دیدبان

انقلاب اسلامی ماندنی و امریکا رفتنی است

انقلاب اسلامی ماندنی و امریکا رفتنی است
 به گزارش دیدبان، دکتر یدالله جوانی طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت:
 
قریب چهار دهه از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ملت ایران به رهبری یک مرد الهی از جنس انبیا می‌گذرد و طی این دوره، برخی از جریان‌های فکری سیاسی، احزاب و گروه‌ها و نخبگان سیاسی و غیرسیاسی، با انگیزه‌ها و اهداف مختلف، در برخورد و چگونگی مواجهه با انقلاب اسلامی دچار اشتباهات راهبردی شده، جز خسارت، بی‌آبرویی و منفور ملت شدن، چیز دیگری عایدشان نشد.


این جماعت رنگارنگ و عمدتاً منفعت‌گرای قدرت‌طلب، با این تصور که انقلاب اسلامی یک وصله ناهم‌رنگ با نظام بین‌الملل، معارض با قدرت‌های برتر جهان و غیرهمسو با هنجارهای پذیرفته شده در جهان است، بر این باور بودند که عمرش کوتاه خواهد بود، فلذا همراه شدن با آن یک خسارت بزرگ است. صاحبان این نوع نگاه به انقلاب اسلامی از یک طرف و به قدرت‌های مادی و پرزرق و برق و به ویژه امریکا از طرف دیگر، انقلاب اسلامی را رفتنی و امریکا را به عنوان قدرت برتر و کدخدای جهان در قرن بیست و یکم می‌پنداشتند. آنان براساس همین تصورات غلط، برای برخورداری از آینده آب و نان دار، از یک سو به مقابله با انقلاب اسلامی به طرق مختلف پرداختند و از دیگر سو با سر تعظیم فرود آوردن در برابر قدرت‌های جهانی و خصوصاً قدرت‌های غربی‌ با محوریت امریکا، عملاً به پیاده‌نظام دشمنان خارجی انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی و ملت ایران تبدیل شدند. 

مروری گذرا بر مواضع و رفتار این گروه‌ها و اشخاص از زمان پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون، این واقعیت را نمایان می‌سازد، مواردی از قبیل:

1 ـ جریان‌های فکری ـ سیاسی با ماهیت چپ مارکسیستی، با این تصور که انقلاب اسلامی ناپایدار و رفتنی بوده و آینده از آن سوسیالیزم است، از یک طرف با تمام توان و شیوه‌های مختلف به مقابله با انقلاب اسلامی پرداختند و از طرف دیگر به خوشخدمتی برای شوروی سابق پرداختند. حزب توده، سازمان پیکار و سازمان چریک‌های فدایی خلق، نمونه‌ای از این جریان هستند. 

2 ـ گروهک‌های تجزیه‌طلب قومی در کردستان، سیستان و بلوچستان، ترکمن‌صحرا، خوزستان و مناطق آذری‌نشین، عمدتاً با رویکردی مسلحانه به مقابله با انقلاب و نظام نوپای جمهوری اسلامی پرداختند. دشمنان خارجی با تمام توان این گروهک‌ها را مورد حمایت‌های مالی، تجهیزاتی، سیاسی و اطلاعاتی قرار دادند. احزاب منحله‌ای چون دمکرات، کومله، خلق عرب و خلق مسلمان نمونه‌هایی از این جریان هستند. 

3 ـ طراحی چند کودتا علیه انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی از سوی بقایای طاغوت در ارتش و همراه شدن افراد قدرت‌طلب و متوهمی چون شریعتمداری و قطب‌زاده با جریان کودتا مانند کودتای نوژه با برخورداری از حمایت قدرت‌های خارجی، براساس همان تصورات انجام گرفت. 

4 ـ جریان فکری ـ سیاسی غرب‌گرا با عناوین مختلف و در قالب تشکل‌های رنگارنگ، مانند نهضت آزادی، در برخورد با انقلاب اسلامی و نظام نوپای برخاسته از آن، غرب را بر اسلام و انقلاب ترجیح دادند و از هیچ کوششی برای تضعیف جمهوری اسلامی دریغ نکردند. 

5 ـ بنی‌صدر به عنوان اولین رئیس‌جمهور منتخب ملت ایران، به دلیل وابستگی به بیگانه از یک طرف و ناپایدار پنداشتن انقلاب اسلامی و نظام ولایت فقیه از طرف دیگر، رودرروی امام و جریان انقلابی ایستاد و دست به خیانت زد. 

6 ـ جریان التقاط و در رأس این جریان سازمان منافقین، به زعم خود برای مقابله با انقلاب اسلامی و فرو ریختن جمهوری اسلامی، دست به قیام مسلحانه زدند و بسیاری از شخصیت‌های برجسته انقلاب و بعضاً مردم عادی انقلابی را ترور کردند. بنی‌صدر و منافقین بعد از فرار از ایران، با تصور بازگشت دو سه ماهه به کشور با سقوط نظام، هر نوع خوش‌خدمتی ممکن را به بیگانه، استکبار جهانی، صهیونیسم بین‌الملل و ارتجاع عرب در راستای مقابله با جمهوری اسلامی انجام دادند. همراه شدن صددرصدی و همه‌جانبه منافقین در جنگ تحمیلی با دشمنان ملت ایران، نمونه‌ای از این نوع رفتار است. منافقین براساس همان پنداشت‌های غلط پیش‌گفته، در عملیات مرصاد، قصد فتح 48 ساعته تهران را داشتند!

7ـ‌جریان قدرت‌طلب نفوذ در بیت منتظری به عنوان قائم‌مقام رهبری با محوریت سید مهدی هاشمی معدوم، با تصور پایان یافتن انقلاب با رفتن امام، خود را با لیبرال‌ها و منافقین و غرب همراه ساخت و در مقابل جریان انقلاب و امام (ره) ایستاد. 

8 ـ جریان تکنوکرات و فن سالار در دوره سازندگی، با تصور از بین رفتن شور و نشاط انقلابی در کشور با پایان یافتن جنگ و رحلت امام (ره)، شتابان به سمت غرب به حرکت درآمده و با عمل به الگوهای توسعه‌ غربی، با پیشنهاد مذاکره مستقیم با امریکا و تلاش برای مادام‌العمری کردن ریاست جمهوری هاشمی، در پی ختم انقلاب و اتصال به امریکا به عنوان یک قدرت ماندگار بودند. 

9 ـ تجدیدنظرطلبان، ریزش‌های انقلاب و از نفس افتاده، چون تصور کردند با پایان انقلابی‌گری آنان انقلاب هم پایان یافته، با پیروزی آقای سیدمحمد خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری 76، ذیل شعارهای جامعه‌ مدنی و پیام دوم خرداد،‌ختم انقلاب را اعلام کرده، با ایده‌های تنش‌زدایی و گفت‌وگوی تمدن‌ها با هدف تأمین قدرت و دنیای خود، برای دست دادن با امریکا اعلام آمادگی علنی و عملی کردند. 

10 ـ جریان توصیف شده در بند نهم در پیوند عمیق با تمامی جریان‌های مخالف و ضد انقلاب داخل و خارج و اتصال با بیگانه، با تصور پایان عمر انقلاب و جمهوری اسلامی، با تمام توان برای حفظ دنیای خود، فتنه 88 را پدید آوردند و به صورت نانجیبانه با ادعای تقلب در انتخابات، بر چهره نظام اسلامی پنجه زدند. 

11 ـ و اکنون، تمامی جریان‌ها، گروه‌ها و نخبگانی که طی 37سال گذشته، با انقلاب نبودند و یا با گذر زمان از انقلاب زاویه گرفتند و به مقابله با جریان انقلاب پرداختند، یک‌صدا حل مشکلات کشور را در سازش با امریکا اعلام می‌کنند و پایان انقلابی‌گری و ارتباط با امریکا را تنها راه پیشرفت ایران می‌دانند!

اما واقعیت ریشه‌دار در یک حقیقت، متفاوت از همه این پنداشت‌هایی است که گوشه‌هایی از آن به اختصار آمد. واقعیت آن است که جمهوری اسلامی به یک قدرت منطقه‌ای تبدیل شده و امواج گفتمانی انقلاب اسلامی در منطقه و جهان، جبهه مقاومت و جریان بیداری اسلامی را پدید آورده و به دنبال فروپاشی بلوک شرق با محوریت شوروی سابق، امریکا هم به عنوان سرکرده استکبار جهانی و بلوک غرب در حال فرو ریختن است. کسانی که این نگاه را باور ندارند، در انتخابات اخیر امریکا، در گفتمان رأی‌آور آقای ترامپ و مسائل بعد از انتخابات این کشور، بیشتر تأمل کنند. به طور قطع تأمل‌کنندگان باانصاف و واقع‌بین، درخواهند یافت که انقلاب اسلامی ماندنی و امریکا رفتنی است. 

و اما دلیل و رمز و راز همه این پیروزی‌ها برای ملت انقلابی ایران و تمامی ناکامی‌ها و شکست‌های جریان مقابل انقلابی اسلامی از دشمنان خارجی تا منحرفین و دنیاطلبان داخلی، به ماهیت دینی و انقلاب اسلامی و حرکت الهی به ملت ایران برمی‌گردد. حرکتی که مصداق «ان تنصروا الله» است. به طور قطع این حرکت، طبق وعده الهی، از نصرت خداوند برخوردار است. فلذا جریان انقلاب اسلامی با پشتوانه حرکت الهی مردم ایران تحت رهبری ولی‌فقیه که ولایتش در سلسله مراتب ولایت الهی قرار دارد، جریانی شکست‌ناپذیر خواهد بود. این شکست ناپذیری را، خداوند تضمین می‌نماید، چون خود فرمود: «ان ینصر کم الله فلا غالب لکم».

و آن جمله قصار و پرمعنای حضرت روح‌الله که فرمود: «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به کشورتان آسیب نرسد»، متکی و مستند به همین وعده تخلف ناپذیر الهی است. آری، ما بر این باوریم و تا ظهور دولت یار، دست از انقلابی‌گری و سربازی ولایت برنمی‌داریم و اعتقاد راسخ داریم ساخت تمدن نوین اسلامی و رسیدن به حیات طیبه، امری ممکن و در دسترس است.

منبع: روزنامه جوان

مرتبط‌ها

بیشترین سقوط ارزش سهام وال استریت در یک روز

دولت آمریکا به کشتن شهروندان ایرانی افتخار می‌کند

مقابله با کرونا از منظر حکمرانی (1)

آمریکا برای آزادی مزدور اسرائیلی، دست به تهدید و ارعاب زد

افشای نام‌های جدید از شاهزادگان بازداشت‌شده

استیصال رسانه‌ای ائتلاف در یمن