یک کارشناس مسائل سیاسی با تاکید بر اینکه رئیسجمهور نباید از نامه یک هنرمند از آنچه بیخ گوشش در حاشیه پایتخت میگذرد با خبر شود، اعلام کرد: انتظار از رئیس دولتی آن بود که بر متصدیان امر تشر میزد که چرا اینچنین شده.
علیرضا قربانی کارشناس مسائل سیاسی در یادداشتی به پدیده گورخوابی و واکنش مسئولان اجرایی به این مسئله پرداخته است.
به گزارش دیدبان، متن کامل این یادداشت به شرح ذیل است:
کوچه علی چپ؛ درست حکایت امروز ماست؛ نمیخواهم از مثل معروف «آی دزد» استفاده کنم، اما دروغ چرا؟! وقتی واکنش رئیسجمهور محترم را به وضعیت بیسرپناهان حاشیهنشین پایتخت که حالا اصطلاح «گورخواب» را وارد ادبیات اجتماعی ایران کردهاند، خواندم همین مثل به ذهنم آمد.
درست که رئیسجمهور مثل هر انسان شرافتمند دیگری از شنیدن این وضعیت ابراز ناراحتی کرده و آن را غیرقابل تحمل خوانده است، اما مسئله آن است که رئیسجمهور نباید از نامه یک هنرمند حوزه سینما یا گزارش یک روزنامه ازآنچه بیخ گوشش در حاشیه پایتخت میگذرد با خبر شود. او باید خیلی زودتر از اینها متوجه میشد که زیر پایش چه میگذرد.
حالا به نظر میرسد با «بیعملی» که چون دردی بیدرمان یقه دستگاه اجرایی کشور را گرفته است، در این موضوع نیز به همین چند جمله، بسنده شده باشد و خبری از پیگیری و برخورد ریشهای با این مشکل اجتماعی منتشر نشود. واقعیت آن است که اگر کسی از این درد بمیرد، جا دارد. مسئولیت رسیدگی به مشکلات اجتماعی از این دست و سر و سامان دادن بیخانمانها و آسیب دیدگان اجتماعی، هرچند وظیفهای همگانی است، اما پیش از هرکسی دولت و دستگاههای حمایتی وابسته به آن چون سازمان بهزیستی در این موارد مسئولیت دارند. همانطور که وظیفه سر و سامان دادن به اوضاع اسفبار معتادان و کارتنخوابها و دیگر انسانهایی که در غفلتی بزرگ و دیرپا در حاشیه زندگی دنیازده ما هرروز بر آمارشان افزوده شده با دولت است. البته از حق نگذریم، که این مشکل تنها به این دولت و دولتهای پیش از آن مربوط نمیشود، که این دردی مزمن و قدیمی است که از توسعه بیقواره سالهای پیش از انقلاب به ارث رسید و متأسفانه در دورههایی از جمهوری اسلامی که یا چرخهای توسعه نا متوازن اقتصادی دولت سازندگی باعث تخریب اجتماعی شد و یا در سروصدای توسعه سیاسی پس از آن به فراموشی سپرده شد. بعد از آن هم سیاستهای دولتهای نهم و دهم نتوانست نسخهای برای آن بپیچد.
انتظار از رئیس دولتی که در برابر آنچه در دایره مدیریت او میگذرد، مسئول است، آن بود که بر متصدیان امر تشر میزد که چرا اینچنین شده. رئیسجمهور باید رئیس سازمان بهزیستی را به صلابه میکشید که چرا از این وضع بیخبر است؟ یا اگر خبر دارد، چرا کاری نکرده است؟ و اگر چنین بوده، کمترین کار قبل از هر سخنرانی خلع مسئولیت متصدیان دستگاههای اجرایی بود که در ماجرای «گورخوابها» به خواب زمستانی رفتهاند.
آقای روحانی گفته است: «شنیده بودیم بعضیها از فقر، بیچارگی و اعتیاد، کارتنخواب هستند و زیر پلها میخوابند، قبرخواب را کمتر شنیده بودیم.» باید گفت که «شنیدن کی بود مانند دیدن!» و دیدن کی بود مثل چشیدن؟
مشکل جامعه مدیریتی ما آن است که هشداری که بنیانگذار جمهوری اسلامی درباره خطرات کاخنشینی و اشرافیگری مسئولان داده بود، حالا مسئلهای عادی شده است و در نتیجه گسترش مشکلات اجتماعی از این دست «طبیعی». همه دم و دستگاه مدیریت اجرایی کشور را غربال کنید، ببینید چند نفر از مسئولان و مدیران از خیابان انقلاب و حکیم و رسالت تهران که هیچ، از خط همت و نیایش و صدر فروتر مینشینند؟ مدیریت اشرافی که همیشه در حال و هوای نیاوران و قیطریه و زعفرانیه سیر میکند و تفریح کوچکشان کاخ پشت سد لتیان است و ییلاق و قشلاق کیش و خزرشان به راه، نتیجهای جز بیخبری از گورخوابی ندارد.
وقتی هم ماجرا بیخ پیدا میکند، خودشان را به کوچه «علی چپ» میزنند و بازی «کی بود، کی بود» راه میافتد. که البته این برای مردم جواب نمیشود.
من نمیدانم دولت در راهاندازی یا اداره گرمخانههای بزرگی که در تهران و کلانشهرهایی چون مشهد جمعیت زیادی از آسیب دیدگان اجتماعی را موقتاً پناه میدهد چه نقشی دارد یا چه کمکی کرده است؛ که اگر دخیل است، خدا بر اجرشان بیفزاید و اگر نهچنین است، چهکاری جز همین اظهار دلگیری صورت گرفته است. حواله دادن مشکلات به دولتهای گذشته، حتی اگر آدرس درست هم داشته باشد، در آستانه چهارسالگی دولت، از سوی مردم پذیرفتنی نیست.
اطلاع از میزان اقبال مردم به مسئولان دولت فعلی که نظرسنجیهایی که «سری» نگهداشته میشوند، آن را به شکل عجیبی رو به افول نشان میدهد، ممکن است اسباب پریشانی و عصبانیت شود، ولی جایگاه خطیر مسئولیت اجرایی به همان اندازه شرح صدر میطلبد. اگر قرار است، چیزی فاصله عجیب مردم و دولتمردان را پر کند، توجه به همین قشر فرودست است؛ دَم خوری و رسیدگی به آنها و نه صرف وقت در اتاقهای فکری که بنا دارند این فاصله را با ترفندهای تبلیغاتی ترمیم کنند و بار دیگر اعتماد کسب کنند تا مگر این وضع همچنان ادامه یابد. عمل به پیشنهادهای «فضایی» این اتاق فکرها، هرروز شکاف میان دولت و ملت را عمیقتر خواهد کرد، همانگونه که کرده است و نتیجه نهایی همان دغدغه رئیسجمهور محترم یعنی سلب اعتماد نسبت به نظام مقدسی است که به ذات خود عیبی ندارد و هر عیب که هست، در زیست و رفتار نامسلمانی ماست.
* علیرضا قربانی
منبع: فارس