دیدبان
یدالله جوانی؛

غربی‌ها آبرومندانه از غرب آسیا خارج شوند

غربی‌ها آبرومندانه از غرب آسیا خارج شوند

به گزارش دیدبان، «یدالله جوانی» در روزنامه «جوان» نوشت:

مقامات کشورهای غربی و در رأس آنها امریکایی‌ها، باید برای خروج آبرومندانه از منطقه راهبردی غرب آسیا (خاورمیانه) و به ویژه از خلیج فارس، شجاعانه تصمیم‌گیری و اقدام نمایند. اتخاذ چنین تصمیمی که آسان هم نخواهد بود، نشان از واقع‌بینی و دوراندیشی تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران آن خواهد داشت. بدیهی است که در غیاب تصمیم‌گیران شجاع برای خروج در آینده نه‌چندان دور، بیگانگان با یک آبروی کاملاً از دست رفته و در اوج ذلت و خواری و با پرداخت هزینه‌های سنگین مجبور به ترک این منطقه خواهند شد.
واقعیت آن است که جهان بر سر یک پیچ مهم تاریخی قرار گرفته و یکی از الزامات قطعی عبور از این پیچ، وقوع تحولات عظیم تمدنی در منطقه راهبردی غرب آسیاست. ملت‌های منطقه غرب آسیا به برکت انقلاب اسلامی و به برکت الهام‌بخشی، ایستادگی، خودباوری، عزت‌طلبی و عدالت‌خواهی نظام جمهوری اسلامی و ملت ایران، هم‌اکنون بیدار شده و مصمم به ایجاد دگرگونی در وضعیت منطقه و کشورهای خود هستند.

اگر غربی‌ها روند تحولات این منطقه را خوب نفهمند و تا فرصت باقی است، داوطلبانه و شجاعانه به زیاده‌خواهی‌ها، ستمگری‌ها، جنایات و غارتگری‌های خود در این منطقه پایان ندهند، مطمئن باشند که ملت‌های این منطقه به خاطر تمامی ظلم‌هایی که طی چند صدسال گذشته انجام داده‌اند، انتقام سختی از آنان خواهند گرفت. سردمداران حکومت‌های غربی و خصوصاً دول استعمارگری چون امریکا، انگلیس و فرانسه بدانند که ملت‌های منطقه براساس یک سنت الهی در چنین مسیری به حرکت درآمده‌اند. سردمداران رژیم صهیونیستی و حامیان این رژیم کودک‌کش بدانند، زمان انتقام از تمامی ظلم‌ها و جنایاتی که صهیونیست‌ها طی هفت دهه گذشته مرتکب شده‌اند، در حال فرا رسیدن است. آری، آنچه در آینده این منطقه رخ خواهد داد و بلایی که در این منطقه بر سر استعمارگران غربی خواهد آمد، نتیجه چیزی است که خود آنان در چندصد سال گذشته، بذر آن را پاشیده‌اند.
تمامی ملت‌های منطقه بر سر غربی‌ها، آن‌گونه فرود خواهند آمد که 38 سال پیش ملت شجاع، مؤمن و انقلابی ایران بر سر امریکایی‌ها فرود آمد.

ملت ایران با انقلاب خود، دهها هزار مستشار امریکایی را از ایران بیرون ریخت و سفارت رژیم کودک‌کش صهیونیسم را به فلسطینی‌ها داد. ملت ایران در این 38 سال، نشان داد که می‌توان با استعانت از خداوند سبحان در برابر قدرتمندترین قدرت‌های شیطانی ایستاد و راه عزت و سربلندی و رفتن به سمت قله‌های پیشرفت و افتخار را طی کرد. مردم منطقه امروز در حال الگوبرداری از حرکت ملت ایران هستند. این از اقتضائات حتمی و قطعی یک منطقه است؛ زیرا، منطقه یک محدوده جغرافیایی است که دارای اشتراکات تاریخی، فرهنگی، اقتصادی و امنیتی بوده و تغییر و تحول در هر بخش آن بر دیگر بخش‌ها تأثیر خواهد گذاشت. اکنون ملت‌های غرب آسیا که منطقه‌ای است بین مدیترانه و خلیج فارس، به خود آمده و با غلبه بر خواب‌ها و غفلت‌های تاریخی چندصد سال گذشته در مسیر همگرایی برای ایجاد تحولی بزرگ و سرنوشت‌ساز به حرکت درآمده‌اند. به طور قطع نظم آینده جهان و مختصات زندگی بشر در هزاره سوم، از تحولات امروزین غرب آسیا(خاورمیانه) سرچشمه می‌گیرد. این تأثیرگذاری و تأثیرپذیری، دارای ابعاد انسانی و ژئوپلتیکی است و هیچ نیرویی نمی‌تواند این حرکت تحولی تعالی‌بخش را متوقف کند. غرب آسیا سه قاره مهم آسیا، اروپا و آفریقا را به یکدیگر پیوند می‌دهد. چندین آبراه مهم همانند خلیج فارس، دریای عمان، دریای عرب، دریای سرخ و مدیترانه در این منطقه است. وجود تنگه‌های استراتژیک مانند تنگه هرمز، جبل‌الطارق، بسفر، داردانل و باب‌المندب و کانال سوئز باعث شده گردش اقتصادی دنیا به این تنگه‌ها وابسته باشد. در این منطقه، جمعیتی بیش از 400 میلیون با ترکیب جمعیتی جوان زندگی می‌کنند. غرب آسیا مظهر و جایگاه پیدایش سه دین مهم اسلام، مسیحیت و یهودیت است. اکنون 93 درصد مردم این منطقه مسلمان هستند و اسلام سیاسی و انقلابی در میان آنان در حال احیا شدن است. غرب آسیا محل اصلی ذخایر نفت و گاز است و به همین دلیل اقتصاد جهان از نظر انرژی به این منطقه وابسته است. خلیج فارس نقطه کانونی منطقه و از نظر علم ژئوپلتیک به عنوان هارتلند(قلب زمین) شناخته می‌شود. همین ویژگی‌های منطقه غرب آسیا، سبب شده قدرت‌های سلطه‌گر پا به این منطقه نهاده و کشورها و ملت‌های این منطقه را برای یک دوره طولانی تحت سلطه خود قرار دهند.

ورود غربی‌ها به این منطقه، ورودی غاصبانه، ظالمانه و به همراه سرکوب و کشتار بود. غربی‌هایی که امروز دم از حقوق بشر می‌زنند، با سرکوب هر یک از ملت‌های این منطقه، سرنوشت آنان را به دست گرفتند. در خلیج فارس به عنوان نقطه کانونی منطقه، اولین ورود غربی‌ها در سال 1506 میلادی، برای پرتغالی‌ها به ثبت رسیده است. پرتغالی‌ها در این سال با فرماندهی شخصی به نام «آلفونس دالبوکرک» همراه با کشتی‌های جنگی به جزیره هرمز یورش بردند و بعد از آن، دیگر جزایر را اشغال کردند و در سواحل مسقط، با گلوله‌باران شهر و سرکوب مردمی که دست به مقاومت زده بودند، به کشتار بزرگ دست زده و شهر را غارت کردند. آری این اولین ورود غربی‌ها به منطقه خلیج فارس است که با کشتار منطقه و سرکوب آنان همراه است. در ادامه چنین ورود ظالمانه‌ای، هلندی‌ها، فرانسوی‌ها، آلمانی‌ها، انگلیسی‌ها و سپس امریکایی‌ها به منطقه ورود پیدا می‌کنند. در طول این چندصد سال، هزینه رقابت‌های سنگین قدرت‌های فرامنطقه‌ای را در این منطقه راهبردی، ملت‌های منطقه پرداخته‌اند. انگلیسی‌ها در این منطقه بیشترین جنایات را بر مبنای سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن، در حق ملت‌های منطقه روا داشتند و اکنون آنچه در کشورهای منطقه چون سوریه، عراق و یمن مشاهده می‌شود ادامه همان سیاست‌های شیطانی پیشین است اما اکنون شرایط تغییر کرده و مهم‌ترین کشور این منطقه به لحاظ ژئوپلتیکی یعنی ایران، با انقلاب اسلامی از چنگال غرب و امریکا خارج شده است.

غربی‌ها از زمان پیروزی انقلاب اسلامی تا به امروز، تمام تلاش خود را برای نابودی جمهوری اسلامی به کار گرفتند؛ لکن امروز جمهوری اسلامی به یک قدرت الهام‌بخش و تعیین‌کننده در این منطقه راهبردی تبدیل شده است. اکنون منطقه راهبردی غرب آسیا، صحنه رویارویی دو جریان با دو هویت متفاوت است. یک هویت ریشه در اسلام سیاسی و انقلابی و آموزه‌های انقلاب اسلامی و هویت دیگر، ریشه در سیاست‌های دول استعماری غرب دارد. جمهوری اسلامی و امریکا، پرچمدار این دو هویت در صحنه نبرد غرب آسیا هستند. تحلیل میدانی این صحنه نبرد با تمرکز بر: تحلیل جنگ هشت ساله و رژیم بعث عراق به نمایندگی از نظام سلطه علیه ملت ایران، تحلیل اشغال افغانستان و عراق از سوی امریکا، تحلیل جنگ‌های 33 روزه رژیم صهیونیستی علیه حزب‌الله و 22 روزه، هشت روزه و 51 روزه علیه غزه قهرمان، تحلیل جنگ‌های نیابتی غرب در سوریه و عراق با ابزار گروهک‌های تکفیری و تروریستی و همچنین تحلیل جنگ یمن، همگی نشان می‌‌دهد که جبهه مردم پایه با محوریت جمهوری اسلامی، در حال غلبه بر جبهه مستکبرین است.

اکنون جمهوری اسلامی با برخورداری از قدرت بازدارندگی نظامی، تمام‌قد در برابر مداخله‌گران در منطقه ایستاده و از ملت‌های منطقه در برابر قدرت‌های شیطانی و عوامل منطقه‌ای آنان حمایت می‌کند. تحلیل نیروهای عظیم اجتماعی سامان‌یافته با رویکرد اسلام سیاسی و انقلابی با عناوینی چون حزب‌الله در لبنان، قوات وطنی در سوریه، حشدالشعبی در عراق و انصارالله در یمن، نشان می‌دهد که آینده منطقه را کدامین هویت رقم می‌زند. آری این تحولات عظیم در منطقه غرب آسیا، به برکت انقلاب اسلامی رخ داده و اینک، جمهوری اسلامی به عنوان راهبردی‌ترین کشور منطقه با توانایی و قدرت بالای ائتلاف‌سازی در منطقه مقاومتی را در برابر شبکه استکبار و صهیونیسم پدید آورده که آینده روشنی را برای ملت‌ها نوید می‌دهد. در این آینده روشن، بیگانه ظالم و ستمگر در منطقه جایی نخواهد داشت. ملت‌های منطقه همگی، از امریکایی‌ها، صهیونیست‌ها، انگلیسی‌ها و هر دولت با سابقه استعمارگری در این منطقه متنفر هستند. در چنین شرایطی اگر دولت‌های غربی و خصوصاً امریکایی‌ها، آبرومندانه برای خروج نیروهای نظامی خود از منطقه برنامه‌ریزی کنند، بهتر از آن خواهد بود که روزی با یک نبرد خونین، جنازه‌های این نیروها را در اوج خفت و خواری ببرند. البته اگر فرض اخیر رخ دهد، جز خود کس دیگری را ملامت نکنند؛ زیرا آنچه رخ خواهد داد تاوان تمامی ظلم‌ها و جنایاتی است که طی 500 سال گذشته و خصوصاً در دهه‌های اخیر در حق ملت‌های مظلوم منطقه روا داشته‌اند.

مرتبط‌ها

بیشترین سقوط ارزش سهام وال استریت در یک روز

دولت آمریکا به کشتن شهروندان ایرانی افتخار می‌کند

مقابله با کرونا از منظر حکمرانی (1)

آمریکا برای آزادی مزدور اسرائیلی، دست به تهدید و ارعاب زد

افشای نام‌های جدید از شاهزادگان بازداشت‌شده

استیصال رسانه‌ای ائتلاف در یمن