رونمایی از آمریکای واقعی، بزرگترین دستاورد یک انتخابات
در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا و درحالیکه تقریبا همه رسانههای جهان به پوشش تبلیغات انتخاباتی این دوره از رقابتهای انتخاباتی میپردازند، بهنظر میرسد که خبرهای منتشر شده در ماههای اخیر پیرامون این موضوع، برخی واقعیتهای جامعه آمریکایی را بیشتر نمایان میکند.
این واقعیتها که در حالت عادی معمولا رسانههای بینالمللی نسبت به آن بیتوجهی میکنند، حالا با رنگ و لعاب بیشتری، تناقضها در حرف و عمل سیاستمداران آمریکایی را به نمایش گذاشته و پرده از واقعیتهای آمریکا، بهویژه برای آنها که دل به رویای آمریکایی بستهاند، بیش از پیش آشکار میکند.
1- انتشار فیلمها، عکسها و انبوه اسناد درباره روابط اخلاقی ناسالم نامزدهای این انتخابات، نشان داد که تمام ادعاهای آمریکا درباره حفظ حقوق زن و برقراری عدالت جنسیتی تا چه اندازه مضحک و غیرقابل اعتماد است. بررسی محتوایی این اظهارنظرها نشان میدهد که فمینیزم آمریکایی چیزی بیش از یک دروغ زیبا نیست و در واقع زبانی دیگر برای شهوترانی و بیبندوباری غربی است که با پوششی از آزادی زن رنگآمیزی شده است.
2- نگاهی به محتوای تبلیغات انتخاباتی آمریکا نشان میدهد که حتی سیاستمداران این کشور نیز بهخوبی میدانند که عملکرد آنها در خاورمیانه قابل دفاع نبوده و دولتی که حامی اصلی تروریسم است، آمریکاست. در جریان نطقهای انتخاباتی نامزدهای ریاستجمهوری، دونالد ترامپ به صراحت هیلاری کلینتون را متهم به پدید آوردن داعش کرد و کلینتون نیز با قبول اشتباهات دولت اوباما در منطقه، تایید کرد که جنگ آمریکا با عراق، اشتباه بوده و نتیجهاش، افراطیگرایی در غرب آسیا بوده است.
3- انتشار مواضع سیاسیون دموکرات و جمهوریخواه آمریکا درباره برجام بهخوبی نشان داد که هدف واشنگتن از امضای این توافق، نه روی آوردن به بازی برد – برد با تهران، بلکه در واقع نوعی تضعیف نظام جمهوری اسلامی بوده است. کلینتون بهعنوان حامی برجام، به روشنی اهداف پنهان مذاکره هستهای با ایران را تشریح کرد و ترامپ که منتقد برجام به شمار میرود، با لحنی کاملا صریح درباره عدم پایبندی به برجام سخن گفت و حالا برای همگان روشن است که چه موافقان و چه مخالفان آمریکایی برجام، هر دو، هدفی جز ضربه زدن به ایران نداشته و همه تحلیلها درباره امکان ورود به یک بازی برد – برد با آمریکا، اشتباهی استراتژیک محسوب میشود.
4- آمریکاییها سالهاست که مدعی حفظ وحدت با وجود تنوع قومی و مذهبی در کشور خود هستند. آنها بارها بر این نکته تصریح داشتهاند که میتوانند نخبگان کشورهای مختلف را جذب جامعه خود کنند و استعدادهای آنها را در آمریکا به شکوفایی برسانند. حالا در جریان تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری آمریکا روشن شد که چه دونالد ترامپ رای بیاورد و چه نیاورد، چقدر شکافهای دینی و نژادی در آمریکا پررنگ است و برخلاف شعارهای داده شده و یا فیلمهای سینمایی ساخته شده، آمریکا نه فقط قدرت هضم تفاوتهای فرهنگی را ندارد، بلکه نژادپرستی تاریخی در این کشور به اوج خود رسیده و ریشههای اظهارات نژادپرستانه ترامپ در جامعه آمریکایی بهخوبی دیده میشود.
5- آمریکایی که سالهاست برای فقرا در سایر کشورها دل میسوزاند و رسانههای خود را ترغیب میکند که آمارهای فقر در کشورهای مستقل را بزرگنمایی کنند، حالا در جریان مناظرهها و تبلیغات انتخابات ریاستجمهروی بهوضوح نشان داد چطور دچار شکاف طبقاتی بوده و درگیر دعوای فقیر و غنی است. نه فقط دونالد ترامپ که یک سرمایهدار شناخته شده است، بلکه حتی هیلاری کلینتون نیز نماد یک درصد طبقات بالایی جامعه آمریکایی است که بر 99 درصد دیگر حکومت میکند. به این ترتیب انتخابات آمریکا بار دیگر نمایشی از دعوای ثروتمندان بر سر سلطه بر طبقات متوسط و رو به پایین جامعه بود و اختلاف کلینتون و ترامپ بر سر سیاستهای مالیاتی بهخوبی نشان میداد که جامعه آمریکایی تا چه اندازه درگیر بحران اقتصادی و شکاف طبقاتی است.
6- نظریهپردازان علوم سیاسی، آمریکا را مدینه فاضله دموکراسی و اتوپیای دموکراتها مینامند. سالهاست که فیلسوفان غربی با اشاره به مدل مردمسالاری در ایالات متحده کوشش میکنند تا سایر کشورها را ترغیب کنند که از مدل جمهوریخواهی آمریکا تبعیت کرده و مشروعیت مردمی خود را بدین شکل تامین کنند. با این وجود، بیم اعتراضات پساانتخاباتی در آمریکا به دلیل نگرانی کمپین جمهوریخواهان از تقلب احتمالی دولت اوباما در انتخابات، شیشه عمر این نوع دموکراسی خواهی را شکسته و بهخوبی نشان داده که آمریکا با بحران مشروعیت انتخاباتی روبروست و حتی جامعه آمریکایی آبستن بحران اعتراض به سلامت انتخابات است. همان بحرانی که ایالات متحده در جریان انقلابهای مشهور به «مخملی» تلاش میکرد سایر کشورها را درگیر آن کند.
7- با وجود اینکه در انتخابات امسال ریاست جمهوری، دو نامزد دیگر به جز دو نامزد دموکرات و جمهوریخواه حضور دارند، ولی واقعیت این است که باز هم تکیه بر تنها دو نامزد در انتخابات ریاست جمهوری، آن هم دو نامزدی که همه آنها را «بد و بدتر» لقب میدهند، عملا کارآمدی نظام دوحزبی در ایالات متحده را زیرسوال برده و باعث شده تا بسیاری از صاحبنظران بر ضرورت چندحزبی شدن ساختار سیاسی در ایالات متحده تاکید کنند. تجربه شورشهای اجتماعی در جامعه آمریکایی نشان داده که اگر ساختار حزبی در این کشور ترمیم نشود، آمریکا با بحرانهای سیاسی – اجتماعی گستردهای روبرو خواهد شد.
8- بهرغم آنکه مدتهاست صاحبنظران تاکید میکنند که آمریکا با وجود اختلافات داخلی در حوزه سیاست خارجی دارای یک ثبات ناشی از اجماع نظر نخبگان است، اما تبلیغات انتخاباتی در این کشور نشان داد که نه فقط نخبگان بر سر موضوعات کلان اجماعی ندارند، بلکه تفرقه در میان آنها به ویژه در حوزه مسائل سیاست خارجی به اوج خود رسیده است. این شکاف در حوزه نخبگانی باعث میشود که سایر دولتها نتوانند عملکرد آمریکا در رویارویی با مسائل مهم جهانی را پیشبینی کنند. تعلیق سیاسی سوریه، بحران در روابط مسکو و واشنگتن، ابهام در آینده روابط آمریکا و چین و مسائلی از این دست، همگی ناشی از شکافهای ترمیمناپذیر میان نخبگان در آمریکاست. شکافی که بر عملکرد ارتش این کشور نیز تاثیر خواهد گذاشت و متحدان آمریکا را نیز وحشتزده کرده است.
9- حساسیتهای بیش از اندازه بر روی دونالد ترامپ در انتخابات امسال، حاکی از آن است که سیاستمداران آمریکایی نمیخواهند کسی با صراحت لهجه ترامپ، خارج از گود سیاست ورزی، دست آمریکا را پیش افکارعمومی جهان باز کند. با این همه ثروت بیش از اندازه ترامپ مانع از آن شد که ساختارهای محدودکننده سیاسی آمریکا، جلوی حضور ترامپ در عرصه انتخابات را بگیرد و به همین خاطر، ترامپ توانست با طرح شعارهایی که بیشتر علیه همه روالهای سیاسی در آمریکا بود، خستگی مردم کشورش از همه آنچه سیاستمداران صورت میدهند را نشان دهد. فارغ از درستی یا نادرستی شعارهای انتخاباتی ترامپ، اقبال به او، حاکی از سرخوردگی مردم آمریکا از سیاستمداران تکراری در این کشور است. یک نوع سرخوردگی از گذشته ایالات متحده که میتواند برای آینده آمریکا خطرآفرین باشد. بهنظر میرسد که مشارکت پایین مردم در انتخابات، طی ادوار قبلی را هم باید نشانهای از همین سرخوردگی، بیتفاوتی و سیاستزدگی مردم آمریکا دانست.
10- در نهایت باید تاکید کرد که انتخاب چهل و پنجمین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا، بیش از آنکه نمایشی از دموکراسی برای چرخش مسالمتآمیز قدرت در میان نخبگان آمریکایی باشد، رونمایی از آمریکایی تازه است که تا به حال رسانههای جهانی کمتر فرصت تشریح جزئیات آن را داشتهاند. آمریکایی بدون روتوش، بدون بزک و فارغ از آرایش و پیرایش رسانهای. این همان آمریکایی است که بسیاری از ملتها آن را قابل اعتماد نمیدانند. آمریکایی فاسد، با نخبگانی بدور از اخلاق و خرد سیاسی. جامعهای آشفته با اقتصادی بدهکار و طبقاتی چندپاره. کشوری که میخواهد مشکلات خود را پشت جنگهای پی در پی پنهان کرده و با کمک رسانهها، چهرهای دیگر از خود بروز دهد. رونمایی از این آمریکای واقعی، مهمترین دستاورد انتخابات امسال است. بنابراین از هماکنون میتوان گفت که برنده این انتخابات، نه کلینتون و نه ترامپ، بلکه مردم جهان هستند. مردمی که حالا میتوانند درکی بهتر از مفهوم شیطان بزرگ داشته باشند.
* علی رضایی