دیدبان
تحلیلی بر تاثیر پیروزی دونالد ترامپ بر معادلات سیاسی داخلی در ایران؛

پایان فصل خوش‌بینی به آمریکا؛ ایران در انتظار دولت مقاومت

پایان فصل خوش‌بینی به آمریکا؛ ایران در انتظار دولت مقاومت

* علی رضائی

برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در ایالات متحده و پیروزی دونالد ترامپ در این انتخابات، سیاستمداران در کشورهای مختلف جهان را به این فکر فروبرده است که نتیجه این انتخابات چه تاثیری بر مسائل سیاست داخلی در کشورهای دیگر خواهد داشت.

در همین راستا از آمریکای لاتین تا اروپا و از خاورمیانه تا خاور دور، همه کشورها مشغول بررسی استراتژی‌های خود در برابر پدیده ترامپیسم آمریکایی هستند. پدیده‌ای که به عقیده تحلیلگران بر سرنوشت دولت‌های مختلف در سرتاسر جهان تاثیر خواهد گذاشت. واکنش احزاب مخالف در آلمان و فرانسه به شکست کلینتون از یک‌سو و خشنودی تل‌آویو از بُرد ترامپ از سوی دیگر، نشان می‌دهد که اثر پروانه‌ای ترامپ، می‌تواند طوفانی در سیاست داخلی کشورهای مختلف برپا کند.

 

اثرگذاری تحولات سیاسی آمریکا بر ایران

ایران نیز از این قاعده مستثنا نبوده و پیروزی ترامپ می‌تواند معادلات سیاسی در کشورمان را دستخوش تغییر کند. با وجود اینکه عدم وجود روابط دیپلماتیک میان تهران و واشنگتن باعث می‌شود تا تهران از آثار سوء تحولات در آمریکا مصون باشد، ولی دشمنی دیرینه آمریکایی‌ها با مردم کشورمان موجب می‌شود تا تغییرات سیاسی در آمریکا، تاثیر خود را بر مناسبات سیاسی داخلی کشورمان بگذارد.

واقعیت این است که معادلات موجود سیاسی در ایران به‌ویژه از سال 92 به این‌سو، تحت تاثیر راهبردی بوده که دولت باراک اوباما آن را سیاستگذاری کرده و به پیش برده است. اوباما از زمان به قدرت رسیدن، کوشش کرد تا برخلاف جرج بوش پسر، دیپلماسی را جایگزین جنگ‌طلبی کرده و دست‌کم آشکارا به لشکرکشی خارجی مبادرت نکند. هرچند سیاست‌های او در آشفته‌سازی جهان، نه فقط تفاوتی معنادار با بوش نداشت، بلکه گاه برخلاف وعده‌هایش، جنگ‌طلبانه‌تر و ضدانسانی‌تر نیز بود، اما در ظاهر، ادبیات رئیس‌جمهور ایالات متحده در هشت ساله گذشته، با منطق جنگ‌طلبان پیشین در این کشور تفاوت داشت.

در چنین فضایی بود که مردم ایران در سال 92 به پای صندوق‌های رأی رفتند و تلاش کردند تا متناسب با این مختصات دیپلماتیک، دولتی را سر کار آورند که قدرت «تعامل» با جهان داشته و بتواند فضای جهانی شکل گرفته علیه ایران را مدیریت کند. با توجه به شعاری که حسن روحانی در آن انتخابات در رابطه با بهبود مناسبات ایران با سایر کشورها می‌داد، طبیعی بود که بخشی از جامعه به این شعارها اقبال نشان داده و رأی خود را در سبد وی بریزد.

 

تغییر گفتمان داخلی، تحت تاثیر لفاظی‌های ترامپ

قریب به چهار سال از ایام انتخابات ریاست جمهوری یازدهم گذشته و حالا صفحه شطرنج سیاست در جهان دچار تغییراتی اساسی شده است. تجربه برجام و عدم اجرای کامل آن حتی در همان دولت اوباما که در ظاهر موافق با رویکردهای دیپلماتیک بود، نشان داد که تعریف بازی برد – برد با کشورهایی که جز باخت ملت ایران به وضعیتی دیگر نمی‌اندیشند، بیهوده است. افزون بر آن، حالا رئیس‌جمهوری قرار است سکان هدایت کاخ سفید را برعهده گیرد که به صراحت از پاره کردن برجام سخن گفته و تاکید کرده که برجام یک «توافق بد» بوده است. رئیس‌جمهوری با سوابق ضداسلامی که چهره واقعی آمریکا را به رخ جهان کشیده و سیاستمداران را در بسیاری از کشورها به حیرت فروبرده است.

در چنین شرایطی، طبیعی است که مردم ایران بیشتر اقبال به سوی رئیس‌جمهوری خواهند داشت که بتواند در برابر ترامپ بایستد و مرعوب لفاظی‌ها و توهین‌های وی نشود. به عبارت دیگر، حالا که تحلیل‌گران بر این نکته اجماع‌نظر دارند که نمی‌توان با ترامپ پای میز مذاکره نشست و نمی توان به آینده توافقات قبلی با ایالات متحده خوش‌بین بود، دست‌کم بهتر است کسی در ایران دولت را در اختیار داشته باشد که بتواند در برابر هرگونه سیاست تهاجمی احتمالی دونالد ترامپ بایستد.

در واقع باید گفت که حتی اگر حسن روحانی گزینه‌ای منطقی برای قرار گرفتن در برابر باراک اوباما بوده باشد، معلوم نیست گزینه‌ای منطقی برای رویارویی با دونالد ترامپ هم باشد، چراکه تغییر تیم سیاسی در آمریکا، نیاز به آرایش جدید سیاسی در داخل کشورمان به‌گونه‌ای دارد که بتوان با تمام قوا، در برابر زیاده‌خواهی‌های آمریکا ایستاد و از دستاوردهای به‌دست آمده پیشین مراقبت کرد.

 

خوش‌بینی بی‌فرجام به توافق آمریکایی

قریب به چهار سال قبل حسن روحانی در تبلیغات انتخاباتی خود گفت که باید به‌گونه‌ای مذاکره با طرف غربی را پیش برد که هم چرخ سانتریفیوژها بچرخد و هم چرخ زندگی مردم. تجربه چهار ساله اخیر به‌خوبی نشان می‌دهد که توافقات هسته‌ای ایران و شش قدرت دیگر، نه فقط باعث جلوگیری از چرخش بخشی از سانتریفیوژهای پیشرفته ایران شد، بلکه کمک چندانی هم به چرخش چرخ زندگی مردم نکرد. آمار بیکاری همچنان بالاست، سایه رکود بر اقتصاد ایران سنگینی می‌کند و برخی امتیازات رفاهی همچون یارانه نقدی، برای بخشی از مردم کشورمان قطع شده است. در چنین شرایطی اگر قرار باشد ترامپ به بهانه دور تازه مذاکرات هسته‌ای و یا از طریق اعمال فشار، بخواهد سخت‌گیری‌های بیشتری در قبال کشورمان صورت دهد، روشن است که در داخل، باید شاهد تغییرات معنادار تاکتیکی و یا استراتژیک باشیم.

همان‌طور که محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان به‌درستی اشاره کرد، ایران به‌غیر از دیپلماسی و برجام، گزینه‌های دیگری را هم پیش‌روی خود دارد و اما مساله این است که چه کسی می‌تواند از کدام گزینه استفاده کند؟ طبیعی است آنها که تمام تخم‌مرغ‌های خود را در سبد برجام گذاشته و انرژی خود را دست‌کم در بازه زمانی شهریور 92 تا تیر 94 صرف مذاکرات هسته‌ای کردند، ممکن است برایشان کمی سخت باشد که از گزینه‌های دیگری استفاده کرده و بپذیرند راهی که رفته‌اند به بیراهه ختم شده است. با این وجود اگر ترکیبی از مدیران سیاسی جدید در دولت قرار گرفته و با قاطعیت بیشتری با دولت ترامپ - که احتمالا دارای ترکیبی از وزرای تندروی ضدایرانی است – برخورد کنند، آنگاه شاید شانس بیشتری برای دفاع از منافع ملی کشورمان وجود داشته باشد.

 

کار سخت آرایشگران آمریکا در ایران

به هر ترتیب، اینکه در هفته‌ها و ماه‌های آینده، ترامپ چه برخوردی با ایران خواهد داشت و چه سرنوشتی در انتظار برجام است، روشن می‌کند که مردم ایران در اردیبهشت 96 به کدام سمت حرکت خواهند کرد. با این وجود از هم‌اکنون می‌توان پیش‌بینی کرد که با توجه به تاثیراتی که پیش از این انتخاب روسای جمهور آمریکا بر معادلات سیاسی داخلی ایران گذاشته، این بار هم پیروزی ترامپ، کار را برای جریاناتی که می‌خواهند راه عادی‌سازی روابط تهران و واشنگتن را هموار کنند، سخت خواهد کرد.

سرنوشت برجام که رئیس‌جمهور منتخب آمریکا با شعار پاره کردن آن به پیروزی رسیده، یک بار دیگر نشان داد که چرا حرکت در مسیر شعارهای انقلابی که مبتنی بر اعلام برائت از آمریکا و ابراز انزجار از این دولت است، حرکتی درست و ماندگار به‌شمار می‌رود. واقعیت این است که در چهار دهه گذشته، هرچند چهره بزک‌کرده آمریکا در دوره‌هایی کوتاه برای برخی فعالان سیاسی داخلی جذاب بوده، اما در بلندمدت، واشنگتن چهره واقعی خود را عیان کرده و حالا یک‌بار دیگر این واقعیت در قامت دونالد ترامپ پیش‌روی مردم کشورمان است. رئیس‌جمهوری که می‌خواهد توافق با ایران را بی‌توجه به خواست پنج کشور دیگری که متحدش بوده‌اند، پاره کند و در چنین شرایطی، ایران نیاز به دولتی در آینده دارد که بتواند خواست رهبر معظم انقلاب در به آتش کشیدن این توافق، در صورت پاره شدن آن از سوی حریف را در عمل اجرا کند.

چنانکه اشاره شد، دولتی که همه تخم‌مرغ‌های سیاسی خود را در سبد این توافق گذاشته، شاید برایش سخت باشد برجام را به آتش بکشد و اینجاست که نیاز به «تغییر» در ایران هم احساس می‌شود. تغییری که براساس مدل مردم‌سالاری دینی می‌تواند چند ماه دیگر و در قامت یک انتخابات دموکراتیک شکل گرفته و با پیروزی گفتمان «مقاومت» بر «اعتدال»، حسن روحانی را تبدیل به اولین رئیس‌جمهور تک‌دوره‌ای تاریخ ایران کند.

مرتبط‌ها

بیشترین سقوط ارزش سهام وال استریت در یک روز

دولت آمریکا به کشتن شهروندان ایرانی افتخار می‌کند

مقابله با کرونا از منظر حکمرانی (1)

آمریکا برای آزادی مزدور اسرائیلی، دست به تهدید و ارعاب زد

افشای نام‌های جدید از شاهزادگان بازداشت‌شده

استیصال رسانه‌ای ائتلاف در یمن