دیدبان
جعفر قنادباشی؛

علل و دامنه اختلافات در روابط مصر و عربستان

علل و دامنه اختلافات در روابط مصر و عربستان

روابط مصر و عربستان در سال های اخیر

هرچند روابط مصر و عربستان در دوران حکومت سی ساله حسنی مبارک، روند ثابتی را تجربه کرد و حداقل تغییرات را شاهد بود، اما با آغاز حرکت های بیداری در شمال آفریقا و پایان دیکتاتوری وی، وارد مرحله پُر افت و خیزی شد. چنانکه با روی کار آمدن اخوان المسلمین ( ابتدا کسب بیشترین کرسی های پارلمان و سپس پیروزی مرسی در انتخابات ) پایه اصلی روابط قاهره و ریاض متزلزل شد و کوشش های «مرسی» نیز برای حفظ مناسبات دو کشور، نقش چندانی در جلب اعتماد مقامات ریاض ایفا نکرد. این درحالی بود که سعودی ها از تداوم جریان بیداری اسلامی در شمال آفریقا و به ویژه تعمیم آن به کشورهای غرب آسیا، به شدت وحشت داشتند و لذا از ادامه روابطی که موجب تقویت پایه های حکومت اخوان در مصر شود بشدت پرهیز می کردند. بنابراین وقوع کودتای نظامی در مصر که به برکناری «مرسی» و کنار زدن اخوان از صحنه سیاسی مصر منجر شد، مرحله تازه ای را در روابط مصر و عربستان رقم زد؛  چنانکه در این مرحله، روابط دوکشور به سرعت به سمت بهبود حرکت کرد و روابط بسیار خوبی بین قاهره و ریاض برقرار شد. در واقع نظامیان مصری با محوریت ژنرال السیسی، با کنار زدن اخوان ( انحلال جماعت اخوان و زندانی کردن صدها تن از اعضا و مقامات این جماعت )، رضایت ریاض را جلب کرده و مقامات ریاض را ترغیب کردند تا وعده های کمک به نظامیان را در قبال  کودتاگران تحقق بخشند. در این مرحله، عربستان به همراه با کویت و امارات، کمک های بسیاری به مصر کردند و آنچه در قاهره در قالب یک رژیم نظامی روی کار آمد، در واقع به کمک ریاض صورت گرفت‎؛ چنانکه پیوندی خاص را (که برای مصری ها چندان افتخار آمیز نبود) بین دو کشور سبب گردید. در این شرایط، مقامات سعودی به علت رضایت ناشی از شکست و انحلال اصلی ترین شاخه های اخوان در منطقه، سرمایه گذاری های متوقف شده خود را در مصر مجدداً فعال کردند تا آن که سرانجام، موضوع بخشش دو جزیره مصری بسیار استراتژیک ( واقع در شمال دریای سرخ) به عربستان به وقوع پیوست؛ موضوعی که البته مخالفت های داخلی بسیاری را در مصر برانگیخت و نظامیان حاکم بر این کشور  را با امواج تازه ای از نارضایتی ها و مخالفت های مردمی مواجه کرد. 

نشانه های  واگرایی در روابط مصر و عربستان

در حال حاضر با وجود اشتراک برخی از مواضع راهبردی نظامیان مصری و حکّام عربستان، مقامات دو کشور در برخورد با برخی از مسایل و رویداد های مهم در جهان عرب،  ساز جداگانه ای را کوک می کنند و تحرکاتی را متضاد بایکدیگر به نمایش می گذارند. چنانکه با وجود برخوردهای یکسان دوکشور با برخی مسایل کلان منطقه ای همانند: موضوع سازش با رژیم صهیونیستی،  خصومت ورزی علیه جماعت اخوان المسلمین و شاخه های آن، و یا همسویی با سیاست های منطقه ای غرب، سیاست های  واگرایانه ای را نسبت به یکدیگر اتخاذ می کنند. آنچه مسلم است موضوع وهابیگری در عربستان و کوشش مقامات ریاض برای ترویج افکار تکفیری در کشورهای منطقه از جمله در مصر، همواره مورد انتقاد مصری ها بوده است. چنانکه این موضوع به تنهایی، روابط با عربستان را برای ژنرال السیسی، مسئله ای بسیار هزینه بر تبدیل کرده است. در این حال  عوامل واگرایی دیگری که حاصل یک سلسله ملاحظات داخلی و منطقه ای است، روند موجود در روابط مصر و عربستان را، به روندی متزلزل و بی ثبات تغییر داده است. چنانکه در عرصه موضع گیری در قبل مسایل جاری سوریه، اختلافاتی که از همان ابتدا بین ژنرال السیسی و عربستان وجود داشت، دامنه بیشتری پیدا کرده و در مواردی، ریاض و قاهره را رو در روی دیگر قرار داده است. در این میان، موضوعات کوچکتری نظیر اختلاف بر سر مسایل مربوط به مهاجران مصری مقیم عربستان نیز در پیدایش واگرایی بین دو کشور نقش تاثیرگذاری ایفا کرده است. این درحالی است که امتناع مصر از مشارکت در جنگ علیه یمن، ناخشنودی مقامات ریاض را درپی داشته است  گذشته از این، اختلاف آن ها بر سر گرایش های کلی در سیاست خارجی از مواردی است که جریان واگرایی بین قاهره و عربستان را تقویت کرده است. چرا که مقامات نظامی مصر به ویژه شخص السیسی می کوشند تا در عرصه سیاست خارجی نقش ویژه ای را که در صورت ظاهر نزدیکی به روسیه را در ذهن متبادر می سازد(که در گذشته ایفا می کردند) ادامه دهند، که البته غربی ها نیز بنا به ملاحظاتی با این نقش موافق هستند، اما این نقشی است با مواضع عربستان به هیچ وجه همسویی ندارد. در قضایای مرتبط با سوریه هم ، مصر حمایت و پشپتیبانی عربستان از گروه های تکفیری و اخوانی در سوریه را تحمل نمی کند و در مقابل از نظام سیاسی این کشور طرفداری می کند به ویژه آن که مصر سعی کرده است تا در سیاست خارجی خود با حفظ روابط با روسیه، نقش متضاد دیگری با عربستان ایفا کند و در چهره ظاهری سیاست خارجی اش، رژیمی متمایل به چپ و متضاد با ارتجاع منطقه تلقی شود. موضعی که بیشتر به جهت مصرف داخلی به نمایش گذاشته می شود

در بعد دیگری مصر در پذیرش مسئولیت ها علاقمند هست که در صف بندی اتحادیه عرب جز کشورهای مترقی قرار گیرد و سرنوشت خود را با دیکتاتورهای منطقه پیوند نزند. برداشت مصری ها این است که آن ها بعد از مبارک، پایه های حکومت جدیدی را گذاشته اند که با ارتجاع کشورهای منطقه متفاوت هست. همچنین اطلاعات ژنرال السیسی از  مواضع غربی ها (که سعی می کند رژیم عربستان را در مسیر تغییر و دگردیسی قرار دهند) موجب شده تا السیسی سعی کند تا خود را از امواج تغییراتی (که ممکن است عربستان را در بر گیرد) نجات دهد.

در حوزه دیگر، همکاری با عربستان برای آقای السیسی در مصر بسیار هزینه بر است. زیرا این موضوع که مصر در پیوند با آمریکا قرار گیرد و تجهیزات خود را از غرب تامین کند، برای افکار عمومی مصر قابل تحمل نیست. لذا نظام حاکم بر مصر سعی کرده در عرصه داخلی چهره ای ضد دیکتاتورهای منطقه ای را از خود ارائه دهد، حال آن که به نظر می رسد در پنهان و در عمق این سیاست، صداقت لازم را ندارد و در صدد حفظ پیوندهای گسترده اش با عربستان است.

اختلاف در نگاه به ایران، بحران های یمن و سایر بحران ها در منطقه

از جمله اختلافات مصر و عربستان،  اختلافاتی است که بر سر چگونگی موضع گیری در خصوص ایران شکل گرفته است است. مصر به دلیل مصرف داخلی و پذیرش نقش بین المللی (که غرب به آن داده است) سعی می کند تا با مواضع خصمانه عربستان نسبت به ایران همراهی نکند. حتی به رغم این که جیبوتی و سودان( واقع در همسایگی مصر ) سعی کرده اند تا به پیروی از عربستان،  روابط خود را با ایران قطع و وارد عرصه خصمانه ای علیه کشورمان شوند، مقامات قاهره در اوج سیاست های خصمانه عربستان علیه ایران از الفاظ خشن علیه جمهوری اسلامی  استفاده نکردند و در عوض سعی کردند از ظرفیت های احتمالی برقراری رابطه با ایران، برای مصارف داخلی بهره برداری کنند. حالی که ریاض در حال حاضر، با تمام توان و با شدیدترین وجه، وارد عرصه خصومت با ایران شده است. در این عرصه، عربستان علاقمند است که مصر در دشمنی با ایران، از مواضع خصمانه و شدید ریاض علیه کشورمان پیروی کند اما چنین موضوعی اتفاق نیفتاده و یا نمادی بیرونی نداشته است. البته بخشی از این امر، به نوعی ملی گرایی در ارتش مصر و اینکه مصری ها علاقمند نیستند زیر سلطه عربستان قرار گیرند برمی گردد. چرا که از نظر تاریخی، فرهنگی و تاثیرگذاری سیاسی، مصری ها همواره خود را برتر از عربستان می دانستند و عربستان را رقیب خود در تاثیرگذاری در جهان عرب و جهان اسلام می تلقی می کردند. چنانچه در  تحولات یمن، مصری ها به این دلیل که مدیون ریاض بودند، در آغاز سعی کردند با ریاض همکاری کنند و حتی به صورت مخفیانه خلبان های مصری، بمباران هایی را علیه یمن آغاز کردند، ولی با وجود اهمیت امنیت دریای سرخ برای مصری ها و دشمنی با حضور گروه انقلابی در دریای سرخ ( که از این جهت مواضع قاهره را به ریاض نزدیک می کند) از  جنگ با انصارا... و دیگر گروه های یمنی  خود داری کرده و خود را از وارد شدن به این جنگ کنار کشیدند چنانکه سعی نکردند تا در ائتلاف ریاض بر ضد یمن حضور داشته باشند. این موضوع به تعریفی که مصر از خود در معادلات اتحادیه عرب در جهان اسلام ارائه داده ارتباط دارد و در مقابل  عربستان از این جهت بسیار خشمگین است.

اختلافات کنونی روابط مصر و عربستان

اخیراً مصری ها در شورای امنیت به قطعنامه ای رأی دادند که روسیه ارائه کرده بود، امری که کاملاً قابل پیش بینی بود؛ چرا که آن ها سعی کرده اند در بین کشورهای عربی، کشوری متمایل به چپ باشند و سلاح های خود را از روسیه تامین کنند. لذا تلاش کرده اند تا در قبال روابط خوب با روسیه، روند دریافت سلاح از روسیه را تضمین کنند، این امر می تواند دلایل همسویی مصر با روسیه را در شورای امنیت توضیح دهد. حال آن که این موضوع سبب نگرانی عربستان شده است. در مقابل ریاض، بعضی از امکاناتی را که در اختیار مصری ها گذاشته بود محدود کرده و روابط دو کشور در عرصه رسانه ای، به روابطی رو به سردی بشمار آمده و این گونه وانمود شده است که دو کشور وارد عرصه واگرایی شده اند. در این حال مصر حج عمره را نیز به بهانه افزایش عوارض روادید سفر به عربستان متوقف کرده است. البته می توان گفت اهداف دیگری هم در پس پرده تقابل عربستان و مصر در موضوع حج عمره وجود دارد. چنانچه مصری ها علاقمند نیستند که افکارعمومی داخلی در مصر با خارج از کشور و مهاجران مصری که در عربستان زندگی می کنند روابط داشته باشند. از طرف دیگر عربستان هم علاقمند نیست که مهاجران مصری با رفت و آمد کم هزینه  به داخل عربستان، پیام آور حرکت های اخوانی باشند. لیکن این احتمال وجود دارد که توقف حج عمره بیشتر جنبه ی امنیتی داشته باشد و دو کشور در خفا با توقف رفت و آمدهای مهاجرین موافقت کرده باشند.

آینده روابط مصر و عربستان

اخیراً ژنرال السیسی در اظهاراتی بر حل وفصل دوستانه مشکلات موجود در روابط با  دیگر کشورهای عربی تاکید کرده و اعلام نموده است که ما با دوستان عربمان مشکلی نداریم. اما واقعیت این است که مصر در صورت عمیق تر شدن اختلافاتش با ارتجاع عربی، کمک های رژیم های پادشاهی را از دست خواهد داد. درحالی که مصر علاقمند است تا از روابط خود به نفع جلب کشورهای نفتی برای کمک به اقتصاد وامانده مصر استفاده کند. عربستان هم علاقمند است که از برخی قابلیت های نظامی مصر و جایگاه مصر در جهان عرب به نفع خود در جبهه بندی هایی (که در حال حاضر دچار شکست شده است) استفاده کند. ولذا می توان گفت دو طرف نیازهای شدیدی به هم دارند و ماهیت رفتارهای سیاسی دو کشور کاملا یکسان است. به طوری که هر دو حکومت، از ساختاری فرد گرا و موافق با سازش با اسرائیل برخوردارند.  گذشته از این ها، قاعدتا اگر مصری ها به سمت باز کردن فضا برای فعالیت اخوان باشند، این کار ریاض را بشدت نگران می کند. اگر مصری ها به سمت برگزاری انتخابات و ایجاد یک دموکراسی نیم بند در قاهره باشند، بازهم عربستان نگران خواهد شد. یکی از مسائل و مشکلات دو کشور اجازه فعالیت گروه های وهابی در قاهره است. ریاض علاقمند است که گروه های وهابی نظیر حزب منحله النوردر مصر به راحتی تبلیغ کنند و فعال باشند. چنانکه اکنون نیز  این گمان وجود داردکه  گروه های تکفیری در صحرای سینا از سوی ریاض تغذیه تسلیحاتی می شوند و قاهره این امر را بر نمی تابد. بنابراین یکی از مواردی که می تواند اختلافات بین دو کشور را تشدید کند، مسئله گروه های تکفیری در صحرای سینا و یا در قاهره است. در بُعد دیگر، اختلاف بر سر لیبی و آنچه که در لیبی صورت می گیرد همچنان باقی است.  در حال حاضر در لیبی، گروه های دست نشانده عربستان  و گروه های دیگر مورد حمایت مصری ها حضور دارند. این موارد می تواند روابط دو کشور را تیره می کند. همچنین برتری طلبی دو کشور در اتحادیه عرب به طور پیوسته سبب اختلافات آن ها شده است. مصری ها علاقمند هستند که بعد از بازگشت به اتحادیه عرب، در راس این اتحادیه قرار گیرند و تصمیم گیرنده اصلی باشند و در مقابل هم عربستان هم همین مسئله را دنبال می کند. در مسئله پیشبرد سیاست های غرب هم هر کدام علاقمندند که فلسفه وجودی خود را به غرب نشان داده و به عنوان متحد اصلی غرب معرفی شوند. در واقع مصری ها علاقمند نیستند ریاض به عنوان متحد اصلی غرب در منطقه معرفی شود و ریاض هم چنین نگاهی دارد. لذا اختلافات بین دو کشور در سرسپردگی و هم سوئی با غرب تشدید می شود. 

با این حال در نگاه به آینده از یک سو باید گفت این واگرایی، خیلی جدی نیست و به ماهیت روابط دو کشور برنمی گردد. در این میان دو کشور غرب گرا، ضد اخوان و همسو با رژیم صهیونیستی و سازش هستند. لذا آنچه در رویکرد مصر در نگاه به قطعنامه اخیر در مورد سوریه  صورت گرفت، تغییری در اوضاع به وجود نمی آورد. در این حال ظن قوی آن است که ظرفیت های قطع روابط در مصر تنها مصرف داخلی و تبلیغاتی دارد. این درحالی است که قطع احتمالی رابطه با مصر می تواند بر روابط با کشورهای دیگر تاثیر گذارد. لذا در حال حاضر به نظر نمی آید که دو طرف به دنبال قطع روابط با یکدیگر باشند.

 

منبع: فارس

مرتبط‌ها

بیشترین سقوط ارزش سهام وال استریت در یک روز

دولت آمریکا به کشتن شهروندان ایرانی افتخار می‌کند

مقابله با کرونا از منظر حکمرانی (1)

آمریکا برای آزادی مزدور اسرائیلی، دست به تهدید و ارعاب زد

افشای نام‌های جدید از شاهزادگان بازداشت‌شده

استیصال رسانه‌ای ائتلاف در یمن