به گزارش دیدبان، تردیدی نیست که ایران یکی از سوژههای محوری رقابتهای انتخاباتی در آمریکا بود که حتی اگر «دونالد ترامپ»، رئیس جمهور آمریکا هم نبود، هر کاندیدای دمکرات و جمهوریخواه از این تاکتیک انتخاباتی استفاده میکرد.
اینکه چرا ایران یکی از سوژههاست، دو پاسخ روشن دارد: ابتدا اینکه در طی 37 سال گذشته نهتنها پروژهها و طرحهای آمریکایی برای براندازی، کودتا، فتنهسازی و... در داخل کشور بینتیجه بوده و ناکام ماندهاند، بلکه نظم منطقهای آنها در دوره پهلوی بر نظام ایران متکی بود و هژمونیسازی جدید و قدیم آنها، ناموفق، شکستخورده، فرسوده و در حال افول است.
ثانیاً اینکه "ایرانهراسی" قبل از اینکه دارای کارکرد ژئوپلتیک برای آمریکا و غرب داشته باشد، دارای منافع مادی حیرتانگیزی است که لابیهای اسلحهسازی و قدرت در آمریکا، در 37 سال گذشته، صدها میلیارد دلار سلاح به کشورهای منطقه فروختهاند و بُنمایه تلاشهای دپلماتیک و حقوقی علیه ایران را با تکیه بر ایرانهراسی سامان دادهاند.
بنا به اعتراف «دونالد رامسفلد»، وزیر دفاع اسبق آمریکا که اخیراً صورت گرفت، حتی در افراطیترین دولت آمریکا که «بوش پسر» آن را ریاست میکرد، هیچ برنامه نظامی برای حمله به ایران وجود نداشت، ولی صرفاً با خط و نشان و تهدیدات توخالی بهدنبال بهرهبرداریهای جنگ روانی در داخل و خارج از ایران بودند.
حال که ترامپ به ریاست کاخ سفید دستیافته، در کنار منطق و منش و رویه یک شخصیت اقتصادی و برجساز و هتلدار، در محوریترین انتقاد خود به اوباما و بوش پسر، سیاست جنگافروزی 6 هزار میلیاردی آنها را زیر سوال برده است و تأکید دارد که بهجای این ماجراجوییها و هزینههای دست و دلبازارنه برای حمایت و حفظ دیکتاتوریهای عربی و یا بقیه شرکای جهانی آمریکا، ترجیح میدهد که آمریکا را در درون بسازد و هر اقدام حمایتی از شرکای خود را منوط به پرداخت هزینه از سوی شرکای خود قرار داده است.
این روشن است که جنگافروزی، هزینههای کمرشکن برای آمریکا دارد و ترامپ هم آماده نیست سربازانش را وارد میدانهای مین و خطرناک و پیچیده و تضمیننشده کرده و در مقابل جامعه آمریکا بیپاسخ باشد.
رئیس جمهور آمریکا امروز در مقایسه با تمامی رؤسای قبلی، با بدترین شرایط دودستگی در جامعه و مؤسسات حاکمیتی روبروست و حتی در کنگره آمریکا، تعداد زیادی برای سخنرانی او دست نمیزنند.
وزارت خارجه آمریکا نیمه تعطیل است و نشریه «پلیتیکو»، تصویر مأیوسکنندهای از آن ارائه میکند و بودجه این وزارتخانه آمریکایی نیز تا 30 درصد کاهش یافته و بالعکس برای بازسازی و نوسازی قدرت نظامی، بیش از 50 میلیارد دلار در بودجه نظامی، افزایش را ثبت کرده است تا ابزارهای نظامی فرسوده و از رده خارج نظامی را بهروزرسانی کنند.
برخلاف همه رؤسای آمریکایی، ترامپ هنوز کار تکمیل کابینهاش را به اتمام نرسانده و با مشکلات زیادی در درون آمریکا روبروست و همه شعارهای رویایی او در سیر مبارزه انتخاباتی با چالش جدی در محیط داخلی و خارجی روبروست.
با اینکه بسیاری تلاش میکنند ترامپ را دیوانه و پیشبینیناپذیر معرفی کنند، قبل از هر چیز او یک تاجر است و معنای ریسک را بهخوبی درک میکند و اگر قرار بود دیوانه و محاسبهنشده عمل کند، امروز یک میلیاردر نبود.
نشریه تحلیلی «فارن افرز» در گزارش خوبی تأکید میکند که ترامپ برای هر گونه برخورد با ایران، حتماً منافع آمریکا را به خطر میاندازد و این یک ارزیابی دقیق است؛ چراکه حتی شرکای مرتجع عرب در حاشیه خلیج فارس، با ارسال پالس به ایران، از جنگ در منطقه استقبال نمیکنند.
بسیار ساده است که از نگاه سیاسی به این نتیجه برسیم که ترامپ به دلیل منطق اقتصادی و خسارتهای پیشبینیشده و نشده و ترس و نگرانی شرکای عرب و حتی شرکای جهانیاش و متهم شدن به بیثباتی منطقهای و تزلزل و خسارتهای نامحدود در اقتصاد جهانی، دنبال جنگ با ایران نیست.
نکته مهمی که حتی بارک اوباما، رئیس جمهور سابق آمریکا هم آن را از نگاه امنیتی کاملاً جدی تلقی کرد، هشدار راهبردی مقام معظم رهبری بود، ایشان فرمودند که «دوره بزن و در رو تمام شده و تا آن سر دنیا هم دنبالتان میآییم». راهبرد «تهدید در مقابل تهدید» که مقام معظم رهبری بیان فرمودند؛ قبل از اوباما و ترامپ در گوش و ذهن نظامیان پنتاگون ثبت شده و در محاسبات آنها قرار دارد.
اگر ترامپ دنبال برخورد نظامی با ایران نیست، پس چه نوع برخوردی با ایران خواهد داشت؟ اینگونه نیست که اگر توان و یا تصمیم برخورد نظامی ندارند، به بقیه منافع و راهبردهای خود نیز عمل نکنند. اساس هژمونیسازی نظامی و امنیتی آمریکا در جهان، با منافع اقتصادی و میزان کسب سود از مناقشات و تنشها و تعارضات گرهخورده است.
اگر بپذیریم که ترامپ هنوز آمریکا را وارد دوره درونگرایی مطلق نکرده، ترامپ هنوز به امکان کسب ثروت و سود از نوع مناسبات با حوزههای گوناگون خارجی و کاهش هزینههای خود فکر میکند. ترامپ اگر توان و تمایل جنگ در خارج و هزینههای آن را ندارد، ولی برای مهار و مدیریت رقبای جهانی و بهویژه ایران، به نحوی عمل خواهد کرد تا جوهره راهبرد جهانی که کسب درآمد و ثروت است حاصل شود.
لذا یک جنگ روانی پرشدت را در تمامی عرصهها، در قبال اروپا، شرکای عرب، چین، روسیه و ایران، یعنی دوست و دشمن به راه انداخته است. این ارعاب رسانهای به میزانی که با موفقیت همراه باشد، برای آمریکای ترامپ، سودساز است. در توافقات تجاری با همه طرفهای جهانی این ژست طلبکاری در جریان است و در قبال ایران، «تنها ابزار کارآمد» که اسرائیل و شرکای عربی و لابیهای قدرت و اسلحه در آمریکا را خشنود میکند، «ایرانهراسی» است.
با ایرانهراسی میتوانند به فروش انواع سلاح به کشورهای عربی که بهقول «هنری کسینجر»، وزیر خارجه اسبق آمریکا پول صادرات نفت ابزار خطرناکی در دست آنهاست، بپردازند و هیچ تجارتی برای آمریکا که بزرگترین فروشنده سلاح در جهان است، سودمندتر نیست. پس از هند، عربستان بزرگترین خریدار سلاح از آمریکاست که در جنگ اشغالگرانه یمن و جنگهای تروریستی عراق و سوریه و لیبی و سرکوب در بحرین مشغول است و باید در قبال ایران موازنهسازی کند.
نکته مهم این است که عدهای در ایران، دنبال دلالی و بهرهبرداری گوناگون از «ترامپهراسی» هستند. این دلالی هم سیاسیت و هم اقتصادی و فسادطلبهای ایرانی که شیخ «آشنا» ویترین آنهاست برای این کار تئوریپردازی میکند و در نظریههای «جنگ و صلح»، به دنبال بهرههای انتخاباتی در کنار دکتر روحانی است.
دلالهای حکومتی با ترامپهراسی همان کاری را میکنند که غرب و رژیم صهیونیستی با ایرانهراسی و مهم این است که آنها سلاح و کالای خود را میفروشند و شیخ آشنا با ترامپهراسی به دنبال حفظ رانت حکومتی و جایگاه مشاورت و دلالی است.
حاصل کار ایرانهراسی، پرشدن جیب لابیهای قدرت و صنایع نظامی آمریکایی است و برای دلالهای داخلی، ثروتمندتر شدن وزرای هزار میلیاردی، تجار وابسته و البته به قدرت سیاسی است. در برجام فقط وزرای هزار میلیاردی و دلالهای وابسته سود بردند و کاسبی کار کردند، ولی مردم و اقتصاد ملی، با سفره خالی روبروست و برکتی ندیدند.
کاسبان برجام وعده دادند که اگر با اروپا قراردادهای مضحک و یکطرفه و محرمانه میبندند و امتیاز میدهند، برای این است که اروپا در مقابل ترامپ که قصد پاره کردن برجام را دارد، بایستند، ولی اروپاییها همصدا با ترامپ، پیشنهادات اجرایی برای اجرای سختگیرانه برجام به کاخ سفید دادند!!
از نگاه نظامی تفاوتی بین ترامپ و اوباما و یا هر تهدید احتمالی وجود ندارد و نیروی مسلح بنا به قواعد نظامی برای هر سطح از تهدید و تنش آماده هستند و پاسخ تهدید و یا جنگ روانی را متناسب هر یک خواهند داد، ولی فریبکاری و دلالی برای نقابدارهایی است که به قدرت و ثروت فکر میکنند.
منبع: فارس