دیدبان
مهم‌ترین نقطه ضعف کنونی نیروهای انقلاب در عرصه سیاسی کجاست

فرصت انتخابات برای اصلاح ساختار احزاب

فرصت انتخابات برای اصلاح ساختار احزاب

به گزارش دیدبان، تاریخ تحزب و کار حزبی در ایران سابقه‌ 200 ساله دارد. شاید این سخن گزافه‌‌ نباشد که از زمان اعلام صدور فرمان مشروطیت از سوی مظفرالدین شاه احزاب و گروه‌های مختلف در کشورمان به فعالیت پرداخته و کارنامه مثبت و منفی فراوانی را از خود به نمایش گذاشته‌اند.

با این حال زمانی که صحبت از تحزب و کار حزبی در کشور می‌شود، تنها نکته‌ای که در ذهن همه صاحبنظران سیاسی نقش می‌بندد، حضور نخبگان در احزاب سیاسی ایران است؛ مسئله‌ای که بارها به عنوان بزرگ‌ترین نقطه ضعف کار حزبی در کشور عنوان شده و حالا به نظر می‌رسد در نظام جمهوری اسلامی و در زمانه حاضر این مسئله خود را بیش از گذشته نشان می‌دهد.  این در حالی است که ساختار و چارچوب نظام جمهوری اسلامی از هر سیستم دیگری در طول تاریخ سیاسی ایران زمینه مساعدتری برای کار حزبی دارد، اما نه تنها از این ظرفیت استفاده خاصی نشده است، بلکه در طول انتخابات‌های گذشته نبود تحزب و کار حزبی صدمات فراوانی را بر کشور تحمیل کرده است.
 
نگاهی به اولین حزب مردمی نیروهای انقلاب اسلامی

پس از پیروزی انقلاب اسلامی شاید مهم‌ترین تجربه در حوزه فعالیت‌های سیاسی تأسیس حزب جمهوری اسلامی ایران باشد. این حزب از همان ابتدا با حضور فعالان نهضت اسلامی شکل گرفت و توانست در مدت کوتاهی به سنگر محکمی برای فعالیت‌های سیاسی در کشور تبدیل شود.

این حزب به خاطر حُسن شهرت مؤسسان روحانی آن، به شدت از سوی جامعه انقلابی ایران مورد استقبال قرار گرفت و سید محمد حسینی بهشتی، نخستین دبیرکل حزب جمهوری اسلامی شد. وجود تشکیلات سیاسی فراگیر و کارآمد بعد از پیروزی انقلاب و دچار نشدن انقلاب به سرنوشت نهضت مشروطه فلسفه تأسیس حزب جمهوری اسلامی بود. حزب در جهت نیل به مقاصد خود فعالیت‌های گسترده‌ای کرد و به سرعت نیز توانست خیل گسترده‌ای از مردم را به خود جذب کند.

این استقبال به اندازه‌ای بود که شمار متقاضیان در کل کشور برای عضویت در این حزب اندک زمانی از 2میلیون نفر و در تهران از 400هزار نفر افزون‌تر شد. با این حال فعالیت حزب جمهوری اسلامی به دلیل برخی اختلافات و از آنجا که می‌توانست موجب دودستگی بین اقشار مختلف کشور شود، با رأی شورای مرکزی و موافقت بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی متوقف  شد.

از زمان توقف فعالیت حزب جمهوری اسلامی تاکنون دهها گروه و حزب دیگر در صفحه شطرنج احزاب پا به عرصه وجود گذاشته‌اند. صرف‌نظر از آسیب‌های موجود در حوزه کار حزبی هیچ کدام از این احزاب نتوانسته‌اند در جذب گسترده مردم یا گروه‌های اجتماعی موفق باقی بمانند.  بماند اینکه برخی دیگر همچون حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی به دلیل نقش‌آفرینی در فتنه سال 88 و برخی قانون‌شکنی‌ها با حکم انحلال روبه‌رو شدند.

بسیاری از کارشناسان و ناظران نیز پدیده «قشر خاکستری» را که هم اکنون بخشی از اقشار مختلف جامعه را فرا می‌گیرد، نتیجه عدم توجه به تحزب و احزاب سیاسی می‌دانند.
این در حالی است که فعالیت‌های جمعی و ساماندهی شده جمعیت حزب‌اللهی و انقلابی همواره از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی مورد تأکید قرار گرفته است. با این حال ضرورت پیگیری این فعالیت‌ها از سوی نهادهای مرد‌م نهاد امری غیرقابل کتمان است.

با وجود این کارنامه احزاب و گروه‌های ارزشمدار که بنا بر قاعده نماینده نیروهای انقلابی جامعه هستند چندان  مطلوب نبوده است. بسیاری از این احزاب نه تنها نتوانسته‌اند پا به پا و بنا بر مقتضیات زمان جلو بروند، بلکه قادر به پیش‌بینی تحولات موجود در عرصه جامعه نیستند.

از این هم بگذریم که همین احزاب نیز اغلب محل اجماع نخبگان هستند و در جذب اقشار عادی مردم ناتوان مانده‌اند. همین مسئله سبب شده حتی نیروهای حزب‌اللهی به عنوان تابعی از هیجان‌های موقتی عمل کنند و تحت تأثیر جوسازی‌های کاذب قرار بگیرند.

دور از انصاف نیست که بگوییم تمرکز اصلی برای خط‌دهی افکار جامعه حتی در جریان انقلابی تنها در حوزه رسانه متمرکز شده است. قدرت و ظرفیت رسانه‌ها برای جهت‌دهی افکار عمومی غیرقابل کتمان است اما نتیجه تمرکز بر کار رسانه‌ای به جای کار حزبی سطحی کردن افکار جامعه می‌شود؛  نکته‌ای که سبب می‌شود به راحتی و در صورت یک حمله رسانه‌ای قوی افکار عمومی در جامعه مدریریت ‌شود.
 
زمانه‌ای که تغییر کرده است

باید قبول کرد که ساختار حزبی گروه‌های انقلابی در کشور مبتنی بر رقابت‌های سیاسی در دوره پس از دوم خرداد بوده است و هم اکنون نحوه کنش و واکنش سیاسی جامعه فاصله بسیار زیادی با آن روزها ندارد. ابزارهای اطلاع‌رسانی و شبکه‌های اجتماعی بسیاری از گروه‌های اجتماعی که سابق بر این هیچ جایگاهی در رسانه‌های سیاسی نداشتند، توانستند به یک تریبون مستقل دست یابند.

این در حالی است که این گروه‌ها و احزاب‌ نتوانسته‌اند با این تغییر خود را انطباق دهند. ناکارآمدی این ساختارها به خوبی خود را در انتخابات سال 94 مجلس شورای اسلامی نشان داد.

با درک این واقعیت به نظر می‌رسد که تنها راه در مقابل گروه‌های انقلابی  تغییر بنیادین در ساختارها است؛ ساختارهایی که به جای تمرکز بر فعالیت نخبگانی بتواند تعادل مناسبی بین توجه به نخبگان و جذب گروه‌های خاکستری ایفا کند.
  
ضرورت درک فرصت‌ها برای اصلاحات ساختاری

با وجود اینکه شرایط فوق نشان می‌دهد که اراده چندانی برای حل این مسئله وجود ندارد، اما نشانه‌هایی از تلاش‌های امیدوار کننده به چشم می‌خورد.  تشکیل جبهه مردمی نیروهای انقلاب‌ از جمله این نشانه‌هاست. به طور حتم گسترده شدن تجربه‌های این‌چنینی می‌تواند زمینه‌ساز راه انداختن موج اصلاحات ساختاری در بین احزاب و گروه‌های انقلابی باشد.

تنها نکته در این باره ضرورت سرعت عمل است، چرا که در صورت هرگونه تعلل فرصت‌های موجود می‌تواند به راحتی از دست برود. با از دست رفتن فرصت‌ها نیز زمینه برای حضور جدی جمعیت‌های سیاسی مردمی و ساماندهی شده نیروهای انقلاب نیز محدود‌تر خواهد شد.

منبع: جوان

مرتبط‌ها

بیشترین سقوط ارزش سهام وال استریت در یک روز

دولت آمریکا به کشتن شهروندان ایرانی افتخار می‌کند

مقابله با کرونا از منظر حکمرانی (1)

آمریکا برای آزادی مزدور اسرائیلی، دست به تهدید و ارعاب زد

افشای نام‌های جدید از شاهزادگان بازداشت‌شده

استیصال رسانه‌ای ائتلاف در یمن