دیدبان

به فیلم فرهادی افتخار نکنید

 به فیلم فرهادی افتخار نکنید

دیدبان: جشنواره شصت و نهم کن برای فیلم «فروشنده» اصغر فرهادی دو جایزه داشت. نخل طلای بهترین بازیگر مرد به شهاب حسینی رسید و اصغر فرهادی هم جایزه بهترین فیلمنامه را برد.

پس از این اتفاق، در فضای رسانه‌ای و در شبکه‌های مجازی کارناوال‌های شادی به راه افتاد و جمع زیادی از مردم و مخاطبان سینما، سرمست از این موفقیت! به بحث و تبادل نظر درخصوص افتخارآفرینی‌های فرهادی پرداختند و کسب این جوایز را مایه سربلندی ایران در عرصه بین‌المللی دانستند. مدیران آماده به خدمت! هم به صف شدند تا پیام‌های تبریک و تهنیت بلندبالای خود را نثار فیلمساز وطنی کنند. در این میان از کوک زدن این اتفاق با سالگرد دوم خرداد، نیمه شعبان و آزادسازی خرمشهر هم اجتناب نکردند.

اما آیا واقعا این جایزه برای «ایران» باعث افتخار است؟ بگذارید اول یک نکته را اعتراف کنیم. کسی در هنر قابل تحسین سید‌شهاب‌الدین حسینی به عنوان یک بازیگر حرفه‌ای و البته اخلاق‌مدار شک ندارد. کسی هم نمی‌تواند قدرت کارگردانی و فیلمنامه‌نویسی اصغر فرهادی را (سوای از بحث محتوایی و تنها از وجهه فنی) زیر سوال ببرد.

اما آیا واقعا همه چیز را می‌توان این‌گونه دید و با شعار «هنر برای هنر» همه اتفاقات را یک فرآیند هنری دانست. قطعا پاسخ منفی است. چراکه خود مبدعان این شعار چه داخلی و چه خارجی‌اش به این شعار اعتقادی ندارند. اتفاقا آنچه در جشنواره‌های هنری غربی اتفاق می‌افتد، نه تنها هنر برای هنر نیست، نه تنها هنر یک هنر یا صنعت دیده نمی‌شود که اتفاقا ابزار دست سیاستمداران است.

فیلم سفارشی، فیلمساز سفارشی!

جشنواره فیلم کن در حالی فیلم اصغر فرهادی را شایسته دریافت دو جایزه دانست که اساسا این فیلم در فهرست اعلامی بخش مسابقه نبود و به نوعی پذیرفته نشده بود. جالب آنکه وقتی فیلم در حال سپری کردن مراحل فنی خود بود، با یک قانون‌مداری خاص و با ارائه یک نسخه ناقص توانست نظر مدیران کن را به خود جلب کند و این فیلم به شکلی سفارشی! وارد رقابت کن شود. اتفاقی که به نوعی بی‌سابقه است و فقط یک‌بار در طول تاریخ این جشنواره رخ داده است و از قضا آن یک بار هم یک فیلم ایرانی توانسته بود به این شکل وارد جشنواره شود و اتفاقا جایزه نخل طلا را هم از آن خود کند. آن فیلم هم اثری جز «طعم گیلاس» عباس کیارستمی نبود.

اما همین جشنواره کن چندین سال قبل در مواجهه با فیلم «زیر نور ماه» یک اقدام دیگر را انجام داده بود. فیلمی که اتفاقا تصویری از معضلات و سیاهی‌های جامعه ایرانی را نشان می‌داد، اما همه مشکل مدیران کن با سکانس پایانی فیلم بود. جایی که نقش اول فیلم، همان طلبه ساده و سالم با لباس روحانیت در کانون اصلاح و تربیت حاضر می‌شود و از یک روحانی مسلمان شیعه به عنوان ناجی رونمایی می‌کند. عجیب نیست که آن سکانس چند دقیقه‌ای اینقدر برای مدیران کن دردسرساز بود که قید کل فیلم را زدند؟

اما آنچه اصغر فرهادی و امثال او برای جشنواره‌های خارجی می‌سازند، آنقدر مطلوب است که می‌شود همه قوانین و مقررات جشنواره را به هم زد تا فیلم «دیده» شود.

منبع:سیاست روز

مرتبط‌ها

بهترین هتل های شهر مشهد

گرگ یا گوسفند ناتو پشت آیفون است

آل خلیفه در سراشیبی سقوط

تحقیر با تدبیر رئیس‌جمهور چه نسبتی دارد؟

درس‌های عملیات آزادسازی خرمشهر

بررسی رابطه بین حمایت اجتماعی و عزت نفس