیت فرهنگ مقاومت در بین مسلمانان محسوب می شود.
دو. نقش گفتمان انتظار در نظام ارزشی و گرایشی فرهنگ مقاومت
بر اساس برخی روایات، منتظران ظهورش برترین انسانهای عالم از ابتدا تا انتها هستند؛ چراکه به کمال عقلی و معرفتی دست یافته اند و جایگاه مجاهدینی را دارند که در پیشگاه رسول الله جهاد کرده اند (ابن بابویه، 1395، ج 1: 320). منتظران همانند کسانیاند که در راه خدا به خون خود غلتیده اند (همان، ج2: 645) و هرچند در بستر جان داده باشند؛ مانند کسی هستند که در خیمه گاه حضرت حضور داشته و به همراه حضرت شمشیر زده است (برقی، 1371، ج1: 174). در واقع انتظار، آموزه ای ارزشی و مطلوب است و آثار ارزشی نیز بر آن بار می شود.
منابع
قرآن کریم.
1٫ ابنأبی الحدید، عبد الحمید بن هبه الله (1404ق). شرح نهج البلاغه لابن أبی الحدید، قم، مکتبه آیه الله المرعشی النجفی.
2٫ ابنأبیزینب، محمد بن ابراهیم نعمانی (1397ق). الغیبه، تهران، نشر صدوق.
3٫ ابن ادریس، محمد بن احمد (1410 ق). السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی ( و المستطرفات)، قم، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
4٫ ابنبابویه، على بن حسین (1404 ق). الإمامه و التبصره من الحیره، قم، مدرسه الإمام المهدى (عج).
5٫ ابن بابویه، محمد بن على (1376). الأمالی، تهران، کتابچی.
6٫ ــــــــــــــــــــــــ (1362). الخصال، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین.
7٫ ــــــــــــــــــــــــ (1395ق).کمال الدین و تمام النعمه، تهران، اسلامیه.
8٫ ــــــــــــــــــــــــ (1413 ق). من لا یحضره الفقیه، قم، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
9٫ ابنشعبه حرانى، حسن بن على (1404ق). تحف العقول عن آل الرسول (ص)، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین.
10٫ ابنکثیر الدمشقی، ابوالفداء (2008م). البدایه و النهایه، تحقیق عمادزکی البارودی، خیری سعید، قاهره، المکتبه التوفیقیه.
11٫ ابنمشهدى، محمد بن جعفر (1419 ق). المزار الکبیر، قم، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
12٫ اربلى، على بن عیسى (1381ق). کشف الغمه فی معرفه الأئمه، تبریز، بنى هاشمى.
13٫ امیری، ابوالفضل (بهار 1390). «جهانی شدن فرهنگ و راهبردهای مقاومت فرهنگی» مجله مطالعات راهبردی بسیج شماره 5٫
14٫ برقى، احمد بن محمد بن خالد (1371 ق). المحاسن، قم، دار الکتب الإسلامیه.
15٫ پایدار، حبیب الله (1336). برداشت هایی درباره فلسفه تاریخ از دیدگاه قرآن، تهران دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
16٫ پیروزمند، علی رضا (بهار1388). «مهندسی فرهنگی علم و فناوری»، مجله نامه پژوهش فرهنگی، شماره15٫
17٫ ذوعلم، علی (1392). فرهنگ معیار از منظر قرآن کریم، تهران، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
18٫ راوندى قطب الدین، سعید بن هبه الله (1407ق). الدعوات / سلوه الحزین، قم، انتشارات مدرسه امام مهدى (عج).
19٫ راوندى کاشانى، فضل الله بن على(بى تا). النوادر، قم، دار الکتاب.
20٫ سالار کسرایی، محمد؛ پوزششیرازی، علی (پاییز 1388). «نظریه گفتمان لاکلاو و موفهابزاری کارآمد در فهم و تبیین پدیدههای سیاسی»، فصلنامه سیاست، دوره 39، شماره 3٫
21٫ صفار، محمد بن حسن (1404 ق). بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد (ص)، قم، مکتبه آیه الله المرعشی النجفی.
22٫ طبرسی، احمد بن علی (1403ق). الاحتجاج علی اهل اللجاج، محقق: خرسان، محمدبن باقر، مشهد، نشر مرتضی.
23٫ طبرى آملى، عماد الدین أبی جعفر محمد بن أبی القاسم (1383 ق). بشاره المصطفى لشیعه المرتضى، نجف، المکتبه الحیدریه.
24٫ طوسى، محمد بن الحسن (1414ق). الأمالی، قم، دار الثقافه.
25٫ ــــــــــــــــــــــــ (1411ق) الغیبه للحجه، قم، دار المعارف الإسلامیه.
26٫ علمداری، شهرام؛ ادیب، مصطفی (تیر و مرداد 1386). «ثقلین گرانقدر؛ الگوهای راهبردی طراحی ساختار مهندسی فرهنگی جهان اسلام»، مجله: مهندسی فرهنگی، شماره 10 و 11٫
27٫ عیاشى، محمد بن مسعود (1380 ق). تفسیر العیاشی، تهران، المطبعه العلمیه.
28٫ فراهیدى، خلیل بن أحمد (1409ق). کتاب العین، قم، نشر هجرت.
29٫ قمى، على بن ابراهیم (1404ق). تفسیر القمی، قم، دار الکتاب.
30٫ کاشفی، محمدرضا (1384). تاریخ فرهنگ وتمدن اسلامی، قم، انتشارات مرکز جهانی علوم اسلامی.
31٫ کراجکى، محمد بن على (1410 ق). کنز الفوائد، قم، دارالذخائر.
32٫ ــــــــــــــــــــــــ (1394ق / 1353) معدن الجواهر و ریاضه الخواطر، تهران، المکتبه المرتضویه.
33٫ کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق (1407 ق). الکافی، تهران، دار الکتب الإسلامیه.
34٫ مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى(1403 ق). بحارالأنوارالجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار:، بیروت، دار إحیاء التراث العربی.
35٫ ــــــــــــــــــــــــ (1404 ق). مرآه العقول فی شرح أخبار آل الرسول، تهران، دار الکتب الإسلامیه.
36٫ مصطفوى، حسن (1368). التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
37٫ مطهری، مرتضی (1370). فطرت، تهران، انتشارات صدرا.
38٫ ـــــــــــــــ،(1363). نقدی بر مارکسیسم، قم، انتشارات صدرا.
39٫ مفید، محمد بن محمد (1413 ق). الإختصاص، قم، الموتمر العالمى لالفیه الشیخ المفید.
40٫ ــــــــــــــــــــــــ (1413 ق). الإرشاد فی معرفه حجج الله على العباد، قم، کنگره شیخ مفید.
41٫ ــــــــــــــــــــــــ (1413 ق). المقنعه، قم، کنگره جهانى هزاره شیخ مفید.
42٫ میرباقری، سید محمد مهدی (خرداد و تیر 1390). «درآمدی بر فلسفه تاریخ شیعه» ماه نامه فرهنگ عمومی، سال اول، شماره 4٫
43٫ ناظمی، مهدی (مهرماه 1385). «درآمدی بر مهندسی فرهنگ و مهندسی فرهنگی»، ماهنامه مـهندسی فـرهنگی، شـماره اول.
44٫ یارمحمدی، لطفالله (1383). گفتمانشناسی رایج و انتقادی، تهران، انتشارات هرمس.
منبع:فارس