به گزارش دیدبان، کبری آسوپار طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: تلاش رئیس دولت اصلاحات برای نجات از بن بست پسا فتنه، از مسیر طرح «آشتی ملی» خیلی جدی با بن بستی دیگر مواجه شد. در حالی که اصلاحطلبان ذوقزده از طرح این موضوع، در رسانههایشان با فونت خیلی درشت به آن میپرداختند و در این سو رسانههای انقلابی طرح آشتی ملی را بدون بازگشت از مواضع غلط، سیاسیکاری و تلاش برای بازگشت بدون هزینه میدانستند، سخنان 27 بهمن رهبر معظم انقلاب بر تمامی طرح موسوم به آشتی ملی خط بطلان کشید: «این حرفها معنا ندارد.»
حالا اصلاحطلبان دنبال مفری دیگر رفتهاند؛ تغییر واژگان. آنها میگویند باید بهجای «آشتی ملی» از ابتدا از عبارت «گفتوگوی ملی» استفاده میکردیم. حتی یکی از اصلاحطلبان نکته دیگری را هم طرح میکند و آن اینکه شاید بهتر باشد بهجای خاتمی، فرد دیگری که منتقدین حساسیتهای خاتمی را روی او ندارند، موضوع را مطرح کند، مثلاً کسی همچون حجتالاسلام ناطق نوری.
درباره این رویکرد جدید که صرفاً تغییر واژگانی است و نه تغییر عملکرد، باید گفت که مشکل با آنچه که به نام آشتی ملی مطرح شده، واژگان آن نیست. ما از مخالفت با یک مفهوم حرف میزنیم و آنقدر اصلاحطلبان در این روزها و حتی در همه سالهای گذشته از فتنه 88 خود را به بیراهه زدهاند که گویا لازم است آن مفهوم را بازخوانی کنیم. آن مفهوم چیست؟ «بازگشت حامیان و فعالان جنبش سبز به عرصه حاکمیت بدون پرداخت هزینه غلط و اشتباهی که سال 88 انجام دادند.» این گزارهای است که اصلاحطلبان علاقه دارند هر چه زودتر انجام شود. اما بارها به آنان گفته شده که برای بازگشت تندروها یا برخی خواص اصلاحطلب، تنها یک راه وجود دارد: توبه. کسی اگر قصد بازگشت دارد، باید حقیقت تقلب نشدن در انتخابات 88 را علناً (و نه صرفاً در جلسات خصوصی) و صریحاً بیان کند.
حال این مفهوم را هر چه میخواهند بنامند. اصلاحطلبان اساتید ساخت و مصادره واژه و شعار هستند، میخواهند بگویند آشتی ملی، میخواهند بگویند گفتوگوی ملی یا اجماع ملی؟ فرقی نمیکند؛ تغییر در واژگان در محتوای مدنظر تغییری ایجاد نمیکند. این تغییر شاید برخی تودهها را فریب دهد، اما خودمان را که نباید بفریبیم؛ بازگشت بدون هزینه به دامان نظام را تغییر در نامگذاری، به بازگشت پس از توبه تبدیل نمیکند. نقطه ثقل اختلاف سر توبه و عدم توبه است؛ نه سر آنکه این مفهوم را چه بنامیم.
اصلاحطلبان همیشه همین گونهاند که محتوای مورد نظرشان را با نامگذاریهای شیک تزیین میکنند و مخاطب را فریب میدهند؛ جامعه مدنی (یعنی جامعه غربزده)، آزادی بیان (یعنی ما برای زیر سوال بردن همه اصول آزاد باشیم)، زنده باد مخالف من (یعنی مخالفان نظام آزاد باشند) اعتدال (فقط خودمان در اموری که تشخیص میدهیم، تند برویم)، فراکسیون امید (وکیلالدولهها)... این اسامی افراد را جذب میکند، اما در نهایت میبینند که چیزی جز واژه دستشان را نگرفته و مفهوم این واژهها و نه آنچه اصلاحطلبان از ساختشان در نظر داشتند، در کنار عملکرد اصلاحطلبان عمیقاً دچار زوال معنا شده است.
از سویی گوینده طرح هم تغییری در موضع نظام نخواهد داد. کمی دقت بدون سیاسی کاری در جملات رهبری نشان میدهد که ایشان اصل آن مفهوم را بی معنا میدانند، و حداقل فی الحال اشارهای به گوینده ندارند، گرچه که طراح آشتی ملی هفت سالی میشود که با عتاب ولی فقیه مواجه است. اما در سخنان رهبری مخالفت با اصل مفهوم بود و نه مخالفت با الفاظ یا گوینده لفظ. کار سختی نیست؛ اصلاحطلبان طرحکننده گفت و گوی ملی بهجای آشتی ملی، میتوانند سخنان اخیر رهبر را اینگونه بخوانند که مگر مردم با هم قهرند؟ بله، مردم با آن کسانی که روز عاشورا آمدند وسط خیابان و با قساوت و بیحیایی، جوان بسیجی را در خیابان لخت کردند و کتک زدند، قهرند و «گفتوگو» هم نمیکنند.