چندی پیش و پس از شدت یافتن منازعات روسیه با غرب و رخدادهایی مانند آنچه در اوکراین اتفاق افتاد، رویارویی روسیه با اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا شکل جدیدی به خود گرفت.
به گزارش دیدبان؛ در اوکراین استراتژیک که حکم مرز روسیه با کشورهای اروپایی را دارد و اصلیترین محل ترانزیت انرژی روسیه به اروپاست، درگیری روسیه با غرب آنقدر جدی شد که نهایتا شبهه جزیره مهم کریمه از اوکراین جدا شد، اعلام خود مختاری کرد و به عبارتی به دامان روسیه شتافت.
پس از این اتفاقات، اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا روسیه را مورد تحریم اقتصادی و حتی سیاسی قرار دادند.
نهایتا با افزایش تنشهای منطقه ای، آمریکا اقدام به تکمیل سامانه سپر موشکی خود در اروپا کرد و موشکهای رهگیرش را در لهستان، چک و رومانی و همچنین یک سامانه شناسایی راداری در ترکیه و سپس یک سامانه ضد موشکی رزمناو در سواحل اسپانیا مستقر کرد.
استقرار سامانه های موشکی از طرف ایالات متحده آمریکا نتیجه ای جز مقابله به مثل روسیه نداشت و مسکو نیز در واکنش به این اقدام سامانه های موشکی اس 300 و اسکندر و اس 400 خود را در طرطوس و دمشق سوریه و همچنین سواحل دریای بالتیک و در منطقه کالینینگراد مستقر کرد.
البته همه این اتفاقات و درگیری های روسیه در مرزهای غربی خود با اتحادیه اروپا و آمریکا در کنار تنشهای جدی این کشور با غرب در خلال بیداری های اسلامی در کشورهای عربی و همچنین در جریان جدی شدن بحران تروریسم در سوریه بود.
سوریه از گذشته دور از متحدان اصلی شوروی به حساب می آمده و در سال های اخیر نیز این اتحاد به نحوی دیگر که حضور برای نجات سوریه در جریان جنگ با تروریست ها بوده بروز کرده است، البته ناگفته نماند که تنش های تبدیل به بحران شده روسیه با غرب در خاورمیانه، پس از ورود ترکیه به عنوان متحد غرب به مسئله سوریه و وقوع اتفاقاتی مانند سرنگونی جنگنده روسیه توسط هواپیماهای ترک و همچنین ترور اخیر آندری کارلوف سفیر روسیه در آنکارا جدی و بسیار عمیقتر شد.
در ماجرای سوریه البته به دلیل اینکه این کشور از زمان رهبر فقید حافظ اسد از متحدان بسیار نزدیک ایران نیز به حساب می آمد و در جنگ ایران و عراق اولین کشوری بود که با ایران همکاری و از آن حمایت کرد و تا پایان جنگ نیز حامی تهران بود، نهایتا به علت واقع شدن در زنجیره اتصال محور مقاومت و نزدیکی به کشورهای لبنان و فلسطین اهمیت استراتژیکی برای جمهوری اسلامی یافت و با همین پیشزمینه دوران جدیدی در همکاری های ایران و روسیه در سوریه بر سر منافع مشترک و حتی حیاتی شکل گرفت.
تحلیلگران معتقدند که سوریه نقطه آغاز عصر جدیدی از همکاری های استراتژیک ایران و روسیه بود و باعث شده به بهانه تروریسم، ایران و روسیه در کنار هم در مقابل غرب صف آرایی کنند.
اما در همین شرایط و در روزهایی که بحران اقتصادی در روسیه شکل و شمایل جدیدی به خود گرفته و مانند ایران تحریم های غربی را تحمل می کند، مسیرهای قابل توجه و بسیار پر اهمیتی در راستای همکاری دو کشور شکل گرفته است.
توافق بر سر همکاریها در دریای خزر از همکاریهای اقتصادی و تجاری گرفته تا همکاریها در بازار انرژی و همچنین تعامل موفق در مجامع منطقهای و بینالمللی در کنار شکلگیری فضایی برای استفاده از توافقهای مالی دوجانبه برای استفاده از ارزهای رایج دو کشور، باعث نزدیک شدن بیش از پیش مسکو-تهران و کم رنگکردن تهدیدهای اقتصادی غربی شده است.
پیش بینی می شود سازمان هایی مانند پیمان شانگهای که از عضویت کشورهای مهمی چون چین و هند هم بهره می برد بتواند در سالهای آینده به قطب مهم اقتصادی، سیاسی و نظامی جهان به پشتوانه منابع عظیم انرژی، در اختیار داشتن سهم بسیار زیاد از خاک کره زمین و همچنین جمعیت قابل توجه ساکن در آن، تبدیل شود.
توافق ایران با روسیه برای کاهش تولید و به منظور ورود به مسیر افزایش قیمت نفت در اوپک نیز نوید دهنده فضای متفاوت همکاری و تعامل دو کشور است.
موفقیتها و دستاوردهای تهران- مسکو اما در هفته های اخیر به صورت کاملا واقعی و مبتنی بر داشتههای میدانی و دستاوردهای ملموس در آزادسازی شهر حلب شکل گرفت.
"حلب" که برای ایران و روسیه جایگاه فوق العاده استراتژیکی داشت، از طرفی باعث مسدود شدن شاهراه ورود تروریستها و لجستیک حمایتی از آنها به سوریه شد و از طرفی پشتوانه مهمی برای پایگاههای نظامی روسیه در لاذقیه و طرطوس به حساب میآید.
ایران و روسیه در این ماجرا به این باور رسیدند که می توانند در این میدان دستاوردهای مهمتر نیز داشته باشند.
در این روزها اگرچه غربیها سفرای ایران و روسیه را یک خط در میان به بهانه آنچه در حلب اتفاق افتاده احضار میکنند، و اگرچه تمدید همزمان تحریمهای ایران در آمریکا و تحریمهای روسیه در اتحادیه اروپا اتفاق میافتد، ایران و روسیه به اشتراک نظر مهمی در مبارزه با تروریسم و جلوگیری از حضور و صفآرایی نیروهای دست پروده غرب در منطقه رسیده اند.
حالا اگر این دستاورد نظامی در حلب موجب شود که دومینوی موفقیت ایران و روسیه با حضور کشورهای جدیدی مانند هند و چین در مواردی دیگر بویژه در مسائل اقتصادی تکرار شود، و مانند آنچه در سوریه اتفاق افتاد جمعشان با حضور کشورهای دیگری مانند مصر کامل شود، میتوان منتظر رویداد وقایعی مهمتر از آنچه در حلب رخداد بود، و به انتظار نشست تا غرب بیش از پیش در مقابل شرق تحلیل رود.
در این میان اما شاید سوال مهم دیگری نیز مطرح باشد. عدهای میگویند که با حضور ترامپ در کاخ سفید و مدل جدید رفتاری او نسبت به روسیه که البته شایعاتی نیز در مورد همکاری و اعمال نفوذ پوتین در آمریکا با پیروزی ترامپ مطرح شده است، آینده روابط ایران و روسیه و همکاری های این دوکشور در مقابل غربیها چه میشود؟
پاسخ این است که با وجود اینکه به نظر میرسد ترامپ آمادگی همکاری با پوتین را دارد و اعلام کرده که میخواهد با روسیه به همکاریهای مهمتر و جدیدتری بویژه در مورد مسائلی چون سوریه دست یابد و اگرچه ترامپ سیاستهای متفاوتی با دموکراتها دارد اما با همه این احوال نمیتوان این نکته را از یاد برد که منافع غرب و منافع روسیه در تعارض و تضاد در موارد بسیار زیادی هستند.
شاید روسیه مایل باشد و یا در گذشته هم اینگونه رفتار کرده باشد که با ایالات متحده حتی بر سر ایران نیز به معامله بپردازد اما به اعتقاد بسیاری از کارشناسان در همین ایام است که همکاریهای واقعی برای رسیدن به دستاوردهای ملموس خود با مسکو را باید تکرار کرده و آنها را توسعه دهیم.
به اعتقاد این کارشناسان در زمانی که آمریکا از مظنونین جدی حضور در پشت صحنه ترور سفیر روسیه در آنکاراست و روسیه همه جانیه در مسائل منطقهای طرف ایران را گرفته و حتی در خصوص برجام هم منتقدانه به آمریکا نگاه کرده است، فضا برای این همکاریها بسیار فراهمتر از گذشته است.
خیلی ها معتقدند امروز در کاخ سفید حتی همان دموکراتهایی که در مقابل دوربینها به ایران لبخند میزدند هم وجود ندارند و این خود یک فرصت مناسب برای مقامات دولت یازدهم است که از آمریکاییها به صورت صدرصدی قطع امید کنند و حالا زمان آن است که آنقدر با روسیه بر سر منافع مشترک متحد شویم که روسیه حاضر نباشد منافعش را فدای رابطه با ترامپی کند که هیچ اعتباری به فردایش نیست.
خلاصه کلام اینکه فرصت همکاریهای اقتصادی، تجاری، ترانزیتی و همکاریها در عرصه انرژی که این روزها اگر ایران و روسیه بر سر آن متحد شوند حجم قابل توجهی از استراتژیکترین عوامل حرکت صنعت جهان و حتی حیات عمومی را به دست می گیرند، میتواند آینده دو کشور را تضمین کند، و این همکاریها در مسائل نظامی نیز میتواند باعث شود که غربیها بیش از پیش عقب کشیده و هجمهها علیه ایران و روسیه را کم کرده و اجازه توسعه و پیشرفت بدون حضور سایه شوم تهدید و تحریم را به آنها بدهند.
در این شرایط، هم تروریسم نابود شدنی است و هم نظام تک قطبی در جهان. دستاوردهایی که شاید اولی به سختی دست یافتنی باشد اما رسیدن به دومی قطعا خیلی سخت و دور از انتظار نخواهد بود.
* سمیه ماندگاری