به گزارش دیدبان، ترامپ هنوز نیامده میخواهد به شعارها و وعدههای انتخاباتیاش جامه عمل بپوشاند. سختگیری برای مهاجران از بخشهای پررنگ برنامههای انتخاباتی ترامپ بود که حالا با صدور دستور ممنوعیت صدور ویزا برای اتباع هفت کشور عینیت یافته است؛ دستوری که بلافاصله پس از امضا لازمالاجرا شد و فرودگاههای بسیاری از کشورها از جمله خود امریکا را با تنشهایی مواجه کرد. ایرانیان در فرودگاههای ترکیه، قطر و... از سوار شدن به پروازهای راهی امریکا منع شدهاند. ایرانیانی که در امریکا ساکن هستند و برای کاری آن کشور را ترک کردهاند، امکان بازگشت به امریکا ندارند اما این بینظمیها و به هم ریختگیها و مشکلات گرچه همه ظاهر ماجرا را تشکیل میدهد، اما اصل ماجرا اتفاق دیگری است که در ادامه به بیان آن خواهیم پرداخت.
این روزها در رسانهها و شبکههای اجتماعی در ایران با ذوقزدگی تصاویر و خبرهای مخالفت مردم امریکا با دستور رئیسجمهور جدیدشان را بازنشر و دست بهدست میکنند؛ اتفاقی که اگر دقیق بنگریم، اشتباه آن عیان است. این نکته دومی است که در این گزارش به آن خواهیم پرداخت.
ما باز هم محور شرارت نامیده شدیم!
دغدغه صدور ویزای امریکا دغدغه درجه اولی برای مردم ایران نیست. همانقدر که سه سال پیش (مهر 92) تیتر یک رسانههای اصلاحطلب از دستور روحانی برای برقراری خط پروازی مستقیم بین ایران و امریکا از شدت بیربطی، مخاطب امریکاشناس را از ذوقزدگی نو دولتمردان یازدهم به خنده (خنده تلخ) وا میداشت، همین قدر هم بها دادن زیاده از حد به مشکلات رفتوآمد ایرانیان به امریکا میتواند ما را از اصل ماجرا دور کند. اگر مشکل صرفاً رفت و آمد ایرانیان مقیم امریکا یا هنرمندان و ورزشکاران ایرانی به آنجا بود، لاجرم با لابیهایی شاید میشد وضع را به سابق برگرداند و امتیازاتی برای صدور ویزا برای افراد خاص دریافت کرد اما اصل ماجرا اتفاق دیگری است؛ اتفاقی که حتی اگر همین الان ترامپ دستور لغو قانون مذکور را بدهد، همچنان حل نشده باقی میماند.
اصل ماجرا تصویری است که این قانون و قرار گرفتن نام ایران در کنار کشورهای جنگزدهای چون سومالی، سودان، لیبی و... از ایران در جهان به تصویر میکشد. حتماً مقامات امریکایی میدانند ایران تروریست به امریکا نفرستاده، حتماً میدانند ایران کشوری جنگزده و بیسر و سامان نیست، حتماً میدانند ایرانیان مقیم امریکا اگر سودی برای دولت امریکا نداشته باشند، ضرری نخواهند داشت اما چرا نام ایران را در لیست کشورهایی قرار میدهند که ممکن است برای امریکا مخاطرهآمیز باشد؟ یک بازی سیاسی که سالهاست ما آن را با عنوان «ایرانهراسی» میشناسیم. این قانون به مردم دنیا میگوید که ایران در ردیف همین کشورهای جنگزده است و مسلمانان ایرانی را از مسلمانان سلفی و تکفیری و تروریست جدا نمیکند.
اصل ماجرا این است که ایران در دولت یازدهم همانند دوران اصلاحات محور شرارت و تروریسم نام گرفته است. در حالی که تروریستهای اصلی در عربستان و بخشی از سوریه و عراق تحت حمایت دولت امریکا هستند، بنابراین اگر مشکل صدور ویزای امریکا برای ایرانیان همین امروز هم حل شود، این تصویرسازی از بین نمیرود. همان طور که تصویری که جرج بوش از ایران ساخت، محور شرارت بود و باقی ماند، تصویر ترامپ از ایران هم کشوری تروریستپرور و خطرآفرین و به هم ریخته است که اگر تلاش برای ایستادگی مقابل انتشار این تصویر نکنیم، در اذهان باقی خواهد ماند. سال 2001 در کنار کره شمالی و عراق محور شرارت نامیده شدیم و در 2017 در کنار سومالی، لیبی و سودان و... کشورهای پرمخاطره برای امریکا قرار داده شدیم.
ذوقزده مخالفت امریکاییها با ترامپ نشویم
تصویر حمایت مردم از اقامه نماز توسط مسلمانان در فرودگاهی در امریکا به رغم مخالفت پلیس دست به دست در شبکههای اجتماعی میچرخد. تصاویر دیگر از مخالفتهای بخشی از مردم با دستور ترامپ در فرودگاهها، خیابانها و دانشگاههای امریکا دیده میشود. لابد باید بعد از دیدن این تصاویر مخاطب پی به انساندوستی مردم امریکا یا مخالفهای شدید با دستورات ترامپ ببرد اما واقعیت این است که مخالفان این تصمیم ترامپ گرچه جدی و پرتعداد، اما در اقلیت هستند. مردم امریکا همانهایی هستند که با علم به سختگیریهای غیرعاقلانه و نژادپرستانه ترامپ برای مهاجران و به ویژه مسلمانان به او رأی دادند و او را رئیسجمهور کردند. جداسازی میان دولتها و ملتها شاید از بعد سیاسی و تبلیغاتی درست به نظر برسد اما نباید مبنای تصمیمگیریها قرار بگیرد. ترامپ از مریخ نیامده، مردم امریکا به او رأی دادهاند.
از سویی امریکاییها علاقهمند به دفاع از آزادی بیان هر نوع عقیدهای هستند، چه آن عقیده نماز خواندن اهل سنت در فرودگاه امریکا باشد و چه آزادی انتخاب شریک جنسی حتی تا مرز همجنسبازی، بنابراین از دفاع آنان از نماز خواندن نمیشود ذوقزده شد، گرچه در هر حال نشانگر وجود اختلافات عمیق در جامعه امریکاست اما در هر حال اگر بهجای آن نمازخوانها چند همجنسباز هم آنجا با تعرض پلیس مواجه میشدند، باز مردم امریکا از آزادی عمل آنان در برابر مخالفت پلیس دفاع میکردند.
امریکای ترامپ روی دیگر امریکای اوباماست
نکته مهمتر که باید مورد توجه ایرانیها قرار بگیرد این است که به نظر میرسد مخالفت با ممنوعیت صدور ویزای امریکا برای ایرانیان بهانه تسویهحسابهای داخلی امریکاییان شده است. در واقع ویزای ایرانیان بهانه شده تا مخالفان ترامپ فضایی برای ابراز وجود خود و تخطئه ترامپ بهدست بیاورند. آنها میخواهند با ترامپ مخالف باشند، هر کاری که بکند. در واقع آنها طرف ایران نیستند بلکه صرفاً میخواهند با ترامپ مخالف باشند. ما نباید از بهانه قرار دادن ایران برای تسویهحسابهای سیاسی درونی امریکا استقبال کنیم!
مخالفان ترامپ کسانی هستند که علاقهمند بودند کلینتون، هم حزبی اوباما رئیسجمهور شود. آنها میخواهند بگویند ما چقدر اهل تعامل با دنیا بودیم و امریکای زمان ما نرم و عاقل و امریکای زمان ترامپ خشن و نادان است. واقعیت اما اینها نیست. همین مخالفان ترامپ، طرفدار اوبامایی بودند که داعش حاصل سیاستهای دولت اوست. تحریمهای سخت علیه ایران، پیش بردن پروژههای ایرانهراسی و اسلامهراسی، ممنوعیت صدور ویزا برای کسانی که به ایران سفر کردهاند و... حاصل دوران ریاست جمهوری او است. امریکا تغییری نکرده است و ما نباید تحت تأثیر مخالفتهای این روزهای امریکاییها با ترامپ قرار بگیریم. اگر آنگونه که مخالفان ترامپ میخواستند هیلاری کلینتون رئیسجمهور شده بود، باز هم تحریمهایی جدیتر علیه ایران وضع میشد، فقط آنقدر نرم که شاید بسیاری از ایرانیان اصلاً متوجه نمیشدند از کجا خوردهاند!
امریکای ترامپ همان امریکایی است که اوباما و کلینتون ساختند، فقط کمی بیپرواتر، بینقابتر و بیرودربایستیتر. فریب نقابی را که امریکای مخالف ترامپ بر چهره زده، نخوریم. به همین دلیل است که رهبر انقلاب صراحتاً هر دو حزب امریکا را فاقد صلاحیت برای نظر دادن در مورد ایران دانستند: «چه حزبی که دولت آن، امروز در امریکا بر سر کار است و چه حزب رقیب که دولت قبلی را بهدست داشت، هیچکدام صلاحیت اخلاقی ندارند، زیرا هر دو حزب، مرتکب جنایات و فجایع گوناگونی شدهاند.»
ایشان بزرگترین گناه حزب حامی دولت کنونی امریکا را «ایجاد شبکههای تروریستی خطرناک» خواندند و تأکید کردند: دولت کنونی امریکا، یک گروه تروریستی را به ظاهر مورد حمله قرار میدهد و یک گروه دیگر تروریستی را مستثنا میکند که معنی آن، حاکمیت سیاست بر اخلاق است. دولت قبلی امریکا نیز مسئول فجایع و جنایتهای انجامگرفته در عراق و افغانستان است، بهگونهای که میلیونها انسان بیگناه کشته شدند و حتی هزاران نفر از دانشمندان عراقی بهوسیله گروه آدمکش «بلکواتر» شناسایی شدند و به قتل رسیدند، بنابراین هیچیک از دو حزب مطرح در امریکا، از لحاظ صلاحیت اخلاقی، ترجیحی بر دیگری ندارد. ما در امریکا با چنین دولتهایی طرف هستیم و اینکه تصور کنیم با مذاکره میتوان به تفاهم و نقاط مشترک رسید، اشتباه است.
منبع: جوان