دیدبان
دیدبان گزارش می دهد؛

منشورهای خاک خورده

منشورهای خاک خورده

به گزارش سرویس سیاسی دیدبان، تقابل میان گفتمان انقلابی با گفتمان وابستگی در طول دوره دولت یازدهم روند رو به افزایش داشته است. اگر چه حسن روحانی در دوره تبلیغات ریاست جمهوری خود اعلام کرد اگر رئیس جمهور شود طوری رفتار خواهد کرد که به تعبیر خود او آب در دل رهبری تکان نخورد، اما موضع گیری های متعدد وی در طول چند گذشته و مشی سیاست خارجی او در پیوند زدن مسائل اقتصادی با مذاکرات هسته ای بخش قابل توجهی از ظرفیت رهبری را به مسائل داخلی معطوف نموده است.

سیاست دولت یازدهم و طیف حامی دولت در مجلس نهم به مرحله ای رسید که مقام معظم رهبری برای جلوگیری از هرگونه احتمال تضییع حقوق ملت، نقص های تایید برجام در مجلس را نیز با ورود مستقیم و اعلام شروط نه گانه برای اجرای برجام، اصلاح نمود. به عبارت دیگر به جای آنکه 166 نماینده مجلس در نامه ای از رهبری بابت نامه ایشان به رئیس جمهور، اعلام کنند: «منشور راهگشای آن امام عزیز در خصوص برجام که موید اقدامات نهادهای قانونی کشور شامل تلاش‌ های دولت محترم، اقدامات مجلس شورای اسلامی و تدابیر شورای عالی امنیت ملی بود بار دیگر این حقیقت را ثابت کرد که انقلاب اسلامی با الهام از اصل مترقی ولایت مطلقه فقیه از هر گذرگاه سختی با اقتدار عبور می ‌کند و همواره رهنمودهای آن رهبر عظیم ‌الشأن وحدت ‌آفرین و دشمن‌ شکن است»، باید نسبت به مواضع محافظه کارانه خویش نهیب بزنند و از خویش بپرسند که آیا واقعا به وظیفه شرعی و قانونی خود عمل کرده اند؟ اگر پاسخ این سوال مثبت است دلیل اظهار 9 شرط رهبری علاوه بر جزئیات طرح یک فوریتی برجام چیست؟

از طرف دیگر مشاوران و نظریه پردازانی که به ارائه راهکار به دولت می پردازند نیز در طول این دو سال، فرصتی کافی را پیش روی خود دیده اند و با اتکا به قدرت کرسی ریاست جمهوری سعی در تئوریزه کردن وابستگی ایران به قدرت های غربی داشته اند. محمود سریع القلم یکی از نظریه پردازان مورد اعتماد دولت یازدهم در جلسه افطاری با رئیس جمهور و برخی از اساتید دانشگاه در تیرماه سال 93 می گوید: «اگر ما بین المللی شویم و با شرکت ها، مؤسسات و بنگاه ها و دانشگاه های جهان و به خصوص آسیایی، رقابت کنیم، برای کشور با شوکتی مانند ایران، راضی نخواهیم شد که درصد قابل توجهی از مردم، سوار اتومبیل پراید شوند. اگر ما با کیفیت هایی جهانی زندگی کنیم، خیلی سریع، ترافیک و هوای آلوده تهران را اصلاح می کنیم. اگر ما در سطح جهانی رقابت کنیم و معنای تخصص را بهتر متوجه شویم، طبعا برای یک فرد، دوازده حکم اجرایی صادر نمی کنیم. در شهر دوبی، 154 ملیت مشغول به کار هستند ضمن اینکه تعداد مساجد در این شهر از تهران بیشتر است. در بحث آنتروپی زیست شناسی هم گفته می شود که سیستم های بسته از ناهنجاری های بیشتری رنج می برند. اگر ما در مدارهای بین المللی قرار گیریم، صنعت ما، سلامت اداری و مالی ما، بخش خصوصی ما، محیط زیست ما، جاده های ما، کیفیت مدیران ما، عملکرد سه قوه ما و دانشگاه های ما، اصلاح خواهند شد.»

هر چند واژه نظریه پرداز می تواند بار علمی مثبتی داشته باشد اما در مورد برخی مواضع مخدوش و غیر علمی سریع القلم در حوزه روابط خارجی باید اذعان نمود، جایگاه وی بعضا از نظریه پردازی به سمت تبلیغات ژورنالیستی تنزل پیدا می کند. چطور می توان نماد اسلام در یک شهر را با تعداد مساجد آن شهر یا حکومت سنجید؟ آیا اسلامی که مورد فهم سریع القلم قرار دارد با تناژ سنگ و سیمان مورد سنجه قرار می گیرد؟ امارات و پایتخت آن محل فعالیت افرادی از ده ها ملیت مختلف است اما شان هویتی و استقلال ملی این کشور در چه جایگاهی قرار دارد؟ در سال 93 هنوز جنایت عربستان علیه یمن شکل نگرفته بود تا سریع القلم هنگامی که در مورد تعداد مساجد دوبی اظهار نظر می کند، نظری هم نسبت به قتل عام مردم یمن با همراهی امارات داشته باشد؛ اما در آن تاریخ همراهی امارات بر علیه آوارگان سوری مشخص شده بود.

در حال حاضر نیز همراهی امارات با ائتلاف سعوی علیه یمن محرز شده است. خبرگزاری ها در این مورد نوشته اند: «ائتلاف به اصطلاح ضد داعش، در یمن چهره حقیقی خود را آشکار کرده و بر اساس اخبار موثق، کمک های تسلیحاتی و لجستیکی کشورهای عربستان، امارات و قطر برای تقویت گروه های ضد انقلابی یمن که بیشتر آنان طرفدار گروه تروریستی القاعده هستند، افزایش یافته است. گروه تروریستی داعش با کمک عربستان، امارات و قطر در یمن تقویت شده است. بر اساس اخبار تایید شده گروه ‌های تروریستی داعش و القاعده با کمک هایی که از طریق بارریزی هواپیماهای آنان انجام می شود به توانمندی های جدید دست یافته اند.»

ممکن است از نگاه سریع القلم امارات از ایران مسلمان تر باشد چون تعداد مساجد پایتخت آن بیشتر از تهران است یا به عبارت بهتر امارات با آنکه زمینه سازی فعالیت ملیت های بیشماری را در کشور خود فراهم ساخته است باز هم تعداد مساجد پایتختش از مساجد تهران بیشتر است، پس اسلام را باید در امارات جستجو نمود اما گشت و گذاری در اخبار رسانه ها حاکی از این است که امارات شریک جنایت جنگی عربستان است. جنایتی که تنها در یک حمله هوایی خود 135 نفر از مردم غیر نظامی یمن را که در یک مراسم عروسی جمع شده بودند به شهادت می رساند. تعداد مساجد دوبی از تهران بیشتر است اما هزینه تامین امنیت این مساجد از قتل عام خانواده هایی تامین می شود که در یک نمونه از جدیدترین آنها 11 عضو از یک خانواده 13 نفره در حمله هوایی عربستان را به کام مرگ می کشاند.

تئوریزه کردن وابستگی ایران به اقتصاد جهانی به قیمت دست کشیدن از توانایی تصمیم گیری مستقل خروجی سخنرانی ها و مواضع سریع القلم در طول سال های اخیر است. مقام معظم رهبری در یکی از سخنرانی های خود با اشاره به انواع زمینه های نفوذ بیگانه در کشور، نفوذ امنیتی و نفوذ اقتصادی را جزو کم اهمیت ترین انواع نفوذ معرفی می کنند. ایشان اهمیت بالایی نسبت به نفوذ فرهنگی قائل می شوند و ضمن هشدار دادن نسبت به نفوذهای امنیتی و اقتصادی آنها را قابل شناسایی و مدیریت می دانند. ایشان در بیان یکی از آفت های نفوذ اقتصادی دشمن که می تواند به بهانه ارتباط آزاد اقتصادی با تمام مولفه های مطلوب جامعه بین الملل باشد؛ می فرمایند: «آنجاهایی که نفوذ اقتصادی کردند، آنجاهایی که توانستند خودشان را بر اقتصاد کشورها و ملتها مثل یک بختکی سوار بکنند، پدر آن کشورها درآمد. اینجا ده پانزده سال قبل از این، رئیس یکی از همین کشورهایی که جزو کشورهای پیشرفته‌ منطقه‌ ما بود، در سفری که به تهران داشت و پیش ما آمد به من گفت آقا ما به خاطر نفوذ اقتصادی در ظرف یک شب تبدیل شدیم به فقیر، به گدا؛ راست می گفت. فلان سرمایه ‌دار، به‌ خاطر فلان خصوصیت اراده می کند این کشور را به زانو دربیاورد: سرمایه‌ خودش را می کشد بیرون یا تصرفاتی می کند که اقتصاد آن کشور به زانو دربیاید.»

اما تمرکز اصلی مقام معظم رهبری در مفهوم نفوذ، بر روی نفوذ فرهنگی است. ایشان در این رابطه می فرمایند: «دشمن سعی می کند در زمینه‌ فرهنگی، باورهای جامعه را دگرگون کند؛ و آن باورهایی را که توانسته این جامعه را سرِپا نگه دارد جا به‌ جا کند، خدشه در آنها وارد کند، اختلال و رخنه در آنها به ‌وجود بیاورد. خرجها می کنند؛ میلیاردها خرج می کنند برای این مقصود؛ این رخنه و نفوذ فرهنگی است.»

مسلما برخی از این هزینه ها برای نفوذ فرهنگی صرف تکنولوژی، پشتیبانی و رسانه های تبلیغاتی می شود اما تثبیت تئوری نفوذ صرفا با پول هایی که امروز توسط غربی ها خرج می شود صورت نمی گیرد. پول هایی که در طول دهه های گذشته برای جذب نخبگان دانشجو در دانشگاه های غربی خرج شده و هزینه هایی که برای تولید دانش اومانیستی در حوزه علوم انسانی صرف شده است، سرمایه گذاری اصلی غرب برای تغییر باورهای فکری جامعه به شمار می رود. این سرمایه گذاری، گنجینه اصلی و دارایی گران قیمت غرب برای نفوذ در کشور خواهد بود. نفوذی که در آن دانشگاه ها و نخبگان فکری تنها راه برون رفت از آسیب های اقتصادی را ارتباط آزاد با اقتصاد غربی قلمداد کنند و طرح هایی همچون اقتصاد مقاومتی همچنان مسکوت و منشور باقی بماند.

عبارت منشور در صحن علنی مجلس شورای اسلامی زیاد به گوش می رسد و در بیانیه ها و مواضع مکتوبی که علی لاریجانی قرائت می کند نیز کاربرد فراوانی دارد. این عبارت از مجلس به دولت هم تسری یافته و ظاهرا مبانی و احکام مقام معظم رهبری تنها باید در قالب منشور باقی بماند و در مقابل برآوردهای نظریه پردازان میل به وابستگی برای دولت ارائه شود و طبق محاسبات سریع القلم سال 1400 به عنوان سال نهادینه شدن بین الملل گرایی در دانشگاه های کشور معرفی شود.

 

* مرتضی جمشیدی

مرتبط‌ها

بیشترین سقوط ارزش سهام وال استریت در یک روز

دولت آمریکا به کشتن شهروندان ایرانی افتخار می‌کند

مقابله با کرونا از منظر حکمرانی (1)

آمریکا برای آزادی مزدور اسرائیلی، دست به تهدید و ارعاب زد

افشای نام‌های جدید از شاهزادگان بازداشت‌شده

استیصال رسانه‌ای ائتلاف در یمن