دیدبان
پرویز سروری:

اصولگرایان در انتخابات گذشته پنجه به روی هم کشیدند

اصولگرایان در انتخابات گذشته پنجه به روی هم کشیدند

به گزارش دیدبان به نقل از پنجره، انتخابات اخیر مجلس را میتوان یکی از حساسترین انتخابات در دوران پس از انقلاب تلقی کرد. در این انتخابات موضعگیریهای جریانهای سیاسی با شدت بیشتری پیگری شد. نگاهی به نتایج انتخابات در تهران بیانگر یک شوک برای جریان اصولگرایی بود که بسیاری از تحلیلها را به هم ریخت. در این بین اتفاقات مشابهی در شهرهایی چون مشهد برای اصلاحطلبان رخ داد. در گفتوگویی که با پرویز سروری عضو شورای شهر تهران و یکی از چهرههای شاخص اصولگرایی داشتیم به بررسی استراتژی اصولگرایان و نقدهایی پرداختیم که به لیست آنها در تهران وارد بود.

بهنظر شما اصولگرایی در انتخابات مجلس برنده بود یا بازنده؟

مهمترین شاخصه اصولگرایی اعتقاد به مبانیای است که از دین و انقلاب استخراج شده. هر چیزی که با این ارزش‎‎ها مغایرت داشته باشد از دایره اصولگرایی مطرود است. اینچنین است که برای آنها هدف، وسیله را توجیه نمیکند. آن‎‎ها معتقدند که با ابزار نادرست نمیتوان به هدف رسید. بهنظر آن‎‎ها هر کجا انحراف از دین و انقلاب اتفاق بیفتد، انحراف از اصولگرایی بوده است.

ما در این انتخابات هم برنده و هم بازنده بودهایم. مهمترین شاخصه یک جریان سیاسی واقعبینی است. اگر جریانات سیاسی بخواهند در رویا سیر کنند، دچار شکست میشوند. ما در این انتخابات توانستیم ـ البته تا الان ـ برای اولینبار بعد از انقلاب، مجلسی را در دوره اول یک رئیسجمهور شکل بدهیم که در مدار سیاسی رئیس دولت نباشد. در تمام دورهها، مجلس همراستا با دولت بوده است.

اما در تهران میتوان گفت که اصولگرایان با شکست مواجه شدهاند و واقعبینی اقتضا میکند که ما این شرایط را بپذیریم. ما باید عامل پیروزی رقیب و عامل شکستمان را آسیبشناسی کنیم و در جهت رفع آن مدل طراحی کنیم.

برخی معتقدند که سازوکار منتهی به اتحاد چندان نتوانست رای دهندگان را با خود همراه کند. نظر شما چیست؟

اولا من این صحبت شما را درباره شکست وحدت قبول ندارم. شما باید به شرایطی بازگردید که در آن وحدت وجود نداشت. در انتخابات 92 اصولگرایان به روی هم پنجه کشیدند، نفاق و چند دستگی در آن دوران به اوج رسید و منجر به شکست شد. اما همین که در این دوران به وحدت رسیدند، بهنظر من از نتیجه انتخابات مهمتر است. همین که اصولگرایان پایه وحدت را ایجاد کردند ارزشمند است. در همین راستا میتوان به افزایش پایه رای در این انتخابات اشاره کرد.

اما در جریان مقابل رای بهصورتی بود که مشخص میکرد، رای به جریان در رقابتها مطرح است. ما باید واقعبینی سیاسی را ملاک بگیریم. ما در حوزه‎‎‎های زیادی از کشور موفق شدیم. هم در استان‎‎ها و هم در شهرستانها. در حال حاضر هم برتری از نظر تعداد صندلی‎‎ها با ماست. اما اتفاقات دیگری افتاد که باید به آن‎‎ها توجه کرد.

جریان اصلاحطلب در دوره‎‎‎های گذشته با ما رقابت میکرد. اما در این دوره وضع فرق کرد. اگر مثل گذشته بود، ما در این انتخابات 25 نماینده داشتیم. اما در این دوران اتفاقی افتاد که من آن را خطری بزرگ میدانم. آن خطر بزرگ هم دخالت بیگانگان است. البته تا پیش از این هم دخالت وجود داشت؛ دخالتی که یا عنوان تحریم داشت یا تخریب کلی جریان اصولگرایی. در این انتخابات تمام ضدانقلابها از جریان رقیب طرفداری کردند. همواره در انتخابات، اصلاحطلبان و اصولگرایان و قشر میانی رقابت میکردند اما در این انتخابات تمام جریان ضدانقلاب هم به یاری اصلاحطلبان آمد. رویه همیشه این بود که هر طرفی که میتوانست آرای قشر میانی را کسب کند، در انتخابات برنده میشد، اما اینبار این جریان چهارم رای سنتی را جابهجا کرد. اینبار شناسنامه سفید‎‎ها رای دادند. البته این تحلیل به این معناست که ضدانقلابها هم به اصلاحطلبان رای دادند، عدهای بودند که با ما قهر بودند، مثلا سلطنتطلبها، نهضت آزادی، جریان معاند، خانواده‎‎‎های آنها، منافقین و... . قبلا این‎‎ها با ما قهر میکردند و با صندوق کاری نداشتند. اما جریان خارج از کشور سعی کرد که به آن‎‎ها بقبولاند رفتار‎‎های خارج از نظام تاثیری ندارد. اوج آن در فتنه 88 بود که با شکست مواجه شد. آن‎‎ها این تحلیل را منتقل کردند که امروز باید از داخل صندوق‎‎ها به نظام ضربه زد. به همین دلیل تمام قد وارد صحنه شدند و تاثیر خود را بر مخاطبینشان در اقشار خاص گذاشتند.

شما اگر صندوق‎‎‎های شمال شهر را شمارش کنید، متوجه افزایش چند برابری آرا خواهید شد.

این عده چند درصد رای اصلاحطلبان بود؟

ما آنالیز نکردهایم که درصد آن را بدانیم. تا پیش از این، اصلاحطلبان رای خود را در داخل کشور و نظام بهدست میآوردند اما در این انتخابات هم جریان میانی و هم جریان خارج از کشور به کمک آن‎‎ها آمدند. قاعده بازی را همین نسبت به هم زده است. آنالیز صندوق‎‎‎های رای این امر را نشان میدهد. من نمیگویم مردم شمال شهر تهران ضدانقلابند! خیر!

 

از این جهت از درصد رای سوال کردم که تفاوت کف و سقف رای دو طرف در این انتخابات نسبت به قبل خیلی بیشتر است. آیا همه این تفاوت مربوط به آن قشر است؟

قسمتی از این تفاوت مربوط به این قشر است. قسمت دیگر مربوط به این است که در این دوره از پراکندگی آرا جلوگیری شد. افراد در این دوره همگی بهصورت لیستی رای دادند. در این دوره پراکندگی به انسجام تبدیل شد و آن آرای سفید هم به سبد رای اصلاحطلبان اضافه شد.

باید باز در نظر بگیریم که با همه تلاش‎‎‎هایی که برای انسجام شد ما 17 لیست داشتیم ولی اصلاحطلبان یک لیست اعتدال داشتند. بهخاطر همین لیست‎‎‎های متعددی که منتشر شد، دو اتفاق ناگوار افتاد: یکی اینکه ما دچار نوعی اتلاف وقت در عملیات انتخاباتی شدیم. ما تا دقیقه 90 در حال بستن لیست و رسیدن به وحدت بودیم. ما داشتیم نیروهایمان را توجیه میکردیم. وقتی سلایق مختلف میآیند، نقد‎‎های مختلفی هم به آنها وارد میشود. این مورد اما در میان اصلاحطلبان نبود، چون افراد بسیار فعال اصلاحطلب هم افراد لیست را نمیشناختند. خیلیها فقط میخواستند به تمام لیست رای دهند. تمام توان آن‎‎ها برای عملیات بود و تمام توان ما برای توجیه. این منجر به نتیجهای شد که دیدیم!

به هر رو من معتقدم که این انتخابات بسیار متفاوت از گذشته بود و باید مورد بررسی قرار بگیرد. ما در این انتخابات دو اتفاق ناگوار داشتیم، دو اتفاقی که مسلما خلاف قانون بود. روز‎‎های پنجشنبه و جمعه که تبلیغات تمام شده بود، اصلاحطلبان تمام شبکه‎‎‎های ماهوارهای و مجازی را در اختیار داشتند و تبلیغ کردند. این کاملا از نظر من خلاف قانون بوده است. چرا دشمن باید تمام توانش را در اختیار این جریان قرار بدهد؟!

یعنی اصولگرایان در آن روز‎‎ها تبلیغ مجازی نداشتند؟

اصلا قابل مقایسه با تبلیغات مجازی اصلاحطلبان نیست.

خب این به ضعف عملکرد اصولگرایان در فضای مجازی برمیگردد!

حتما به این مورد بازمیگردد.

ضعف تبلیغات در کنار ضعف چیدمان لیست اصولگرایی منجر به تضعیف آنان نشد؟

اتفاقا بهنظر من این دوره اصولگرایان از دوره‎‎‎های پیش بیشتر تبلیغ کردند و در تبلیغات بهتر بودند. در این دوره ذائقه مردم متفاوت از قبل بود. تراکت و پوستر فایده نداشت، مردم در حوزه‎‎‎های تاییدشده از طریق لیست‎‎‎های تلگرامی، مجازی و موبایلی رای میدادند!

این نشان میدهد که ذائقه تبلیغات انتخاباتی مردم تغییر کرده است. ما در شب انتخابات که با فعالان انتخابات صحبت میکردیم، همه میگفتند که شور و شوق انتخاباتی در شهر وجود نداشت، انگار یک سایهای در پشتسر این جریان بهوجود آمده بود که در بطن جامعه فعالیت میکرد. پس مکانیزم تبلیغات در این زمینه موثر نبود.

در این دوره از انتخابات علیرغم اینکه هر بار به اصولگرایان تهمت تقلید کورکورانه میزدند، خودشان همه از یک لیست تقلید کردند. اینطور نبود که این افراد خاص باشند، بلکه فضایی ایجاد شده بود که همه به لیست رای بدهند. در صورتی که این اتفاق از طرف ما نیفتاد. چهره‎‎‎های مشهور هم در لیست ما ـ با آنکه تکراری بودند ـ رای نیاوردند، دلیل آن چیست؟!

چهره‎‎‎های غیرمشهور ما در پایین لیست و چهره‎‎‎های مشهور در بالای لیست بودند، اما باز هم نتیجه نداد. این لیست حتما بر لیست اصلاحطلبان برتری داشت، اما مردم اینگونه رای ندادند. من میخواهم بگویم این خطر است، اینکه ما این تهدید را جدی نگیریم برای آینده سیاسی اصلاحطلبان و اصولگرایان خطرناک است. امروز ما نباید اجازه دهیم که این جریانات وارد انقلاب شوند و در رایگیری تاثیر بگذارند. آن‎‎ها بهعنوان دشمنان نظام و انقلاب طرفدار اصولگرایان نیستند. آن‎‎ها حتما در آینده با اصلاحطلبان هم تسویه حساب خواهند کرد.

مقایسه سرلیست‎‎‎های دو جریان و نقش آنان در جذب مردم به لیست را چگونه میبینید؟

آرای آقای حداد در این انتخابات افزایش یافته است. ایشان جذابیت بالایی داشته و دارند. لیست هم قابل دفاع است. ممکن است که در مواردی حرف و حدیث‎‎‎هایی وجود داشته باشد، اما این خاصیت ائتلاف است که در مواردی اصطکاک بهوجود بیاید. نمیتوان در ائتلاف، لیست را با یک جریان سیاسی بست، باید به سلایق مختلف احترام بگذاریم. ما فردی را بهعنوان سهمیه نیاوردیم، بلکه تلاش کردیم بهترین‎‎ها را در لیست جمع کنیم.

شما اگر به رای مردم و افراد دو لیست نگاه کنید متوجه میشوید که این انتخابات رقابت دو برند بود. رقابت دو برند در تهران بود، نه افراد! اصلا برای من قابل قبول نیست که کسی بگوید جاذبه آقای عارف در رایآوری آن‎‎ها موثر بوده باشد. اکثر افرادی که به این لیست رای دادند افراد آن را نمیشناختند. در یکی از حوزه‎‎‎های انتخابیه مردم بر سر خواندن نام یکی از کاندیدا‎‎ها با هم بحث میکردند. اصلا به این صورت نبود که جاذبه صرفا مهم باشد. باید این انتخابات را از زاویهای دیگر و عمیقتر نگاه کرد.

مردم بهخاطر مشکلاتی که دارند حس میکنند جریان نو میتواند اقدمات نویی برای آن‎‎ها انجام دهد. آنها جریان برجام را بهصورتی هدایت کردند که زمان آن به انتخابات رسید. هم آثار برجام در این چند ماه مشخص نشد و هم مردمی که اقتصاد آن‎‎ها با مشکل مواجه شده به این موضوع امیدوار شدند. مردم میگفتند شاید این مذاکرات به نتیجه برسد. عوامل متعددی در کنار هم بودند که این نتیجه را به بار آورد. هم قشر سفید قانع شد که به لیست امید رای دهد و هم موضوع برجام و مذاکرات و رویکرد دولت مطرح شد 

مرتبط‌ها

بیشترین سقوط ارزش سهام وال استریت در یک روز

دولت آمریکا به کشتن شهروندان ایرانی افتخار می‌کند

مقابله با کرونا از منظر حکمرانی (1)

آمریکا برای آزادی مزدور اسرائیلی، دست به تهدید و ارعاب زد

افشای نام‌های جدید از شاهزادگان بازداشت‌شده

استیصال رسانه‌ای ائتلاف در یمن