دیدبان
اندیشکده جنگ‌طلب آمریکایی اعتراف کرد؛

بارنویسی قواعد بازی در خاورمیانه توسط ائتلاف ایران-روسیه مقابل چشم آمریکا

بارنویسی قواعد بازی در خاورمیانه توسط ائتلاف ایران-روسیه مقابل چشم آمریکا

به گزارش دیدبان، ایران به عنوان مهم‌ترین کشور خاورمیانه و اصلی‌ترین مانع در اجرای نقشه‌های آمریکا در این منطقه، موضوع گزارش‌های بی‌شماری در اندیشکده‌های آمریکایی است. یکی از موضوعاتی که کارشناسان آمریکایی درباره ایران به آن می‌پردازند، روابط خارجی و به خصوص ائتلاف‌های استراتژیک کشورمان با دیگر بازیگران منطقه‌ای و قدرت‌های بین‌المللی است.

یکی از استراتژیک‌ترین روابط خارجی ایران، همکاری‌های تهران-مسکو است که طی سال‌های اخیر با هم‌سوتر شدن منافع منطقه‌ای و بعضاً بین‌المللی دو طرف، گسترش پیدا کرده است. این نزدیک‌تر شدن روابط از چشم اندیشکده‌های آمریکایی نظیر «مؤسسه مطالعه جنگ[1]» نیز مخفی نمانده است. این اندیشکده روابط ایران و روسیه را به تفکیک نقاط اشتراک و اختلاف بررسی کرده است. در ادامه این گزارش، ابتدا مؤسسه مطالعه جنگ به طور مختصر معرفی و سپس گزارش اخیر این اندیشکده درباره روابط تهران-مسکو بررسی می‌شود.

 اندیشکده‌ای برای جنگ

مؤسسه مطالعه جنگ در معرفی «مأموریت» خود شعار می‌دهد که «ما در خط مقدم تفکر نظامی هستیم» و می‌نویسد: «ما متعهد هستیم توانایی کشور برای انجام عملیات‌های نظامی و پاسخ به تهدیدهای در حال ظهور را با هدف دست‌یابی به اهداف استراتژیک آمریکا بهبود ببخشیم[2].» این اندیشکده ادامه می‌دهد: «ما معتقدیم واقعیت‌های میدانی باید پشت تدوین استراتژی و سیاست باشد... محققان مؤسسه مطالعه جنگ در مناطق جنگی زمان می‌گذرانند، ارزیابی‌های مستقل انجام می‌دهند و درک خود از واقعیت‌های میدانی را افزایش می‌دهند.»

وقتی این اندیشکده آمریکایی می‌نویسد «تحقیقات ما، مقامات نظامی و غیرنظامی... را آموزش می‌دهد» این حرف صرفاً یک ادعا نیست. خانم «کیمبرلی کیگن[3]» بنیان‌گذار و رئیس مؤسسه مطالعه جنگ، تاریخ‌دان نظامی و کهنه‌سرباز آمریکایی از جمله حامیان[4] سیاست اعزام 30 هزار نیروی اضافی به عراق در سال 2007 (همان سالی که مؤسسه مطالعه جنگ تأسیس شد) موسوم به سیاست «موج[5]» بود.

مؤسسه مطالعه جنگ با هدف شکل‌دهی به سیاست‌های نظامی آمریکا در عراق، میزبان مقامات برجسته آمریکایی نظیر «دیوید پترائوس[6]»، فرمانده سابق ستاد فرمان‌دهی مرکزی آمریکا، فرمانده کل سابق ارتش آمریکا در خاورمیانه و رئیس سابق سیا، و «ریموند اودیرنو» رئیس سابق ستاد ارتش آمریکا، فرمانده سابق نیروهای آمریکایی در عراق و مشاور نظامی «کاندولیزا رایس» وزیر خارجه سابق آمریکا بوده است و از این جهت، از اندیشکده‌های تأثیرگذار آمریکایی به شمار می‌رود.

سابقه نظامی کیگن به عراق محدود نمی‌شود. وی که سابقه حضور به عنوان عضو «تیم ارزیابی استراتژیک» آمریکا در افغانستان را هم دارد، بر اساس آن‌چه «موفقیت سیاست موج در عراق» تلقی می‌کند، پیشنهاد اجرای سیاستی مشابه درباره جنگ افغانستان را هم مطرح کرده و خواستار اعزام گسترده نیرو به این کشور و بازسازی ساختار ارتش آمریکا در افغانستان شده است[7]. کیگن هم‌اکنون عضو تیم‌ها و گروه‌های مختلفی است که تحت نظر ستاد فرمان‌دهی مرکزی آمریکا فعالیت می‌کنند.

روی هم رفته، مجله آمریکایی تایم مؤسسه مطالعه جنگ را به خاطر حمایت کیگن از جنگ‌های عراق و افغانستان و دعوت این اندیشکده از واشینگتن برای اعزام نیروهای بیش‌تر به هر دو کشور، یک اندیشکده «جنگ‌طلب» معرفی می‌کند[8]؛ همان‌طور که واشینگتن‌پست مقاله‌ای را به بررسی نقش رئیس این اندیشکده (و «فردریک کیگن» همسر او و عضو اندیشکده جنگ‌طلب «مؤسسه امریکن‌اینترپرایز») در متقاعد کردن پترائوس به اتخاذ سیاست‌های خاص در جنگ افغانستان اختصاص داده و آن‌ها را در شکل‌گیری «سیاست خارجی تهاجمی» دولت وقت آمریکا مسئول دانسته است[9].

اندیشکده کیگن‌ها از سوی شرکت‌های بزرگ نظامی و تسلیحاتی آمریکا نظیر «دین‌کورپ»، «جنرال داینمیکس» و همین‌طور سازمان‌های جنگ‌طلبی مانند «بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها» حمایت مالی می‌شود که تکلیف منافع پشت پرده آن را مشخص می‌کند[10]. هم‌چنین افرادی که در هیأت مدیره این اندیشکده هستند، جهت‌دهی آن را به خوبی نشان می‌دهند؛ افرادی مانند «الیزابت چنی» دختر «دیک چنی» معاون اول سابق رئیس‌جمهور که در فتنه 88 نقش داشت[11].

جنگ‌طلبان دیگری نظیر «جان مک‌کین» سناتور آمریکایی نیز گاه و بی‌گاه حمایت خود از مؤسسه مطالعه جنگ را نشان داده‌اند. همه این موارد در کنار رابطه نزدیک کیگن‌ها با پترائوس و نقش آن‌ها در تدوین سیاست‌های آمریکا در جنگ‌های عراق و افغانستان، اهمیت گزارش این اندیشکده درباره روابط ایران و روسیه را بیش‌تر می‌کند.

 چرا ترامپ نمی‌تواند ایران و روسیه را از هم جدا کند

مؤسسه مطالعه جنگ طی گزارشی با عنوان «هم‌گرایی استراتژیک روسیه و ایران[12]» به قلم «کریستوفر کوزاک[13]» کارشناس امور خاورمیانه و تحلیلگر مسائل مربوط به «حکومت اسد و نقش ایران در جنگ داخلی سوریه» در این اندیشکده می‌نویسد: «طبق گزارش‌های موجود، ترامپ به دنبال فاصله انداختن میان ایران و روسیه در سوریه است[14]. مقامات دولت آمریکا گفته‌اند این کشور می‌تواند از تنش‌های طبیعی میان دو کشور بهره برده و روسیه را متقاعد کند تا ایران را در خاورمیانه مهار کند[15].»

کوزاک سپس بقیه گزارش خود را به بیان دلایلی اختصاص می‌دهد که به خاطر آن‌ها این تلاش آمریکا به نتیجه نخواهد رسید. وی می‌نویسد: «این تصور، مبتنی بر این فرضیه است که همکاری‌ها میان ایران و روسیه محدود به اقدامات تاکتیکی در سوریه است، و هم‌گرایی عمیق استراتژیک میان تهران و مسکو را منعکس نمی‌کند. این در حالی است که ایران و روسیه منافع اساسی و پایدار، و اهداف استراتژیک زیادی دارند که مهم‌ترین آن‌ها بیرون کردن آمریکا از خاورمیانه است.»

نویسنده آن‌چه خودش درباره تهدید تهران و مسکو برای واشینگتن فکر می‌کند را این‌گونه توضیح می‌دهد: «ایران و روسیه رقبای تاریخی و حکومت‌های متفاوتی هستند. هر یک از این دو، تهدیدی منحصربه‌فرد برای نظم موجود بین‌المللی است. روسیه قصد دارد دوباره خود را به عنوان یک ابرقدرت جهانی اثبات کند و جهان چندقطبیِ دوران جنگ سرد را به قیمت [سلب هژمونی] آمریکا و اروپا بازگرداند.»

مؤسسه مطالعه جنگ درباره تهدید تهران نیز به زعم خود می‌نویسد: «ایران با بیرون کردن آمریکا از خاورمیانه، تضعیف عربستان، و از میان بردن اسرائیل، به دنبال تبدیل شدن به یک هژمون منطقه‌ای است.» نویسنده سپس به هم‌جهت بودن این اهداف اشاره می‌کند و می‌نویسد که این اهداف «در کوتاه‌مدت تا میان‌مدت از هم فاصله نمی‌گیرند.»

وی ادامه می‌دهد: «ایران با هدف خود در رسیدن به هژمونی منطقه‌ای فاصله زیادی دارد؛ وضعیتی که احتمالاً موجبات نگرانی مسکو را فراهم می‌کند. [از طرف دیگر،] روسیه حتی به برابری با آمریکا و ناتو نزدیک هم نشده است. در نتیجه، ایران و روسیه احتمالاً به شراکت نزدیک با یک‌دیگر ادامه خواهند داد تا زمانی که یکی از آن‌ها به فاصله قابل‌توجهی از اهداف خود برسد؛ وضعیتی که بعید است در آینده [نزدیک و] قابل‌پیش‌بینی به وجود بیاید.»

 زمینه‌های هم‌گرایی استراتژیک میان ایران و روسیه

کوزاک در ادامه گزارش خود به معرفی زمینه‌هایی می‌پردازد که ایران و روسیه در آن‌ها منافع مشترک یا دست‌کم نزدیک به هم دارند و آمریکا نمی‌تواند در آن‌ها میان این دو کشور اختلاف ایجاد کند. آن‌چه در ادامه می‌آید، منتخبی از برداشت‌های کوزاک از زمینه‌های نزدیکی روابط میان تهران و مسکو است، صرفاً جهت اطلاع مخاطبین محترم منعکس شده است، و صددرصد مورد تأیید مشرق نیست.

سوریه: ایران و روسیه از حکومت اسد در مقابل همه مخالفان آن حمایت می‌کنند. ایران به یک حکومت هم‌سو در دمشق نیاز دارد تا پایگاه امنی را برای حمایت تهران از حزب‌الله لبنان و هدایت عملیات‌ها علیه اسرائیل در اختیار این کشور بگذارد. روسیه نیاز به حکومتی دارد که مایل و قادر باشد دست‌رسی بلندمدت مسکو به پایگاه‌های دریایی و هوایی در دریای مدیترانه برای به چالش کشیدن آمریکا و ناتو را تضمین کند. اختلافات جزئی میان ایران و روسیه در روی‌کردشان نسبت به جنگ داخلی سوریه هم منعکس‌کننده اصطکاک‌های عادی در هر ائتلافی است و نه نشانه‌هایی از شکنندگی این ائتلاف دوگانه. حتی اگر پوتین [با آمریکا یا مخالفان اسد] بر سر رها کردن اسد هم موافقت کند، باز هم با توجه به زمینه‌های متعدد دیگر همکاری میان دو کشور، هیچ دلیلی وجود ندارد که تصور کنیم ائتلاف میان روسیه و ایران سقوط خواهد کرد.

عراق و افغانستان: ایران و روسیه به دنبال از بین بردن حضور نظامی آمریکا در هر دو کشور هستند. تهران با به خاطر آوردن تقابل موجودیتی [در قالب] جنگ عراق-ایران مقابل صدام رئیس‌جمهور سابق عراق، به دنبال جلوگیری از تبدیل شدن بغداد به پایگاه دشمن برای حمله علیه ایران است. از سوی دیگر، اقدامات روسیه در عراق «فرصت‌طلبانه» بوده است. مسکو به صورت مشترک با ایران، عراق و سوریه یک «اتاق اشتراک اطلاعاتی[16]» را تشکیل داد و اکنون آماده است تا با پشتیبانی بازیگران سیاسی هم‌سو با ایران در بغداد، نفوذ خود در عراق را افزایش دهد. هم‌چنین، هم ایران و هم روسیه خواهان حکومت یک «دولت محافظ» باثبات در افغانستان هستند که مانع از ورود آمریکا و ناتو به این کشور شود. هر دو کشور ترجیح می‌دهند با مجموعه‌ای مشترک از متحدان میدانی همکاری کنند که عضو «اتحاد شمالی» [«جبهه متحد اسلامی ملی برای نجات افغانستان»] هستند.

ترکیه: ایران و روسیه به دنبال دور کردن ترکیه از آمریکا و ناتو هستند. تهران و مسکو هر دو به دنبال خارج کردن ترکیه از مدار آمریکا و ناتو و هم‌زمان، پایان دادن به حمایت آنکارا از گروه‌های معارض در سوریه هستند. هم‌چنین هر دو کشور مخالف «دیدگاه استراتژیک نئوعثمانی» رجب طیب اردوغان رئیس‌جمهور ترکیه مبنی بر اثبات تسلط اقتصادی، فرهنگی و نظامی آنکارا بر خاورمیانه هستند. در عین حال، روسیه و ایران منافع اقتصادی عمده‌ای هم در ترکیه دارند، کشوری که هم یک مسیر ترانزیتی برای خطوط لوله گاز طبیعی است[17] و هم یک خریدار حامل‌های انرژی[18]. مسکو و تهران هم‌چنین ترکیه را وارد طرح‌های دیپلماتیکی برای پایان دادن به جنگ داخلی در سوریه کرده‌اند[19] که نقش آمریکا در آن‌ها حذف شده است[20]. این دو کشور از تنش‌های ایجادشده میان آمریکا و ترکیه[21] بر سر حمایت ائتلاف [باصطلاح ضدداعش] از کردهای عضو «یگان‌های مدافع خلق» (ی‌پ‌گ) در سوریه استفاده کردند؛ ترکیه ی‌پ‌گ را هم‌تراز با، یا حتی بخشی از، حزب کارگران کردستان (پ‌ک‌ک) می‌داند. در نتیجه، اردوغان تمایل خود به عضویت در سازمان همکاری شانگهای را هم بیان کرده است، سازمانی که رقیب ناتو محسوب و توسط روسیه و چین اداره می‌شود[22].

مصر: ایران و روسیه به دنبال سرعت بخشیدن به روند دور شدن مصر از آمریکا و عربستان هستند. تهران و مسکو مصر را به فاصله گرفتن از آمریکا و کشورهای حوزه خلیج [فارس] تشویق می‌کنند. دو کشور احتمالاً قاهره را نسبت به ریاض، وزنه تعادل قابل‌قبول‌تری برای رهبری بر اعراب سنی در خاورمیانه می‌دانند[23]. عبدالفتاح السیسی رئیس‌جمهور مصر تا کنون در شورای امنیت سازمان ملل به سود طرح‌های روسیه درباره سوریه رأی داده[24] و به ادعای برخی گزارش‌ها، حتی تعداد محدودی نیروی نظامی هم به نیابت از روسیه و ایران به سوریه اعزام کرده است[25]. از سوی دیگر، روسیه احتمالاً به دنبال یک پایگاه نظامی جدید در دریای مدیترانه و دریای سرخ در مصر است[26] تا بتواند کنترل کانال سوئز را به دست بگیرد.

صحنه جهانی: ایران و روسیه به دنبال تضعیف اتحادیه اروپا و ناتو هستند. تهران و مسکو، اتحادیه اروپا و ناتو را ابزار سلطه آمریکا بر اروپا می‌دانند. لفاظی‌های ایران اخیراً بیش از پیش لحن انتقادی نسبت به اتحادیه اروپا را به خود گرفته‌اند؛ از جمله اظهارات علنی مقامات این کشور در تحسین «برگزیت[27]». هم‌چنین روسیه از طریق برگزاری مانورهای نظامی مستمر[28] علیه ناتو فشار می‌آورد.

 اختلافات ایران و روسیه؛ واقعی اما قابل‌حل

مؤسسه مطالعه جنگ در ادامه گزارش به وجود اختلافات میان ایران و روسیه هم اشاره می‌کند و به گمان خود می‌نویسد: «ایران و روسیه تنها در چند نکته کلیدی با یک‌دیگر اختلاف دارند. روسیه به دنبال مهار نفوذ منطقه‌ای و مذهبی عربستان و یا از میان بردن اسرائیل نیست. هم‌چنین تلاش ایران برای دست‌یابی به هژمونی منطقه‌ای احتمالاً برای مسکو مشکل‌ساز خواهد بود، چراکه روسیه برقراری یک تعادل منطقه‌ای میان ایران، ترکیه، عربستان و مصر، و هم‌چنین روابط مثبت با اسرائیل را ترجیح می‌دهد.»

کوزاک البته تصریح می‌کند: «با این حال، پوتین هیچ اقدام در اعتراض و یا مهار تلاش‌های ایران علیه اسرائیل نکرده است؛ حتی در موارد متعددی که (بنا به برخی گزارش‌ها[29]) سلاح‌هایی که روسیه به سوریه داده بود به دست حزب‌الله لبنان رسیده‌اند. به نظر می‌رسد روسیه حاضر است افزایش تنش با عربستان و اسرائیل را در ازای همکاری با ایران به جان بخرد.»

نویسنده، اختلاف دیگر ایران و روسیه را در روی‌کرد آن‌ها نسبت به کردها می‌داند و می‌نویسد: «تهران با توجه به افزایش حملات [تروریستی] سطح پایین در داخل مرزهایش نسبت به سال گذشته، از تجزیه‌طلبی کردها در شمال ایران می‌ترسد. این در حالی است که روسیه کردها را به عنوان یک اهرم فشار علیه قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی از جمله آمریکا، ترکیه و عراق می‌بیند[30].»

گزارش البته تأکید می‌کند که روسیه تا کنون هیچ‌گاه حمایت معناداری از استقلال کردها نکرده است و بنابراین این موضوع هم اختلاف غیرقابل‌حلی نیست. کوزاک تصریح می‌کند که روی هم رفته «به نظر می‌رسد ایران و روسیه کاملاً قادر به مدیریت اختلافات میان خود با هدف پی‌گیری اهداف مشترک‌شان هستند.»

ائتلافی که قواعد بازی در خاورمیانه را بازنویسی می‌کند

اندیشکده آمریکایی مؤسسه مطالعه جنگ در بخش نتیجه‌گیری گزارش خود اذعان می‌کند که ائتلاف ایران و روسیه به هیچ عنوان ساختگی، نمایشی، یا ناپایدار نیست، بلکه ریشه در اهداف و منافع مشترک استراتژیک دو طرف دارد. «دو کشور در حال ایجاد ائتلافی نظامی هستند که می‌تواند در سراسر منطقه به کار گرفته شود؛ از جمله احتمالاً با هدف اجرای سیاست «ضددست‌رسی، منع منطقه‌ای[31]» در منطقه‌ای از دریای مدیترانه گرفته تا خلیج فارس.»

کوزاک بار دیگر تأکید می‌کند: «شکاف معنادار میان تهران و مسکو تنها تحت شرایط [و تحولات] بزرگ خود را نشان خواهد داد؛ زمانی که هر دو کشور یا یکی از آن‌ها در آستانه یک پیروزی یا شکست هستند و طرف دیگر مجبور می‌شود در مورد منافع منطقه‌ای بلندمدت خود تصمیم سختی بگیرد. این در حالی است که در آینده نزدیک شواهدی مبنی بر وقوع این‌گونه تحولات دیده نمی‌شود.»

مؤسسه مطالعه جنگ می‌نویسد: «آمریکا در کوتاه‌مدت نمی‌تواند میان ایران و روسیه فاصله ایجاد کند. تهران و مسکو منافع منطقه‌ای و جهانی مشترکی در سراسر خاورمیانه، شمال آفریقا، قفقاز و آسیای مرکزی دارند. منافع مشترک دو کشور و هدف گسترده‌تر آن‌ها مبنی بر بیرون کردن آمریکا از خاورمیانه، احتمالاً ایران و روسیه را در چارچوب یک مشارکت پایدار، به هم وصل خواهد کرد.»

نویسنده در انتها بار دیگر تأکید می‌کند که دستورکار مقامات آمریکایی مبنی بر استفاده از اختلاف‌نظرهای جزئی میان ایران و روسیه درباره سوریه و تبدیل آن‌ها به فرصتی برای ایجاد فاصله میان تهران و مسکو بر پایه یک تصور اشتباه بنیان گذاشته شده است و عمق استراتژیک هم‌سویی را نادیده می‌گیرد؛ و این غفلت، واشینگتن را در معرض غافل‌گیری استراتژیک بزرگ‌تری قرار می‌دهد: غافل‌گیری از ائتلاف رو به رشد میان ایران و روسیه که پیشاپیش بازنویسی قواعد بازی در خاورمیانه را آغاز کرده است.

 

منبع: مشرق

مرتبط‌ها

بیشترین سقوط ارزش سهام وال استریت در یک روز

دولت آمریکا به کشتن شهروندان ایرانی افتخار می‌کند

مقابله با کرونا از منظر حکمرانی (1)

آمریکا برای آزادی مزدور اسرائیلی، دست به تهدید و ارعاب زد

افشای نام‌های جدید از شاهزادگان بازداشت‌شده

استیصال رسانه‌ای ائتلاف در یمن